کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (3) (چاپ 1403)
جستجو در:
صدور سند رسمی زمین موات بدون احیاء و تحجیر ←
→ حریم زمین
تحجیر
مسأله 1356. کسی که قصد احیای زمین مواتی را - با وجود شرایط آن - داشته باشد، چنانچه زمین مذکور را «تحجیر» نماید، نسبت به احیای آن، حقّ اولویّت پیدا میکند و شخص دیگر نمیتواند بدون رضایت وی آن زمین را احیاء نماید و اگر چنین کند، حقّی در زمین برایش ایجاد نمیشود.
مقصود از «تحجیر»، انجام کاری در زمین موات است که نشان دهندۀ تصمیم فرد بر احیای زمین باشد؛ مانند سنگچینی، دیوارکشی یا قرار دادن حصاری از چوب یا غیر آن در اطراف زمین و یا خاک برداری و پیریزی زمین.
مسأله 1357. تحجیر باید به گونهای باشد که علاوه بر نشان دادن تصمیم فرد بر احیای زمین موات، محدودۀ آن را نیز عرفاً مشخّص نماید.
مسأله 1358. تحجیر لازم نیست مستقیماً توسط خود فرد انجام شود؛ بلکه اگر فرد، دیگری را برای تحجیر از طرف خود وکیل یا اجیر کند، حقّ اولویّت پس از تحجیر برای موکّل یا مستأجر ایجاد میشود.[1]
مسأله 1359. اگر کسی جهت احداث قنات، چاهی را در زمین موات حفر کند، این کار نسبت به خود قنات و نسبت به زمینهای مواتی که آب قنات - پس از کامل شدن قنات - به آن میرسد، تحجیر به حساب میآید و کسی حقّ احیای این زمینها را ندارد.
مسأله 1360. اگر فردی که تحجیر کرده به جهتی مانند فقر یا ناتوانی از تهیّۀ لوازم مورد نیاز - حتّی با کمک گرفتن از دیگران عاجز از احیاء و آباد کردن آنچه تحجیر کرده، باشد، حقّ اولویّتی نسبت به آن زمین موات ندارد و انتقال آن با صلح یا هبه یا فروش و مانند آن به دیگری نیز صحیح نیست و اثری ندارد.
بنابراین، دیگران میتوانند زمین مذکور را - با رعایت شرایطی که برای احیای زمین ذکر شد - احیاء و آباد نمایند.
مسأله 1361. اگر کسی زمین موات را بیشتر از مقداری که توانایی احیاء و آبادانی آن را دارد، تججیر کند، تحجیر مقدار اضافه بیاثر است و حقّی برای فرد در آن مقدار ایجاد نمیشود.
مسأله 1362. اگر بر اثر سهلانگاری و کوتاهی فرد، آثار تحجیر از زمین موات محو شده و از بین برود، حقّ اولویّت فرد زائل شده و از بین میرود؛ ولی چنانچه از بین رفتن آثار تحجیر به جهت دیگری مانند وزش باد یا غیر آن از عوامل غیر اختیاری باشد، حقّ اولویّت فرد به قوّت خود باقی است؛ مگر آنکه وی با وجود اطلاع از این امر، نسبت به تجدید تحجیر آن اقدام نکند.
مسأله 1363. اگر کسی زمین مواتی را تحجیر نماید، باید پس از تحجیر اقدام به احیای آن نماید.
بنابراین، اگر احیای آن را به مدّت طولانی رها کند، باقی بودن حقّ اولویّت برای او محلّ اشکال است و احتیاط لازم آن است که دیگران برای احیای آن به حاکم شرع یا وکیل وی مراجعه نمایند تا او را ملزم کند به اینکه یا زمین را احیاء نموده و یا از آن دست بردارد؛ البتّه، اگر عذر موجّهی ابراز کند، به همان مقدار به وی مهلت داده میشود.[2]
مسأله 1364. حقّ تحجیر از حقوق قابل نقل و انتقال است. بنابراین، مصالحه یا معاوضۀ آن در ازای دریافت مبلغی اشکال ندارد و اگر صاحب حقّ تحجیر فوت نماید، حقّ مذکور به ورثۀ وی به ارث میرسد و زوجۀ متوفّیٰ - هرچند از زمین موات ارث نمیبرد - ولی از حقّ تحجیر آن ارث میبرد.
