کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (3) (چاپ 1403)
جستجو در:
شغلهای مکروه ←
→ 2. احتکار
موارد مستحب و مکروه در معاملات و کسب و کار
مسأله 71. در معاملات، اموری مستحب شمرده شده است؛ از جملۀ آنها موارد ذیل است:
- فروشنده در قیمت جنس بین مشتریها فرق نگذارد، مگر به جهت فقر، دینداری و تقویٰ و مانند آن.
- شیئی را که میفروشد زیادتر بدهد و آنچه را که میخرد کمتر بگیرد.[1]
- اگر کسی که با او معامله کرده پشیمان شده و تقاضای به هم زدن معامله را نماید، از او بپذیرد؛[2] در روایت نقل شده است «هر کس تقاضای به هم زدن معاملۀ مسلمانی را که پشیمان شده بپذیرد، خداوند متعال در روز قیامت از لغزشهای او گذشت میکند».[3]
- در قیمت جنس سختگیری نکند، مگر زمانی که در معرض مغبون شدن باشد.[4]
- به نماز اوّل وقت و یاد خداوند متعال اهتمام ورزد.
از امام رضا روایت شده که فرمودند: «هر گاه در حال کسب و کار بودی و وقت نماز رسید، تجارتت تو را از نماز باز ندارد، زیرا خداوند مردمی را چنین توصیف کرده و ستوده است:
«رِجالٌ لاَ تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَلاَ بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ وَإِقامِ الصَّلاَةِ وَإیتاءِ الزَّکاةِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ القُلُوبُ وَالْأَبْصارُ»؛[5] مردانی که هیچ تجارت و خرید و فروشی آنان از یاد خدا و نماز گزاردن و زکات دادن باز نمیدارد و بیمناک از روزی هستند که دلها و دیدگان دگرگون میشوند.
این مردم کاسب بودند، امّا چون وقت نماز میرسید دست از کسب و کار برمیداشتند و به نماز میایستادند، مزد و پاداش اینان بیش از کسانی است که کاسبی نمیکردند و نماز میخواندند».[6]
- فرد در ابتدای نشستن برای تجارت، شهادتین و هنگام انجام هر معامله، ذکر تکبیر (اللّهُ أَکْبَر) بگوید؛
- مناسب است فرد ادعیهای را که هنگام ورود به بازار و هنگام نشستن در محلّ کار و هنگام خرید کالا برای تجارت و غیر آن، در این زمینه نقل شده است بخواند.[7]
مسأله 72. در معاملات، اموری مکروه شمرده شده است؛ از جملۀ آنها موارد ذیل است:
- فروشنده از کالای خویش تعریف و تمجید نماید.
- خریدار کالایی را که قصد خرید آن را دارد، مذمّت نماید.
- فرد هنگام خرید و فروش به خداوند متعال قسم بخورد؛ البتّه اگر قسم وی دروغ باشد، مرتکب حرام شده است.
- فروشنده معایب کالا را بیان نکند یا آنکه در محلّ تاریک و مانند آنکه عیب کالا در آن پنهان میماند، معامله کند؛ البتّه اگر هر یک از این کارها که عرفاً غشّ محسوب شود، حرام میباشد.[8]
- هنگامی که مؤمنی میخواهد جنسی را بخرد، فرد دیگری داخل معامله او شود، بلکه احتیاط مستحب ترک آن است[9] و این در صورتی است که امید باشد معامله بین آن دو نفر انجام شود؛[10] امّا چنانچه یکی از دو طرف معامله (خریدار یا فروشنده) از انجام آن صرف نظر نماید یا انسان بداند معامله بین آن دو، سر نمیگیرد، داخل شدن در چنین معاملهای مکروه نیست.
شایان ذکر است، آنچه در مورد این مکروه ذکر شد، شامل معاملهای که در آن، جنس به مزایده گذاشته میشود و فردی قصد دارد آن را به قیمت کمتر و دیگری به بهای بیشتر بخرد، نمیگردد.
- خریدار بعد از انجام معامله و تمام شدن آن، خواستار پایین آوردن قیمت (تخفیف) کالا گردد؛ البتّه چنانچه فروشنده به این امر راضی نشود، خریدار باید قیمت مقرّر در معامله را بپردازد.
- فردی از اهل شهر در امر خرید یا فروش، وکیل بازرگانان و تجّار غریب و ناآشنا، شود؛ بلکه احتیاط مستحب ترک آن است.
- از فرد مؤمن بیش از مقدار نیازش سود بگیرد.
- در معامله از کسی سود بگیرد که به او وعده داده در آن معامله، به وی نیکی و احسان کند.
- فرد، مِلک خود را در حالی بفروشد که نمیخواهد با پول آن ملک دیگری بخرد. بنابراین، فروختن ملک (مثل زمین، خانه، باغ، بستان) برای خرید ملک، مکروه نیست.
- با مردمان فرومایه و پست که خیر و نیکی از آنان دور است، معامله کند.
- بین اذان صبح تا طلوع آفتاب (بین الطّلوعین) معامله کند.
- فرد قبل از کسبۀ دیگر، وارد بازار شود.
- فروشنده در قیمت جنس بین مشتریها فرق نگذارد، مگر به جهت فقر، دینداری و تقویٰ و مانند آن.
- شیئی را که میفروشد زیادتر بدهد و آنچه را که میخرد کمتر بگیرد.[1]
- اگر کسی که با او معامله کرده پشیمان شده و تقاضای به هم زدن معامله را نماید، از او بپذیرد؛[2] در روایت نقل شده است «هر کس تقاضای به هم زدن معاملۀ مسلمانی را که پشیمان شده بپذیرد، خداوند متعال در روز قیامت از لغزشهای او گذشت میکند».[3]
- در قیمت جنس سختگیری نکند، مگر زمانی که در معرض مغبون شدن باشد.[4]
- به نماز اوّل وقت و یاد خداوند متعال اهتمام ورزد.
از امام رضا روایت شده که فرمودند: «هر گاه در حال کسب و کار بودی و وقت نماز رسید، تجارتت تو را از نماز باز ندارد، زیرا خداوند مردمی را چنین توصیف کرده و ستوده است:
«رِجالٌ لاَ تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَلاَ بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ وَإِقامِ الصَّلاَةِ وَإیتاءِ الزَّکاةِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ القُلُوبُ وَالْأَبْصارُ»؛[5] مردانی که هیچ تجارت و خرید و فروشی آنان از یاد خدا و نماز گزاردن و زکات دادن باز نمیدارد و بیمناک از روزی هستند که دلها و دیدگان دگرگون میشوند.
این مردم کاسب بودند، امّا چون وقت نماز میرسید دست از کسب و کار برمیداشتند و به نماز میایستادند، مزد و پاداش اینان بیش از کسانی است که کاسبی نمیکردند و نماز میخواندند».[6]
- فرد در ابتدای نشستن برای تجارت، شهادتین و هنگام انجام هر معامله، ذکر تکبیر (اللّهُ أَکْبَر) بگوید؛
- مناسب است فرد ادعیهای را که هنگام ورود به بازار و هنگام نشستن در محلّ کار و هنگام خرید کالا برای تجارت و غیر آن، در این زمینه نقل شده است بخواند.[7]
مسأله 72. در معاملات، اموری مکروه شمرده شده است؛ از جملۀ آنها موارد ذیل است:
- فروشنده از کالای خویش تعریف و تمجید نماید.
- خریدار کالایی را که قصد خرید آن را دارد، مذمّت نماید.
- فرد هنگام خرید و فروش به خداوند متعال قسم بخورد؛ البتّه اگر قسم وی دروغ باشد، مرتکب حرام شده است.
