کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (2) (چاپ 1403)
جستجو در:
5. جواهری که با فرو رفتن در دریا به دست میآید ←
→ 3. معدن
4. گنج
مسأله 772. «گنج» مالی است منقول که مخفی شده و از دسترس افراد خارج گردیده است و در زمین یا درخت، یا کوه یا دیوار پنهان باشد و بودن آن در آنجا امری معمول و متعارف نباشد و در این مورد، فرقی نیست که آن مال، طلا و نقره باشد یا غیر آن.
مسأله 773. نصاب گنج «105» مثقال معمولی نقرۀ مسکــوک (سکّۀ نقره) و یا «15» مثقال معمولی طلای مسکوک (سکّۀ طلا) است،[1] یعنی اگر قیمت چیزی را که از گنج به دست میآورد پس از کم کردن هزینۀ استخراج گنج، مساوی با قیمت یکی از این دو باشد، پرداخت خمس آن، فوراً واجب است.
مسأله 774. جایز بودن تملّک گنج (مالک شدن آن)، مشروط به این است که از اموالی باشد که شرعاً بدون مالک محسوب میشوند یا مالک آن فردی باشد که اموال او، شرعاً محترم نیست.[2]
مسأله 775. اگر یابندۀ گنج بداند که آن گنج ملکِ مسلمان یا کافر ذمّی بوده که خود او یا ورثهاش هم اکنون زنده هستند، در این صورت، چنانچه بتواند گنج را به او یا ورثهاش برساند، واجب است این کار را بکند.
امّا اگر نتواند آن مالک (خود فرد یا ورثۀ او) را بشناسد، بر آن گنج، حکم اموال مجهول المالک جاری میشود که لازم است به جستجوی مالک آن بپردازد و در صورتی که از یافتن مالک آن بهطور کلّی ناامید شود، آن را به فقرای دارای شرایط استحقاق صدقه دهد و بنابر احتیاط واجب، پرداخت این صدقه با اجازۀ حاکم شرع یا نمایندۀ او باشد.
مسأله 776. اگر یابندۀ گنج بداند گنج ذکر شده، ملکِ مسلمان یا کافر ذمّی میباشد که فوت شدهاند و وارثی را برای آن فرد نشناسد، بنابر احتیاط لازم، حکم کسی که وارث ندارد[3] بر آن جاری میشود.
البتّه اگر یابندۀ گنج بداند که گنج مذکور ملکِ مسلمان یا کافر ذمّی میباشد که در زمانهای بسیار قدیم زندگی میکردهاند و این فاصلۀ زمانی زیاد، موجب شده که وجود داشتن یا وجود نداشتن وارثی برای آن، نامعلوم باشد؛ در این صورت، احکام گنج را دارا میباشد و میتواند آن را برای خود بردارد و تملّک نماید، ولی باید خمس آن را با وجود سایر شرایط، فوراً بدهد.
مسأله 777. اگر انسان در زمینی که ملک کسی نیست، یا مَوات است و خود او با احیاء،[4] مالک شده، گنجی پیدا کند، احکام ذکر شده در مسائل قبل در مورد آن جاری میشود.
مسأله 778. اگر فرد در زمینی که از دیگری خریداری نموده، یا اینکه آن را با اجاره و مانند آن تصرّف کرده، گنجی پیدا کند که شرعاً متعلّق به مسلمان یا کافر ذمّی نباشد یا اگر باشد مربوط به زمانهای بسیار قدیم است، طوری که این فاصلۀ زمانی زیاد، موجب شده که وجود داشتن یا وجود نداشتن وارثی برای آن، نامعلوم باشد، میتواند آن گنج را برای خود بردارد، ولی باید خمس آن را با وجود سایر شرایط، فوراً بدهد.