مقصود از «تحجیر»، انجام کاری در زمین موات است که نشان دهندۀ تصمیم فرد بر احیای زمین باشد؛ مانند سنگچینی، دیوارکشی یا قرار دادن حصاری از چوب یا غیر آن در اطراف زمین و یا خاک برداری و پیریزی زمین.
مسأله 1357. تحجیر باید به گونهای باشد که علاوه بر نشان دادن تصمیم فرد بر احیای زمین موات، محدودۀ آن را نیز عرفاً مشخّص نماید.
مسأله 1358. تحجیر لازم نیست مستقیماً توسط خود فرد انجام شود؛ بلکه اگر فرد، دیگری را برای تحجیر از طرف خود وکیل یا اجیر کند، حقّ اولویّت پس از تحجیر برای موکّل یا مستأجر ایجاد میشود.[1]
مسأله 1359. اگر کسی جهت احداث قنات، چاهی را در زمین موات حفر کند، این کار نسبت به خود قنات و نسبت به زمینهای مواتی که آب قنات - پس از کامل شدن قنات - به آن میرسد، تحجیر به حساب میآید و کسی حقّ احیای این زمینها را ندارد.
مسأله 1360. اگر فردی که تحجیر کرده به جهتی مانند فقر یا ناتوانی از تهیّۀ لوازم مورد نیاز - حتّی با کمک گرفتن از دیگران عاجز از احیاء و آباد کردن آنچه تحجیر کرده، باشد، حقّ اولویّتی نسبت به آن زمین موات ندارد و انتقال آن با صلح یا هبه یا فروش و مانند آن به دیگری نیز صحیح نیست و اثری ندارد.
بنابراین، دیگران میتوانند زمین مذکور را - با رعایت شرایطی که برای احیای زمین ذکر شد - احیاء و آباد نمایند.
مسأله 1361. اگر کسی زمین موات را بیشتر از مقداری که توانایی احیاء و آبادانی آن را دارد، تججیر کند، تحجیر مقدار اضافه بیاثر است و حقّی برای فرد در آن مقدار ایجاد نمیشود.
مسأله 1362. اگر بر اثر سهلانگاری و کوتاهی فرد، آثار تحجیر از زمین موات محو شده و از بین برود، حقّ اولویّت فرد زائل شده و از بین میرود؛ ولی چنانچه از بین رفتن آثار تحجیر به جهت دیگری مانند وزش باد یا غیر آن از عوامل غیر اختیاری باشد، حقّ اولویّت فرد به قوّت خود باقی است؛ مگر آنکه وی با وجود اطلاع از این امر، نسبت به تجدید تحجیر آن اقدام نکند.
مسأله 1363. اگر کسی زمین مواتی را تحجیر نماید، باید پس از تحجیر اقدام به احیای آن نماید.
بنابراین، اگر احیای آن را به مدّت طولانی رها کند، باقی بودن حقّ اولویّت برای او محلّ اشکال است و احتیاط لازم آن است که دیگران برای احیای آن به حاکم شرع یا وکیل وی مراجعه نمایند تا او را ملزم کند به اینکه یا زمین را احیاء نموده و یا از آن دست بردارد؛ البتّه، اگر عذر موجّهی ابراز کند، به همان مقدار به وی مهلت داده میشود.[2]
مسأله 1364. حقّ تحجیر از حقوق قابل نقل و انتقال است. بنابراین، مصالحه یا معاوضۀ آن در ازای دریافت مبلغی اشکال ندارد و اگر صاحب حقّ تحجیر فوت نماید، حقّ مذکور به ورثۀ وی به ارث میرسد و زوجۀ متوفّیٰ - هرچند از زمین موات ارث نمیبرد - ولی از حقّ تحجیر آن ارث میبرد.
[1]. امّا اگر کسی بدون هماهنگی به نیابت از شخصی زمینی را تحجیر نماید و بعد از اطلاع، آن شخص نیابت مذکور را اجازه دهد، کافی نیست و از این بابت حقّی برای منوب عنه ثابت نمیشود.
[2]. اگر دسترسی به حاکم شرع یا وکیل وی ممکن نباشد یا امکان الزام وی از این طریق نباشد، چنانچه فرد در احیای زمین موات به مقداری تأخیر و اهمال نماید که عرفاً گفته شود زمین مذکور معطّل و بدون استفاده مانده است، حقّ تحجیر وی ساقط میشود، هرچند احتیاط مستحب مراعات حقّ وی تا سه سال قمری است.