کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (4)
جستجو در:
کیفیّت تحقّق وصیّت و زمان آن ←
→ وظایف کسى که نشانههاى مرگ را در خود مى بیند
اقسام وصیّت
مسأله 1006. وصیّت دو قسم است؛ وصیّت «تملیکی» و وصیّت «عهدی».
الف. وصیّت تملیکى: آن است که فرد وصیّت نماید مال[1] یا منفعت یا حقّى را که متعلّق به اوســت بعد از وفاتش مال دیگری (اعم از اشخاص حقیقــی یا حقوقــی، عناوین و جهات) باشد، مثلاً وصیّت میکند زمین، خانه یا سرقفلی[2] مغازهاش بعد وفات وی، مال فرد یا مسجد معیّن یا فقرا یا عزاداری امام حسین(علیه السلام) باشد یا تا وقتی همسرش در قید حیات است حقّ سکونت در منزلش را داشته باشد.
ب. وصیّت عهدی: آن است که فرد وصیّت نماید امرى را که متعلّق به اوست بعد از وفاتش انجام دهند، یا برای کسانی که نسبت به آنان ولایت دارد برای بعد از وفات خود قیّم و سرپرست قرار دهد؛
مانند اینکه فرد براى کَفْن و محلّ دفن و مراسمات تعزیه بعد از وفاتش وصیّت نماید، یا سفارش نماید بعد از وفات وی از مالش براى انجام نمازها و روزههاى قضایش یا حجّ وی، اجیر بگیرند، یا مال معیّنی را به شخصی ببخشند یا صرف در خیرات و مبرّات کنند یا آن را وقف نمایند، یا فلان شخص قیّم بر فرزندان نابالغ وی باشد.
مسأله 1007. وصیّت تملیکی سه رکن دارد:
1. وصیّت کننده (موصی)؛ 2. آنچه مورد وصیّت واقع شده (موصیٰ به)؛ 3. کسی که برای او وصیّت شده (موصیٰ له).
امّا وصیّت عهدی، دارای دو رکن است:
1. وصیّت کننده (موصی)؛ 2. آنچه مورد وصیّت واقع شده (موصیٰ به).
البتّه، گاه در وصیّت عهدی وصیّت کننده برای اجرای وصیّت، شخصی را معیّن مینماید، که «وصیّ» نامیده میشود. همچنین، اگر مورد وصیّت در وصیّت عهدی متعلّق به شخص ثالثی باشد - مثل اینکه وصیّت شده باشد که به وی مالی را ببخشند - شخص مذکور که برایش وصیّت شده «موصیٰ له» نامیده میشود.[3]
مسأله 1008. در وصیّت تملیکی، چنانچه «موصیٰ له» شخص باشد، تحقّق وصیّت احتیاج به قبول وی دارد[4] و اگر «موصیٰ له» عنوان یا جهت عام باشد مانند فقرا، سادات، علما یا عزاداری امام حسین(علیه السلام) احتیاج به قبول ندارد.
در هر دو صورت، تحویل گرفتن و قبض مال توسط «موصیٰ له» یا وکیل یا ولیّ وی شرط نیست.
مسأله 1009. در تحقّق وصیّت عهدی، قبول «موصیٰ له» مطلقاً شرط نیست؛[5]
البتّه، اگر وصیّت کننده برای اجرای آن «وصیّ» معیّن نموده، حکم قبول یا ردّ وصایت در مسائل «1115 و 1116» بیان خواهد شد.
مسأله 1010. اگر وصیّت کننده در وصیّت عهدی به تملیک مال به شخصی بهطور مجّانی وصیّت نماید، چنانچه تملیک مذکور به صورت هبه و بخشش باشد، تحویل و قبض مال توسط «موصیٰله» یا وکیل یا ولیّ وی لازم است؛ امّا اگر به صورت صلح باشد، قبض لازم نیست.
الف. وصیّت تملیکى: آن است که فرد وصیّت نماید مال[1] یا منفعت یا حقّى را که متعلّق به اوســت بعد از وفاتش مال دیگری (اعم از اشخاص حقیقــی یا حقوقــی، عناوین و جهات) باشد، مثلاً وصیّت میکند زمین، خانه یا سرقفلی[2] مغازهاش بعد وفات وی، مال فرد یا مسجد معیّن یا فقرا یا عزاداری امام حسین(علیه السلام) باشد یا تا وقتی همسرش در قید حیات است حقّ سکونت در منزلش را داشته باشد.
