کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (4)(چاپ 1403)
جستجو در:
دیۀ از بین بردن دندان ←
→ دیۀ قطع بینی
دیۀ قطع زبان
مسأله 1376. اگر فردی تمام زبان شخصی را ببُرد، باید دیۀ قتل بدهد و این حکم در موردی که فرد، لال مادرزاد باشد نیز بنابر احتیاط واجب جاری است؛ ولی اگر لال بودن بر او عارض شده است، باید یک سوم دیۀ قتل را بپردازد.
مسأله 1377. اگر فرد طوری آسیب به شخصی برساند که قدرت سخن گفتن او بهطور کلّی از بین برود، سپس زبان او را قطع نماید، باید یک دیۀ قتل - به جهت از بین رفتن توانایی سخن گفتن و علاوه بر آن یک سوم دیۀ قتل - به جهت بریدن زبان فرد لال - بپردازد.
امّا اگر از ابتدا زبان فردی را که قدرت بر تکلّم دارد ببرد، یک دیۀ قتل کافی است.
مسأله 1378. اگر فرد مقدارى از زبان شخص سالم (غیر لال) را ببرد، دیۀ آن به نسبتِ از بین رفتن قدرت ادای حروف میباشد.[1] بنابراین، باید تعداد حروفى که به جهت قطع زبان، قدرت ادای آنها از بین رفته است را ملاحظه کند و نسبت آن را به کلّ حروف به دست آور و به آن نسبت، دیه را محاسبه نماید.[2]
هر چند احتیاط مستحب آن است که نسبت مساحت مقداری که بریده شده را به مساحت کلّ زبان به دست آورده (مثلاً نصف یا یک سوم و مانند اینها) و چنانچه این نسبت، بیشتر از آنچه در محاسبه بر اساس قدرت ادای حروف ذکر شده باشد، دیه را بر اساس آن بپردازد.[3]
مسأله 1379. اگر فردی بدون قطع زبان طوری به شخص آسیب برساند که قدرت تکلّم و سخن گفتن وی بهطور کامل از بین برود باید دیۀ قتل بپردازد؛ امّا اگر قدرت تکلّم وی نسبت به ادای بعضی از حروف از بین رفته، به همان نسبت، دیه ثابت میشود.[4]
مسأله 1377. اگر فرد طوری آسیب به شخصی برساند که قدرت سخن گفتن او بهطور کلّی از بین برود، سپس زبان او را قطع نماید، باید یک دیۀ قتل - به جهت از بین رفتن توانایی سخن گفتن و علاوه بر آن یک سوم دیۀ قتل - به جهت بریدن زبان فرد لال - بپردازد.
امّا اگر از ابتدا زبان فردی را که قدرت بر تکلّم دارد ببرد، یک دیۀ قتل کافی است.
مسأله 1378. اگر فرد مقدارى از زبان شخص سالم (غیر لال) را ببرد، دیۀ آن به نسبتِ از بین رفتن قدرت ادای حروف میباشد.[1] بنابراین، باید تعداد حروفى که به جهت قطع زبان، قدرت ادای آنها از بین رفته است را ملاحظه کند و نسبت آن را به کلّ حروف به دست آور و به آن نسبت، دیه را محاسبه نماید.[2]
هر چند احتیاط مستحب آن است که نسبت مساحت مقداری که بریده شده را به مساحت کلّ زبان به دست آورده (مثلاً نصف یا یک سوم و مانند اینها) و چنانچه این نسبت، بیشتر از آنچه در محاسبه بر اساس قدرت ادای حروف ذکر شده باشد، دیه را بر اساس آن بپردازد.[3]
مسأله 1379. اگر فردی بدون قطع زبان طوری به شخص آسیب برساند که قدرت تکلّم و سخن گفتن وی بهطور کامل از بین برود باید دیۀ قتل بپردازد؛ امّا اگر قدرت تکلّم وی نسبت به ادای بعضی از حروف از بین رفته، به همان نسبت، دیه ثابت میشود.[4]
[1]. همان.
[2]. به عنوان مثال، حروف در عربی «28» حرف شمرده شده است؛ لذا اگر شخص مذکور مثلاً یک حرف عربی را نتواند بگوید، دیۀ کامل و اگر دو حرف را نتواند بگوید، دیۀ کامل و... پرداخت شود.
و بعید نیست حکم مذکور در اهل سایر زبانها نیز به نسبت حروفی باشد که به آنها تلفّظ میکنند و مراد از حروف، حروفی هستند که به آنها تکلّم و تلفّظ کلمات صورت میگیرد، نه حروفی که به هنگام نگارش و کتابت در رسم الخطّ از آنها استفاده میشود.
[3]. شایان ذکر است چنانچه شخص صدمه دیده «مؤنّث» باشد، برای محاسبۀ دیۀ آن به مسألۀ «1390» رجوع شود.
[4]. همان.