کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (4)(چاپ 1403)
جستجو در:
احکام خَتنه ←
→ آداب و احکام مربوط به تولّد فرزند
احکام عقیقه
مسأله 370. «عقیقه کردن» برای نوزاد - پسر یا دختر - در روز هفتم تولّدش مستحب است[1] و اگر از روز هفتم تأخیر بیفتد - چه با عذر باشد و چه بدون عذر - مستحب بودن آن همچنان ثابت است.
مسأله 371. اگر نوزاد عقیقه نشده تا به حدّ بلوغ یا بزرگسالی برسد، مستحب است خودش هرچند تا آخر عمر، برای خویش عقیقه کند؛ بلکه اگر در زمان حیاتش عقیقه نشود، میتوان بعد از وفاتش برای او عقیقه نمود.[2]
مسأله 372. اگر بچّۀ نابالغ مالی داشته باشد، پدر یا پدربزرگ پدری وی میتوانند از مال خودِ بچّه برایش عقیقه نمایند.
مسأله 373. انسان میتواند از مال خودش برای شخص دیگر - چه بالغ باشد و چه نابالغ - عقیقه نماید، هرچند این کار بدون اجازه از وی یا ولیّ شرعی او باشد.
مسأله 374. فردی که دارای دو یا چند فرزند است نمیتواند به قصد عقیقۀ همۀ آنان، یک حیوان را به صورت مشترک ذبح نماید و لازم است هر حیوان، فقط برای عقیقۀ یک نفر لحاظ شود.
مسأله 375. عقیقه باید «شتر» یا «گاو» یا «گوسفند» یا «بز» باشد و حیوان دیگر مانند مرغ، خروس، بوقلمون و شتر مرغ کافی نیست.
مسأله 376. مستحب است عقیقه چاق و فربه باشد و لازم نیست شرایط قربانی واجب عید قربان را داشته باشد.
مسأله 377. صدقه دادن پول عقیقه به جای عقیقه کافی نیست؛ ولی چنانچه کسی در عید قربان برای فرزندش قربانی نماید، برای عقیقۀ وی کافی است؛ این حکم، در جایی که فردی روز عید قربان برای خویش قربانی نماید نیز جاری است و توضیح آن در جلد دوّم احکام قربانی مستحب، مسألۀ «1291» ذکر شد.
مسأله 378. شکستن استخوانهای عقیقه اشکال ندارد، هرچند بهتر است در هنگام قطعه قطعه کردن عقیقه، تا حدّ امکان استخوانهای آن شکسته نشود. شایان ذکر است، استحباب دفن کردن استخوانهای عقیقه، ثابت نشده و نیز اختیار پوست عقیقه با خود فرد است و میتواند هر گونه تصرّفی در آن بنماید.[3]
مسأله 379. گوشت عقیقه را میتوان به صورت خام یا پخته توزیع نمود و میتوان با آن غذایی پخته و جمعی از مؤمنین را دعوت کرده و اطعام نمود و بهتر آن است که تعداد آنان ده نفر یا بیشتر باشد تا از آن بخورند و برای نوزاد دعا کنند.[4]
مسأله 380. پدر بچّه و کسانی که عائلۀ او هستند[5] مخصوصاً مادر بچّه، مکروه است از عقیقه بخورند؛ بلکه احتیاط مستحب آن است که مادر بچّه از آن نخورد؛ البتّه، کراهت مذکور شامل پدربزرگ و مادربزرگ بچّه نمیشود؛ مگر آنکه نانخورِ پدر بچّه باشند.
شایان ذکر است، اگر فرد بزرگ شده باشد و برای خود عقیقه کند، کراهت مذکور محفوظ است؛[6] بلکه احتیاط مستحب آن است که خودِ او نیز از عقیقه مصرف نکند.
مسأله 381. دعاهایی برای هنگام ذبح یا نَحْر عقیقه[7] در روایات نقل و توصیه شده است؛ از جمله دعای ذیل:
«بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ اللَّهُمَّ عَقیٖقَةٌ عَنْ فُلَانٍ (به جای فُلَانٍ نام آن فرزند گفته میشود) لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَدَمُهَا بِدَمِهِ وَعَظْمُهَا بِعَظْمِهِ؛ اللَّهُمَّ اجْعَلْها وِقَاءً لآِلِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وآلِه».[8]
مسأله 371. اگر نوزاد عقیقه نشده تا به حدّ بلوغ یا بزرگسالی برسد، مستحب است خودش هرچند تا آخر عمر، برای خویش عقیقه کند؛ بلکه اگر در زمان حیاتش عقیقه نشود، میتوان بعد از وفاتش برای او عقیقه نمود.[2]
مسأله 372. اگر بچّۀ نابالغ مالی داشته باشد، پدر یا پدربزرگ پدری وی میتوانند از مال خودِ بچّه برایش عقیقه نمایند.
مسأله 373. انسان میتواند از مال خودش برای شخص دیگر - چه بالغ باشد و چه نابالغ - عقیقه نماید، هرچند این کار بدون اجازه از وی یا ولیّ شرعی او باشد.
مسأله 374. فردی که دارای دو یا چند فرزند است نمیتواند به قصد عقیقۀ همۀ آنان، یک حیوان را به صورت مشترک ذبح نماید و لازم است هر حیوان، فقط برای عقیقۀ یک نفر لحاظ شود.
مسأله 375. عقیقه باید «شتر» یا «گاو» یا «گوسفند» یا «بز» باشد و حیوان دیگر مانند مرغ، خروس، بوقلمون و شتر مرغ کافی نیست.
مسأله 376. مستحب است عقیقه چاق و فربه باشد و لازم نیست شرایط قربانی واجب عید قربان را داشته باشد.
