کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (4)(چاپ 1403)
جستجو در:
تفصیل و جزئیّات ارث هر یک از وارثین / ارث دستۀ اوّل ←
→ نکات قابل توجّه در نگارش وصیّتنامه
ارث / دستهبندی کلّی وارثین بهطور خلاصه
مسأله 1153. افرادی که به سبب خویشاوندی ارث میبرند[1] سه دسته هستند:
دستۀ اوّل: «پدر و مادر و اولاد میّت» میباشند؛
البتّه، چنانچه میّت اولاد نداشته باشد، فرزندان اولاد هر چه پایین بروند، هر کدام آنان که به میّت نزدیکتر باشند، ارث میبرند و با وجود طبقۀ نزدیکتر از اولادِ اولاد به میّت، طبقات دورتر آنان ارث نمیبرند.
بنابراین، در صورت وجود فرزند متوفّیٰ (حتّی یک نفر)، نوههای وی ارث نمیبرند و همین طور با بودن نوۀ متوفّیٰ، ارث به فرزندان نوه نمیرسد.
شایان ذکر است، تا یک نفر از «دستۀ اوّل» در زمان وفات فرد، زنده باشد، «دستۀ دوّم» ارث نمیبرند.
دستۀ دوّم: «پدربزرگ (جدّ) و مادربزرگ (جدّه) و خواهر و برادر میّت» میباشند؛
البتّه اگر میّت، خواهر و برادر نداشته باشد، فرزندان ایشان هر کدام که به میّت نزدیکتر باشند، ارث میبرند و با وجود طبقۀ نزدیکتر از اولادِ برادر و خواهر متوفّیٰ، طبقات دورتر آنان ارث نمیبرند؛ مثلاً اگر میّت دارای یک فرزندِ خواهر باشد، هیچ کدام از نوههای خواهر و برادر وی ارث نمیبرند.
همین طور، با نبودن جدّ و جدّۀ میّت، جدّ و جدّۀ پدر و مادر میّت، هر چه بالا رود هر کدام که به میّت نزدیکتر باشد ارث میبرند.
شایان ذکر است، تا یک نفر از «دستۀ دوّم» در زمان وفات فرد، زنده باشد، «دستۀ سوّم»، ارث نمیبرند.
دستۀ سوّم: «عمو و عمّه و دایى و خالۀ میّت» میباشند؛
البتّه با نبودن آنان، اولادشان و با نبودن اولاد، اولادِ اولادِ آنان هر چه پایین بروند، هر کدام آنان که به میّت نزدیکتر باشند، ارث میبرند.
بنابراین، چنانچه از عموها و عمّهها و داییها و خالههاى میّت، هرچند یک نفر زنده باشد، اولادِ آنان ارث نمیبرند.[2]
مسأله 1154. اگر فرد در زمان وفات، عمو، عمّه، دایى و خاله نداشته باشد و نیز اولاد و اولادِ اولاد آنان (هر چه پایین برود) نباشند، در این صورت «عمو و عمّه و دایى و خالهٔ پدر و مادرِ میّت» ارث میبرند و اگر اینها نیز نباشند، ارث به اولادشان میرسد و با نبودن آنان، فرزندانِ اولاد هر چه پایین بروند، هر کدام آنان که به میّت نزدیکتر باشند، ارث میبرند.
در صورتی که افراد مذکور هم نباشند، «عمو و عمّه و دایى و خالۀ جدّ و جدّه میّت» ارث میبرند و اگر اینها نیز نباشند، به اولادشان با ترتیب فوق ارث میرسد.
