کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (3) (چاپ 1403)
جستجو در:
کیفیّت تملّک معدن ←
→ تحجیر
صدور سند رسمی زمین موات بدون احیاء و تحجیر
مسأله 1365. اگر فرد اقدام به تحجیر[1] و احیای قطعه زمین موات نکرده باشد تا نسبت به آن حقّ اولویّت پیدا کند، ولی «سند رسمی» زمین مذکور به نام وی باشد و او قانوناً مالک آن شناخته شود، تحجیر زمین مذکور یا احیای آن برای دیگران بدون اذن صاحب سند و توافق با وی، مورد رخصت نبوده و اجازه داده نمیشود.
مسأله 1366. اگر صاحب سند رسمی زمین موات بخواهد زمین مذکور را قبل از تحجیر و احیاء به دیگری واگذار کند، فروش آن صحیح نیست؛ ولی میتواند آن را با جُعاله به صورت ذیل به دیگری واگذار نماید:
کسی که متقاضی در اختیار گرفتن زمین است، به عنوان «جاعل» به صاحب سند (عامل) بگوید: «اگر در محضر اسناد رسمی حاضر شده و سند را قانوناً به نام من منتقل کنی، فلان مبلغ بابت حقّ الزحمه (جُعْل) به تو میپردازم».
بنابراین، با انتقال سند رسمی به نام جاعل، صاحب سند از جاعل مبلغ مذکور را طلبکار شده و میتواند آن را از او مطالبه و دریافت نماید.
مسأله 1367. اگر صاحب سند رسمی زمین موات قبل از تحجیر و احیاء و آباد کردن آن فوت نماید، زمین مذکور به ارث شرعی نمیرسد، ولی اجازه داده میشود که ورثه حسب موازین شرعی ارث، آن را بین خود قسمت نمایند و از آنجا که زوجۀ متوفّیٰ از زمین ملکی ارث نمیبرد، از زمین موات نیز سهم بر نیست؛
بنابراین، اگر ورثۀ متوفّیٰ یک پسر و یک دختر و زوجۀ وی باشد، دو سوّم زمین اختصاص به پسر داشته و یک سوّم اختصاص به دختر دارد و زوجۀ متوفّی سهمی از زمین موات ندارد؛[2]
البتّه، حکم فوق در صورتی است که متوفّیٰ (صاحب سند) بدهکار نبوده و وصیّت به ثلث نکرده باشد. حکم صورت بدهکاری یا وصیّت متوفّیٰ، در مسألۀ بعد ذکر میشود.
مسأله 1368. اگر صاحب سند رسمی زمین موات قبل از تحجیر و احیای زمین در حالی فوت نماید که بدهکار باشد، به گونهای که سایر دارییهای متوفّیٰ برای ادای آن کافی نباشد، احیای زمین مذکور به ورثه یا شخصی که ورثه سند رسمی را به نام وی منتقل مینمایند اجازه داده نمیشود، مگر آنکه قیمت بازاری و متعارف زمین را جهت ادای بدهیهای میّت بپردازند؛
همچنین، اگر متوفّیٰ وصیّت به ثلث اموالش کرده، احیای زمین مذکور به ورثه یا شخصی که ورثه سند رسمی را به نام وی منتقل مینمایند اجازه داده نمیشود، مگر آنکه یک سوّم قیمت بازاری و متعارف زمین را جهت عمل به وصایای متوفّی بپردازند.
همین طور، نسبت به دو سوّم باقیماندۀ زمین، احیای آن به شخص دیگر غیر از ورثه اجازه داده نمیشود، مگر آنکه شخص مذکور با هر یک از صاحبان سهام از ورثه به توافق رسیده و از آنان اجازه داشته باشد.
مسأله 1366. اگر صاحب سند رسمی زمین موات بخواهد زمین مذکور را قبل از تحجیر و احیاء به دیگری واگذار کند، فروش آن صحیح نیست؛ ولی میتواند آن را با جُعاله به صورت ذیل به دیگری واگذار نماید:
کسی که متقاضی در اختیار گرفتن زمین است، به عنوان «جاعل» به صاحب سند (عامل) بگوید: «اگر در محضر اسناد رسمی حاضر شده و سند را قانوناً به نام من منتقل کنی، فلان مبلغ بابت حقّ الزحمه (جُعْل) به تو میپردازم».
بنابراین، با انتقال سند رسمی به نام جاعل، صاحب سند از جاعل مبلغ مذکور را طلبکار شده و میتواند آن را از او مطالبه و دریافت نماید.
مسأله 1367. اگر صاحب سند رسمی زمین موات قبل از تحجیر و احیاء و آباد کردن آن فوت نماید، زمین مذکور به ارث شرعی نمیرسد، ولی اجازه داده میشود که ورثه حسب موازین شرعی ارث، آن را بین خود قسمت نمایند و از آنجا که زوجۀ متوفّیٰ از زمین ملکی ارث نمیبرد، از زمین موات نیز سهم بر نیست؛
بنابراین، اگر ورثۀ متوفّیٰ یک پسر و یک دختر و زوجۀ وی باشد، دو سوّم زمین اختصاص به پسر داشته و یک سوّم اختصاص به دختر دارد و زوجۀ متوفّی سهمی از زمین موات ندارد؛[2]
البتّه، حکم فوق در صورتی است که متوفّیٰ (صاحب سند) بدهکار نبوده و وصیّت به ثلث نکرده باشد. حکم صورت بدهکاری یا وصیّت متوفّیٰ، در مسألۀ بعد ذکر میشود.
مسأله 1368. اگر صاحب سند رسمی زمین موات قبل از تحجیر و احیای زمین در حالی فوت نماید که بدهکار باشد، به گونهای که سایر دارییهای متوفّیٰ برای ادای آن کافی نباشد، احیای زمین مذکور به ورثه یا شخصی که ورثه سند رسمی را به نام وی منتقل مینمایند اجازه داده نمیشود، مگر آنکه قیمت بازاری و متعارف زمین را جهت ادای بدهیهای میّت بپردازند؛
همچنین، اگر متوفّیٰ وصیّت به ثلث اموالش کرده، احیای زمین مذکور به ورثه یا شخصی که ورثه سند رسمی را به نام وی منتقل مینمایند اجازه داده نمیشود، مگر آنکه یک سوّم قیمت بازاری و متعارف زمین را جهت عمل به وصایای متوفّی بپردازند.
همین طور، نسبت به دو سوّم باقیماندۀ زمین، احیای آن به شخص دیگر غیر از ورثه اجازه داده نمیشود، مگر آنکه شخص مذکور با هر یک از صاحبان سهام از ورثه به توافق رسیده و از آنان اجازه داشته باشد.
[1]. معنای تحجیر، در مسألۀ «1356» ذکر شد.
[2]. ولی زوجه میتواند جهت حضور در محضر برای امضای انتقال سند به صورت جعاله، حقّ الزحمه (جُعْل) دریافت نماید که توضیح آن از مسألۀ قبل فهمیده میشود.