کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (2) (چاپ 1403)
جستجو در:
مورد هفتم: فی سبیل اللّه ←
→ مورد چهارم: کسانی که با دادن زکات به ایشان زمینۀ گرایش آنان به اسلام یا مذهب حقّ فراهم میشود (المؤلّفة قلوبهم)
مورد پنجم: خریداری بندهها و آزاد کردن آنان[1] / مورد ششم: بدهکاران (غارمین)
مسأله 980. کسی که بدهکار است و جزء «غارمین» میباشد و زیر بار قرض رفته و نمیتواند بدهی خود را بپردازد، هرچند مخارج سال خود را داشته باشد، میتوان برای پرداخت قرض و دیونش به وی زکات داد یا بدهیش را از زکات ادا نمود (مثل کسی که در آتشسوزی، سیل، غرق کشتی و حوادث طبیعی دیگر، هستی و دارایی خود را از دست داده است یا آنکه در تجارت و معاملات متضرّر شده و ورشکست شده است)، مشروط به آنکه آن فرد شرایط ذیل را دارا باشد:
الف. مالی را که قرض کرده، در معصیت خرج نکرده باشد.
ب. بنابر احتیاط واجب، بدهی وی بدون مدّت بوده یا اگر مدّتدار بوده، سررسید ادای آن فرا رسیده باشد.
ج. طلبکار امید نداشته باشد که بدهکار بدهیش را به تدریج به او ادا کند، ولی چنانچه طلبکار راضی به پرداخت تدریجی بدهی توسّط بدهکار باشد و او هم بتواند بدون سختی فوقالعاده که معمولاً تحمّل نمیشود (حَرَج)، بدهی خویش را بدهد، بنابر احتیاط واجب، پرداخت زکات به او جایز نیست.
د. بدهی مذکور شرعاً ثابت باشد. بنابراین، پرداخت زکات به کسی که ادّعا دارد بدهکار است، جایز نیست؛ مگر آنکه به یقین یا اطمینان یا حجّت معتبر دیگر، بدهکاری او ثابت گردد.
مسأله 981. کسی که بدهکار و غارم است و نمیتواند بدهی خود را بدهد، هرچند نفقات و مخارج او بر انسان واجب باشد،[1] میتوان با رعایت شرایط گذشته برای ادای بدهی و قرضش به او زکات داد، یا بدهی و قرضش را از زکات ادا نمود، هرچند ادای دین بدون اطلاع وی باشد. همچنین، اگر انسان از شخص مذکور طلبکار باشد و از طرفی زکات بدهکار باشد، میتواند طلبش را بابت زکات حساب نماید.
مسأله 982. اگر انسان به کسی که خود را بدهکار و غارم و ناتوان از پرداخت بدهیهایش معرّفی کرده، برای ادای قرض و بدهیش زکات بدهد، بعد بفهمد قرض را در معصیت مصرف کرده یا آنکه اصلاً بدهکار نبوده یا طلبکار طلبش را - قبل از ادای دین از زکات - بخشیده، شخص مذکور ضامن است و باید زکات را برگرداند.
البتّه اگر شخص مذکور، شرعاً فقیر باشد و سایر شرایطی را که در فصل بعد برای مستحقّین زکات گفته میشود، دارا باشد، انسان میتواند آنچه را که به او داده، بابت سهم فقرا حساب کند.
الف. مالی را که قرض کرده، در معصیت خرج نکرده باشد.
ب. بنابر احتیاط واجب، بدهی وی بدون مدّت بوده یا اگر مدّتدار بوده، سررسید ادای آن فرا رسیده باشد.
ج. طلبکار امید نداشته باشد که بدهکار بدهیش را به تدریج به او ادا کند، ولی چنانچه طلبکار راضی به پرداخت تدریجی بدهی توسّط بدهکار باشد و او هم بتواند بدون سختی فوقالعاده که معمولاً تحمّل نمیشود (حَرَج)، بدهی خویش را بدهد، بنابر احتیاط واجب، پرداخت زکات به او جایز نیست.
د. بدهی مذکور شرعاً ثابت باشد. بنابراین، پرداخت زکات به کسی که ادّعا دارد بدهکار است، جایز نیست؛ مگر آنکه به یقین یا اطمینان یا حجّت معتبر دیگر، بدهکاری او ثابت گردد.
مسأله 981. کسی که بدهکار و غارم است و نمیتواند بدهی خود را بدهد، هرچند نفقات و مخارج او بر انسان واجب باشد،[1] میتوان با رعایت شرایط گذشته برای ادای بدهی و قرضش به او زکات داد، یا بدهی و قرضش را از زکات ادا نمود، هرچند ادای دین بدون اطلاع وی باشد. همچنین، اگر انسان از شخص مذکور طلبکار باشد و از طرفی زکات بدهکار باشد، میتواند طلبش را بابت زکات حساب نماید.
مسأله 982. اگر انسان به کسی که خود را بدهکار و غارم و ناتوان از پرداخت بدهیهایش معرّفی کرده، برای ادای قرض و بدهیش زکات بدهد، بعد بفهمد قرض را در معصیت مصرف کرده یا آنکه اصلاً بدهکار نبوده یا طلبکار طلبش را - قبل از ادای دین از زکات - بخشیده، شخص مذکور ضامن است و باید زکات را برگرداند.
البتّه اگر شخص مذکور، شرعاً فقیر باشد و سایر شرایطی را که در فصل بعد برای مستحقّین زکات گفته میشود، دارا باشد، انسان میتواند آنچه را که به او داده، بابت سهم فقرا حساب کند.
[1]. ولی انسان نمیتواند به او برای نفقاتش زکات بپردازد، با توضیحی که در مسألۀ «994» ذکر میشود.