کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (4)(چاپ 1403)
جستجو در:
احکام پزشکی / مسائل مربوط به لمس و نظر در مراجعات پزشکی ←
→ حکم صورتی که شوهر قصد مخفی کردن خود از حاکم شرع را ندارد یا این امر محرز نباشد
صورت سوّم: زنی که شوهرش مفقود الاثر است و از زنده بودن یا وفات او اطلاعی نیست
مسأله 665. اگر شوهر مفقود باشد[1] و زوجه نداند وی زنده است یا فوت شده، دو فرض دارد:
الف. شوهر مالی دارد که نفقۀ همسرش از آن مال پرداخت شود[2] یا ولیّ شوهر (پدر و پدربزرگ پدری وی) اقدام به تأمین نفقۀ زوجه از مال خویش کند؛
در این صورت زوجه باید تقویٰ پیشه کرده و صبر نماید تا شوهرش برگردد یا موت یا طلاق یا ارتداد وی ثابت شود و قبل از آن، حقّ مطالبۀ طلاق ندارد، هرچند مدّت طولانی گردد.
ب. زوج مالی نداشته باشد تا از آن مال نفقۀ همسرش پرداخت شود و ولیّ شوهر (پدر و پدربزرگ پدری وی) نیز حاضر به تأمین نفقات زوجه نباشد یا شوهر ولیّ نداشته باشد؛
در این صورت، زن میتواند به حاکم شرع یا نمایندۀ وی مراجعه نماید تا «چهار سال قمری» به او مهلت دهد و امر به جستجو و تحقیق کامل از شوهر - با توضیحی که در مسألۀ «671» ذکر میشود - در طیّ این چهار سال نماید؛[3]
بعد از سپری شدن مدّت مذکور و معلوم نشدن وضعیّت شوهر از نظر زنده بودن یا وفات، حاکم شرع ولیّ زوج را (در صورت دسترسی) امر به طلاق میکند و اگر اقدام ننمود، وی را مجبور به طلاق می کند[4] و چنانچه امکان اجبار نباشد یا شوهر، ولیّ نداشته باشد، حاکم شرع زوجه را طلاق میدهد.[5]
شایان ذکر است، مقصود از ولیّ شرعی مفقود الاثر «پدر و پدربزرگ پدری» وی است.
همین طور، اگر فرد مفقود الاثر وکیلی داشته باشد که طلاق زوجۀ خود را به او تفویض کرده، این فرد نیز از جهت طلاق در حکم ولیّ میباشد.
مسأله 666. طلاق مفقود الاثر با توضیحاتی که در مورد «ب» از مسألۀ قبل ذکر شد، «طلاق رجعی» است و چنانچه شوهر در ایّام عدّه حاضر شود، میتواند به همسرش رجوع نماید؛[6]
البتّه، چنانچه زوجه از کسانی باشد که عدّۀ طلاق ندارند - مانند دختر نابالغ، زن یائسه، زنی که شوهرش با وی نزدیکی نداشته[7] - لزوم عدّه نگه داشتن بر وی بنابر احتیاط واجب است.[8]
شایان ذکر است، مقدار عدّۀ زوجه در طلاق مذکور، «چهار ماه و ده روز» (معادل با عدّۀ وفات) است.[9]
مسأله 667. اگر فرد مفقود الاثر فعلاً مالی داشته باشد که نفقۀ همسرش از آن پرداخت شود یا ولیّ شوهر (پدر و پدربزرگ پدری وی) اقدام به تأمین نفقات همسر وی از مال خویش نماید، ولی زوجه احتمال معقول بدهد تا زمان مشخّص شدن وضعیّت شوهرش، مال وی به پایان برسد و ولیّ شوهر هم در آن زمان حاضر به پرداخت نفقه نباشد، در این صورت زوجه میتواند به حاکم شرع یا نمایندۀ وی مراجعه نماید و احکام مذکور در قسمت «ب»، از مسألۀ «665» در این مورد جاری میگردد.
بنابراین، بعد از سپری شدن مدّت «چهار سال قمری» و معلوم نشدن وضعیّت شوهر با وجود فحص و تحقیق کامل، چنانچه مال شوهر جهت تأمین نفقات به پایان رسیده و ولیّ شوهر هم حاضر به تأمین نفقات او نباشد، حاکم شرع میتواند به درخواست زوجه، وی را طلاق دهد و نیاز به تحقیق مجدّد نیست.
