پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر آقای سید علی حسینی سیستانی

کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (4)(چاپ 1403)

‏استفاده واقف از مال موقوفه ← → 4. وقف، معلّق و وابسته به امر دیگر نباشد (وقف تعلیقی نباشد)

5. واقف مال را بر خودش وقف نکند (وقف بر نَفْس)

مسأله 794. انسان نمی‌توانــد مال را بر خودش وقــف کند؛ چه اینکــه دیگران را هــم شریک کند یا نه؛ پس اگر بگوید: «این خانه را بر خــودم و برادرم به صــورت شراکتــی وقف کردم»، وقف نصف مشاع خانه باطل و نصف دیگر صحیح می‌باشد.
مسأله 795. اگر انسان مالی را به صورت ترتیبی بر خودش و دیگران وقف کند، مثلاً بگوید: «این مال وقف باشد بر خودم و پس از فوت من بر فرزندانم»، این وقف که «منقطع الأوّل» است، باطل می‌باشد.
امّا اگر ابتدا بر دیگران و سپس بر خود وقف نماید، حکم وقف «منقطع الآخر» را دارد که تنها نسبت به خودش باطل است. همین طور، اگر مالی را بر دیگران - مثلاً حسن - سپس خودش و پس از خود بر دیگران مثلاً - حسین - وقف کند، وقف نسبت به خود و بعد از خودش باطل است.
مسأله 796. اگر واقف در هنگام وقف (در غیر وقف مسجد)،[1] برخی از منافع شیئی را که وقف می‌کند برای خود استثنا نماید و جزء وقف قرار ندهد، اشکال ندارد و موارد استثنا شده، خارج از وقف محسوب می‌شود، نه اینکه وقف بر خود باشد؛ این نوع وقف، «وقف مسلوب المنافع» نامیده می­شود.
پس انسان می‌تواند باغی را وقف کند تا محصولش - به استثنای مقدار بدهی‌های وی - به فقرا داده شود و فرقی نمی­کند که بخواهد مقدار بدهی‌هایش بر محصول چند سال تقسیم شده و از هر سال بخشی از محصول استثنا گردد یا اینکه ابتدا کلّ مقدار بدهی از محصول باغ کسر شده و باقیمانده به فقرا برسد.
یا اینکه فرد مثلاً خانه­اش را وقف مدرسه‌ای نماید و منفعت خانه را تا زمانی که زنده است، برای خودش از مورد وقف استثنا نماید.
همین طور، می‌تواند هنگام وقف باغ، شاخه‌ها و برگ‌ها و... درختان را در هنگام خشک شدن، استثنا نماید.
مسأله 797. اگر انسان بگوید: «خانۀ خود را وقف کردم بر هر یک از اولادم که بدهی‌های عرفی و شرعی مرا به‌طور مجّانی بپردازد»، وقف صحیح است.
همین طور، اگر بگوید: «مالم را وقف کردم بر هر یک از همسایگانم که مخارج و هزینه‌های همسر و فرزندانم را به‌طور مجّانی متحمّل شود»، چنین وقفی صحیح است، هرچند منظور وی از مخارج، نفقات آنان که بر عهدۀ وی واجب است باشد.
مسأله 798. اگر انسان مالی را برای پرداخت بدهی‌هایش یا به‌جا آوردن نماز و روزه‌های قضای خودش پس از وفات وقف کند - که در حقیقت موقوف علیه «جهت پرداخت دیون او» یا «جهت به‌جا آوردن نماز و روزۀ وی» می‌باشد - وقف باطل است.
مسأله 799. اگر کسی مالی را وقف کند تا به نیابت وی قرآن بر سر مزارش خوانده شود، این وقف باطل است؛ امّا اگر وقف کند بر کسانی که بر سر مزارش قرآن می‌خوانند و ثواب آن را به وی اهدا می­ نمایند، وقف صحیح است.
شایان ذکر است، اگر در مثال فوق از شواهد و قرائن و غیر آن معلوم نباشد[2] که مقصود واقف از قرآن خواندن، قرائت به نیابت از اوست که در این صورت وقف بر خود بوده و باطل است، یا منظور، ‌اهدای ثواب بوده که وقف در این صورت صحیح است، وقف حمل بر مورد صحیح آن می‌شود.[3]
مسأله 800. اگر فرد مالی را وقف کرده تا درآمد آن مثلاً در موارد ذیل هزینه شود:
الف. به نیابت از او نماز و روزۀ‌ قضا انجام شود؛[4] ب. به فقرا و نیازمندان داده شود؛ ج. صرف در عزاداری شود؛ تعیین مقدار صحیح و باطل وقف بستگی به کیفیّت وقف دارد که توضیح برخی از موارد آن در ذیل بیان می­شود:
1. مقصود واقف، تقسیم درآمد به‌طور مساوی بین موارد سه گانه بوده است؛ در این صورت، یک سوّم وقف باطل و دو سوّم آن صحیح است.[5]
2. مقصود واقف، تقسیم درآمد به نسبت­ معیّن دیگری بوده و مقدار نسبت هم معلوم باشد؛ در این صورت نیز مقدار مربوط به وقف بر نفس باطل و بقیه صحیح است؛
مثلاً اگر واقف معیّن کرده 20% درآمد موقوفه برای نماز و روزۀ قضای خودش هزینه شود و 30% به فقرا داده شود و 50% در عزاداری صرف شود؛ 20% وقف باطل و 80% آن صحیح است.
3. مقصود واقف، تقسیم درآمد موقوفه به صورت مختلف بین موارد سه گانه بوده و تعیین مقدار سهم هر مورد به متولّی واگذار شده باشد؛ در این صورت، مقدار حداقلّی (مقدار مورد یقین یا اطمینان) که متولّی لازم است برای غیر مورد وقفِ بر نفس قرار دهد صحیح است و بقیّه باطل می­باشد.[6]
4. مقصود واقف، تقسیم درآمد بر قدر جامع بین موارد سه گانه باشد، بدین صورت که متولّی حقّ داشته باشد تمام مال را به یک مورد اختصاص دهد[7] و حق داشته باشد درآمد را صرف دو یا هر سه مورد نماید؛[8] در این صورت، وقف مذکور باطل است.[9]
مسأله 801. اگر فردی بخواهد با وجود وقف مال، خودش از آن استفاده کند بدون اینکه اشکال وقف بر خود پیش آید، به جز راهی که در مسألۀ «796» ذکر شد، می‌تواند مال خود را به دیگری تملیک کند، مشروط بر اینکه آن را به صورتی که وی (تملیک‌کننده) در نظر دارد، وقف نماید؛
مثلاً باغ خود را به پسرش صلح کند به شرط اینکه آن را وقف کند تا درآمدش صرف مخارج وی (پدر) شود.

