پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر آقای سید علی حسینی سیستانی

کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (3) (چاپ 1403)

تصرّف غیر مجاز در مالی که بدهکاربابت ادای دین در اختیار کسی قرار داده ← → شکّ مربوط به بدهی

کیفیّت پرداخت بدهی و ادای آن / تحویل بدهی و کیفیّت آن

مسأله 921. اگر بدهکار مقدار معیّنی از بدهی خویش را به قصد ادای دین از مالش جدا کرده و کنار بگذارد یا به حساب بانکی مشخّصی از خود منتقل نماید، تا زمانی که آن مقدار توسّط طلبکار‌ یا کسی که در حکم طلبکار است مانند وکیل یا ولیّ شرعی او تحویل و دریافت نشده، مال مذکور همچنان از اموال بدهکار محسوب شده و در صورتی که از بین برود، فرد همچنان بدهکار باقی می‌ماند.[1]

مسأله 922. برای اینکه بدهی بدهکار ادا شود، لازم است بدهکار قصد پرداخت بدهی خود و طلبکار نیز قصد دریافت طلبش را داشته باشد. بنابراین، بدهکار باید بدهی خود را در صورت امکان با هماهنگی و اطلاع طلبکار بپردازد.

پس کسی که مثلاً 10 میلیون تومان از دیگری قرض‌الحسنه گرفته، در صورتی که مبلغ مذکور را به قصد پرداخت بدهی، بدون هماهنگی با طلبکار به حساب وی واریز نموده و وی را برای دریافت طلبش به بانک حواله داده،[2] یا در دَخل و صندوقش که در اختیار وی (طلبکار) است قرار داده، ادای دین محسوب نمی‌شود؛ البتّه، چنانچه بعداً طلبکار مطلع شده و حوالۀ مذکور را قبول کرده یا مبلغی را که در دَخل و صندوقش گذاشته­اند، بابت ادای دین پذیرفته یا به مبلغ دریافتی رضایت داده و بدهکار را بریء الذمّه کرده، کافی است.

مسأله 923. برای ادا شدن بدهی لازم نیست نام بدهکار یا علّت بدهی معیّن باشد. بنابراین، اگر بدهکار بترسد برای پرداخت بدهی، معرّفی خودش یا بیان علّت بدهکاریش مفسده‌ای داشته باشد،[3] می‌تواند مال را به واسطۀ امینی بدهد تا آن را به عنوان ادا‌ء بدهی - بدون معرّفی بدهکار و علّت بدهی - به طلبکار بدهد[4] و با قبول طلبکار، بدهی فرد ادا می‌گردد؛[5] امّا اگر به هیچ وجه نتواند مال را به عنوان ادای بدهی - بدون مفسده - به طلبکار برساند، می­تواند آن را به حاکم شرع یا وکیل وی تحویل دهد؛ که در این صورت، با قبول و دریافت او بدهکار بریء الذمّه می­شود و حاکم شرع به کیفیّتی که صلاح می‌داند آن را به طلبکار می‌رساند.

[1]. بنابراین، بدهکار برای ادای بدهی، باید مال را به طلبکار یا ولیّ یا وکیلش تحویل دهد؛ مگر آنکه پرداخت بدهی از طریق قرارداد مستقلّی همچون «صلح» یا «حواله» صورت گیرد که نیاز به تحویل و قبض نداشته باشد؛ پس به عنوان مثال، «علی» می‌تواند بدهی خویش به «حسن» را مثلاً‌ در مقابل مال معیّن خود (مانند وسیلۀ نقلیّه‌اش) یا در مقابل طلبی که از «حسن» دارد با توضیحاتی که در فصل «صلح» ذکر شد، به وی صلح کند؛ با انجام این صلح (و پذیرفتن آن از جانب «حسن») بدهی مذکور ادا شده و نیاز به تحویل و قبض مبلغ نیست؛ البتّه، اگر صلح در قبال مالی مانند وسیلۀ نقلیّه در مثال فوق انجام شده، آن مال پس از صلح به ملکیّت حسن در می‌آید.
همین طور، اگر «علی» به «حسن» بدهکار باشد، با نقل وجه اعتباری از طریق شبکۀ شتاب بانکی و از حساب پس‌انداز وی به حساب پس‌انداز طرف مقابل، ‌بدهیش ادا می‌شود؛ ‌زیرا با این کار، علی طلبکار خود (حسن) را به بدهکار خود (بانک) حواله داده و بانک نیز حسب فرض، ‌حواله‌های مذکور را قبول می‌نماید و با تحقّق حواله، علی نسبت به بدهی که به حسن داشته، ‌بریء الذمّه می‌گردد.

[2]. حواله، به صورت فضولی و اقع شده است.

[3]. مثل اینکه فرد مالی را قبلاً ‌بدون رضایت و اطلاع مالک از بین برده و توضیح اتّفاقات گذشته یا معرّفی خود، موجب هتک حیثیّت یا ضرر به وی می‌شود.

[4]. مانند اینکه به وی بگوید: این پول بابت ادای بدهی بندۀ خدایی به شماست، ولی نام وی را نگوید و او هم قبول نماید.

[5]. همین طور، اگر مال را از یک راه عقلایی دیگر، مثلاً با ارسال آن از طریق پست بدون نام و نشان و با ذکر اینکه این مال بابت بدهی است (بدون ذکر علّت بدهی) به طلبکار برساند و مطمئن باشد که او قبول کرده، کافی است.
تصرّف غیر مجاز در مالی که بدهکاربابت ادای دین در اختیار کسی قرار داده ← → شکّ مربوط به بدهی
العربية فارسی اردو English Azərbaycan Türkçe Français