مسأله 668. اگر فرد مفقود الاثر دو یا چند همسر دائم داشته باشد و یکی از آنان به حاکم شرع مراجعه کرده و با اجازه از حاکم شرع به مدّت «چهار سال قمری» فحص و تحقیق - با توضیحی که در مسألۀ «671» ذکر میشود - انجام داده باشد، چنانچه بعد از آن بقیّۀ همسران وی به حاکم شرع مراجعه کرده و تقاضای طلاق نمایند، نیاز به انتظار به مدّت چهار سال قمری دیگر و فحص و تحقیق مجدّد نیست و همان تحقیق سابق کافی است.
مسأله 669. اگر فرد مفقود الاثر مالی نداشته باشد که نفقۀ همسرش از آن مال پرداخت شود و ولیّ شوهر (پدر و پدربزرگ پدری وی) نیز اقدام به تأمین نفقات همسر وی از مال خویش نکند، امّا شخص یا اشخاصی یا مؤسّسه خصوصی یا دولتی حاضر به تأمین نفقات او بهطور مجّانی باشد، زوجۀ مفقود الاثر لازم نیست صبر کند؛
بلکه حقّ دارد از حاکم شرع تقاضای طلاق - با توضیحاتی که در قسمت «ب» از مسألۀ «665» ذکر شد - بنماید.
مسأله 670. اگر زوجه بدون امر حاکم شرع چهار سال قمری تحقیق کامل در مورد شوهرش - با توضیحی که در مسألۀ «671» ذکر میشود - انجام داده سپس به وی مراجعه نماید، حاکم شرع در صورتی که احتمال عقلایی اثر بدهد، برای مدّت دیگری (مثلاً سه ماه) حسب صلاحدید امر به تحقیق میکند و در صورتی که خبری از او در این مدّت حاصل نشود، امر به طلاق زوجۀ وی به کیفیّتی که در قسمت «ب» از مسألۀ «665» ذکر شد، مینماید.
همین طور، اگر زوجه بدون امر حاکم شرع کمتر از چهار سال تحقیق کرده، چنانچه تحقیق در باقیماندۀ مدّت به امر حاکم شرع انجام شود، کافی است.
مسأله 671. براى تحقیق و جستجو در مورد مفقود الاثر لازم است از شیوههای معمول و متعارف در این امر بهطور کامل و جامع استفاده شود و کیفیّت آن با توجّه به افراد مفقود الاثر و مکان و زمانهای مختلف تفاوت دارد، همچون موارد ذیل که گاه بعضی از آنها و گاه تمام آنها باید مورد استفاده قرار گیرد:
- فردی[10] به مناطقی فرستاده شود که گمان میرود وی یا افراد مرتبط با او در آنجا حضور داشته باشند.
- استفاده از وسائل ارتباطی که در هر عصرى متداول است، مانند تماس تلفنی یا ارسال نامه، پیامک، ایمیل به شخص یا اشخاصی که فرد مفقود را میشناسند یا اعلام در روزنامهها یا شبکههای اجتماعی.
-در مورد فردی که در جبهههای جنگ مفقود الاثر شده، مراجعه به ارگانهای مربوطه که از آمار و وضعیّت رزمندگان و شرکت کنندگان در جنگ مطّلع هستند، یا پرس و جو از رفقا و همرزمهای وی که از جبهه برگشته یا از اسارت آزاد شدهاند.[11]
مسأله 672. اگر تحقیق از مفقود الاثر فعلاً ممکن نباشد، زوجه باید تا زمانی که زمینۀ تحقیق فراهم شود، صبر کند.
همچنین، اگر تحقیق جامع و کامل از مفقود الاثر به مدّت چهار سال قمری انجام شود و نتیجهای حاصل نشود، تحقیق بیشتر واجب نیست، هرچند احتمال داده شود که با فحص پس از آن نتیجهای حاصل شود؛
امّا اگر تحقیق جامع و کامل قبل از به پایان رسیدن مدّت چهار سال قمری انجام شود، ولی باز هم احتمال یافتن فرد مفقود الاثر در مدّت باقیمانده از چهار سال برود، باید تحقیق ادامه یابد.
