کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (4)(چاپ 1403)
جستجو در:
آداب و احکام شیر دادن ←
→ احکام عقیقه
احکام خَتنه
مسأله 382. مستحب است ولیّ شرعی نوزاد پسر (پدر یا پدربزرگ پدری) او را در روز هفتم تولّدش با ایمن بودن از ضرر، «خَتنه» نماید و تأخیر انداختن ختنه از روز هفتم جایز میباشد؛ البتّه چنانچه ختنۀ پسر، تا سنّ بلوغ صورت نگیرد، بر خودش واجب است اقدام به آن نماید.
مسأله 383. اگر کافر ختنه نشده، مسلمان شود، واجب است که ختنه شود، هرچند سالخورده باشد؛ مگر برای او ضرر قابل توجّه یا مشقّت فوقالعاده که معمولاً تحمّل نمیشود (حَرَج) داشته باشد.
مسأله 384. مستحب است جهت ختنۀ فرزند، «ولیمه» داده شود و اگر در روز هفتم یا قبل از آن ختنه صورت گیرد و در همان روز ولیمهای به عنوان«ولیمۀ ختنه» و «ولیمۀ تولّد»[1] انجام دهند کافی است و به هر دو مستحب عمل شده است.
مسأله 385. ختنه بودن، یکی از شرایط صحّت «طواف» مرد بالغ یا پسر بچّۀ نابالغ ممیّز است[2] و در این حکم، فرقی بین طواف واجب و مستحب نیست؛ امّا ختنه بودن بچّۀ نابالغ غیر ممیّز که ولیّش او را طواف میدهد، از شرایط صحّت طواف وی نیست هرچند رعایت آن مطابق با احتیاط مستحب است.
شایان ذکر است، ختنه بودن از شرایط صحّت نماز و روزه و سایر عبادات نمیباشد.
مسأله 386. اگر فردی که ختنه نشده مستطیع شده و حج بر وی واجب شود، در صورتی که انجام ختنه در سال استطاعت ممکن باشد، ختنه کرده و حج مشرّف میشود، وگرنه انجام حج را تأخیر انداخته تا ختنه نماید؛ امّا اگر ختنه کردن به مقدار واجب - که در مسألۀ بعد ذکر میشود - اصلاً ممکن نباشد مانند اینکه ضرر داشته یا حَرَجی باشد، حجّة الاسلام از وی ساقط نمیشود و احتیاط واجب آن است که طواف عمره و حجّ را خود انجام داده و برای طواف نائب نیز بگیرد و پس از انجام طواف توسّط خودش و نائب،[3] باید خودش نماز طواف را بخواند.
مسأله 387. مقدار واجب در ختنه آن است که پوسته روی «حَشَفَه» بریده شود، طوری که منفذ خروج ادرار و مقداری از پوست حشفه آشکار گردد؛ البتّه، احتیاط مستحب آن است که در ختنه پوسته روی حشفه طوری بریده شود که تمام حشفه آشکار گردد.
شایان ذکر است، اگر بچّه به صورت ختنه شده متولّد شود، ختنه نمودن او ساقط میشود، هرچند کشیدن تیغ بر محلّ ختنه، به جهت عمل به سنّت، مستحب است.
مسأله 388. در روایت دعای ذیل برای ختنه نقل و توصیه شده است:
«اللَّهُمَّ هٰذِهِ سُنَّتُکَ وَسُنَّةُ نَبیِّکَ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِه وَاتِّبَاعٌ مِنَّا لَکَ وَلِدینِکَ[4] بِمَشیَّتِکَ وَبِإِرادَتِکَلِأَمْرٍ أَرَدْتَهُ وَقَضَاءٍ حَتَمْتَهُ وَأَمْرٍ أَنْفَذْتَهُ فَأَذَقْتَهُ حَرَّ الْحَدیدِ فِی خِتَانِهِ وَحِجَامَتِهِ لِأَمْرٍ أَنْتَ أَعْرَفُ بِهِ مِنّی؛ اللَّهُمَّ فَطَهِّرْهُ مِنَ الذُّنُوبِ وَزِدْ فی عُمُرِهِ وَادْفَعِ الْآفاتِ عَنْ بَدَنِهِ وَالْأَوْجَاعَ عَنْ جِسْمِهِ وَزِدْهُ مِنَ الْغِنیٰ وَادْفَعْ عَنْهُ الْفَقْرَ فَإِنَّکَ تَعْلَمُ وَلَا نَعْلَمُ».[5]
مسأله 383. اگر کافر ختنه نشده، مسلمان شود، واجب است که ختنه شود، هرچند سالخورده باشد؛ مگر برای او ضرر قابل توجّه یا مشقّت فوقالعاده که معمولاً تحمّل نمیشود (حَرَج) داشته باشد.