البتّه اگر احتمال عقلایی بدهد که آن گنج مال مالک قبلی زمین است، در صورتی که آن فرد ذو الید بوده (یعنی زمین مذکور و نیز گنج یا جای آن به تبعیّت زمین، در اختیار و تصرّف او بوده است)، باید به او اطلاع دهد، پس اگر ادّعا کند که آن گنج مال اوست، باید آن را به وی تحویل دهد؛ ولی اگر چنین ادّعایی نکند، به کسی که قبل از او مالک زمین بوده و ذو الید محسوب میشده، اطلاع دهد و به همین ترتیب به تمام کسانی که پیش از او مالک زمین بودهاند و ذو الید محسوب میشدهاند، خبر دهد؛ امّا چنانچه هیچ کدام از آنان، آن را ادّعا نکنند به گونهای که یابندۀ گنج برایش معلوم نباشد که مسلمان یا کافر ذمّی که در زمانهای اخیر زندگی میکرده، آن را تملّک کرده یا نه، میتواند آن را برای خود بردارد، ولی باید با وجود سایر شرایط، خمس آن را فوراً بدهد.
مسأله 779. اگر فرد در یک زمان در مکانهای متعدّدی گنج پیدا کند که قیمت آنها پس از کسر هزینۀ استخراج، روی هم «105» مثقال معمولی نقرۀ مسکوک (سکّۀ نقره) یا «15» مثقال معمولی طلای مسکوک (سکّۀ طلا) باشد، باید خمس آن را فوراً بدهد؛ ولی اگر در زمانهای مختلف گنج پیدا کند، پس اگر فاصلۀ زمانی بین آنها، زیاد نباشد، باید قیمت همۀ آنها روی هم محاسبه شود و اگر فاصلۀ زمانی زیاد باشد، هر کدام جداگانه محاسبه میگردد.
مسأله 780. اگر دو یا چند نفر گنجی پیدا کنند که قیمت آن پس از کسر هزینۀ استخراج، به «105» مثقال معمولی نقرۀ مسکوک (سکّۀ نقره) یا «15» مثقال معمولی طلای مسکوک (سکّۀ طلا) برسد، ولی سهم هر یک از آنان به این مقدار نباشد، بر هر یک از این افراد، پرداخت خمس سهم خویش به عنوان خمس گنج واجب نیست؛ امّا سهم هر فرد جزء درآمد سال او محسوب میشود و خمس آن در صورتی لازم است که تا انتهای سال خمسی باقی بماند و صرف در مؤونه نگردد.
مسأله 781. اگر انسان حیوانی را خریداری نماید و در شکمش مالی پیدا کند، چنانچه احتمال عقلایی بدهد که مال فروشنده یا صاحب قبلی آن است و آن فرد بر حیوان و آنچه در شکمش پیدا شده ذو الید بوده است (یعنی حیوان، در اختیار و تصرّف وی بوده)، باید به آن فرد اطلاع دهد؛ پس اگر ادّعا کند که آن مال، ملک اوست، باید آن را به وی تحویل دهد و اگر ادّعا نکند، به کسی که قبل از او مالک آن مال بوده و ذو الید محسوب میشده، اطلاع دهد و به همین ترتیب به تمام کسانی که پیش از او مالک بودهاند و ذو الید محسوب میشدهاند و احتمال عقلایی میدهد که آن مال، ملک آنان باشد، خبر دهد؛ امّا اگر سرانجام مالکی برای آن نشناسد، به گونهای که یابندۀ مال، برایش معلوم نباشد که مسلمان یا کافر ذمّی که در زمانهای اخیر زندگی میکرده، آن را تملّک کرده یا نه، چنانچه آن مال به مقدار نصاب گنج باشد، باید خمس آن را بدهد، بلکه بنابر احتیاط واجب، چنانچه کمتر از نصاب گنج باشد نیز باید خمس آن را بدهد و بقیّه را میتواند برای خویش تملّک نماید.
این حکم، در مورد ماهی و مانند آن هم، در صورتی که در محلّ خاصّی پرورش داده شود و کسی عهدهدار غذای او باشد، جاری است و امّا اگر از دریا یا رودخانهای گرفته شده باشد، اطلاع دادن به کسی لازم نیست.
