کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (4)(چاپ 1403)
جستجو در:
نمونه جدول مصالحه ←
→ نمونۀ جدول قرضالحسنه اعطایی به اعضا و کیفیّت بازپرداخت آن
شیوه های رهایی از ربای دیرکرد>>>راهکار اول: «مصالحه»
مسأله 1533. همان طور که در جلد سوّم، در فصل «خرید و فروش» (مبحث ربا) ذکر شد، اگر فرد کالایی را نسیه بفروشد و با خریدار شرط نماید چنانچه پرداخت بدهیش را از زمان مقرّر به تأخیر بیندازد، مبلغ معیّنی را بپردازد، نوعی دیرکرد و ربا محسوب میشود.
برای رسیدن به این مقصود، فروشنده میتواند قبل از انعقاد معاملۀ نسیه با خریدار، قرارداد مجزّای دیگری به صورت «مصالحه» انجام دهد که توضیح آن از قرار ذیل است:
ابتدا فروشنده حداکثر زمان احتمالی تأخیر در پرداخت قیمت کالا را لحاظ کرده و بر اساس آن مبلغ مشخّصی را با توافق طرفین که مناسب با مقدار زمان تأخیر است تعیین مینماید، سپس دو طرف، مصالحهای را به صورت کلّی در ذمّه بر آن مبلغ انجام میدهند.
مثلاً اگر زمان پرداخت قیمتِ (ثمن) معاملۀ نسیه که قرار است بعداً انجام شود، اوّل فروردین باشد و حداکثر زمان تأخیر در پرداخت قیمت (ثمن) از موعد تعیین شده در معامله، 6 ماه فرض شود و مبلغ مورد مصالحه، 3 میلیون تومان باشد، خریدار به عنوان «مُصالِح» به فروشنده که «مُتَصالح» است، میگوید:
«مصالحه میکنم به شما مبلغ 3 میلیون تومان را بر ذمّۀ خودم، در ازای اینکه معاملۀ نسیۀ مورد توافق را با اینجانب منعقد نمایید، به شرط آنکه از طرف شما وکیل باشم چنانچه قیمت کالای خریداری شده را در موعد مقرّر (اوّل فروردین) پرداخت نمودم، خودم را نسبت به مبلغ مورد مصالحه (3 میلیون تومان) ابراء ذمّه نمایم و در صورت تأخیر نسبت به پرداخت قیمت کالا، وکیل باشم مطابق با جدولی که برای ابراء ذمّه به نسبت مقدار تأخیر تنظیم شده عمل کنم و باقیماندۀ مبلغ مورد مصالحه را باید حسب تاریخهای مقرّر شده در جدول به شما بپردازم».
آن گاه فروشنده به عنوان «مُتصالح» میگوید «اینجانب مصالحۀ مذکور را با شرط ضمن آن پذیرفتم».[1]
شایان ذکر است، شیوۀ مذکور اختصاص به معاملۀ نسیه ندارد و میتوان از آن در سایر عقود اسلامی غیر از قرض نیز - با توضیحی که بیان شد - استفاده نمود.
برای رسیدن به این مقصود، فروشنده میتواند قبل از انعقاد معاملۀ نسیه با خریدار، قرارداد مجزّای دیگری به صورت «مصالحه» انجام دهد که توضیح آن از قرار ذیل است:
ابتدا فروشنده حداکثر زمان احتمالی تأخیر در پرداخت قیمت کالا را لحاظ کرده و بر اساس آن مبلغ مشخّصی را با توافق طرفین که مناسب با مقدار زمان تأخیر است تعیین مینماید، سپس دو طرف، مصالحهای را به صورت کلّی در ذمّه بر آن مبلغ انجام میدهند.
مثلاً اگر زمان پرداخت قیمتِ (ثمن) معاملۀ نسیه که قرار است بعداً انجام شود، اوّل فروردین باشد و حداکثر زمان تأخیر در پرداخت قیمت (ثمن) از موعد تعیین شده در معامله، 6 ماه فرض شود و مبلغ مورد مصالحه، 3 میلیون تومان باشد، خریدار به عنوان «مُصالِح» به فروشنده که «مُتَصالح» است، میگوید:
«مصالحه میکنم به شما مبلغ 3 میلیون تومان را بر ذمّۀ خودم، در ازای اینکه معاملۀ نسیۀ مورد توافق را با اینجانب منعقد نمایید، به شرط آنکه از طرف شما وکیل باشم چنانچه قیمت کالای خریداری شده را در موعد مقرّر (اوّل فروردین) پرداخت نمودم، خودم را نسبت به مبلغ مورد مصالحه (3 میلیون تومان) ابراء ذمّه نمایم و در صورت تأخیر نسبت به پرداخت قیمت کالا، وکیل باشم مطابق با جدولی که برای ابراء ذمّه به نسبت مقدار تأخیر تنظیم شده عمل کنم و باقیماندۀ مبلغ مورد مصالحه را باید حسب تاریخهای مقرّر شده در جدول به شما بپردازم».
آن گاه فروشنده به عنوان «مُتصالح» میگوید «اینجانب مصالحۀ مذکور را با شرط ضمن آن پذیرفتم».[1]
شایان ذکر است، شیوۀ مذکور اختصاص به معاملۀ نسیه ندارد و میتوان از آن در سایر عقود اسلامی غیر از قرض نیز - با توضیحی که بیان شد - استفاده نمود.
[1]. لازم است این مصالحه قبل از انعقاد معاملۀ نسیه و مدیون شدن خریدار، انجام گردد؛ شایان ذکر است، طرفین میتوانند با توافق اولیّه، معیّن کنند چنانچه فرد بخشی از مبلغ معاملۀ نسیه را در تاریخهای مذکور در جدول پرداخت نمود، به نسبت مقدار مبلغ و با توجّه به تاریخ آن، حسب وکالت نسبت به «بدهی مربوط به مصالحه»، خود را بریء الذمّه نماید؛ همین طور، برای معلوم شدن جزئیّات مربوط به پرداخت مبالغ در مصالحۀ مذکور، میزان، توافق اولیّۀ طرفین است؛ مثلاً در مورد اینکه اگر پرداخت مبلغ معاملۀ نسیه، در بین دو تاریخ مذکور در جدول انجام شود - مثلاً دهم ماه آن را بپردازد - آیا فرد نسبت به 20 روز باقیماندۀ از آن ماه، میتواند خود را بریء الذمّه نماید یا نه، از ابتدای مصالحه آن را معیّن کنند.