مسأله 1155. «زن و شوهر» همراه با طبقاتِ سهگانۀ ارث، به تفصیلى که در مبحث «ارث زن و شوهر» ذکر خواهد شد، از یکدیگر ارث مىبرند.[3]
مسأله 1156. اگر برای وارث دو سبب ارث بردن باشد، از طریق هر دو سبب ارث میبرد؛ مانند اینکه شخصی هم «عمو» و هم «دایی» فردی به حساب آید[4] یا آنکه شخصی هم جدّ پدری مادرِ فردی و هم جدّ مادری پدرِ همان فرد باشد؛[5]
البتّه، اگر یکی از دو سبب، مانع از ارث بردن به سبب دیگر باشد، وارث مذکور فقط از طریق سببِ مانع ارث میبرد؛ مانند اینکه شخصی هم «برادر مادری» و هم «پسر عموی» فردی محسوب شود.[6]
مسأله 1157. اگر انسان از دنیا برود، باید اموال بجا مانده از او در مواردی که توضیح آن در فصل «وصیّت» مسألۀ «1049» ذکر شد، صرف گردد[7] و چنانچه از داراییهای وی مالی باقی بماند، در صورتی که متوفّیٰ وصیّتی داشته باشد، به وصایای شرعی[8] او عمل میشود و باقیماندۀ اموال به عنوان ارث بین ورثهاش حسب موازین شرعی تقسیم میگردد.[9]
پس منظور از عبارت «اصل اموال» که در مسائل فصل «ارث» مطرح میشود، همین «بخش سوّم از اموال متوفّیٰ» میباشد.[10]
مثلاً وقتی گفتــه میشــود: مرد یک چهارم از اصل اموال همســر دائمیــش را ارث میبــرد یا مادر یک ششم از اصل اموال فرزندش را ارث میبرد، مراد از «اصل اموال» مقدار باقیمانده از داراییهای متوفّیٰ بعد از کسر موارد فوق میباشد.
مسأله 1158. ورثه (غیر از زوجه) در طبقات سهگانۀ ارث، از همۀ اموال مورّث خود - اموال منقول و غیر منقول، زمین[11] و غیر زمین - ارث میبرند و حکم ارث بردن زوجه از اموال شوهرش در مسألۀ «1252» بیان میشود.[12]
دستۀ اوّل: «پدر و مادر و اولاد میّت» میباشند؛
البتّه، چنانچه میّت اولاد نداشته باشد، فرزندان اولاد هر چه پایین بروند، هر کدام آنان که به میّت نزدیکتر باشند، ارث میبرند و با وجود طبقۀ نزدیکتر از اولادِ اولاد به میّت، طبقات دورتر آنان ارث نمیبرند.
بنابراین، در صورت وجود فرزند متوفّیٰ (حتّی یک نفر)، نوههای وی ارث نمیبرند و همین طور با بودن نوۀ متوفّیٰ، ارث به فرزندان نوه نمیرسد.
شایان ذکر است، تا یک نفر از «دستۀ اوّل» در زمان وفات فرد، زنده باشد، «دستۀ دوّم» ارث نمیبرند.
دستۀ دوّم: «پدربزرگ (جدّ) و مادربزرگ (جدّه) و خواهر و برادر میّت» میباشند؛
البتّه اگر میّت، خواهر و برادر نداشته باشد، فرزندان ایشان هر کدام که به میّت نزدیکتر باشند، ارث میبرند و با وجود طبقۀ نزدیکتر از اولادِ برادر و خواهر متوفّیٰ، طبقات دورتر آنان ارث نمیبرند؛ مثلاً اگر میّت دارای یک فرزندِ خواهر باشد، هیچ کدام از نوههای خواهر و برادر وی ارث نمیبرند.
همین طور، با نبودن جدّ و جدّۀ میّت، جدّ و جدّۀ پدر و مادر میّت، هر چه بالا رود هر کدام که به میّت نزدیکتر باشد ارث میبرند.
شایان ذکر است، تا یک نفر از «دستۀ دوّم» در زمان وفات فرد، زنده باشد، «دستۀ سوّم»، ارث نمیبرند.
دستۀ سوّم: «عمو و عمّه و دایى و خالۀ میّت» میباشند؛
البتّه با نبودن آنان، اولادشان و با نبودن اولاد، اولادِ اولادِ آنان هر چه پایین بروند، هر کدام آنان که به میّت نزدیکتر باشند، ارث میبرند.