[1]. در مورد مسجد، که وقف آن از قبیل وقف «تحریر» است، انسان نمی‌تواند ملک خود را به عنوان مسجد، مشروط به اینکه تا وقتی زنده است منافع آن برای خودش بوده و از مورد وقف استثنا باشد وقف نماید و چنین وقفی صحیح نمی‌باشد.
[2]. بنابراین، اگر نشانه و قرینه­ای باشد که ظهور در مقصود واقف داشته باشد مطابق با آن عمل می­شود.
[3]. به اصطلاح، «أصالة الصحّة» در وقف جاری می­شود.
[4]. این مورد، از موارد وقف بر خود (نَفْس) محسوب می­شود.
[5]. چنانچه نشانه و قرینۀ عرفی بر توزیع درآمد موقوفه به نسبت­های متفاوت بین موارد سه‌گانه نباشد، همین حکم جاری است.
[6]. زیرا مقدار حداقلی (مقدار مورد یقین یا اطمینان) که متولّی باید برای وقف بر نفس لحاظ نماید باطل است و نیز مقداری که تعیین آن به متولّی واگذار شده، چون وقف بر امر جامع بین وقف بر نفس و غیر نفس است، باطل می­باشد.
[7]. مثلاً یک دفعه پول را صرف نماز و روزۀ قضا برای متوفّیٰ نماید و دفعۀ بعد صرف فقرا و دفعۀ دیگر صرف عزاداری نماید یا به گونه دیگر، و اختیار در کیفیّت اختصاص، با وی باشد.
[8]. به عبارتی، لازم نبوده متولّی در هر مرتبه، درآمد وقف را توزیع بر موارد نماید.
[9]. زیرا از قبیل وقف بر امر جامع بین وقف بر نفس و وقف بر غیر نفس است، که تمام چنین وقفی باطل است.
‏استفاده واقف از مال موقوفه ← → 4. وقف، معلّق و وابسته به امر دیگر نباشد (وقف تعلیقی نباشد)
العربية فارسی اردو English Azərbaycan Türkçe Français