ب. وصیّت عهدی: آن است که فرد وصیّت نماید امرى را که متعلّق به اوست بعد از وفاتش انجام دهند، یا برای کسانی که نسبت به آنان ولایت دارد برای بعد از وفات خود قیّم و سرپرست قرار دهد؛
مانند اینکه فرد براى کَفْن و محلّ دفن و مراسمات تعزیه بعد از وفاتش وصیّت نماید، یا سفارش نماید بعد از وفات وی از مالش براى انجام نمازها و روزههاى قضایش یا حجّ وی، اجیر بگیرند، یا مال معیّنی را به شخصی ببخشند یا صرف در خیرات و مبرّات کنند یا آن را وقف نمایند، یا فلان شخص قیّم بر فرزندان نابالغ وی باشد.
مسأله 1007. وصیّت تملیکی سه رکن دارد:
1. وصیّت کننده (موصی)؛ 2. آنچه مورد وصیّت واقع شده (موصیٰ به)؛ 3. کسی که برای او وصیّت شده (موصیٰ له).
امّا وصیّت عهدی، دارای دو رکن است:
1. وصیّت کننده (موصی)؛ 2. آنچه مورد وصیّت واقع شده (موصیٰ به).
البتّه، گاه در وصیّت عهدی وصیّت کننده برای اجرای وصیّت، شخصی را معیّن مینماید، که «وصیّ» نامیده میشود. همچنین، اگر مورد وصیّت در وصیّت عهدی متعلّق به شخص ثالثی باشد - مثل اینکه وصیّت شده باشد که به وی مالی را ببخشند - شخص مذکور که برایش وصیّت شده «موصیٰ له» نامیده میشود.[3]
مسأله 1008. در وصیّت تملیکی، چنانچه «موصیٰ له» شخص باشد، تحقّق وصیّت احتیاج به قبول وی دارد[4] و اگر «موصیٰ له» عنوان یا جهت عام باشد مانند فقرا، سادات، علما یا عزاداری امام حسین(علیه السلام) احتیاج به قبول ندارد.
در هر دو صورت، تحویل گرفتن و قبض مال توسط «موصیٰ له» یا وکیل یا ولیّ وی شرط نیست.
مسأله 1009. در تحقّق وصیّت عهدی، قبول «موصیٰ له» مطلقاً شرط نیست؛[5]
البتّه، اگر وصیّت کننده برای اجرای آن «وصیّ» معیّن نموده، حکم قبول یا ردّ وصایت در مسائل «1115 و 1116» بیان خواهد شد.
مسأله 1010. اگر وصیّت کننده در وصیّت عهدی به تملیک مال به شخصی بهطور مجّانی وصیّت نماید، چنانچه تملیک مذکور به صورت هبه و بخشش باشد، تحویل و قبض مال توسط «موصیٰله» یا وکیل یا ولیّ وی لازم است؛ امّا اگر به صورت صلح باشد، قبض لازم نیست.
[1]. فرقی نیست که مال مذکور عین شخصی باشد یا دین (طلب).
[2]. منظور از سرقفلی، حقّ انتفاع و استفاده از مغازه است که شخص با پرداخت عوض، مالک آن شده است؛ توضیح آن در جلد سوّم، مسائل «609 و 610» ذکر شد.
[3]. بنابراین، «مُوصیٰ له» در وصیّت عهدی در بعضی موارد وجود دارد، ولی وصیّت تملیکی همواره دارای «موصیٰ له» میباشد.
[4]. در مواردی که شخص مذکور مانند بچّۀ نابالغ یا مجنون باشد، قبول توسط ولیّ شرعی وی صورت میگیرد.
[5]. هرچند در وصیّت عهدی به هبه یا صلح بلاعوض مال، «موصیٰ له» بعد از وفات وصیّت کننده در صورتی مالک مال میشود که وصیّ آن را به وی هبه یا صلح کرده و او هبه یا صلح را قبول نماید و حکم لزوم یا عدم لزوم تحویل و قبض مال، در مسألۀ «1010» ذکر میشود.