بنابراین، چنانچه از عموها و عمّهها و داییها و خالههاى میّت، هرچند یک نفر زنده باشد، اولادِ آنان ارث نمیبرند.[2]
مسأله 1154. اگر فرد در زمان وفات، عمو، عمّه، دایى و خاله نداشته باشد و نیز اولاد و اولادِ اولاد آنان (هر چه پایین برود) نباشند، در این صورت «عمو و عمّه و دایى و خالهٔ پدر و مادرِ میّت» ارث میبرند و اگر اینها نیز نباشند، ارث به اولادشان میرسد و با نبودن آنان، فرزندانِ اولاد هر چه پایین بروند، هر کدام آنان که به میّت نزدیکتر باشند، ارث میبرند.
در صورتی که افراد مذکور هم نباشند، «عمو و عمّه و دایى و خالۀ جدّ و جدّه میّت» ارث میبرند و اگر اینها نیز نباشند، به اولادشان با ترتیب فوق ارث میرسد.
مسأله 1155. «زن و شوهر» همراه با طبقاتِ سهگانۀ ارث، به تفصیلى که در مبحث «ارث زن و شوهر» ذکر خواهد شد، از یکدیگر ارث مىبرند.[3]
مسأله 1156. اگر برای وارث دو سبب ارث بردن باشد، از طریق هر دو سبب ارث میبرد؛ مانند اینکه شخصی هم «عمو» و هم «دایی» فردی به حساب آید[4] یا آنکه شخصی هم جدّ پدری مادرِ فردی و هم جدّ مادری پدرِ همان فرد باشد؛[5]
البتّه، اگر یکی از دو سبب، مانع از ارث بردن به سبب دیگر باشد، وارث مذکور فقط از طریق سببِ مانع ارث میبرد؛ مانند اینکه شخصی هم «برادر مادری» و هم «پسر عموی» فردی محسوب شود.[6]
مسأله 1157. اگر انسان از دنیا برود، باید اموال بجا مانده از او در مواردی که توضیح آن در فصل «وصیّت» مسألۀ «1049» ذکر شد، صرف گردد[7] و چنانچه از داراییهای وی مالی باقی بماند، در صورتی که متوفّیٰ وصیّتی داشته باشد، به وصایای شرعی[8] او عمل میشود و باقیماندۀ اموال به عنوان ارث بین ورثهاش حسب موازین شرعی تقسیم میگردد.[9]
پس منظور از عبارت «اصل اموال» که در مسائل فصل «ارث» مطرح میشود، همین «بخش سوّم از اموال متوفّیٰ» میباشد.[10]
مثلاً وقتی گفتــه میشــود: مرد یک چهارم از اصل اموال همســر دائمیــش را ارث میبــرد یا مادر یک ششم از اصل اموال فرزندش را ارث میبرد، مراد از «اصل اموال» مقدار باقیمانده از داراییهای متوفّیٰ بعد از کسر موارد فوق میباشد.
مسأله 1158. ورثه (غیر از زوجه) در طبقات سهگانۀ ارث، از همۀ اموال مورّث خود - اموال منقول و غیر منقول، زمین[11] و غیر زمین - ارث میبرند و حکم ارث بردن زوجه از اموال شوهرش در مسألۀ «1252» بیان میشود.[12]
[1]. بهطور کلّی، ارث در صورتی به وارث میرسد که «موانع ارث» وجود نداشته باشد؛ توضیح «موانع ارث» در مسائل «1294 و بعد از آن» ذکر میشود.
[2]. از این قاعده استثنا میشود موردی که میّت «یک عموى پدرى» و «یک پسر عموى پدر و مادرى» داشته و دایى و خاله نداشته باشد؛ که در این صورت ارث به پسر عموى پدر و مادرى میرسد و عموى پدرى ارث نمیبرد؛ ولی اگر میّت عمو یا پسر عموهای متعدّدی داشته باشد یا اینکه همسر متوفّیٰ زنده باشد، این حکم خالى از اشکال نیست و مراعات مقتضای احتیاط در این مورد ترک نشود.
