کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (3) (چاپ 1403)
جستجو در:
شرط 4) علیه شخص ثالث نباشد ←
→ شرط 2) با مقتضای عقد منافات نداشته باشد
شرط 3) در ضمن عقد لحاظ شده باشد
مسأله 302. لحاظ نمودن شرط در ضمن عقد، به دو گونه ممکن است صورت پذیرد:
الف. شرط بهطور «صریح»، در ضمن عقد ذکر شود؛
مثال1. در معاملهای که به صورت کتبی و با امضای قرارداد انجام میشود، شرط مورد نظر نیز جزء بندها یا محتوای قرارداد نوشته شده باشد.
مثال2. در هنگام معامله، شرط مورد نظر صریحاً گفته شود؛ مثلاً در معاملهای که به صورت لفظی انجام میشود، مشتری بگوید: «این وسیله را خریداری میکنم، به شرط اینکه نصب آن به عهدۀ فروشنده باشد» و فروشنده نیز بپذیرد.
ب. شرط صریحاً هنگام معامله ذکر نشده، امّا معامله «مبتنی بر آن» واقع شود؛[1] مثل اینکه در پیشگفتگوی معامله توافق کنند که نصب وسیلۀ مورد معامله توسّط فروشنده انجام شود، سپس معامله را بر اساس آن واقع سازند (چه اینکه معامله به صورت لفظی انجام شود یا کتبی و عملی).
البتّه، در بعضی از موارد، برخی از شرطها بهگونهای است که حتّی اگر در پیشگفتگوی معامله هم حرفی از آن به میان نیاید، از آنجا که عرفاً چنین شرطی مورد نظر است، معامله خود بر اساس آن واقع میشود (شرط ارتکازی)؛ مانند تأخیر نکردن هر یک از خریدار و فروشنده در تحویل پول (ثمن) و کالا به دیگری؛
امّا اگر عقد بدون هیچ شرطی محقّق شده باشد، مانند اینکه فروشنده کالایی را به خریدار، بدون شرط فروخته و خریدار معامله را پذیرفته، پس از آن فروشنده یا خریدار نمیتواند به نفع خود برای معامله شرط قرار داده و طرف مقابل را ملزم به رعایت آن نماید و چنین شرطی به خودی خود، وجوب وفا ندارد.
مسأله 303. شرط در ضمن «ایقاعات»[2] مانند جُعاله یا طلاق صحیح نیست. بنابراین، التزام و پایبندی به آن به خودی خود واجب نمیباشد.[3]
الف. شرط بهطور «صریح»، در ضمن عقد ذکر شود؛
مثال1. در معاملهای که به صورت کتبی و با امضای قرارداد انجام میشود، شرط مورد نظر نیز جزء بندها یا محتوای قرارداد نوشته شده باشد.
مثال2. در هنگام معامله، شرط مورد نظر صریحاً گفته شود؛ مثلاً در معاملهای که به صورت لفظی انجام میشود، مشتری بگوید: «این وسیله را خریداری میکنم، به شرط اینکه نصب آن به عهدۀ فروشنده باشد» و فروشنده نیز بپذیرد.
ب. شرط صریحاً هنگام معامله ذکر نشده، امّا معامله «مبتنی بر آن» واقع شود؛[1] مثل اینکه در پیشگفتگوی معامله توافق کنند که نصب وسیلۀ مورد معامله توسّط فروشنده انجام شود، سپس معامله را بر اساس آن واقع سازند (چه اینکه معامله به صورت لفظی انجام شود یا کتبی و عملی).
البتّه، در بعضی از موارد، برخی از شرطها بهگونهای است که حتّی اگر در پیشگفتگوی معامله هم حرفی از آن به میان نیاید، از آنجا که عرفاً چنین شرطی مورد نظر است، معامله خود بر اساس آن واقع میشود (شرط ارتکازی)؛ مانند تأخیر نکردن هر یک از خریدار و فروشنده در تحویل پول (ثمن) و کالا به دیگری؛
امّا اگر عقد بدون هیچ شرطی محقّق شده باشد، مانند اینکه فروشنده کالایی را به خریدار، بدون شرط فروخته و خریدار معامله را پذیرفته، پس از آن فروشنده یا خریدار نمیتواند به نفع خود برای معامله شرط قرار داده و طرف مقابل را ملزم به رعایت آن نماید و چنین شرطی به خودی خود، وجوب وفا ندارد.
مسأله 303. شرط در ضمن «ایقاعات»[2] مانند جُعاله یا طلاق صحیح نیست. بنابراین، التزام و پایبندی به آن به خودی خود واجب نمیباشد.[3]
[1]. شرط مذکور را «شرط بنایی یا ضمنی» مینامند.
[2]. توضیح معنای ایقاع، در مسألۀ «75» ذکر شده است.
[3]. البتّه، در اموری مثل «وقف» که از ایقاعات به حساب میآید، نسبت به شروط ضمن آن - مانند اینکه واقف بگوید: «این مکان را وقف بر فرزندانم نمودم، به شرط آنکه عادل باشند یا فقیر باشند»، اوصاف مذکور نوعی قید محسوب میشوند که در مثال فوق، عنوان موقوف علیهم را مقیّد مینمایند، یعنی موقوف علیهم فرزندان عادل یا فقیر هستند، نه مطلق فرزندان؛ ذکر چنین شروطی که قید محسوب شده و حدود موقوف علیهم یا سایر امور مربوط به وقف را معیّن و محدود مینماید، اشکال ندارد و صحیح است.