کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (3) (چاپ 1403)
جستجو در:
از بین رفتن مورد وکالت ←
→ قرار گرفتن وکالت به عنوان شرط ضمن عقدهای دیگر
فوت یا محجور شدن موکّل یا وکیل
مسأله 1184. اگر وکیل یا موکّل بمیرد یا برای همیشه دیوانه شده یا بهطور مستمرّ بیهوش گردد،[1] وکالت باطل میشود، هرچند وکالت غیر قابل عزل باشد.
شایان ذکر است، در صورت مشکوک بودن امور فوق، همچنان حکم به باقی بودن وکالت میشود.
مسأله 1185. اگر موکّل یا وکیل مبتلا به جنون ادواری شود یا بهطور موقّت بیهوش شده یا گهگاهی دچار بیهوشی میشود، باطل شدن وکالت محلّ اشکال است و مراعات مقتضای احتیاط[2] در موارد مذکور ترک نشود.[3]
مسأله 1186. اگر موکّل پس از قرارداد وکالت نسبت به عمل مورد وکالت محجور شود، مثلاً حاکم شرع او را به علّت ورشکستگی از تصرّف در اموالش ممنوع کند، تصرّفات وکیل در زمانی که موکّل نسبت به مورد وکالت محجور است صحیح نیست؛ امّا وکالت نسبت به زمانی که حَجْر موکّل برطرف میشود، باقی بوده و در آن هنگام تصرّفات وکیل صحیح میباشد.
مسأله 1187. اگر کسی گروهی را برای انجام عملی وکیل کند، چنانچه هر کدام مستقل از دیگری وکیل در انجام عمل شده باشد، هر فرد میتواند بدون اجازه از دیگران عمل مورد وکالت را انجام دهد و اگر یکی از آنان بمیرد یا مجنون شود، وکالت سایر وکلا به قوّت خود باقی است؛ امّا اگر آنان را وکیل کرده که هر کدام بعد از توافق با دیگران (تمامی وکلا) بتواند اقدام به انجام عمل مورد وکالت نماید، هیچ کدام از آنان نمیتواند بدون اجازه از دیگران عمل مورد وکالت را انجام دهد و اگر یکی از آنان بمیرد یا مجنون شود، وکالت سایر وکلا نیز باطل میشود.
شایان ذکر است، در صورت مشکوک بودن امور فوق، همچنان حکم به باقی بودن وکالت میشود.
مسأله 1185. اگر موکّل یا وکیل مبتلا به جنون ادواری شود یا بهطور موقّت بیهوش شده یا گهگاهی دچار بیهوشی میشود، باطل شدن وکالت محلّ اشکال است و مراعات مقتضای احتیاط[2] در موارد مذکور ترک نشود.[3]
مسأله 1186. اگر موکّل پس از قرارداد وکالت نسبت به عمل مورد وکالت محجور شود، مثلاً حاکم شرع او را به علّت ورشکستگی از تصرّف در اموالش ممنوع کند، تصرّفات وکیل در زمانی که موکّل نسبت به مورد وکالت محجور است صحیح نیست؛ امّا وکالت نسبت به زمانی که حَجْر موکّل برطرف میشود، باقی بوده و در آن هنگام تصرّفات وکیل صحیح میباشد.
مسأله 1187. اگر کسی گروهی را برای انجام عملی وکیل کند، چنانچه هر کدام مستقل از دیگری وکیل در انجام عمل شده باشد، هر فرد میتواند بدون اجازه از دیگران عمل مورد وکالت را انجام دهد و اگر یکی از آنان بمیرد یا مجنون شود، وکالت سایر وکلا به قوّت خود باقی است؛ امّا اگر آنان را وکیل کرده که هر کدام بعد از توافق با دیگران (تمامی وکلا) بتواند اقدام به انجام عمل مورد وکالت نماید، هیچ کدام از آنان نمیتواند بدون اجازه از دیگران عمل مورد وکالت را انجام دهد و اگر یکی از آنان بمیرد یا مجنون شود، وکالت سایر وکلا نیز باطل میشود.
[1]. مثل آنکه مرگ مغزی شده یا دچار کمای دائمی شود.
[2]. مثلاً اگر برای انجام معاملهای وکیل شده، آن معامله را هنگام بیهوشی موکّل انجام ندهد و آن را در هنگام هوشیاری او، با گرفتن وکالت مجدّد از او انجام دهد.
[3]. اگر موکّل یا وکیل دچار بیماری آلزایمر موقّت یا دائم شود، طوری که حافظۀ خود را از دست دهد، حکمی که در این مسأله و مسألۀ قبل بیان شد در مورد وی جاری میشود؛ احکام مربوط به تصرّف در اموال این بیماران در مسائل «1706 تا 1709»، در فصل «حَجْر» ذکر میشود.