کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (2) (چاپ 1403)
جستجو در:
شرط ششم: مالک سکّه طلا و نقره بتواند عرفاً در اموال مذکور تصرّف نماید ←
→ شرط چهارم: طلا یا نقره، مسکوک (سکّۀ طلا یا نقره) بوده و معامله با آن رایج باشد[1]
شرط پنجم: فرد یک سال زکاتی - با وجود سایر شرایط عمومی و اختصاصی - مالک سکّه طلا یا نقره باشد
مسأله 925. اگر سکّۀ طلا و نقره در بین یازده ماه، از ملکِ فرد خارج شود یا از نصاب اوّل سکّۀ طلا و نقره کمتر شود، زکات بر او واجب نیست؛ امّا اگر بعضی از شرایط بعد از تمام شدن ماه یازدهم و ورود به ماه دوازدهم از بین برود، زکات به سکّۀ طلا یا نقرۀ مذکور تعلّق گرفته است.
مسأله 926. اگر فرد در بین یازده ماه، سکّۀ طلا و نقرهای را که دارد با شیء دیگری عوض نماید یا آنها را آب کند (ذوب نماید)، زکات بر او واجب نیست؛
ولی اگر برای فرار از پرداخت زکات، آنها را با طلا و نقرۀ مسکوک (سکّۀ طلا و نقره) دیگر عوض کند، یعنی سکّۀ طلا را با سکّۀ طلا یا نقره عوض نماید یا سکّۀ نقره را با سکّۀ نقره یا طلا عوض نماید و سایر شرایط تعلّق زکات هم تا تمام شدن ماه یازدهم باقی بماند، احتیاط واجب آن است که زکاتش را بدهد.
مسأله 927. اگر فرد در ماه دوازدهم، سکّۀ طلا و نقرهای که مشمول زکات است را آب کند (ذوب نماید)، باید زکات آنها را بدهد و چنانچه به سبب ذوب کردن، وزن یا قیمت آنها کم شود، باید زکاتی را که پیش از ذوب کردن بر او واجب بوده بپردازد.
مسأله 928. اگر در سکّۀ طلا یا نقرهای که مشمول زکات است، بیشتر از اندازۀ معمول، فلز دیگری باشد، اگر به آن عرفاً «سکّۀ طلا» یا «سکّۀ نقره» بگویند، در صورتی که به حدّ نصاب برسد زکاتش واجب است، هرچند خالصش به حدّ نصاب نرسد؛
ولی اگر به آن عرفاً «سکّۀ طلا» و «سکّۀ نقره» نگویند، زکاتش واجب نیست، هرچند خالصش به حدّ نصاب برسد.
مسأله 929. اگر سکّۀ طلا یا نقره به مقدار معمول با فلز دیگری مخلوط باشد، چنانچه زکات آن را از سکّۀ طلا یا سکّۀ نقرهای که بیشتر از معمول فلز دیگر دارد یا از پولی غیر از سکّۀ طلا و نقره بدهد، ولی به قدری باشد که قیمت آن به اندازۀ قیمت زکات واجب بر او باشد، اشکال ندارد.
شرط ششم: مالک سکّه طلا و نقره بتواند عرفاً در اموال مذکور تصرّف نماید ←
→ شرط چهارم: طلا یا نقره، مسکوک (سکّۀ طلا یا نقره) بوده و معامله با آن رایج باشد[1]
مسأله 926. اگر فرد در بین یازده ماه، سکّۀ طلا و نقرهای را که دارد با شیء دیگری عوض نماید یا آنها را آب کند (ذوب نماید)، زکات بر او واجب نیست؛
ولی اگر برای فرار از پرداخت زکات، آنها را با طلا و نقرۀ مسکوک (سکّۀ طلا و نقره) دیگر عوض کند، یعنی سکّۀ طلا را با سکّۀ طلا یا نقره عوض نماید یا سکّۀ نقره را با سکّۀ نقره یا طلا عوض نماید و سایر شرایط تعلّق زکات هم تا تمام شدن ماه یازدهم باقی بماند، احتیاط واجب آن است که زکاتش را بدهد.
مسأله 927. اگر فرد در ماه دوازدهم، سکّۀ طلا و نقرهای که مشمول زکات است را آب کند (ذوب نماید)، باید زکات آنها را بدهد و چنانچه به سبب ذوب کردن، وزن یا قیمت آنها کم شود، باید زکاتی را که پیش از ذوب کردن بر او واجب بوده بپردازد.
مسأله 928. اگر در سکّۀ طلا یا نقرهای که مشمول زکات است، بیشتر از اندازۀ معمول، فلز دیگری باشد، اگر به آن عرفاً «سکّۀ طلا» یا «سکّۀ نقره» بگویند، در صورتی که به حدّ نصاب برسد زکاتش واجب است، هرچند خالصش به حدّ نصاب نرسد؛
ولی اگر به آن عرفاً «سکّۀ طلا» و «سکّۀ نقره» نگویند، زکاتش واجب نیست، هرچند خالصش به حدّ نصاب برسد.
مسأله 929. اگر سکّۀ طلا یا نقره به مقدار معمول با فلز دیگری مخلوط باشد، چنانچه زکات آن را از سکّۀ طلا یا سکّۀ نقرهای که بیشتر از معمول فلز دیگر دارد یا از پولی غیر از سکّۀ طلا و نقره بدهد، ولی به قدری باشد که قیمت آن به اندازۀ قیمت زکات واجب بر او باشد، اشکال ندارد.