پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر آقای سید علی حسینی سیستانی

کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (3) (چاپ 1403)

فروش مال به صورت کلّی در ذمّه ← → 2. مالک جنس و عوض آن یا در حکم مالک باشند

احکام معاملۀ فضولی و مسائل مرتبط با آن / فروش مال دیگری به صورت عین شخصی

مسأله 114. اگر انسان مال دیگری را به صورت فضولی[1] بفروشد،[2] چنانچه صاحب مال[3] به فروش آن راضی نشود و بعد از انجام معامله، آن را اجازه ندهد، معامله باطل است. امّا اگر راضی شده و اجازه دهد، معامله صحیح می­باشد.[4]

مسأله 115. در مواردی که صاحب مال معاملۀ فضولی را اجازه می‌دهد، آثار صحیح بودن معامله از زمان معامله حساب می­شود نه از زمان اجازه؛ پس اگر در معاملۀ فضولیِ یک رأس گوسفند، مالکِ آن، پس از یک ماه معامله را اجازه دهد، شیر و پشم آن در این مدّت مال مشتری است و همین طور اگر قیمت (ثمن) معامله، مثلاً کالا بوده و منافعی داشته باشد، منافع آن، از زمان معامله مال طرف مقابل است.

مسأله 116. اجازه یا ردّ مالک (کسی که مالش به‌طور فضولی فروخته شده) پس از معاملۀ مذکور دو صورت دارد:
الف. ابتدا معامله را اجازه دهد و بعد از اجازه دادن پشیمان شده و آن را رد نماید، چنین ردّی بی‌اثر بوده و معامله صحیح می­باشد.
ب. ابتدا معامله را اجازه نداده و رد کند و بعد از رد کردن معامله، پشیمان شده و آن را اجازه دهد، مشهور فرموده­اند: چنین معامله­ای بی­اثر است؛ ولی این حکم خالی از اشکال نیست و بنابر احتیاط واجب، مراعات مقتضای احتیاط در مورد آن ترک نشود.

مسأله 117. رضایت قلبی - بدون اینکه فرد آن را ابراز کند - اجازه به حساب نمی‌آید. بنابراین:
الف. اگر معاملۀ فضولی انجام گردد و مالک پس از اطلاع راضی شود، امّا رضایتش را ابراز نکند، رضایت وی برای صحیح بودن معامله کافی نیست.
ب. اگر انسان بداند مالک، راضی به انجام معامله­ای است، امّا بدون اینکه از وی اجازه بگیرد آن را برای او بفروشد، معامله فضولی محسوب می­شود.

مسأله 118. ابراز اجازه در مورد معاملۀ فضولی، با هر یک از موارد ذیل کافی است:
الف. ابراز با کلام به‌طور صریح؛ مثل آنکه مالک بگوید: «معامله را اجازه دادم» یا «راضی شدم» یا «امضا کردم».
ب. ابراز کلامی به‌طور کنایه‌ای؛ مثل اینکه مالک جهت امضای معامله بگوید: «خداوند به تو برکت دهد».
ج. ابراز عملی؛ مثل آنکه مالک در حالی که می­داند معامله فضولی انجام شده، پول آن را قبول کرده و مصرف نماید.

مسأله 119. اگر کسی مال دیگری را به‌طور فضولی بفروشد به قصد اینکه پول آن مال خودش باشد، چنانچه صاحب مال، معامله را برای او اجازه دهد، معامله صحیح است و پول مال او می­شود و اگر معامله را برای خودش(صاحب مال) اجازه دهد، پول، ملک صاحب مال محسوب می‏شود.
در حکم این مسأله، فرقی نیست بین اینکه فرد به خیال اینکه مال متعلّق به خودش بوده، آن را فروخته یا با وجود اینکه می‌دانسته مال دیگری است، معامله کرده است.[5]