مسأله 673. اگر در هر مرحلهای از مسائل قبل معلوم شود که تحقیق یا ادامۀ آن بىفایده است و هیچ اثرى ندارد، واجب نیست؛
امّا قبل از سپری شدن چهار سال قمری، اجرای صیغۀ طلاق توسط حاکم شرع بنابر احتیاط واجب جایز نمیباشد.
مسأله 674. اگر قبل از واقع شدن طلاق شرعی به امر حاکم شرع - چه بعد از سپری شدن مدّت فحص یا در اثنای آن - معلوم شود مفقود الاثر فوت شده، بر زوجه لازم است از هنگامی که فوت شوهر برایش معلوم شده، «عدّۀ وفات» نگه دارد.[12]
همین طور، اگر بعد از اجرای طلاق شرعی در اثنای ایّام عدّۀ طلاق معلوم شود مفقود الاثر فوت شده است، مقداری که عدّه نگه داشته باطل و بیاثر محسوب شده و باید از هنگامی که فوت شوهر برایش معلوم شده، «عدّۀ وفات» نگه دارد؛[13]
امّا اگر بعد از اجرای طلاق شرعی و به پایان رسیدن عدّۀ طلاق معلوم شود مفقود الاثر فوت شده،[14] در این صورت به همان عدّه اکتفا میشود و نیاز به نگه داشتن عدّۀ وفات نیست؛
مسأله 675. اگر بعد از وقوع طلاق به امر حاکم شرع و به پایان رسیدن عدّه، معلوم شود برخی از مقدّمات طلاق بهطور شرعی انجام نشده، مانند اینکه از مفقود الاثر فحص نشده یا فحص به صورت صحیح و با شرایط آن واقع نشده یا آنکه طلاق بهطور شرعی محقّق نشده، مانند اینکه در ایّام حیض زن واقع شده یا دو شاهد طلاق عادل نبودهاند، طلاق مذکور باطل است و زن باید دوباره حسب وظیفهای که در مسألۀ «665» ذکر شد عمل نماید و در این صورت، اگر زن با شخص دیگری ازدواج کرده و نزدیکی انجام شده، ازدواج مذکور باطل است؛
اگر عقد ازدواج و نزدیکی در حال جهل شخص مذکور، قبل از وفات حقیقی شوهر زن انجام شده، بنابر احتیاط واجب زن بر آن شخص حرام ابدی میشود؛[15]
امّا اگر عقد و نزدیکی بعد از وفات حقیقی زوج مفقود الاثر و قبل از رسیدن خبر وفات به زوجه[16] واقع گردیده، هرچند عقد باطل است، ولی موجب حرمت ابدی نمیشود، زیرا در وقت عقد و نزدیکی، نه زن شوهردار بوده و نه در ایّام عدّه[17] بوده است.
مسأله 676. اگر بعد از وقوع طلاق توسط حاکم شرع، فرد مفقود الاثر حاضر شود، چنانچه زن در ایّام عدّه باشد، فرد مذکور میتواند به زوجهاش رجوع نماید و میتواند رجوع نکرده تا مدّت عدّه سپری شود و از هم جدا شوند؛
ولی اگر شوهر بعد از سپری شدن ایّام عدّه حاضر شود، دیگر حقّ رجوع به زن را ندارد، هرچند زن هنوز با فرد دیگری ازدواج نکرده باشد.
الف. شوهر مالی دارد که نفقۀ همسرش از آن مال پرداخت شود[2] یا ولیّ شوهر (پدر و پدربزرگ پدری وی) اقدام به تأمین نفقۀ زوجه از مال خویش کند؛
در این صورت زوجه باید تقویٰ پیشه کرده و صبر نماید تا شوهرش برگردد یا موت یا طلاق یا ارتداد وی ثابت شود و قبل از آن، حقّ مطالبۀ طلاق ندارد، هرچند مدّت طولانی گردد.
ب. زوج مالی نداشته باشد تا از آن مال نفقۀ همسرش پرداخت شود و ولیّ شوهر (پدر و پدربزرگ پدری وی) نیز حاضر به تأمین نفقات زوجه نباشد یا شوهر ولیّ نداشته باشد؛
در این صورت، زن میتواند به حاکم شرع یا نمایندۀ وی مراجعه نماید تا «چهار سال قمری» به او مهلت دهد و امر به جستجو و تحقیق کامل از شوهر - با توضیحی که در مسألۀ «671» ذکر میشود - در طیّ این چهار سال نماید؛[3]
بعد از سپری شدن مدّت مذکور و معلوم نشدن وضعیّت شوهر از نظر زنده بودن یا وفات، حاکم شرع ولیّ زوج را (در صورت دسترسی) امر به طلاق میکند و اگر اقدام ننمود، وی را مجبور به طلاق می کند[4] و چنانچه امکان اجبار نباشد یا شوهر، ولیّ نداشته باشد، حاکم شرع زوجه را طلاق میدهد.[5]
شایان ذکر است، مقصود از ولیّ شرعی مفقود الاثر «پدر و پدربزرگ پدری» وی است.
