کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (3) (چاپ 1403)
جستجو در:
تقسیم طلب و بدهی ←
→ مطالبۀ هزینۀ دادرسی و مانند آن از بدهکار
افزایش یا کاهش ارزش مال در زمان پرداخت بدهی[1]
مسأله 910. اگر دینی که بر ذمّۀ بدهکار است از اموال مثلی[2] (غیر از پول) باشد، بدهکار ضامن مثل آن است و در صورت افزایش یا کاهش ارزش، پرداخت مثل همان کافی است؛ پس چنانچه مثلاً مهریّۀ زوجه یا مالی که فرد آن را به دیگری قرض داده، چند سکّۀ طلا باشد، بدهکاری وی همان تعداد سکّه است؛ چه اینکه قیمت سکّه افزوده شده یا کاهش یافته باشد؛ امّا اگر بدهکاری (دین)، پول باشد و کاهش ارزش پیدا کرده یا به کلّی از اعتبار ساقط شده باشد، حکم آن در ضمن سه مسألۀ بعد ذکر میشود.
مسأله 911. اگر فرد مبلغی «پول» از دیگری قرض بگیرد یا ثمن معاملۀ نسیه یا اجرت در عقد اجاره و مانند آن یا مهریّۀ زن به صورت «پول» و دین بر ذمّۀ فرد (بدهکار) باشد و در زمانی که بدهکار قصد دارد بدهی خود را به طلبکار بپردازد، ارزش پول کاهش یافته باشد، پرداخت همان مقدار اولیّه کافی است؛ مگر آنکه کاهش ارزش پول، فوقالعاده زیاد باشد؛ مثلاً ارزش پول به اندازۀ یک بیستم مبلغ اولیّه شود؛ که در این صورت، پرداخت آن مبلغ، بنابر احتیاط واجب کافی نبوده و بنابر احتیاط لازم است با پرداخت مبلغ بیشتر با طلبکار مصالحه کند[3].[4]
مسأله 912. اگر بدهکار در زمانی که شرعاً حقّ ادای بدهی خود را دارد، درصدد ادای دین برآمده، ولی طلبکار بدون عذر شرعی از دریافت آن امتناع کرده و پس از آن کاهش فوقالعادۀ ارزش پول رخ داده باشد، پرداخت همان مبلغ سابق کافی است.
همین طور، چنانچه برای ادای بدهی مدّتی بسیار طولانی قرار داده شده و طلبکار در هنگام قرار دادن مدّت، اطلاع از تورّم و کاهش فوقالعادۀ ارزش پول تا زمان سررسید ادای بدهی داشته یا احتمال معقول آن را میداده و با اختیار خود اقدام به این امر نموده و راضی به پرداخت همان مبلغ اولیّه بابت ادای دین شده، در این صورت نیز (چون خود اقدام به ضرر علیه خویش نموده)، پرداخت همان مبلغ سابق کافی است.
مسأله 913. اگر دولت پول خاصّی را از درجۀ اعتبار ساقط نماید، یا واحد پول کشور تغییر کند، بدهکار باید ارزش پول قبلی در آخرین زمان اعتبار آن را لحاظ کرده و معادل آن را در زمان تغییر، از پولی که جایگزین شده بپردازد؛البتّه، چنانچه کاهش ارزش پول و قدرت خرید به مرور زمان، چه قبل از تغییر واحد پول و چه بعد از آن، فوقالعاده زیاد باشد، حکم آن در مسألۀ «911»بیان شد.
مسأله 911. اگر فرد مبلغی «پول» از دیگری قرض بگیرد یا ثمن معاملۀ نسیه یا اجرت در عقد اجاره و مانند آن یا مهریّۀ زن به صورت «پول» و دین بر ذمّۀ فرد (بدهکار) باشد و در زمانی که بدهکار قصد دارد بدهی خود را به طلبکار بپردازد، ارزش پول کاهش یافته باشد، پرداخت همان مقدار اولیّه کافی است؛ مگر آنکه کاهش ارزش پول، فوقالعاده زیاد باشد؛ مثلاً ارزش پول به اندازۀ یک بیستم مبلغ اولیّه شود؛ که در این صورت، پرداخت آن مبلغ، بنابر احتیاط واجب کافی نبوده و بنابر احتیاط لازم است با پرداخت مبلغ بیشتر با طلبکار مصالحه کند[3].[4]
مسأله 912. اگر بدهکار در زمانی که شرعاً حقّ ادای بدهی خود را دارد، درصدد ادای دین برآمده، ولی طلبکار بدون عذر شرعی از دریافت آن امتناع کرده و پس از آن کاهش فوقالعادۀ ارزش پول رخ داده باشد، پرداخت همان مبلغ سابق کافی است.
همین طور، چنانچه برای ادای بدهی مدّتی بسیار طولانی قرار داده شده و طلبکار در هنگام قرار دادن مدّت، اطلاع از تورّم و کاهش فوقالعادۀ ارزش پول تا زمان سررسید ادای بدهی داشته یا احتمال معقول آن را میداده و با اختیار خود اقدام به این امر نموده و راضی به پرداخت همان مبلغ اولیّه بابت ادای دین شده، در این صورت نیز (چون خود اقدام به ضرر علیه خویش نموده)، پرداخت همان مبلغ سابق کافی است.
مسأله 913. اگر دولت پول خاصّی را از درجۀ اعتبار ساقط نماید، یا واحد پول کشور تغییر کند، بدهکار باید ارزش پول قبلی در آخرین زمان اعتبار آن را لحاظ کرده و معادل آن را در زمان تغییر، از پولی که جایگزین شده بپردازد؛البتّه، چنانچه کاهش ارزش پول و قدرت خرید به مرور زمان، چه قبل از تغییر واحد پول و چه بعد از آن، فوقالعاده زیاد باشد، حکم آن در مسألۀ «911»بیان شد.
[1]. در این مبحث، چند مسألۀ کلّی در مورد کیفیّت ادای دین (تمام اقسام دین) در مواردی که دین بدهکار مثلی بوده و افزایش یا کاهش قیمت پیدا کرده، ذکر میگردد و سایر احکام مربوط به ادای برخی از دیون در مباحث «قرض»، «دیه»، «غصب و سایر امور ضمانآور» و غیر آن به مناسبت ذکر گردیده است.
[2]. توضیح اموال مثلی، در مسألۀ «1504» ذکر میشود.
[3]. به استثنای آنچه در مسألۀ بعد ذکر میشود.
[4]. البتّه، تعیین مبلغ مورد مصالحه با توافق و تراضی طرفین صورت میگیرد و برای محاسبۀ نرخ تورّم و تغییر قدرت خرید پول و کاهش ارزش آن، قیمت کالای به خصوصی - مانند زمین یا خانه یا طلا یا گوسفند - و یا خدمات مصرفی خاصّی - مانند اجارهبهای مسکن یا هزینۀ آب و برق و گاز و تلفن یا خدمات حمل و نقل یا بهداشت و درمان - معیار نیست و مناسب است طرفین برای مصالحه، کاهش نسبی قدرت خرید در عموم کالاها و ارائۀ خدمات را در نظر بگیرند.