مسأله 120. کسی که قصد دارد مال دیگری را بفروشد، دو صورت دارد:
الف. بخواهد مال را برای خودش (فروشنده) بفروشد؛ مثل آنکه «علی» مال «حسین» را بفروشد به قصد آنکه پول، مال خودش (علی) باشد؛ در این صورت، اگر علی هنگام معامله بداند صاحب مال راضی به چنین معامله‌ای برای خودش (علی) می‌باشد، معامله صحیح است و اجازه گرفتن لازم نیست.[6]
ب. بخواهد مال را برای صاحب مال بفروشد؛ در این صورت، همان طور که در مسألۀ «117» اشاره شد، اطمینان به رضایت قلبی صاحب مال کافی نیست و باید برای معامله از او اجازه داشته باشد، وگرنه معامله فضولی به حساب می‌آید.

مسأله 121. اگر کسی که با دیگری در مالی شریک است، سهم خود و شریکش را بدون اجازه از او در یک معامله بفروشد، معامله نسبت به سهم خودش صحیح و نسبت به سهم شریک، فضولی محسوب می‌شود و چنانچه شریک اجازه ندهد، مشتری حقّ دارد معامله را نسبت به باقیمانده نیز فسخ کند.[7]

مسأله 122. اگر فرد، مالی را به‌طور فضولی بفروشد، سپس مالک آن، همان مال را به شخص دیگری بفروشد - حتّی اگر پس از انجام دو معامله، مالک از معاملۀ فضولی مطّلع شده و آن را اجازه دهد- معاملۀ فضولی باطل بوده و معاملۀ مالک صحیح می‌باشد و در این مورد، اجازۀ بعدی بی‌اثر است.

مسأله 123. اگر کسی مال دیگری را به‌طور فضولی بفروشد و بدون آنکه صاحب مال آن را اجازه دهد، خودش مالک آن شود، مثلاً فردی مال برادرش را بفروشد، سپس با فوت برادر، آن مال از طریق ارث به او منتقل شود یا آنکه بعداً آن مال را از برادرش بخرد، معاملۀ فضولی انجام شده، باطل است و اجازۀ بعدی اثری در آن ندارد.[8]

مسأله 124. اگر کسی مال شخصی را به‌طور فضولی بفروشد و آن شخص (صاحب مال) قبل از آنکه معامله را اجازه دهد یا رد نماید فوت کند، معاملۀ مذکور باطل است و اجازۀ ورثۀ وی اثری ندارد.

[1]. توضیح آن در مسألۀ «112» ذکر شد.

[2]. شایان ذکر است، فضولی واقع شدن معامله در عقد مضاربه و عقد شرکت، احکام ویژه­ای دارد که در فصل «مضاربه» و فصل «شرکت» ذکر می­شود.

[3]. در مواردی که مالک، محجور است، اجازۀ ولیّ شرعی معیار می­باشد.

[4]. مسائلی که در مورد فروش مال غیر - به‌طور فضولی - در این قسمت ذکر می‌شود، در جایی است که کالا به صورت عین شخصی فروخته شود نه در ذمّه؛ توضیح معنای معاملۀ عین شخصی و معاملۀ در ذمّه، در مسائل «81 تا 83» ذکر شده است.

[5]. این مسأله، استثنایی دارد که در مسألۀ بعد خواهد آمد.

[6]. ملاک، رضایت قلبی صاحب مال است و در این مورد، اطمینان به رضایت هم کافی است؛ البتّه، لازم است این اطمینان از راه­های عقلایی حاصل شده باشد.

[7]. حقّ فسخ در این مورد، «خیار تبعّض صَفْقَه» نام دارد که توضیح آن در مبحث «خیارات» ذکر می‌شود.

[8]. بنابراین، بعد از آنکه خود فرد مالک مال شد، می‌تواند آن را به فردی که قبلاً به‌طور فضولی به او فروخته بود، بفروشد و می‌تواند از فروش آن به وی خودداری نماید.
فروش مال به صورت کلّی در ذمّه ← → 2. مالک جنس و عوض آن یا در حکم مالک باشند
العربية فارسی اردو English Azərbaycan Türkçe Français