مسأله 773. نصاب گنج «105» مثقال معمولی نقرۀ مسکــوک (سکّۀ نقره) و یا «15» مثقال معمولی طلای مسکوک (سکّۀ طلا) است،[1] یعنی اگر قیمت چیزی را که از گنج به دست میآورد پس از کم کردن هزینۀ استخراج گنج، مساوی با قیمت یکی از این دو باشد، پرداخت خمس آن، فوراً واجب است.
مسأله 774. جایز بودن تملّک گنج (مالک شدن آن)، مشروط به این است که از اموالی باشد که شرعاً بدون مالک محسوب میشوند یا مالک آن فردی باشد که اموال او، شرعاً محترم نیست.[2]
مسأله 775. اگر یابندۀ گنج بداند که آن گنج ملکِ مسلمان یا کافر ذمّی بوده که خود او یا ورثهاش هم اکنون زنده هستند، در این صورت، چنانچه بتواند گنج را به او یا ورثهاش برساند، واجب است این کار را بکند.
امّا اگر نتواند آن مالک (خود فرد یا ورثۀ او) را بشناسد، بر آن گنج، حکم اموال مجهول المالک جاری میشود که لازم است به جستجوی مالک آن بپردازد و در صورتی که از یافتن مالک آن بهطور کلّی ناامید شود، آن را به فقرای دارای شرایط استحقاق صدقه دهد و بنابر احتیاط واجب، پرداخت این صدقه با اجازۀ حاکم شرع یا نمایندۀ او باشد.
مسأله 776. اگر یابندۀ گنج بداند گنج ذکر شده، ملکِ مسلمان یا کافر ذمّی میباشد که فوت شدهاند و وارثی را برای آن فرد نشناسد، بنابر احتیاط لازم، حکم کسی که وارث ندارد[3] بر آن جاری میشود.
البتّه اگر یابندۀ گنج بداند که گنج مذکور ملکِ مسلمان یا کافر ذمّی میباشد که در زمانهای بسیار قدیم زندگی میکردهاند و این فاصلۀ زمانی زیاد، موجب شده که وجود داشتن یا وجود نداشتن وارثی برای آن، نامعلوم باشد؛ در این صورت، احکام گنج را دارا میباشد و میتواند آن را برای خود بردارد و تملّک نماید، ولی باید خمس آن را با وجود سایر شرایط، فوراً بدهد.
مسأله 777. اگر انسان در زمینی که ملک کسی نیست، یا مَوات است و خود او با احیاء،[4] مالک شده، گنجی پیدا کند، احکام ذکر شده در مسائل قبل در مورد آن جاری میشود.
مسأله 778. اگر فرد در زمینی که از دیگری خریداری نموده، یا اینکه آن را با اجاره و مانند آن تصرّف کرده، گنجی پیدا کند که شرعاً متعلّق به مسلمان یا کافر ذمّی نباشد یا اگر باشد مربوط به زمانهای بسیار قدیم است، طوری که این فاصلۀ زمانی زیاد، موجب شده که وجود داشتن یا وجود نداشتن وارثی برای آن، نامعلوم باشد، میتواند آن گنج را برای خود بردارد، ولی باید خمس آن را با وجود سایر شرایط، فوراً بدهد.
البتّه اگر احتمال عقلایی بدهد که آن گنج مال مالک قبلی زمین است، در صورتی که آن فرد ذو الید بوده (یعنی زمین مذکور و نیز گنج یا جای آن به تبعیّت زمین، در اختیار و تصرّف او بوده است)، باید به او اطلاع دهد، پس اگر ادّعا کند که آن گنج مال اوست، باید آن را به وی تحویل دهد؛ ولی اگر چنین ادّعایی نکند، به کسی که قبل از او مالک زمین بوده و ذو الید محسوب میشده، اطلاع دهد و به همین ترتیب به تمام کسانی که پیش از او مالک زمین بودهاند و ذو الید محسوب میشدهاند، خبر دهد؛ امّا چنانچه هیچ کدام از آنان، آن را ادّعا نکنند به گونهای که یابندۀ گنج برایش معلوم نباشد که مسلمان یا کافر ذمّی که در زمانهای اخیر زندگی میکرده، آن را تملّک کرده یا نه، میتواند آن را برای خود بردارد، ولی باید با وجود سایر شرایط، خمس آن را فوراً بدهد.
