کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (3) (چاپ 1403)
جستجو در:
احکام دیگر شرط / شرط باطل ←
→ شرط 5) امکان و احتمال انجام آن وجود داشته باشد.
شرط 6) نامعلوم و مبهم نباشد
مسأله 306. شرط باید نزد طرفین معامله (خریدار و فروشنده) معلوم باشد[1] و اگر شرط نامعلوم و مبهم باشد، چنانچه علاوه بر مبهم بودن شرط نزد طرفین یا یکی از آن دو، در واقع نیز حدّ معیّنی نداشته باشد - مثل آنکه در ضمن معاملۀ کالایی، شرط کند طرف مقابل برای مدّتی وسیلۀ نقلیّهاش را در اختیار وی قرار دهد، ولی آن مدّت را معیّن نکنند و مبهم باشد - شرط باطل است، امّا اصل معامله صحیح میباشد.
مسأله 307. اگر حدود شرط در واقع معلوم باشد و خریدار و فروشنده یا یکی از دو طرف از آن بیاطلاع باشند، مثل اینکه فروشنده در ضمن فروش ماشین با خریدار شرط کند جریمههای مربوط به ماشین را بپردازد و این در حالی است که از مقدار بدهی بیاطلاعاند، در چنین مواردی، صحیح بودن اصل معامله و شرط محلّ اشکال بوده و مراعات مقتضای احتیاط در مورد آن ترک نشود.
البتّه، چنانچه ابهام شرط، موجب ابهام در کالا یا بهای آن (ثمن) شود، معامله و شرط هر دو باطل است؛ مثل آنکه در ضمن معامله شرط شود کالا دارای اوصاف و ویژگیهایی باشد که در فلان برگه نوشته شده و دو طرف یا یکی از آن دو، از محتوای آن بیاطلاع باشند و در هنگام معامله معلوم نباشد کالای مذکور دارای چه اوصاف و خصوصیّاتی است، هرچند بعداً از آن اطلاع پیدا کنند.
مسأله 308. اگر شرط ضمن معامله، عرفاً معلوم و مشخّص باشد - مثل آنکه در هنگام خرید کالایی شرط شود چنانچه آن کالا تا مدّت معیّنی معیوب یا خراب شود، فروشنده آن را بهطور مجّانی تعمیر یا با کالایی مانند آن تعویض نماید - معامله و شرط صحیح است، هرچند معلوم نباشد کالا در آن مدّت معیوب یا خراب میشود یا نه.[2]
مسأله 307. اگر حدود شرط در واقع معلوم باشد و خریدار و فروشنده یا یکی از دو طرف از آن بیاطلاع باشند، مثل اینکه فروشنده در ضمن فروش ماشین با خریدار شرط کند جریمههای مربوط به ماشین را بپردازد و این در حالی است که از مقدار بدهی بیاطلاعاند، در چنین مواردی، صحیح بودن اصل معامله و شرط محلّ اشکال بوده و مراعات مقتضای احتیاط در مورد آن ترک نشود.
البتّه، چنانچه ابهام شرط، موجب ابهام در کالا یا بهای آن (ثمن) شود، معامله و شرط هر دو باطل است؛ مثل آنکه در ضمن معامله شرط شود کالا دارای اوصاف و ویژگیهایی باشد که در فلان برگه نوشته شده و دو طرف یا یکی از آن دو، از محتوای آن بیاطلاع باشند و در هنگام معامله معلوم نباشد کالای مذکور دارای چه اوصاف و خصوصیّاتی است، هرچند بعداً از آن اطلاع پیدا کنند.
مسأله 308. اگر شرط ضمن معامله، عرفاً معلوم و مشخّص باشد - مثل آنکه در هنگام خرید کالایی شرط شود چنانچه آن کالا تا مدّت معیّنی معیوب یا خراب شود، فروشنده آن را بهطور مجّانی تعمیر یا با کالایی مانند آن تعویض نماید - معامله و شرط صحیح است، هرچند معلوم نباشد کالا در آن مدّت معیوب یا خراب میشود یا نه.[2]
[1]. البتّه، اگر معامله توسّط وکیل انجام میشود، طوری که وی وکیل باشد معامله را مثلاً با شروط موجود در مبایعه نامۀ رسمی یا شروطی که خود صلاح میداند منعقد نماید، اطلاع وکیل از مفاد شروط کافی است و لازم نیست موکّل از آن مطّلع باشد.
[2]. شایان ذکر است، شرط ممکن است مربوط به کالای مورد معامله باشد یا غیر آن؛ پس اگر فرد بگوید: «این کتاب را میخرم، مشروط بر اینکه اگر تا یک سال ماشینم خراب شد آن را تعمیر کنی»، در صورتی که نوع و خصوصیّات تعمیر معیّن شود اشکال ندارد. همین طور، اگر بگوید: «فلان کالا را میخرم، به شرط آنکه تا شش ماه اگر خواستم خانهام را رنگآمیزی کنی»، در صورتی که مقدار و کیفیّت رنگآمیزی مشخّص شود، اشکال ندارد، هرچند معلوم نباشد که خریدار در این مدّت چنین درخواستی خواهد داشت یا نه.
همچنین، اگر بگوید: «فلان کالا را میخرم به شرط آنکه نصف درآمد تجارت ماه آیندۀ خویش را به من تملیک کنی»، صحیح است، هرچند درآمد فرد به جهت اینکه در آینده محقّق میشود، مقدار آن نامعلوم باشد.
بهطور کلّی، در این گونه موارد که حدود و ویژگیهای شرط در هنگام معامله معلوم است، شرط و معامله، هر دو صحیح میباشد.