همین طور، اگر فرد مفقود الاثر وکیلی داشته باشد که طلاق زوجۀ خود را به او تفویض کرده، این فرد نیز از جهت طلاق در حکم ولیّ میباشد.
مسأله 666. طلاق مفقود الاثر با توضیحاتی که در مورد «ب» از مسألۀ قبل ذکر شد، «طلاق رجعی» است و چنانچه شوهر در ایّام عدّه حاضر شود، میتواند به همسرش رجوع نماید؛[6]
البتّه، چنانچه زوجه از کسانی باشد که عدّۀ طلاق ندارند - مانند دختر نابالغ، زن یائسه، زنی که شوهرش با وی نزدیکی نداشته[7] - لزوم عدّه نگه داشتن بر وی بنابر احتیاط واجب است.[8]
شایان ذکر است، مقدار عدّۀ زوجه در طلاق مذکور، «چهار ماه و ده روز» (معادل با عدّۀ وفات) است.[9]
مسأله 667. اگر فرد مفقود الاثر فعلاً مالی داشته باشد که نفقۀ همسرش از آن پرداخت شود یا ولیّ شوهر (پدر و پدربزرگ پدری وی) اقدام به تأمین نفقات همسر وی از مال خویش نماید، ولی زوجه احتمال معقول بدهد تا زمان مشخّص شدن وضعیّت شوهرش، مال وی به پایان برسد و ولیّ شوهر هم در آن زمان حاضر به پرداخت نفقه نباشد، در این صورت زوجه میتواند به حاکم شرع یا نمایندۀ وی مراجعه نماید و احکام مذکور در قسمت «ب»، از مسألۀ «665» در این مورد جاری میگردد.
بنابراین، بعد از سپری شدن مدّت «چهار سال قمری» و معلوم نشدن وضعیّت شوهر با وجود فحص و تحقیق کامل، چنانچه مال شوهر جهت تأمین نفقات به پایان رسیده و ولیّ شوهر هم حاضر به تأمین نفقات او نباشد، حاکم شرع میتواند به درخواست زوجه، وی را طلاق دهد و نیاز به تحقیق مجدّد نیست.
مسأله 668. اگر فرد مفقود الاثر دو یا چند همسر دائم داشته باشد و یکی از آنان به حاکم شرع مراجعه کرده و با اجازه از حاکم شرع به مدّت «چهار سال قمری» فحص و تحقیق - با توضیحی که در مسألۀ «671» ذکر میشود - انجام داده باشد، چنانچه بعد از آن بقیّۀ همسران وی به حاکم شرع مراجعه کرده و تقاضای طلاق نمایند، نیاز به انتظار به مدّت چهار سال قمری دیگر و فحص و تحقیق مجدّد نیست و همان تحقیق سابق کافی است.
مسأله 669. اگر فرد مفقود الاثر مالی نداشته باشد که نفقۀ همسرش از آن مال پرداخت شود و ولیّ شوهر (پدر و پدربزرگ پدری وی) نیز اقدام به تأمین نفقات همسر وی از مال خویش نکند، امّا شخص یا اشخاصی یا مؤسّسه خصوصی یا دولتی حاضر به تأمین نفقات او بهطور مجّانی باشد، زوجۀ مفقود الاثر لازم نیست صبر کند؛
بلکه حقّ دارد از حاکم شرع تقاضای طلاق - با توضیحاتی که در قسمت «ب» از مسألۀ «665» ذکر شد - بنماید.
مسأله 670. اگر زوجه بدون امر حاکم شرع چهار سال قمری تحقیق کامل در مورد شوهرش - با توضیحی که در مسألۀ «671» ذکر میشود - انجام داده سپس به وی مراجعه نماید، حاکم شرع در صورتی که احتمال عقلایی اثر بدهد، برای مدّت دیگری (مثلاً سه ماه) حسب صلاحدید امر به تحقیق میکند و در صورتی که خبری از او در این مدّت حاصل نشود، امر به طلاق زوجۀ وی به کیفیّتی که در قسمت «ب» از مسألۀ «665» ذکر شد، مینماید.
