پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر آقای سید علی حسینی سیستانی

کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (2) (چاپ 1403)

استخاره ← → صلۀ رحم و قطع رحم

اطاعت از والدین

رعایت حقّ والدین، از آموزه­های مهمّ دینی است. در آیات قرآن کریم چندین بار به نیکی والدین سفارش شده،[1] ذکر این سفارش به طور مکرّر با عبارت «وَبِالْوالِدَیْنِ إحْساناً» بلافاصله بعد از «امر به عبادت پروردگار و نهی از شرک ورزیدن به او»[2] و نیز مقارنت و همراهی «سپاس‌گزاری از والدین با شکر‌گزاری از خداوند متعال»[3] و ذکر مکرّر آن در روایات اهل بیت(علیهم السلام)[4] و دعاها[5] نشان دهنده اهمیّت فوق‌العادۀ حقّ والدین است.

مسأله 519. وظیفۀ واجب فرزند در مقابل پدر و مادر، نسبت به کارهایی که مربوط به خود آنها می‌شود، دو امر است:
1. احسان به آنها؛ منظور از آن، کمک مالی و تأمین نیازهای زندگی‌شان در صورت فقر و نیاز[6] و نیز برآوردن خواسته‌های آنها به اندازۀ معمول می‌باشد؛ این امر باید حدّاقل به اندازه‌ای باشد که طبع بشری آن را اقتضا می‌کند و ترک آن مقدار، عرفاً ناسپاسی نسبت به رفتارهای خوب پدر و مادر با او به حساب می‌آید[7] و این احسان با توجّه به مختلف بودن حال پدر و مادر از نظر وضعیّت مالی و جسمی، فقیر بودن یا فقیر نبودن، قوّت و ضعف بدنی و مانند آن فرق می‌کند.[8]
2. برخورد نیک با آنان و بی‌ادبی نکردن نسبت به آنها؛ چه از نظر گفتار و چه از جهت رفتار، هرچند والدین به او ظلم کرده باشند، همچنان که در روایت نقل شده است: «اگر تو را زدند، آنها را مران، بلکه بگو خداوند متعال شما را بیامرزد».[9]
شایان ذکر است، نیکی و احسان به والدین و معاشرت نیک با آنان بیشتر از مقدار واجب، مستحب مؤکّد است و به آن - خصوصاً در حال ضعف و پیری - تأکید فراوان شده و خصوصاً نسبت به مادر بیشتر سفارش شده است.

مسأله 520. وظیفۀ فرزند در مقابل پدر و مادر نسبت به کارهایی که مربوط به خود فرزند می‌شود (مثل وقتی که والدین فرد یا یکی از آنان از او می‌خواهند فلان جا نرود یا فلان کار را انجام ندهد یا کاری را انجام دهد) و طوری است که چنانچه فرزند مخالفت کند، پدر و مادر یا یکی از آنان اذیّت می‌شوند، دو صورت دارد:
الف. اذیّت شدن آنان از روی دلسوزی و شفقت به حال فرزندشان باشد؛ در این صورت، بر فرزند حرام است چنین مخالفتی را با خواستۀ آنان انجام دهد؛ چه اینکه پدر یا مادر او را از آن عمل نهی کرده باشند یا وی را به انجام عملی امر کرده باشند یا آنکه فقط از مخالفت او با خواستۀ‌ خود اذیّت می‌شوند.
بنابراین، اگر فرزند با دوستانی معاشرت داشته باشد که والدین از این ارتباط فرزندشان با او رنج می‌برند و قلباً آزرده خاطر می‌شوند، بر فرزند ترک این رفاقت واجب است، هرچند والدین او را از این معاشرت نهی نکرده باشند.[10]
ب. اذیّت شدن آنان از روی دلسوزی و شفقت به حال فرزندشان نباشد، بلکه در امر و نهی نسبت به فرزند، تنها مصلحت خود یا نفع شخصی‌شان را در نظر داشته باشند؛ در این صورت، مخالفت با آنان به خودی خود جایز است؛ البتّه باید دقّت نمود این مخالفت و نافرمانی نباید به گونه‌ای باشد که خلاف وظیفۀ معاشرت به معروف و برخورد نیک با آنان محسوب گردد که توضیح آن در مسألۀ قبل بیان شد.

مسأله 521. اگر والدین به علّت صفات بد و خصلت‌‌های نکوهیده و رذایل اخلاقی، از عمل به معروف نهی نموده و به منکر امر نمایند، اطاعت آنان واجب نیست.
همین طور، در تمام مواردی که پدر یا مادر خواستۀ حرامی را از او می‌خواهند، فرزند نباید آن را انجام دهد و مخالفت با آنان وقتی امر به ترک واجب الهی یا امر به ارتکاب حرام الهی می‌نمایند، واجب است.

