کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (4)(چاپ 1403)
جستجو در:
اقسام وصیّت ←
→ تعریف وصیّت و اقسام آن / تعریف وصیّت و حکم واجب یا مستحب بودن آن
وظایف کسی که نشانههای مرگ را در خود می بیند
مسأله 999. اگر انسان نشانههای مرگ را در خود ببیند، در صورت امکان بنابر احتیاط واجب باید اموالی را که از مردم به صورت ودیعه و امانت، عاریه، سرمایۀ مضاربه یا مشارکت و مانند آن در اختیار اوست فوراً به صاحبانش برگرداند، یا آنکه به آنان اطلاع دهد؛ امّا اگر این امر ممکن نباشد، باید - هرچند با وصیّت کردن و شاهد گرفتن بر وصیّت و آگاه کردن وصیّ و شاهد از نام و خصوصیّات و نشانی صاحب مال یا امور دیگر - کاری کند که مطمئن شود مال بعد از فوت او به صاحبش میرسد.[863]
مسأله 1000. اگر انسان درحالی نشانههای مرگ را ببیند که به مردم بدهکار باشد و هنگام ادای آن بدهی نرسیده یا رسیده، ولی طلبکار مطالبه نمیکند یا مطالبه میکند، ولی او نمیتواند بپردازد، در این موارد چنانچه از خودش مالی داشته باشد یا هرچند مال ندارد ولی احتمال معقول دهد کسی آنها را مجّانی ادا نماید، باید کاری کند که اطمینان نماید بدهی او پس از وفاتش به طلبکار داده میشود؛ مثلاً اگر بدهکار بودن او برای دیگران معلوم نیست وصیّت کند و بر وصیّت شاهد بگیرد؛ امّا اگر فرد میتواند بدهی خویش را بپردازد و وقت آن رسیده و طلبکار مطالبه نماید، باید فوراً بپردازد، هرچند نشانههای مرگ را در خویش نبیند.
مسأله 1001. کسی که نشانههای مرگ را در خود میبیند، اگر حقوق شرعی مانند خمس، زکات و مظالم بر عهدۀ وی است و فعلاً نمیتواند آن را بپردازد، چنانچه از خودش مالی داشته باشد یا هرچند مال ندارد، ولی احتمال معقول دهد کسی آنها را مجّانی ادا نماید، باید کاری کند که اطمینان نماید پس از مرگش پرداخت میشود، مثلاً اگر بدهکار بودن او به حقوق شرعی برای دیگران معلوم نیست به فرد مورد اعتمادی وصیّت کند؛ امّا اگر فرد مذکور بتواند حقوق شرعی مذکور را فعلاً بپردازد، باید فوراً اقدام به پرداخت آن کند، هرچند نشانههای مرگ را در خود نبیند.
مسأله 1002. کسی که نشانههای مرگ را در خود میبیند، اگر حج بر وی واجب و مستقرّ شده باشد و نتواند خودش آن را بهجا آورد و نایب گرفتن نیز برایش مقدور نباشد، چنانچه از خودش مالی داشته باشد یا هرچند مال ندارد، ولی احتمال معقول دهد کسی حج را بهطور مجّانی به نیابت از وی بهجا آورد، باید کاری کند که اطمینان نماید در صورت فوت حج به نیابت از وی انجام میشود؛ مانند آنچه در مسائل قبل ذکر شد.[864]
مسأله 1003. کسی که نشانههای مرگ را در خود میبیند، اگر نماز و روزۀ قضا داشته یا کفّارهای بر عهدۀ او باشد، باید کاری کند که اطمینان نماید آنها را پس از وفاتش از طرف او انجام میدهند، مثلاً وصیّت کند از مال خودش برای آنها اجیر بگیرند؛
بلکه اگر مال نداشته باشد، ولی احتمال معقول دهد کسی مجّانی آنها را انجام دهد، باز هم واجب است وصیّت نماید؛ البتّه، اگر فردی باشد - مانند پسر بزرگتر - که بداند با اطلاع دادن به او، امور مذکور توسط وی انجام میشود، اطلاع دادن به وی کافی است و لازم نیست وصیّت نماید.
مسأله 1004. پدری که نشانه های مرگ را در خود میبیند و دارای اولاد صغیر است، در صورتی که با نداشتن قیّم مالشان از بین میرود، یا حقّ آنان تضییع میشود، باید با وصیّت کردن برای آنان قیّم امینی معیّن نماید.
البتّه اگر اولادِ وی، ولیّ شرعی دیگری مانند پدربزرگ پدری داشته باشند یا معیّن نکردن قیّم برای آنان موجب مفسدهای که اجتناب از آن لازم است نشود، تعیین قیّم برای آنان واجب نیست.