همین طور، اگر زوجه بدون امر حاکم شرع کمتر از چهار سال تحقیق کرده، چنانچه تحقیق در باقیماندۀ مدّت به امر حاکم شرع انجام شود، کافی است.
مسأله 671. براى تحقیق و جستجو در مورد مفقود الاثر لازم است از شیوههای معمول و متعارف در این امر بهطور کامل و جامع استفاده شود و کیفیّت آن با توجّه به افراد مفقود الاثر و مکان و زمانهای مختلف تفاوت دارد، همچون موارد ذیل که گاه بعضی از آنها و گاه تمام آنها باید مورد استفاده قرار گیرد:
- فردی[10] به مناطقی فرستاده شود که گمان میرود وی یا افراد مرتبط با او در آنجا حضور داشته باشند.
- استفاده از وسائل ارتباطی که در هر عصرى متداول است، مانند تماس تلفنی یا ارسال نامه، پیامک، ایمیل به شخص یا اشخاصی که فرد مفقود را میشناسند یا اعلام در روزنامهها یا شبکههای اجتماعی.
-در مورد فردی که در جبهههای جنگ مفقود الاثر شده، مراجعه به ارگانهای مربوطه که از آمار و وضعیّت رزمندگان و شرکت کنندگان در جنگ مطّلع هستند، یا پرس و جو از رفقا و همرزمهای وی که از جبهه برگشته یا از اسارت آزاد شدهاند.[11]
مسأله 672. اگر تحقیق از مفقود الاثر فعلاً ممکن نباشد، زوجه باید تا زمانی که زمینۀ تحقیق فراهم شود، صبر کند.
همچنین، اگر تحقیق جامع و کامل از مفقود الاثر به مدّت چهار سال قمری انجام شود و نتیجهای حاصل نشود، تحقیق بیشتر واجب نیست، هرچند احتمال داده شود که با فحص پس از آن نتیجهای حاصل شود؛
امّا اگر تحقیق جامع و کامل قبل از به پایان رسیدن مدّت چهار سال قمری انجام شود، ولی باز هم احتمال یافتن فرد مفقود الاثر در مدّت باقیمانده از چهار سال برود، باید تحقیق ادامه یابد.
مسأله 673. اگر در هر مرحلهای از مسائل قبل معلوم شود که تحقیق یا ادامۀ آن بىفایده است و هیچ اثرى ندارد، واجب نیست؛
امّا قبل از سپری شدن چهار سال قمری، اجرای صیغۀ طلاق توسط حاکم شرع بنابر احتیاط واجب جایز نمیباشد.
مسأله 674. اگر قبل از واقع شدن طلاق شرعی به امر حاکم شرع - چه بعد از سپری شدن مدّت فحص یا در اثنای آن - معلوم شود مفقود الاثر فوت شده، بر زوجه لازم است از هنگامی که فوت شوهر برایش معلوم شده، «عدّۀ وفات» نگه دارد.[12]
همین طور، اگر بعد از اجرای طلاق شرعی در اثنای ایّام عدّۀ طلاق معلوم شود مفقود الاثر فوت شده است، مقداری که عدّه نگه داشته باطل و بیاثر محسوب شده و باید از هنگامی که فوت شوهر برایش معلوم شده، «عدّۀ وفات» نگه دارد؛[13]
امّا اگر بعد از اجرای طلاق شرعی و به پایان رسیدن عدّۀ طلاق معلوم شود مفقود الاثر فوت شده،[14] در این صورت به همان عدّه اکتفا میشود و نیاز به نگه داشتن عدّۀ وفات نیست؛
مسأله 675. اگر بعد از وقوع طلاق به امر حاکم شرع و به پایان رسیدن عدّه، معلوم شود برخی از مقدّمات طلاق بهطور شرعی انجام نشده، مانند اینکه از مفقود الاثر فحص نشده یا فحص به صورت صحیح و با شرایط آن واقع نشده یا آنکه طلاق بهطور شرعی محقّق نشده، مانند اینکه در ایّام حیض زن واقع شده یا دو شاهد طلاق عادل نبودهاند، طلاق مذکور باطل است و زن باید دوباره حسب وظیفهای که در مسألۀ «665» ذکر شد عمل نماید و در این صورت، اگر زن با شخص دیگری ازدواج کرده و نزدیکی انجام شده، ازدواج مذکور باطل است؛
اگر عقد ازدواج و نزدیکی در حال جهل شخص مذکور، قبل از وفات حقیقی شوهر زن انجام شده، بنابر احتیاط واجب زن بر آن شخص حرام ابدی میشود؛[15]
امّا اگر عقد و نزدیکی بعد از وفات حقیقی زوج مفقود الاثر و قبل از رسیدن خبر وفات به زوجه[16] واقع گردیده، هرچند عقد باطل است، ولی موجب حرمت ابدی نمیشود، زیرا در وقت عقد و نزدیکی، نه زن شوهردار بوده و نه در ایّام عدّه[17] بوده است.