مسأله 377. صدقه دادن پول عقیقه به جای عقیقه کافی نیست؛ ولی چنانچه کسی در عید قربان برای فرزندش قربانی نماید، برای عقیقۀ وی کافی است؛ این حکم، در جایی که فردی روز عید قربان برای خویش قربانی نماید نیز جاری است و توضیح آن در جلد دوّم احکام قربانی مستحب، مسألۀ «1291» ذکر شد.
مسأله 378. شکستن استخوانهای عقیقه اشکال ندارد، هرچند بهتر است در هنگام قطعه قطعه کردن عقیقه، تا حدّ امکان استخوانهای آن شکسته نشود. شایان ذکر است، استحباب دفن کردن استخوانهای عقیقه، ثابت نشده و نیز اختیار پوست عقیقه با خود فرد است و میتواند هر گونه تصرّفی در آن بنماید.[3]
مسأله 379. گوشت عقیقه را میتوان به صورت خام یا پخته توزیع نمود و میتوان با آن غذایی پخته و جمعی از مؤمنین را دعوت کرده و اطعام نمود و بهتر آن است که تعداد آنان ده نفر یا بیشتر باشد تا از آن بخورند و برای نوزاد دعا کنند.[4]
مسأله 380. پدر بچّه و کسانی که عائلۀ او هستند[5] مخصوصاً مادر بچّه، مکروه است از عقیقه بخورند؛ بلکه احتیاط مستحب آن است که مادر بچّه از آن نخورد؛ البتّه، کراهت مذکور شامل پدربزرگ و مادربزرگ بچّه نمیشود؛ مگر آنکه نانخورِ پدر بچّه باشند.
شایان ذکر است، اگر فرد بزرگ شده باشد و برای خود عقیقه کند، کراهت مذکور محفوظ است؛[6] بلکه احتیاط مستحب آن است که خودِ او نیز از عقیقه مصرف نکند.
مسأله 381. دعاهایی برای هنگام ذبح یا نَحْر عقیقه[7] در روایات نقل و توصیه شده است؛ از جمله دعای ذیل:
«بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ اللَّهُمَّ عَقیٖقَةٌ عَنْ فُلَانٍ (به جای فُلَانٍ نام آن فرزند گفته میشود) لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَدَمُهَا بِدَمِهِ وَعَظْمُهَا بِعَظْمِهِ؛ اللَّهُمَّ اجْعَلْها وِقَاءً لآِلِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وآلِه».[8]
[1]. البتّه، اگر نوزاد قبل از ظهر روز هفتم بمیرد، استحباب عقیقه ساقط است.
[2]. اگر فرد از ثلث مالش به انجام عقیقه بعد از وفاتش وصیت کرده باشد، باید مطابق با وصیت عمل شود.
[3]. حکم مذکور برای قربانی مستحب در جلد دوّم، مسألۀ «1290»، در مورد عقیقه جاری نمیشود.
[4]. شایان ذکر است عقیقه با انجام ذبح یا نَحْر - با رعایت شرایط آن - محقّق میشود و تقسیم و توزیع گوشت آن و دعوتی دادن، از آداب و مستحبات دیگر عقیقه میباشد که به انجام آن سفارش شده است.
[5]. بنابراین، افرادی مانند خود بچّه و برادر و خواهر و مادر بچّه که نانخور پدر بچّه هستند، مکروه است از عقیقه بخورند.
[6]. یعنی مکروه است پدر فردی که عقیقه شده و عائلۀ پدر، از گوشت عقیقه مصرف کنند.
[7]. اگر حیوان، گوسفند یا گاو یا بز است ذبح میشود و اگر شتر است نَحْر میشود.
[8]. الوافی، ج23، ص1351، باب القول علی العقیقة، ح1.
از دعاهای دیگری که برای عقیقه نقل شده، موارد ذیل است:
دعای اوّل: «یا قَوْمِ إِنّی بَریءٌ مِمّا تُشْرِکُونَ، إِنّی وَجَّهْتُ وَجْهی لِلَّذی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنیفاً مُسْلِماً وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ، إِنَّ صَلاتی وَنُسُکی وَمَحْیایَ وَمَماتی لِلهِ رَبِّ الْعٰالَمینَ، لٰا شَریکَ لَهُ وَبِذٰلِکَ أُمِرْتُ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمیٖنَ، اللَّهُمَّ مِنْکَ وَلَکَ بِسْمِ اللّهِ وَاللّهُ أَکْبَرُ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَقَبَّلْ مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ» و به جای «فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ» نام فرزند و پدرش ذکر میشود و آنگاه به قصد ذبح حیوان، نام خداوند متعال را برده و حیوان را ذبح میکند؛ وسائل الشیعه، ج21، ص426، باب46، ح2.
دعای دوّم: «اللَّهُمَّ مِنْکَ وَلَکَ مَا وَهَبْتَ وَأَنْتَ أَعْطَیْتَ، اللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْهُ مِنَّا عَلیٰ سُنَّةِ نَبیِّکَ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِه» سپس با ذکر شریف «أَعُوْذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجیٖمِ» از شرّ شیطان رجیم به خداوند متعال پناه میبرد و آنگاه به قصد ذبح حیوان، نام خداوند متعال را برده و حیوان را ذبح میکند و میگوید: «لَکَ سُفِکَتِ الدِّمَاءُ لَاشَریکَلَکَ وَالْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعَالَمیٖنَ اللَّهُمَّ اخْسَأِ الشَّیْطَانَ الرَّجیٖمَ»؛ وسائل الشیعه، ج21، ص427، باب46، ح3.