البتّه، اگر همراه آن دو (عموی پدری و پسر عموی پدر و مادری)، دایى یا خالۀ متوفّیٰ نیز باشد، پسر عموى پدر و مادرى بهرهاى از ارث ندارد و میراث، بین عموى پدرى و دایى یا خاله طبق قواعد ارث تقسیم مىشود.
[3]. ارث بردن زن و شوهر از هم در صورتی است که «موانع ارث» وجود نداشته باشد؛ توضیح «موانع ارث» در مسائل «1294 و بعد از آن» ذکر میشود.
[4]. مانند اینکه برادر پدری شخصی با خواهر مادری او ازدواج نماید و صاحب فرزند (حسین) شوند، شخص مذکور هم «عمو» و هم «دایی» آن فرزند محسوب میشود و چنانچه فرض شود که نوبت به ارث بردن وی از حسین برسد، از هر دو جهت ارث میبرد.
[5]. مثل اینکه محمّد دارای دو فرزند به نام علی و فاطمه باشد و علی صاحب دختری به نام زهرا و فاطمه صاحب پسری به نام رضا شود که در این صورت، زهرا و رضا، دختر دایی و پسر عمّه هم محسوب میشوند و چنانچه با هم ازدواج نمایند و صاحب فرزندی به نام حسین شوند، محمّد هم «جدّ مادری پدر حسین» و هم «جدّ پدری مادر حسین» محسوب میشود و چنانچه فرض شود که نوبت به ارث بردن وی از حسین برسد، از هر دو جهت ارث میبرد.
[6]. مثلاً اگر مردی که صاحب فرزندی به نام حسین از همسرش فاطمه میباشد، فوت نماید و فاطمه با برادر آن مرد ازدواج کند و صاحب فرزندی به نام زهرا شود، در این صورت، حسین هم «پسر عموی» زهرا و هم «برادر مادری» وی محسوب میشود و چنانچه فرض شود که نوبت به ارث بردن حسین از زهرا شود، از جهت برادری از وی ارث میبرد، نه از جهت پسر عمو بودن.
[7]. البتّه، اگر فرد وصیّت کرده باشد امور مذکور مانند بدهی و حجّة الاسلام را از ثلث وی ادا کنند، چنانچه ثلث کافی برای عمل به وصایا باشد، این موارد از ثلث که مورد وصیّت قرار گرفته، برداشته میشود و اگر کافی نباشد، مقدار باقیمانده از اصل مال برداشته میشود؛ توضیح مطلب، در فصل «وصیّت» ذکر شد.
[8]. البتّه وصیّت به صرف مال، در صورتی صحیح و شرعی است که از ثلث اموال میّت در زمان فوت، بیشتر نباشد، وگرنه چنانچه ورثۀ بالغ و رشید (غیر محجور)، مقدار اضافه بر ثلث را اجازه دهند، وصیّت صحیح و در غیر این صورت باطل است؛ توضیح مطلب، در فصل «وصیّت» ذکر شد.
[9]. شایان ذکر است، تقدّم و تأخّر ذکر شده در موارد فوق، تقدّم و تأخّر رتبی است. بنابراین، در بعضی اوقات لازم نیست از نظر زمانی به همین ترتیب جاری شود، بلکه گاه ممکن است حسب مورد و حسب وصیّت فرد، برخی از مراحل، هم زمان یا به گونهای دیگر، انجام گردد.
[10]. بنابراین، مقصود از «اصل مال» در این فصل با آنچه در فصل «وصیت» بیان شد، متفاوت است.
[11]. البتّه، «زمین موات» که مورّث در زمان حیات خویش اقدام به تحجیر و احیای آن نکرده، ولی سند رسمی آن به نام وی بوده، حکم ویژهای دارد که در جلد سوّم، مسألۀ «1367» ذکر شد.
[12]. البتّه، ارث بردن دیۀ قتل احکام ویژهای دارد که در فصل «دیات»، مسائل «1363 تا 1366» ذکر میشود. همین طور، قاتل در قتل عمد از مقتول مطلقاً ارث نمیبرد و حکم ارث بردن وی از مقتول در قتل خطایی یا قتل شبه عمد، در مسألۀ «1303» ذکر میشود.