کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (3) (چاپ 1403)
جستجو در:
انجام عمل ←
→ دَین
حقّ
مسأله 863. اگر انسان «حقّ» خود را به دیگری صلح کند، سه صورت دارد:
الف. آن حق، از حقوقی باشد که قابل نقل و انتقال است؛ مانند حقّ تحجیر،[1] حقّ سرقفلی (منظور، حقّ انتفاع و استفاده از مکان تجاری است که با پرداخت عوض، مالک آن شده است)؛[2]
صلح چنین حقّی، صحیح است و با انجام مصالحه، آن حق به طرف مقابل (متصالح) منتقل میشود.
ب. آن حق، از حقوقی باشد که قابل انتقال به دیگری نبوده و مخصوص خود فرد است؛ ولی از حقوقی باشد که قابل اسقاط است، مانند حقّ شفعه؛
صلح در چنین مواردی، به قصد اسقاط حق صحیح است. بنابراین، چنانچه شریک حقّ شفعۀ خویش را به قصد اسقاط، به خریدار در ازای عوض یا بدون آن صلح کند و متصالح (خریدار) قبول نماید، صلح مذکور صحیح میباشد.
ج. آن حقّ از حقوقی باشد که قابل انتقال نبوده و قابل اسقاط هم نیست؛ مانند حقّ حضانت در موردی که والدین بخواهند حقّ حضانت فرزندشان را از خود سلب و آن را برای شخص دیگری قرار دهند.[3]
صلح در این مورد، صحیح نمیباشد.
الف. آن حق، از حقوقی باشد که قابل نقل و انتقال است؛ مانند حقّ تحجیر،[1] حقّ سرقفلی (منظور، حقّ انتفاع و استفاده از مکان تجاری است که با پرداخت عوض، مالک آن شده است)؛[2]
صلح چنین حقّی، صحیح است و با انجام مصالحه، آن حق به طرف مقابل (متصالح) منتقل میشود.
ب. آن حق، از حقوقی باشد که قابل انتقال به دیگری نبوده و مخصوص خود فرد است؛ ولی از حقوقی باشد که قابل اسقاط است، مانند حقّ شفعه؛
صلح در چنین مواردی، به قصد اسقاط حق صحیح است. بنابراین، چنانچه شریک حقّ شفعۀ خویش را به قصد اسقاط، به خریدار در ازای عوض یا بدون آن صلح کند و متصالح (خریدار) قبول نماید، صلح مذکور صحیح میباشد.
ج. آن حقّ از حقوقی باشد که قابل انتقال نبوده و قابل اسقاط هم نیست؛ مانند حقّ حضانت در موردی که والدین بخواهند حقّ حضانت فرزندشان را از خود سلب و آن را برای شخص دیگری قرار دهند.[3]
صلح در این مورد، صحیح نمیباشد.
[1]. معنای حقّ تحجیر، در مسألۀ «1356» ذکر میشود.
[2]. توضیح بیشتر در این باره، در مسائل «609 تا 611» ذکر شد.
[3]. توضیح آن در جلد چهارم، فصل «برخی از احکام مربوط به اولاد»، مبحث«حقّ حضانت و نگهداری فرزند»، مسألۀ «405» ذکر میشود.