کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (3) (چاپ 1403)
جستجو در:
تقسیمات و اقسام خرید و فروش ←
→ انواع قراردادهای شرعی
خرید و فروش (قرارداد بیع) / تعریف خرید و فروش و امور مربوط به آن
مسأله 77. یکی از معاملات رایج، خرید و فروش است که در آن، مالی در مقابل عوضی به فرد دیگر منتقل میشود؛ در خرید و فروش، فردی که مثلاً کالای خود را در مقابل مبلغی پول به دیگری منتقل میکند و میفروشد، «فروشنده» و طرف مقابل «خریدار» میباشد.
به مال فروخته شده «مَبیع» یا «معوَّض» یا «مثمَن» و به عوض آن (قیمت و بهای معامله)، «ثَمَن» گفته میشود.[1]
مسأله 78. برای آنکه معاملهای عنوان «خرید و فروش» و احکام آن را داشته باشد، لازم است در آن معامله، مال یک طرف به عنوان مبیع (چیزی که فروخته میشود) و مال طرف دیگر، عوض و قیمت آن (ثمن) باشد.
در بیشتر معاملات، مبیع، «کالا» بوده و قیمت یا عوض آن (ثمن)، «پول» است؛[2] به همین جهت خریدار و فروشنده معلوم میباشند.
مسأله 79. اگر هر دو طرف، کالا یا مثلاً پول[3] باشد، در این موارد چنانچه دو فردی که معامله میکنند، یکی از آن دو شیء را به عنوان مبیع (چیزی که فروخته میشود) و دیگری را عوض و قیمت آن (ثمن)، قرار دهند - مثلاً فرد اتومبیلی را به مقداری طلا بفروشد و قصدشان این باشد که طلا به عنوان قیمت اتومبیل باشد- چنین معاملهای نیز، احکام خرید و فروش را دارد.
ولی اگر دو طرف قصد نکنند کالایی که هر یک میدهد عوض و قیمت (ثمن معامله) باشد یا معوّض (مبیع) - که معمولاً در این گونه موارد گفته میشود کالاها با هم طاق زده یا معاوضه شدند - چنین معاملهای هرچند صحیح بوده و احکام عمومی معاملات و معاوضات بر آن جاری میباشد، امّا خرید و فروش (قرارداد بیع) محسوب نشده و احکامی که اختصاص به خرید و فروش دارد - مانند خیار مجلس و خیار حیوان[4]- در آن جاری نیست.
به مال فروخته شده «مَبیع» یا «معوَّض» یا «مثمَن» و به عوض آن (قیمت و بهای معامله)، «ثَمَن» گفته میشود.[1]
مسأله 78. برای آنکه معاملهای عنوان «خرید و فروش» و احکام آن را داشته باشد، لازم است در آن معامله، مال یک طرف به عنوان مبیع (چیزی که فروخته میشود) و مال طرف دیگر، عوض و قیمت آن (ثمن) باشد.
در بیشتر معاملات، مبیع، «کالا» بوده و قیمت یا عوض آن (ثمن)، «پول» است؛[2] به همین جهت خریدار و فروشنده معلوم میباشند.
مسأله 79. اگر هر دو طرف، کالا یا مثلاً پول[3] باشد، در این موارد چنانچه دو فردی که معامله میکنند، یکی از آن دو شیء را به عنوان مبیع (چیزی که فروخته میشود) و دیگری را عوض و قیمت آن (ثمن)، قرار دهند - مثلاً فرد اتومبیلی را به مقداری طلا بفروشد و قصدشان این باشد که طلا به عنوان قیمت اتومبیل باشد- چنین معاملهای نیز، احکام خرید و فروش را دارد.
ولی اگر دو طرف قصد نکنند کالایی که هر یک میدهد عوض و قیمت (ثمن معامله) باشد یا معوّض (مبیع) - که معمولاً در این گونه موارد گفته میشود کالاها با هم طاق زده یا معاوضه شدند - چنین معاملهای هرچند صحیح بوده و احکام عمومی معاملات و معاوضات بر آن جاری میباشد، امّا خرید و فروش (قرارداد بیع) محسوب نشده و احکامی که اختصاص به خرید و فروش دارد - مانند خیار مجلس و خیار حیوان[4]- در آن جاری نیست.
[1]. به فروش، «بیع» و به خرید، «شراء» نیز گفته میشود.
[2]. در موارد نادری هم ممکن است پول به عنوان مبیع بوده و کالا، عوض آن باشد؛ مثل آنکه فردی بخواهد پول نو خریداری کند و در عوض به عنوان قیمت و بهای معامله، به طرف مقابل کالایی بدهد.
[3]. برای پول بودن هر دو طرف معامله، میتوان به خرید و فروش «دینار در برابر ریال» یا «پول نو، در مقابل پول کهنه» مثال زد.
[4]. توضیح خیار مجلس و خیار حیوان در فصل «مواردی که انسان میتواند معامله را بهم بزند» ذکر میشود.