کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (3) (چاپ 1403)
جستجو در:
بکارگیری قرارداد صلح جهت ختم نزاع مالی ←
→ بکارگیری قرارداد صلح در مواردی که مال مورد معامله معلوم نیست
بکارگیری قرارداد صلح جهت جایگزینی وصیّت یا وقف و مانند آن
مسأله 870. انسان میتواند مال خود را به کسی صلح نماید و در ضمن آن با وی شرط کند که قبل یا بعد از فوتش، آن مال را در جهت معیّنی صرف کند یا برای وی عمل مشروعی را انجام دهد؛[1]
مثل آنکه خانهاش را - بدون عوض یا در مقابل عوض - به دیگری صلح کند، مشروط بر اینکه آن را بر جهت معیّنی وقف کند - چه اینکه وقف خاصّی باشد که نفعش به صلح کننده برگردد یا وقف خاصّ دیگر یا وقف عام باشد - یا مثلاً شیئی را به دیگری صلح کند به شرط اینکه وی پس از فوتش، نماز و روزۀ قضا یا حجّ نیابتی و... برایش به جا آورد؛
طرف مقابل (متصالح) نیز، این مصالحه را با شروط ضمن آن قبول کند.
شایان ذکر است، در حکم مذکور فرقی نیست که مال مورد صلح بیشتر از ثلث اموال وی باشد یا مساوی یا کمتر؛[2] ولی لازم است صلح به صورت قطعی (منجّز) منعقد شود، نه تعلیقی؛ که در مسألۀ بعد توضیح داده میشود.
مسأله 871. اگر فرد مال خویش را به دیگری به صورت معلّق بر وفات صلح کند - مانند اینکه بگوید: «منزلم را به فلانی مصالحه کردم که پس از وفاتم مالک آن باشد» - چنین مصالحهای باطل است.
مسأله 872. انسان میتواند عین مال خویش - مانند منزل، اثاث منزل، کتاب، باغ یا مغازهاش - را به شخصی صلح کند، ولی منافع و انتفاعات آن شیء را تا زمان حیات خود یا تا مدّت معیّنی مثلاً 30 سال از این مصالحه استثنا نماید، چنین مصالحهای را «صلح مسلوب المنافع» مینامند؛
مانند اینکه صلح کننده بگوید: «منزلم را به همسرم مصالحه میکنم، مشروط بر اینکه حقّ انتفاع و استیفاء منافع آن هر طوری که صلاح دانستم تا وقتی زندهام باخودم باشد و همسر (متصالح) نیز مصالحۀ مذکور را با شرط ضمن آن قبول نماید.
شایان ذکر است، در حکم مذکور فرقی نیست که مال مورد صلح کمتر یا مساوی یا بیشتر از ثلث اموال وی باشد؛[3] ولی لازم است صلح به صورت قطعی (منجَّز) باشد که توضیح آن در مسأله قبل بیان شد.
مثل آنکه خانهاش را - بدون عوض یا در مقابل عوض - به دیگری صلح کند، مشروط بر اینکه آن را بر جهت معیّنی وقف کند - چه اینکه وقف خاصّی باشد که نفعش به صلح کننده برگردد یا وقف خاصّ دیگر یا وقف عام باشد - یا مثلاً شیئی را به دیگری صلح کند به شرط اینکه وی پس از فوتش، نماز و روزۀ قضا یا حجّ نیابتی و... برایش به جا آورد؛
طرف مقابل (متصالح) نیز، این مصالحه را با شروط ضمن آن قبول کند.
شایان ذکر است، در حکم مذکور فرقی نیست که مال مورد صلح بیشتر از ثلث اموال وی باشد یا مساوی یا کمتر؛[2] ولی لازم است صلح به صورت قطعی (منجّز) منعقد شود، نه تعلیقی؛ که در مسألۀ بعد توضیح داده میشود.
مسأله 871. اگر فرد مال خویش را به دیگری به صورت معلّق بر وفات صلح کند - مانند اینکه بگوید: «منزلم را به فلانی مصالحه کردم که پس از وفاتم مالک آن باشد» - چنین مصالحهای باطل است.
مسأله 872. انسان میتواند عین مال خویش - مانند منزل، اثاث منزل، کتاب، باغ یا مغازهاش - را به شخصی صلح کند، ولی منافع و انتفاعات آن شیء را تا زمان حیات خود یا تا مدّت معیّنی مثلاً 30 سال از این مصالحه استثنا نماید، چنین مصالحهای را «صلح مسلوب المنافع» مینامند؛
مانند اینکه صلح کننده بگوید: «منزلم را به همسرم مصالحه میکنم، مشروط بر اینکه حقّ انتفاع و استیفاء منافع آن هر طوری که صلاح دانستم تا وقتی زندهام باخودم باشد و همسر (متصالح) نیز مصالحۀ مذکور را با شرط ضمن آن قبول نماید.
شایان ذکر است، در حکم مذکور فرقی نیست که مال مورد صلح کمتر یا مساوی یا بیشتر از ثلث اموال وی باشد؛[3] ولی لازم است صلح به صورت قطعی (منجَّز) باشد که توضیح آن در مسأله قبل بیان شد.
[1]. با انجام صلح، مال از ملکیّت صلح کننده به ملکیّت طرف مقابل (متصالح) در آمده و دیگر جزء داراییهای فرد صلح کننده نیست تا با وفات وی به ارث برسد؛ البتّه، اگر صلح در برابر عوضی واقع شده، عوض مذکور جزء داراییهای وی محسوب میشود.
[2]. البتّه، مصالحۀ اموال در «مرض موت» احکام ویژهای دارد که در فصل «حَجْر» بیان خواهد شد.
[3]. همان.