مسأله 779. اگر فرد در یک زمان در مکانهای متعدّدی گنج پیدا کند که قیمت آنها پس از کسر هزینۀ استخراج، روی هم «105» مثقال معمولی نقرۀ مسکوک (سکّۀ نقره) یا «15» مثقال معمولی طلای مسکوک (سکّۀ طلا) باشد، باید خمس آن را فوراً بدهد؛ ولی اگر در زمانهای مختلف گنج پیدا کند، پس اگر فاصلۀ زمانی بین آنها، زیاد نباشد، باید قیمت همۀ آنها روی هم محاسبه شود و اگر فاصلۀ زمانی زیاد باشد، هر کدام جداگانه محاسبه میگردد.
مسأله 780. اگر دو یا چند نفر گنجی پیدا کنند که قیمت آن پس از کسر هزینۀ استخراج، به «105» مثقال معمولی نقرۀ مسکوک (سکّۀ نقره) یا «15» مثقال معمولی طلای مسکوک (سکّۀ طلا) برسد، ولی سهم هر یک از آنان به این مقدار نباشد، بر هر یک از این افراد، پرداخت خمس سهم خویش به عنوان خمس گنج واجب نیست؛ امّا سهم هر فرد جزء درآمد سال او محسوب میشود و خمس آن در صورتی لازم است که تا انتهای سال خمسی باقی بماند و صرف در مؤونه نگردد.
مسأله 781. اگر انسان حیوانی را خریداری نماید و در شکمش مالی پیدا کند، چنانچه احتمال عقلایی بدهد که مال فروشنده یا صاحب قبلی آن است و آن فرد بر حیوان و آنچه در شکمش پیدا شده ذو الید بوده است (یعنی حیوان، در اختیار و تصرّف وی بوده)، باید به آن فرد اطلاع دهد؛ پس اگر ادّعا کند که آن مال، ملک اوست، باید آن را به وی تحویل دهد و اگر ادّعا نکند، به کسی که قبل از او مالک آن مال بوده و ذو الید محسوب میشده، اطلاع دهد و به همین ترتیب به تمام کسانی که پیش از او مالک بودهاند و ذو الید محسوب میشدهاند و احتمال عقلایی میدهد که آن مال، ملک آنان باشد، خبر دهد؛ امّا اگر سرانجام مالکی برای آن نشناسد، به گونهای که یابندۀ مال، برایش معلوم نباشد که مسلمان یا کافر ذمّی که در زمانهای اخیر زندگی میکرده، آن را تملّک کرده یا نه، چنانچه آن مال به مقدار نصاب گنج باشد، باید خمس آن را بدهد، بلکه بنابر احتیاط واجب، چنانچه کمتر از نصاب گنج باشد نیز باید خمس آن را بدهد و بقیّه را میتواند برای خویش تملّک نماید.
این حکم، در مورد ماهی و مانند آن هم، در صورتی که در محلّ خاصّی پرورش داده شود و کسی عهدهدار غذای او باشد، جاری است و امّا اگر از دریا یا رودخانهای گرفته شده باشد، اطلاع دادن به کسی لازم نیست.
[1]. نصاب گنج «200» درهم شرعی یا «20» دینار شرعی است و بنابر آنچه گفته شده، حسب مثقال بازاری یا صیرفی برابر با مقدار ذکر شده در متن میباشد و توضیح مقدار آن به «گرم» در جلد چهارم، فصل «دیات» ذکر میشود.
[2]. البتّه تملّک گنجهای بسیار قدیمی که جزء میراث فرهنگی و آثار باستانی به حساب میآید، مورد رخصت نبوده و اجازه داده نمیشود و یابندگان، آنها را جهت نگهداری به نهاد مربوطۀ مورد اعتماد تحویل دهند.
[3]. احکام آن در جلد چهارم، فصل «ارث» ذکر میشود.
[4]. مسائل مربوط به احیای زمینهای موات در جلد سوم، فصل «آباد کردن زمینهای موات» ذکر میشود.