پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر آقای سید علی حسینی سیستانی

کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (3) (چاپ 1403)

اهمیّت دادن به اقلّ امکانات در مسیر فعالیّت اقتصادی ← → پرهیز از درآمدهای نامشروع و مذمّت حرام‌خواری

فضیلت داشتن شغل و پیشه و بی نیازی از مردم و مذمّت ترک آن

در حدیث نقل شده که پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: «خداوند متعال بندۀ مؤمن شاغل را دوست دارد».[1]
روایت شده که امیر المؤمنین(علیه السلام) فرمودند: «به تجارت پردازید، که آن شما را از آنچه در دست مردم است بى­نیاز مى­گرداند و خداوند عزّ و جلّ بندۀ پیشه­ور امین را دوست دارد...».[2]
در حدیثی دیگر نقل شده که رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: «کسی که از راه حلال مال دنیا را طلب می‌کند تا از درخواست از مردم بی­نیاز شده و در تأمین نفقات خانوادۀ خویش کوشا باشد و از روی مهر و عطوفت به همسایگان خود رسیدگی نماید، در روز قیامت در حالی که چهره­اش مانند ماه شب چهارده می­درخشد خداوند متعال را ملاقات می­کند».[3]
در نقل است مردی نزد امام صادق(علیه السلام) آمد و گفت: من نه می­توانم به خوبی با دست خود کار کنم و نه تجارت نمایم و مردی کم روزی و نیازمندم. امام صادق(علیه السلام) به او فرمودند: «کار کن و بار بر سر خود حمل کن (و این زحمت را برای طلب رزق و روزی تحمّل کن) و از دیگران بی­نیاز باش...».[4]
معلّى بن خنیس می­گوید: امام صادق(علیه السلام) مرا دید که در رفتن به بازار دیر کرده بودم، فرمودند: «صبح زود سراغ عزّت خود برو».[5]
نیز روایت شده امام کاظم(علیه السلام) هنگامی که در زمین مشغول کار بودند و پای مبارکشان از عرق خیس شده بود، فرمودند:
«... پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) و امیر المؤمنین(علیه السلام) و پدران من(علیهم السلام) همه با دست خود کار می­کردند و این شیوۀ پیامبران و مرسلین و جانشینان آنان(علیهم السلام) و صالحان است».[6]
به نقل از ابن عبّاس چنین آمده است: «پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) هر گاه به کسى نگاه مى‌کرد و از او خوشش مى­آمد، مى­فرمودند: شغلى هم دارد؟ اگر مى­گفتند: نه، مى‌فرمودند: از چشمم افتاد. عرض مى­شد: چرا اى رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) ؟ مى­فرمودند: زیرا اگر مؤمن شغل و حرفه­اى نداشته باشد، دین خود را وسیلۀ امرار معاشش مى‌کند».[7]
از امام صادق(علیه السلام) روایت شده که فرمودند: «مردى از اصحاب پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) در مضیقۀ مالی قرار گرفت، همسرش به او گفت: ای کاش به محضر پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) می‌رفتى و از او درخواست کمک می‌نمودی. مرد به حضور پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) رفت. چون حضرت او را دیدند، فرمودند: هر کس از ما کمک بخواهد به او عطا کنیم و هر کس بى‌نیازى جوید خداوند متعال او را بى‌نیاز کند، مرد پیش خود فکر کرد مقصود پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) من هستم، پس (بدون اینکه سخنی بگوید) نزد همسرش برگشت و ماجرا را برای وی بازگو کرد.
همسرش از او خواست محضر رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) برود و ایشان را از وضع زندگی خود آگاه کند، مرد برای بار دوّم به حضور پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) رفت و چون حضرت او را دید (قبل از اینکه حرفی بزند) فرمودند: هر کس از ما کمک بخواهد به او عطا کنیم و هر کس بى‌نیازى جوید خداوند متعال او را بى‌نیاز کند، باز هم مرد بدون اظهار حاجت به خانه برگشت، برای سومین بار نیز محضر پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) مشرّف شد و اتّفاق سابق تکرار شد، وقتی از محضر حضرت(صلی الله علیه وآله وسلم) بیرون آمد، تبری عاریه کرد و به کوه رفت و قدرى هیزم برید و آورد و به نیم مُدّ آرد فروخت، فردا هم رفت و هیزم بیشتری جمع کرد و فروخت، باز هم به کارش ادامه داد و درآمدش را اندوخته نمود تا خودش تبری خرید، و به تدریج صاحب دو شتر و غلام شد و ثروتمند و بى‌نیاز گشت.
روزی محضر پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) شرفیاب شد و به حضرت گزارش داد که چگونه سؤال کرده و چه از ایشان شنیده است.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: «من که به تو گفتم: هر کس از ما کمک بخواهد به او عطا کنیم و هر کس بى‌نیازى جوید خداوند متعال او را بى‌نیاز خواهد نمود».[8]
در حدیث نقل شده که امام صادق(علیه السلام) از کار معاذ کرباس فروش جویا شدند، عرض شد: ترک تجارت کرده است.
حضرت فرمودند: «کار شیطان است، کار شیطان است، کسى که تجارت را رها کند، دو سوّم عقلش از دست رفته است، آیا نمى­داند که کاروانى از شام آمد و پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) از آن کالا خریدند و با آنها تجارت کردند و سودى بردند و با آن وام خود را پرداختند».[9]
راوى حدیث گوید: نزد امام صادق(علیه السلام) نشسته بودیم که علاء بن کامل وارد شد و رو به روى آن حضرت(علیه السلام) نشست و عرض کرد: دعا کنید تا خدا به من رزق و روزی وسیع بدهد.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «من براى این دعا نمیکنم، دنبال کار برو، چنان که خداوند متعال به تو امر کرده است (و از راه کار و کوشش به زندگى خود بپرداز)».[10]
در روایتی از امام باقر(علیه السلام) چنین نقل شده که فرمودند: «من نمی­پسندم برای مرد که در کار دنیای خود کسل و تنبل باشد و هر کس در کار دنیای خویش کسل و تنبل باشد، در امر آخرت خود تنبل‌تر و سست‌تر خواهد بود».[11]

1. فروع کافی، ج5، کتاب المعیشة، باب الصناعات، ص113، ح1.
2. وسائل الشیعه، ج17، کتاب التجارة، ابواب مقدّماتها، باب1، ص11، ح6.
3. مستدرک ‏الوسائل، ج13، کتاب التجارة، ابواب مقدّماتها، باب 5، ص17، ح11.
4. وسائل ‏الشیعه، ج17، کتاب التجارة، ابواب مقدّماتها، باب9، ص38، ح5.
5. همان، باب1، ص10، ح2.
6. همان، باب9، ص38 و 39، ح6.
7. بحار الأنوار (چاپ بیروت)، ج100، أبواب المکاسب، باب1، ص9، ح38.
8. همان، ص14، ح66.
9. تهذیب الاحکام، ج7، کتاب التجارات، باب1، ص4، ح11.
10. وسائل الشیعه، ج‌17، کتاب التجارة، ابواب مقدّماتها، باب4، ص20، ح3.
11. اصول کافی، ج5، کتاب المعیشة، باب کراهیّة الکسل، ص85، ح4.
اهمیّت دادن به اقلّ امکانات در مسیر فعالیّت اقتصادی ← → پرهیز از درآمدهای نامشروع و مذمّت حرام‌خواری
العربية فارسی اردو English Azərbaycan Türkçe Français