مسأله 384. مستحب است جهت ختنۀ فرزند، «ولیمه» داده شود و اگر در روز هفتم یا قبل از آن ختنه صورت گیرد و در همان روز ولیمهای به عنوان«ولیمۀ ختنه» و «ولیمۀ تولّد»[1] انجام دهند کافی است و به هر دو مستحب عمل شده است.
مسأله 385. ختنه بودن، یکی از شرایط صحّت «طواف» مرد بالغ یا پسر بچّۀ نابالغ ممیّز است[2] و در این حکم، فرقی بین طواف واجب و مستحب نیست؛ امّا ختنه بودن بچّۀ نابالغ غیر ممیّز که ولیّش او را طواف میدهد، از شرایط صحّت طواف وی نیست هرچند رعایت آن مطابق با احتیاط مستحب است.
شایان ذکر است، ختنه بودن از شرایط صحّت نماز و روزه و سایر عبادات نمیباشد.
مسأله 386. اگر فردی که ختنه نشده مستطیع شده و حج بر وی واجب شود، در صورتی که انجام ختنه در سال استطاعت ممکن باشد، ختنه کرده و حج مشرّف میشود، وگرنه انجام حج را تأخیر انداخته تا ختنه نماید؛ امّا اگر ختنه کردن به مقدار واجب - که در مسألۀ بعد ذکر میشود - اصلاً ممکن نباشد مانند اینکه ضرر داشته یا حَرَجی باشد، حجّة الاسلام از وی ساقط نمیشود و احتیاط واجب آن است که طواف عمره و حجّ را خود انجام داده و برای طواف نائب نیز بگیرد و پس از انجام طواف توسّط خودش و نائب،[3] باید خودش نماز طواف را بخواند.
مسأله 387. مقدار واجب در ختنه آن است که پوسته روی «حَشَفَه» بریده شود، طوری که منفذ خروج ادرار و مقداری از پوست حشفه آشکار گردد؛ البتّه، احتیاط مستحب آن است که در ختنه پوسته روی حشفه طوری بریده شود که تمام حشفه آشکار گردد.
شایان ذکر است، اگر بچّه به صورت ختنه شده متولّد شود، ختنه نمودن او ساقط میشود، هرچند کشیدن تیغ بر محلّ ختنه، به جهت عمل به سنّت، مستحب است.
مسأله 388. در روایت دعای ذیل برای ختنه نقل و توصیه شده است:
«اللَّهُمَّ هٰذِهِ سُنَّتُکَ وَسُنَّةُ نَبیِّکَ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِه وَاتِّبَاعٌ مِنَّا لَکَ وَلِدینِکَ[4] بِمَشیَّتِکَ وَبِإِرادَتِکَلِأَمْرٍ أَرَدْتَهُ وَقَضَاءٍ حَتَمْتَهُ وَأَمْرٍ أَنْفَذْتَهُ فَأَذَقْتَهُ حَرَّ الْحَدیدِ فِی خِتَانِهِ وَحِجَامَتِهِ لِأَمْرٍ أَنْتَ أَعْرَفُ بِهِ مِنّی؛ اللَّهُمَّ فَطَهِّرْهُ مِنَ الذُّنُوبِ وَزِدْ فی عُمُرِهِ وَادْفَعِ الْآفاتِ عَنْ بَدَنِهِ وَالْأَوْجَاعَ عَنْ جِسْمِهِ وَزِدْهُ مِنَ الْغِنیٰ وَادْفَعْ عَنْهُ الْفَقْرَ فَإِنَّکَ تَعْلَمُ وَلَا نَعْلَمُ».[5]
[1]. استحباب «ولیمۀ تولّد» در مسألۀ «368»، مورد چهارم ذکر شد.
[2]. بنابراین، اگر مرد بالغ یا بچّۀ نابالغ ممیّز در حالی که ختنه نشده طواف نماید، طوافش باطل است و مانند کسی است که طواف را ترک کرده است و این حکم، در موردی که فرد معذور بوده، مانند اینکه فراموش کرده یا جاهل قاصر بوده، بنابر احتیاط واجب میباشد.
[3]. هرچند به صورت هم زمان.
[4]. نسخه بدل: «وَلِنَبیّکَ».
[5]. وسائل الشیعه، ج21، أبواب احکام الأولاد، باب59، ص444، ح1.