پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر آقای سید علی حسینی سیستانی

کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (3) (چاپ 1403)

چند راه‌کار برای معاملۀ مقدار مال نامعیّن ← → 1. مالی که فروخته می­شود (مبیع) عین باشد

2. مقدار کالا و قیمت آن (مبیع و ثمن) معلوم باشد

مسأله 144. اگر در هنگام معامله، مقدار چیزی که فروخته می­شود (مبیع) و یا قیمت آن (ثمن)، از جهت وزن، پیمانه، متراژ و مانند آن برای هر یک از دو طرف معلوم نباشد، معامله باطل است.
پس اگر فروشنده مثلاً بگوید: «از فلان لباس هر اندازه که در انبار دارم، به فلان مبلغ فروختم» یا بگوید: «هر مقدار پارچه که در این کیسه وجود داشته باشد،[1] به فلان مبلغ فروختم»، معامله باطل است؛ چه اینکه فروشنده خود از مقدار جنس مطّلع باشد یا او هم مانند مشتری اطلاعی از این امر نداشته باشد؛ البتّه، در اشیائی که خرید و فروش آنها با مشاهده متعارف و معمول است - مانند فروش میوه‌های روی درخت - معاملۀ آنها به همان صورت صحیح می‌باشد.

مسأله 145. ملاک تعیین مقدار در هر کالا، همان روش متعارف و معمول در بین مردم است؛ پس اگر معاملۀ کالایی، تنها با وزن کردن متعارف باشد، برای خرید و فروش آن نمی‌توان به مشاهدۀ بسته‌بندی اکتفا کرده و یا از سایر معیارهای اندازه‌گیری استفاده نمود.

مسأله 146. اگر برای اطلاع از مقدار یک کالا، دو روش متعارف و معمول باشد - مثلاً کالایی گاه با وزن اندازه‌گیری شده و گاه برای دانستن مقدار آن، به مشاهدۀ بسته‌بندی اکتفا می‌شود - معاملۀ آن با هر یک از دو روش جایز و صحیح است.

مسأله 147. اگر در شهری اندازه‌گیری یک شیء مثلاً با وزن باشد و در شهر دیگر با پیمانه و در شهر دیگر با عدد، معیار، شهری اســـت که معامله در آن انجام می‌شــود.

همین طور، اگر معیار اندازه‌گیری کالا در حالات مختلف، متفاوت باشد - مثل آنکه میوه را در حالت خرید و فروش عمده و به مقدار زیاد، هم با وزن و هم با پیمانه (مشاهدۀ تعداد جعبه­های مخصوص میوه) و در حالت خرید و فروش به مقدار کم فقط با وزن اندازه‌گیری کنند - باید مقدار کالا در هر حالت به روشی که در همان حالت متعارف و معمول است، معلوم شود.

مسأله 148. اگر کالایی در یک شهر تنها با وزن یا پیمانه اندازه‌گیری و معامله می‌شود، امّا در شهر دیگر معاملۀ آن با مشاهده - بدون اینکه وزن شود - هم معمول است، چنانچه معامله در شهر اوّل صورت می­گیرد، باید با وزن یا پیمانه، مقدار آن معلوم شود و اگر در شهر دوّم معامله می­شود، می‌توان با مشاهده خرید و فروش را انجام داد.

مسأله 149. شیئی را که با وزن خرید و فروش می‏کنند، می­توان با پیمانه­ای که گنجایش آن، وزن مشخّص است، معامله نمود؛ مثلاً اگر فرد می‏خواهد 10 کیلو گرم گندم بفروشد، می‌تواند با پیمانه‏ای که یک کیلوگرم گندم می‏گیرد، 10 پیمانه بدهد.

مسأله 150. برای اطلاع از مقدار مالی که خریداری می­شود (مبیع)، خبر دادن فروشنده - چه عادل باشد یا نباشد- کافی است؛ البتّه کافی بودن این امر بنابر احتیاط واجب، مشروط بر آن است که گفتار فروشنده باعث یقین یا اطمینان برای خریدار گردد.[2]

[1]. مگر همان طور که در قسمت بعد ذکر می‌شود، در فروش آن کالا مرسوم باشد برای اطلاع از مقدار جنس به مشاهده اکتفا کنند.

[2]. بدیهی است این مسأله، در جایی است که آنچه فروخته می‌شود (مبیع) عین شخصی باشد، نه کلّی در ذمّه. معنای معاملۀ عین شخصی و کلّی در ذمّه، در مسائل «81 و 82» ذکر شد.
چند راه‌کار برای معاملۀ مقدار مال نامعیّن ← → 1. مالی که فروخته می­شود (مبیع) عین باشد
العربية فارسی اردو English Azərbaycan Türkçe Français