- فروشنده معایب کالا را بیان نکند یا آنکه در محلّ تاریک و مانند آنکه عیب کالا در آن پنهان میماند، معامله کند؛ البتّه اگر هر یک از این کارها که عرفاً غشّ محسوب شود، حرام میباشد.[8]
- هنگامی که مؤمنی میخواهد جنسی را بخرد، فرد دیگری داخل معامله او شود، بلکه احتیاط مستحب ترک آن است[9] و این در صورتی است که امید باشد معامله بین آن دو نفر انجام شود؛[10] امّا چنانچه یکی از دو طرف معامله (خریدار یا فروشنده) از انجام آن صرف نظر نماید یا انسان بداند معامله بین آن دو، سر نمیگیرد، داخل شدن در چنین معاملهای مکروه نیست.
شایان ذکر است، آنچه در مورد این مکروه ذکر شد، شامل معاملهای که در آن، جنس به مزایده گذاشته میشود و فردی قصد دارد آن را به قیمت کمتر و دیگری به بهای بیشتر بخرد، نمیگردد.
- خریدار بعد از انجام معامله و تمام شدن آن، خواستار پایین آوردن قیمت (تخفیف) کالا گردد؛ البتّه چنانچه فروشنده به این امر راضی نشود، خریدار باید قیمت مقرّر در معامله را بپردازد.
- فردی از اهل شهر در امر خرید یا فروش، وکیل بازرگانان و تجّار غریب و ناآشنا، شود؛ بلکه احتیاط مستحب ترک آن است.
- از فرد مؤمن بیش از مقدار نیازش سود بگیرد.
- در معامله از کسی سود بگیرد که به او وعده داده در آن معامله، به وی نیکی و احسان کند.
- فرد، مِلک خود را در حالی بفروشد که نمیخواهد با پول آن ملک دیگری بخرد. بنابراین، فروختن ملک (مثل زمین، خانه، باغ، بستان) برای خرید ملک، مکروه نیست.
- با مردمان فرومایه و پست که خیر و نیکی از آنان دور است، معامله کند.
- بین اذان صبح تا طلوع آفتاب (بین الطّلوعین) معامله کند.
- فرد قبل از کسبۀ دیگر، وارد بازار شود.
[1]. به عبارت دیگر، فروشندهای که کالایی را به وزن، متر و مانند آن میفروشد، مستحب است آن کالا را با وزن و متراژ بیشتر از مقدار مقرّر شده در معامله به خریدار تحویل دهد. همچنین، بر خریداری که کالایی را به وزن، متر و مانند آن خریداری مینماید مستحب است آن کالا را با وزن و متراژ کمتر از مقدار مقرّر شده در معامله تحویل بگیرد و از بقیّه صرفنظر نماید.
[2]. شایان ذکر است، چنانچه معامله به صورتی انجام شده است که برای طرف مقابل یکی از انواع خیارات - که در مسائل آینده ذکر میشود - ثابت باشد، آن فرد حقّ فسخ معامله را دارد و پس از فسخ، پذیرفتن یا نپذیرفتن طرف مقابل اثری ندارد و طرفین معامله، باید کالا یا عوض آن را که در اختیار دارند، به یکدیگر پس دهند.
[3]. فروع کافی، باب آداب التّجارة، ج5، ص53، ح16.
[4]. معنای مغبون شدن و توضیحات مربوط به آن در مسائل «321 و بعد از آن» ذکر میشود.
[5]. سورۀ نور، آیۀ ۳۷.
[6]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج13، کتاب التجارة، ابواب مقدّماتها، باب2، ص10، ح2.
[7]. هنگامی که فرد وارد بازار میشود بگوید: «اللّٰهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ مِنْ خَیرِهَا وَخَیرِ أَهْلِهَا»؛
فروع کافی، ج5، کتاب المعیشة، باب من ذکر اللّه تعالی فی السوق، ص155، ح1.
یا بگوید: «اللّٰهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ مِنْ خَیْرِهَا وَخَیْرِ أَهْلِهَا وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّهَا وَشَرِّ أَهْلِهَا، اللّٰهُمَّ إِنّی أَعُوْذُ بِکَ مِنْ أَنْ أَظْلِمَ أَوْ أُظْلَمَ أَوْ أَبْغی أَوْ یُبْغیٰ عَلَیَّ أَوْ أَعْتَدی أَوْ یُعْتَدیٰ عَلَیَّ، اللّٰهُمَّ إِنّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ إِبْلیسَ وَجُنُودِهِ وَشَرِّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ وَحَسْبیَ اللّهُ لا إِلٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَیهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیٖمِ»؛
همان، ص156، ح2.