مسأله 1005. کسی که نشانههای مرگ را در خود میبیند، اگر از کسی طلبی داشته یا موجودی حساب بانکی داشته باشد یا مالی به صورت ودیعه، عاریه، سرمایۀ مضاربه یا مشارکت و مانند آن نزد دیگری داشته باشد، یا بعضی از اموالش در مکانی مخفی باشد که ورثه از آن خبر ندارند، احتیاط واجب آن است که به ورثه اطلاع دهد؛ بلکه اگر اطلاع ندادن به آنان، عرفاً تضییع حقّ ورثه محسوب شود یا اسراف و تبذیر مال به حساب آید، واجب است به آنان خبر دهد.
مسأله 1000. اگر انسان درحالی نشانههای مرگ را ببیند که به مردم بدهکار باشد و هنگام ادای آن بدهی نرسیده یا رسیده، ولی طلبکار مطالبه نمیکند یا مطالبه میکند، ولی او نمیتواند بپردازد، در این موارد چنانچه از خودش مالی داشته باشد یا هرچند مال ندارد ولی احتمال معقول دهد کسی آنها را مجّانی ادا نماید، باید کاری کند که اطمینان نماید بدهی او پس از وفاتش به طلبکار داده میشود؛ مثلاً اگر بدهکار بودن او برای دیگران معلوم نیست وصیّت کند و بر وصیّت شاهد بگیرد؛ امّا اگر فرد میتواند بدهی خویش را بپردازد و وقت آن رسیده و طلبکار مطالبه نماید، باید فوراً بپردازد، هرچند نشانههای مرگ را در خویش نبیند.
مسأله 1001. کسی که نشانههای مرگ را در خود میبیند، اگر حقوق شرعی مانند خمس، زکات و مظالم بر عهدۀ وی است و فعلاً نمیتواند آن را بپردازد، چنانچه از خودش مالی داشته باشد یا هرچند مال ندارد، ولی احتمال معقول دهد کسی آنها را مجّانی ادا نماید، باید کاری کند که اطمینان نماید پس از مرگش پرداخت میشود، مثلاً اگر بدهکار بودن او به حقوق شرعی برای دیگران معلوم نیست به فرد مورد اعتمادی وصیّت کند؛ امّا اگر فرد مذکور بتواند حقوق شرعی مذکور را فعلاً بپردازد، باید فوراً اقدام به پرداخت آن کند، هرچند نشانههای مرگ را در خود نبیند.
مسأله 1002. کسی که نشانههای مرگ را در خود میبیند، اگر حج بر وی واجب و مستقرّ شده باشد و نتواند خودش آن را بهجا آورد و نایب گرفتن نیز برایش مقدور نباشد، چنانچه از خودش مالی داشته باشد یا هرچند مال ندارد، ولی احتمال معقول دهد کسی حج را بهطور مجّانی به نیابت از وی بهجا آورد، باید کاری کند که اطمینان نماید در صورت فوت حج به نیابت از وی انجام میشود؛ مانند آنچه در مسائل قبل ذکر شد.[864]
مسأله 1003. کسی که نشانههای مرگ را در خود میبیند، اگر نماز و روزۀ قضا داشته یا کفّارهای بر عهدۀ او باشد، باید کاری کند که اطمینان نماید آنها را پس از وفاتش از طرف او انجام میدهند، مثلاً وصیّت کند از مال خودش برای آنها اجیر بگیرند؛
بلکه اگر مال نداشته باشد، ولی احتمال معقول دهد کسی مجّانی آنها را انجام دهد، باز هم واجب است وصیّت نماید؛ البتّه، اگر فردی باشد - مانند پسر بزرگتر - که بداند با اطلاع دادن به او، امور مذکور توسط وی انجام میشود، اطلاع دادن به وی کافی است و لازم نیست وصیّت نماید.
مسأله 1004. پدری که نشانه های مرگ را در خود میبیند و دارای اولاد صغیر است، در صورتی که با نداشتن قیّم مالشان از بین میرود، یا حقّ آنان تضییع میشود، باید با وصیّت کردن برای آنان قیّم امینی معیّن نماید.
البتّه اگر اولادِ وی، ولیّ شرعی دیگری مانند پدربزرگ پدری داشته باشند یا معیّن نکردن قیّم برای آنان موجب مفسدهای که اجتناب از آن لازم است نشود، تعیین قیّم برای آنان واجب نیست.
مسأله 1005. کسی که نشانههای مرگ را در خود میبیند، اگر از کسی طلبی داشته یا موجودی حساب بانکی داشته باشد یا مالی به صورت ودیعه، عاریه، سرمایۀ مضاربه یا مشارکت و مانند آن نزد دیگری داشته باشد، یا بعضی از اموالش در مکانی مخفی باشد که ورثه از آن خبر ندارند، احتیاط واجب آن است که به ورثه اطلاع دهد؛ بلکه اگر اطلاع ندادن به آنان، عرفاً تضییع حقّ ورثه محسوب شود یا اسراف و تبذیر مال به حساب آید، واجب است به آنان خبر دهد.
[1]. به جلد سوّم، مسألۀ «1227» رجوع شود.
[2]. توضیح بیشتر مسألۀ مذکور در جلد دوّم، فصل «حجّ»، مبحث «احکام وصیّت به حج» ذکر شده است.