کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (2) (چاپ 1403)
جستجو در:
معنای «معروف» و «منکر» ←
→ احکام وصیّت به حج
اقسام مردم در رابطه با وظیفۀ الهی امر به معروف و نهی از منکر
روایت شده که امیر المؤمنین مردم را در رابطه با انجام وظیفۀ امر به معروف و نهی از منکر، به چهار دسته تقسیم نموده و فرمودند:
«1. بعضی از افراد، منکَر را با دست و زبان و دل خود انکار میکنند، این قبیل افراد خصلتهای خیر و نیکو را به سرحدّ کمال رساندهاند.
2. بعضی از افراد منکر را با زبان و دل خود انکار میکنند، ولی در عمل برای جلوگیری از آن اقدامی نمیکنند، این قبیل اشخاص دو خصلت از خصلتهای خیر را انجام داده، ولی یکی از آنها (که فعالیّت عملی برای جلوگیری از منکر است) را ضایع و تباه کرده اند.
3. بعضی از افراد تنها در دل خود از منکرات بیزارند، ولی با زبان و دست خود برای جلوگیری از منکر اقدام نمیکنند، این قبیل افراد دو خصلت شریفتر را ضایع کرده و تنها به یک خصلت اکتفا میکنند.
4. گروهی از افراد نه با دل و نه با زبان و نه با دست خویش اقدام به جلوگیری از منکر نمیکنند (در برابر منکرات و گناهانی که میبینند بیتفاوت میباشند)، آنان هرچند در ظاهر به نام انسانهای زنده، نَفَس میکشند ولی در حقیقت، مردگان و اموات هستند.
تمام اعمال نیک و جهاد در راه خدا در مقایسه با امر به معروف و نهی از منکر، همچون آب دهانی که در دریای ژرف و عمیق انداخته شود، میباشد و همانا امر به معروف و نهی از منکر، نه أجل (مرگ) را نزدیک میکند و نه از مقدار رزق و روزی میکاهد و از همۀ اینها برتر، سخن حقّ در پیش روی حاکم ستمکار است».[1]
آری، امر به معروف و نهی از منکر فریضهای است که اگر با توجّه به شرایط آن، صحیح انجام شود، نسخۀ شفابخش و داروی دردهای فردی و اجتماعی است؛ امّا اگر به شرایط آن توجّه نشود، گاه به جای هدایت و سازندگی، تخریب و گمراهی به بار میآورد.
هدف از امر به معروف و نهی از منکر، تصحیح مسیر فرد و جامعه در راه رسیدن به کمال و مسیر بندگی پروردگار متعال است. کسی که امر به معروف و نهی از منکر میکند، چون سوزنبانی است که با تصحیح مسیر، قطار را در رسیدن به مقصد هدایت میکند، بدون شک سوزنبان باید مسیرها را بشناسد و مقصدها را بداند تا هر قطاری را به مسیر صحیح هدایت کند. فردی هم که میخواهد امر به معروف و نهی از منکر کند، باید با احکام و شرایط این فریضۀ الهی آشنا باشد.
«1. بعضی از افراد، منکَر را با دست و زبان و دل خود انکار میکنند، این قبیل افراد خصلتهای خیر و نیکو را به سرحدّ کمال رساندهاند.
2. بعضی از افراد منکر را با زبان و دل خود انکار میکنند، ولی در عمل برای جلوگیری از آن اقدامی نمیکنند، این قبیل اشخاص دو خصلت از خصلتهای خیر را انجام داده، ولی یکی از آنها (که فعالیّت عملی برای جلوگیری از منکر است) را ضایع و تباه کرده اند.
3. بعضی از افراد تنها در دل خود از منکرات بیزارند، ولی با زبان و دست خود برای جلوگیری از منکر اقدام نمیکنند، این قبیل افراد دو خصلت شریفتر را ضایع کرده و تنها به یک خصلت اکتفا میکنند.
4. گروهی از افراد نه با دل و نه با زبان و نه با دست خویش اقدام به جلوگیری از منکر نمیکنند (در برابر منکرات و گناهانی که میبینند بیتفاوت میباشند)، آنان هرچند در ظاهر به نام انسانهای زنده، نَفَس میکشند ولی در حقیقت، مردگان و اموات هستند.
تمام اعمال نیک و جهاد در راه خدا در مقایسه با امر به معروف و نهی از منکر، همچون آب دهانی که در دریای ژرف و عمیق انداخته شود، میباشد و همانا امر به معروف و نهی از منکر، نه أجل (مرگ) را نزدیک میکند و نه از مقدار رزق و روزی میکاهد و از همۀ اینها برتر، سخن حقّ در پیش روی حاکم ستمکار است».[1]
آری، امر به معروف و نهی از منکر فریضهای است که اگر با توجّه به شرایط آن، صحیح انجام شود، نسخۀ شفابخش و داروی دردهای فردی و اجتماعی است؛ امّا اگر به شرایط آن توجّه نشود، گاه به جای هدایت و سازندگی، تخریب و گمراهی به بار میآورد.
هدف از امر به معروف و نهی از منکر، تصحیح مسیر فرد و جامعه در راه رسیدن به کمال و مسیر بندگی پروردگار متعال است. کسی که امر به معروف و نهی از منکر میکند، چون سوزنبانی است که با تصحیح مسیر، قطار را در رسیدن به مقصد هدایت میکند، بدون شک سوزنبان باید مسیرها را بشناسد و مقصدها را بداند تا هر قطاری را به مسیر صحیح هدایت کند. فردی هم که میخواهد امر به معروف و نهی از منکر کند، باید با احکام و شرایط این فریضۀ الهی آشنا باشد.
[1]. نهج البلاغه با ترجمۀ مرحوم دشتی، فصل الحکم، حکمت 374، مراتب الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر.