پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر آقای سید علی حسینی سیستانی

کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (4)(چاپ 1403)

شرط دوّم: طلاق بر امری که هنوز اتّفاق نیفتاده یا نامعلوم است، معلّق نشود ← → شرایط طلاق

شرط اوّل: صیغۀ مخصوص طلاق خوانده شود

مسأله 514. برای انجام طلاق لازم است به قصد وقوع طلاق و جدایی[1]«صیغۀ طلاق» خوانده شود و مجرّد رضایت قلبی طرفین یا یکی از زوجین بر جدایی بدون خواندن صیغۀ طلاق کافی نیست.[2]
شایان ذکر است، همان طور که قبلاً ذکر شد، طلاق «ایقاع» است و احتیاج به قبول زوجه و اطلاع وی ندارد.[3]
مسأله 515. طلاق باید توسط زوج یا وکیل[4] انجام شود و انسان می‌تواند برای اجراء صیغۀ طلاق، خودِ زوجه را وکیل کند.
مسأله 516. طلاق باید به صیغۀ عربى صحیح و با کلمه «طالِق» خوانده شود؛ به این صورت که:
- اگر خود شوهر بخواهد صیغۀ طلاق را بخواند و نام زن او مثلاً فاطمه باشد، به قصد وقوع طلاق و جدایی کافی است بگوید: «زَوْجَتى فاطِمَةُ طَالِق»[5] یا «فاطِمَةُ طَالِق» یا «زَوْجَتی طَالِق» یا «هیَ طالِق»؛
نیز می‌تواند با مخاطب قراردادن زن به وی بگوید: «اَنْتِ طَالِق» یا آنکه با اشاره کردن به او بگوید: «هٰذِه طَالِق».
- اگر زوج فرد دیگرى را وکیل کند، کافی است آن وکیل بگوید: «زَوْجَةُ مُوَکِّلى فاطِمَةُ طَالِق» یا «زَوْجَةُ مُوَکِّلى طَالِق».[6]
با توجّه به نکات فوق برای طلاق دادن زن، گفتن جملاتی مانند «طَلَّقْتُکِ ، أنْتِ مُطَلَّقة، أنْتِ طَلاق» یا «أنْتِ خَلیّة، أنْتِ بائِنَة» یا غیر آن برای طلاق دادن زن کافی نیست.
مسأله 517. اگر مرد نتواند طلاق را به صیغۀ عربى بخواند و نتواند برای این کار وکیل هم بگیرد، می­تواند به هر لفظى از زبان­های دیگر که مترادف با صیغۀ عربى آن است، همسرش را طلاق دهد.
مسأله 518. اگر مردی که توانایی سخن گفتن دارد، همسرش را با نوشتن یا اشاره طلاق دهد صحیح نیست؛ امّا مردی که قدرت تکلّم ندارد - مانند فرد لال یا گنگ - می­تواند همسرش را با نوشتن صیغۀ طلاق یا با زبان اشاره،­ طوری که معنای طلاق را بفهماند - با رعایت سایر شرایط - طلاق دهد.
مسأله 519. اگر فردی بدون داشتن وکالت از زوج اقدام به اجرای صیغۀ طلاق نماید، چنین طلاقی صحیح نیست، هرچند زوج بعد از اطلاع آن را اجازه دهد؛[7]
امّا اگر فردی با اذن زوج اقدام به اجرای صیغۀ طلاق نماید، بدون آنکه زوج برای انجام طلاق به وی وکالت داده باشد،[8] صحیح بودن چنین طلاقی محلّ اشکال است و مراعات مقتضای احتیاط در مورد آن ترک نشود.

[1]. منظور از قصد طلاق، در مسألۀ «488» ذکر شد.
[2]. بنابراین، «طلاق سفید یا سپید» یا «طلاق عاطفی» (یا طلاق با اسامی و عناوین عرفی دیگر) که در آن «صیغۀ طلاق»خوانده نشده، طلاق شرعی محسوب نمی­شود و زوجه همچنان «زن شوهردار» محسوب می‌شود، هرچند زوجین مدّت طولانی از هم جدا بوده و روابط جنسی نداشته باشند.
[3]. البتّه طلاق خُلع و مبارات از جهتی شبیه عقود محسوب می­شود که توضیح آن، در مبحث مربوط به آن بیان خواهد شد.
[4] حکم طلاق با اذن زوج، در مسألۀ «519» ذکر می‌شود.
[5]. یعنى همسر من فاطمه، رها و مطلّقه است.
[6]. بنابراین، اگر زنی که طلاق داده می‌شود، معیّن باشد، ذکر نام یا فامیل او لازم نیست و کافی است گفته شود: ««زَوْجَتى طَالِقٌ»؛ «زَوْجَةُ مُوَکِّلى طَالِقٌ».
[7]. بنابراین، احکام فضولی در طلاق جاری نمی­شود.
[8]. وکالت برای طلاق «عقد» می­باشد، ولی اذن دادن برای طلاق نوعی «ایقاع» محسوب می‌شود و کافی بودن آن برای تحقّق طلاق، محلّ اشکال است.
شرط دوّم: طلاق بر امری که هنوز اتّفاق نیفتاده یا نامعلوم است، معلّق نشود ← → شرایط طلاق
العربية فارسی اردو English Azərbaycan Türkçe Français