کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (3) (چاپ 1403)
جستجو در:
پرداخت بدهی فرد دیگر ←
→ تقسیم طلب و بدهی
بخشش دین و بریء الذمّه کردن بدهکار
مسأله 915. اگر طلبکار، طلب خویش[1] از بدهکار را اسقاط کرده و وی را ابراء ذمّه نماید، صحیح است و قبول بدهکار لازم نیست[2] و در این صورت، بدهکار بریء الذمّه شده و طلبکار دیگر حقّ رجوع و پشیمانی ندارد؛[3]
به عنوان مثال، زنی که 50 سکّه بهار آزادی در ذمّۀ شوهرش بابت مهریّه طلبکار است، چنانچه بدون اکراه و اجبار مهریّه را اسقاط کرده و به شوهرش ببخشد (وی را بریء الذمّه نماید)، صحیح است و دیگر حقّ پشیمانی و رجوع ندارد، هرچند شوهر از خویشاوندان نسبی وی نباشد.[4]
البتّه در مورد مسألۀ بعد، بدهی که فرد نسبت به آن بریء الذمّه شده، دوباره به ذمّۀ وی برمیگردد.
مسأله 916. اگر در معاوضه، مثل خرید و فروش یا آنچه شبیه معاوضه است - مانند طلاق خُلع یا مبارات - شخص مالی را که در ذمّۀ بدهکار از او طلب دارد، عوض قرار دهد، سپس آن معاوضه فسخ شود یا آنچه شبیه معاوضه است ملغیٰ گردد، دینی که ساقط شده بود، دوباره به ذمّه بر میگردد؛
مثلاً چنانچه طلبکار کالایی را از بدهکار خریداری نماید و عوض آن را طلبی که در ذمّۀ او دارد قرار دهد، سپس به جهتی معاملۀ مذکور فسخ شود، دوباره طلب به ذمّۀ بدهکار بر میگردد.
همین طور، اگر زن مهریّه یا شیء دیگری را که در ذمّۀ شوهرش از او طلبکار است به عنوان «عوض طلاق خُلع یا مبارات» بذل نماید و طلاق بگیرد، از آنجا که میتواند تا قبل از تمام شدن عدّۀ طلاق خلع یا مبارات از بذل خویش برگردد، چنانچه این کار (رجوع به بذل) را انجام دهد، مرد مجدّداً به مهر یا شیء مذکور بدهکار میشود و نیز حقّ رجوع به زن را در ایّام عدّه خواهد داشت.
به عنوان مثال، زنی که 50 سکّه بهار آزادی در ذمّۀ شوهرش بابت مهریّه طلبکار است، چنانچه بدون اکراه و اجبار مهریّه را اسقاط کرده و به شوهرش ببخشد (وی را بریء الذمّه نماید)، صحیح است و دیگر حقّ پشیمانی و رجوع ندارد، هرچند شوهر از خویشاوندان نسبی وی نباشد.[4]
البتّه در مورد مسألۀ بعد، بدهی که فرد نسبت به آن بریء الذمّه شده، دوباره به ذمّۀ وی برمیگردد.
مسأله 916. اگر در معاوضه، مثل خرید و فروش یا آنچه شبیه معاوضه است - مانند طلاق خُلع یا مبارات - شخص مالی را که در ذمّۀ بدهکار از او طلب دارد، عوض قرار دهد، سپس آن معاوضه فسخ شود یا آنچه شبیه معاوضه است ملغیٰ گردد، دینی که ساقط شده بود، دوباره به ذمّه بر میگردد؛
مثلاً چنانچه طلبکار کالایی را از بدهکار خریداری نماید و عوض آن را طلبی که در ذمّۀ او دارد قرار دهد، سپس به جهتی معاملۀ مذکور فسخ شود، دوباره طلب به ذمّۀ بدهکار بر میگردد.
همین طور، اگر زن مهریّه یا شیء دیگری را که در ذمّۀ شوهرش از او طلبکار است به عنوان «عوض طلاق خُلع یا مبارات» بذل نماید و طلاق بگیرد، از آنجا که میتواند تا قبل از تمام شدن عدّۀ طلاق خلع یا مبارات از بذل خویش برگردد، چنانچه این کار (رجوع به بذل) را انجام دهد، مرد مجدّداً به مهر یا شیء مذکور بدهکار میشود و نیز حقّ رجوع به زن را در ایّام عدّه خواهد داشت.
[1]. مانند قرض، ثمن معامله نسیه، اجرت کار، مهریّۀ بانوان.
[2]. چه ابراء ذمّه با اطلاع بدهکار صورت گرفته و چه بودن اطلاع وی باشد.
[3]. اگر ابراء ذمّۀ مدیون مشروط یا مقیّد به امری گردد حکم آن در جلد چهارم، فصل «ازدواج»، مبحث «مهریه»، مسألۀ «237» ذکر میشود.
[4]. در مورد هبۀ دین به مسألۀ «1276» رجوع شود و حکم صلح دین بهطور مجّانی به قصد اسقاط طلب و ابراء ذمّۀ بدهکار در مسألۀ «861» ذکر شد.