یا بگوید: «سُبْحَانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلهِ وَلَا إِلٰهَ إِلَّا اللّهُ وَحْدَهُ لَا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ یُحْیی وَیُمیتُ وَهُوَ حَیٌّ لَا یمُوتُ بِیدِهِ الْخَیرُ وَهُوَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ»؛
وسائل الشیعه، ج17، ابواب آداب التجارة، باب 19، ص409، ح3.
- هنگامی که فرد در مکانش برای تجارت مینشیند بگوید: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلٰهَ إِلَّا اللّهُ وَحْدَهُ لَا شَریکَ لَهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، اللّٰهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ مِنْ فَضْلِکَ حَلَالًا طَیِّباً وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ أَنْ أَظْلِمَ أَوْ أُظْلَمَ وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ صَفْقَةٍ خَاسِرَةٍ وَیمینٍ کَاذِبَةٍ»؛
فروع کافی، ج5، کتاب المعیشة، باب من ذکر اللّه تعالی فی السوق، ص156، ح1.
- هنگامی که فرد میخواهد شیئی را بخرد بگوید: «یا حَیُّ یا قَیُّومُ یا دَائِمُ یا رَؤُوْفُ یا رَحیمُ أَسْأَلُکَ بِعِزَّتِکَ وَقُدْرَتِکَ وَمَا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ أَنْ تَقْسِمَ لی مِنَ التِّجَارَةِ الْیوْمَ أَعْظَمَهَا رِزْقاً وَأَوْسَعَهَا فَضْلًا وَخَیرَهَا عَاقِبَةً فَإِنَّهُ لَا خَیرَ فیمَا لَا عَاقِبَةَ لَهُ»؛
همان، باب القول عند ما یشتری للتجارة، ص157، ح3.
- هنگامی که فرد کالایی را خریداری نمود تکبیر بگوید، و سپس سه مرتبه بگوید: «اللّٰهُمَّ إِنّی اشْتَرَیتُهُ أَلْتَمِسُ فیهِ مِنْ فَضْلِکَ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اللّٰهُمَّ فَاجْعَلْ لی فیهِ فَضْلًا اللّٰهُمَّ إِنّی اشْتَرَیتُهُ أَلْتَمِسُ فیهِ مِنْ رِزْقِکَ اللّٰهُمَ فَاجْعَلْ لی فیهِ رِزْقاً»؛
همان، ص156، ح1.
شایان ذکر است، بسیاری از ادعیۀ مذکور نوعی استخارۀ دعایی و طلب خیر از خداوند متعال محسوب میشود که در روایات به آن سفارش شده است.
[8]. احکام غشّ در معامله و برخی از موارد آن در مسائل «33 تا 36» ذکر شد.
[9]. مثلاً معاملهای که خریدار با فروشنده گفتگویش را انجام دادهاند و در آن، قیمت کالا معیّن شده، به گونهای که امید است معامله بین آنان واقع شود، فرد دیگری وارد معامله شده وبا پیشنهاد قیمت بیشتر به فروشنده، معاملۀ آن مؤمن با فروشنده را به هم میزند یا اینکه در معاملۀ مذکور که خریدار با فروشنده گفتگویش را انجام دادهاند، فرد ثالثی کالای دیگری را به خریدار عرضه نموده و موجب میشود معاملهای که قرار بود انجام شود، منتفی شود.
[10]. البتّه، اگر فرد بدون قصد خرید وارد معامله شده و برای بالا بردن قیمت، قیمت بیشتری برای کالا پیشنهاد بدهد، چنین عملی (نجش) بنابر فتویٰ یا احتیاط واجب (حسب مورد) حرام است، که حکم کامل آن در مسألۀ «68» ذکر شد.