بنابراین، اگر پدر و مادر به فرزند خود امر کنند که نماز نخواند یا روزه نگیرد یا حجاب را در مقابل نامحرمان رعایت نکند و یا با یادگیری مسائل شرعی لازم فرزندشان مخالف باشند، فرزند نباید خواستۀ آنان را اطاعت کند و چنانچه والدین از این بابت اذیّت شوند، چنین اذیّت شدنی اثری برای فرزند ندارد.[11]
در این‌ مورد، از امیر‌المؤمنین نقل شده است‌ که آن حضرت فرمودند:
«لٰا طٰاعَةَ لِمَخْلُوْقٍ فیٖ مَعْصیٖةِ الْخٰالِقِ»؛ «اطاعت از مخلوق در معصیت خالق روا نیست».[12]

مسأله 522. اگر مادر نسبت به انجام کاری به فرزند امر نماید و پدر نسبت به همان کار نهی کند یا بالعکس، چنانچه امر یا نهیِ فقط یکی از آن دو، از روی شفقت و دلسوزی به حال فرزند باشد نه دیگری، رعایت خواستۀ کسی که امر یا نهیش از روی دلسوزی به حال فرزند است مقدّم می­باشد؛ امّا اگر امر و نهی هر دو از روی شفقت و دلسوزی به حال فرزند باشد، طوری که مخالفت با آنان موجب رنجش دل و اذیّت هر دو گردد، چنانچه فرزند بتواند بدون ابتلا به سختی فوق‌العاده­ای که معمولاً قابل تحمّل نیست (حَرَج) به گونه­ای رضایت هر دو را جلب نماید تا هیچ کدام اذیّت نشوند، لازم است این کار را انجام دهد؛ ولی چنانچه جلب رضایت هر دو ممکن نبوده یا حرجی باشد،[13] بعید نیست «حقّ مادر» بر «حقّ پدر» مقدّم باشد و بر فرزند لازم است از اذیّت مادر اجتناب نماید. البتّه، در صورت امکان لازم است فرزند نسبت به اطاعت از خواستۀ مادر طوری عمل نماید که علاوه بر اذیّت نشدن مادر، نسبت به ایذاء پدر به حدّاقل مقدار ممکن اکتفا شود.

[1]. «وَوَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْناً...» (سورۀ عنکبوت، آیۀ 8)؛ «وَوَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً...» (سورۀ احقاف، آیۀ 15).

[2]. «وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَبِالْوالِدَیْنِ‏ إِحْساناً...» (سورۀ نساء، آیۀ 36)؛ «قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلَّا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَبِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً...» (سورۀ انعام، آیۀ 151)؛ «وَقَضی‏ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إیَّاهُ وَبِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَلا تَنْهَرْهُما وَقُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً» (سورۀ اسراء، آیۀ 23).

[3]. «وَوَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلی‏ وَهْنٍ وَفِصالُهُ فی‏ عامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لی‏ وَلِوالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصیرُ» (سورۀ لقمان، آیه14).

[4]. به جلد سوّم، مسألۀ «1317» رجوع شود.

[5]. به صحیفۀ سجادیه، دعای بیست و چهارم، دعا برای والدین مراجعه شود.

[6]. تفصیل احکام مربوط به نفقات والدین که بر فرزندان واجب است در جلد چهارم، فصل «نفقات» خواهد آمد.

[7]. گاه، شانه خالی کردن از مسؤولیّت نگهداری والدین در دوران پیری و سپردن آنها به خانۀ سالمندان از مصادیق ناسپاسی در حقّ والدین به حساب می­آید.

[8]. نیکی و احسان به والدین به مقدار مذکور، بر فرزند واجب است، مگر آنکه فرد در ترک آن شرعاً معذور باشد؛ مانند اینکه موجب حرج و مشقّت فوق‌العاده که معمولاً تحمّل نمی­شود یا ضرر قابل توجّه باشد یا از انجام آن عاجز و ناتوان باشد.

[9]. اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر، باب البرّ بالوالدین، ح1.

[10]. البتّه اگر رفاقت با آنان باعث ارتکاب امور خلاف شرع شود، کناره‌گیری از آنان حتّی در صورتی که باعث اذیّت والدین نباشد هم واجب است.

[11]. البتّه در تمام این موارد وظیفۀ «احسان و برخورد نیک با پدر و مادر» که توضیحش در مسألۀ «519» ذکر شد، لازم است.

[12]. وسائل الشّیعه، کتاب القضاء، ابواب صفات القاضی، باب10، ح17.

[13]. مورد تزاحم دو حقّ.
استخاره ← → صلۀ رحم و قطع رحم
العربية فارسی اردو English Azərbaycan Türkçe Français