مسأله 676. اگر بعد از وقوع طلاق توسط حاکم شرع، فرد مفقود الاثر حاضر شود، چنانچه زن در ایّام عدّه باشد، فرد مذکور میتواند به زوجهاش رجوع نماید و میتواند رجوع نکرده تا مدّت عدّه سپری شود و از هم جدا شوند؛
ولی اگر شوهر بعد از سپری شدن ایّام عدّه حاضر شود، دیگر حقّ رجوع به زن را ندارد، هرچند زن هنوز با فرد دیگری ازدواج نکرده باشد.
[1]. مثلاً به مسافرت رفته و برنگشته یا از وطنش به مکان نامعلومی فرار کرده یا در معرکۀ جنگ مفقود شده یا کشتیای که سوار بر آن بوده در دریا غرق شده و خبری از او نیست، یا زندانی شده و مکان حبس وی نامعلوم است.
[2]. هرچند این امر با فروش بعضی از اموال شوهر با اذن حاکم شرع باشد در مواردی که رفع احتیاج، متوقّف و وابسته به آن است.
[3]. حاکم شرع برای تحقیق میتواند نائب بگیرد، هرچند آن نائب همسر فرد مفقود الاثر و بستگان وی باشد و در نائب و کسانی که از حال مفقود خبر میدهند، عدالت شرط نیست و همین قدر که از گفتار آنان برای حاکم شرع اطمینان حاصل شود، کافی میباشد.
[4]. هرچند با وکالت دادن به حاکم شرع یا شخص دیگر.
[5]. شایان ذکر است، قبل از سپری شدن مدّت مذکور و طیّ مراحل لازم، حاکم شرع نمیتواند اقدام به اجرای صیغۀ طلاق نماید، هرچند زوجه در این مدّت به جهت نداشتن خرجی و نفقه در حرج و مشقّت واقع شده، یا خوف مبتلا شدن به گناه و معصیت داشته باشد و بر زوجه است که تقویٰ پیشه کرده و صبر نماید.
[6]. زن در ایّام عدّه استحقاق نفقه دارد، مگر آنکه ناشزه محسوب شود.
[7]. که تفصیل آن در احکام عدّه، مسألۀ «581» گذشت.
[8]. بنابراین، چنانچه شوهر بعداً حاضر شود، رجوع کردن وی در ایّام عدّه محلّ اشکال است و مراعات مقتضای احتیاط در این مورد ترک نشود.
[9]. ولی احکام عدّۀ وفات مثل وجوب ترک زینت (حِداد)، در مورد وی جاری نیست.
[10]. فردی که مفقود الاثر را بشناسد.
[11]. توضیح بیشتر در مورد کیفیّت تحقیق در کتاب منهاج الصالحین، جلد سوّم، مسائل «595 تا 598» ذکر میشود.
[12]. توضیح احکام عدّۀ وفات، در مسائل «630 و بعد از آن» ذکر شد.
[13]. همان.
[14]. در این حکم، فرقی نیست که زمان موت واقعی شوهر قبل از شروع در عدّه یا در اثنای عدّه یا بعد از آن باشد، همین طور قبل از ازدواج زن با شخص دیگر یا بعد از آن باشد.
[15]. در این مورد، حکم ازدواج با زن شوهردار جاری میشود، که در مسألۀ «118» ذکر شد.
[16]. توضیح زمان شروع عدّۀ وفات، در مسألۀ «632» ذکر شد.
[17]. به مسألۀ «121» مراجعه شود.