پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر آقای سید علی حسینی سیستانی

کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (2) (چاپ 1403)

احکام وصیّت به حج ← → احکام دیگر حج

احکام حجّ نیابتی

مسأله 348. فرد نائب در حجّ نیابتی، باید دارای شرایط ذیل باشد:
اوّل: بالغ باشد؛
پس حجّ بچۀ نابالغ به نیابت از دیگری در مورد حجّ واجب[1] کفایت نمی­کند و این حکم در مورد بچّۀ ممیّز نابالغ، بنابر‌ احتیاط واجب می­باشد؛ ولی نیابت بچّۀ ممیّز در حجّ مستحبی با اذن ولیّش صحیح می­باشد.
دوّم: عاقل باشد و در صورتی که مجنون ادواری (گاه به گاه) باشد، نیابت وی در وقت جنون صحیح نیست.
سوّم: شیعۀ دوازده امامی باشد.[2]
چهارم: در عمل قصد نیابت داشته باشد.
پنجم: هنگام انجام عمل، منوب عنه را - هرچند اجمالاً - معیّن نماید.
ششم: نایب گیرنده اطمینان به انجام اصل عمل توسّط نایب داشته ‌باشد.
هفتم: عمل را به‌طور صحیح انجام دهد.
شایان ذکر است، توضیحات مربوط به «شرایط چهارم تا هفتم» همانند آنچه در جلد اوّل، فصل نیابت برای شرایط اکتفا به نیابت در نماز قضا، مسائل «2144» تا «2154» ذکر شده، می­باشد.
هشتم: بنابر احتیاط واجب، از آغاز معلوم نباشد که نایب از انجام بعضی از اعمال اختیاری حج ناتوان است؛ بلکه حتّی اگر چنین شخصی به‌طور مجّانی و بدون اجرت به نیابت دیگری حج نماید، اکتفا نمودن به حجّش محلّ اشکال است.[3]
البتّه، اگر نایب بعضی از واجبات حج را ترک نماید که ترک آنها - هرچند به صورت عمدی - به صحیح بودن اصل حج ضرر نمی­رساند - مانند طواف نساء و ماندن در منا در شب‌های یازدهم و دوازدهم - نیابتش صحیح است.
همچنین، اجیر گرفتن نایبی که از قبل معلوم است محرّمات بر فرد محرم - مانند زیر سایه رفتن - را مرتکب می­شود اشکال ندارد، خواه در این امر معذور باشد و خواه نباشد.[4]

مسأله 349. اگر اتّفاقاً در بین اعمال حج، ناتوانی بر نایب عارض شود، طوری که توانایی انجام بعضی از مناسک حج را به‌طور کلّی یا به گونه­ای که شارع مقدّس معیّن نموده نداشته باشد، حکم نایب در این حال مانند کسی است که از طرف خود حج به‌جا می‌آورد. بنابراین، در بعضی از موارد، حجّ نایب، صحیح و برای منوب عنه کافی خواهد بود و در بعضی دیگر، حجّ وی باطل می­باشد، که تفصیل آن در کتاب «مناسک حج» ذکر شده است.
مثلاً اگر نایب، اتّفاقاً قدرت بر وقوف اختیاری عرفه یا مزدلفه پیدا نکرد، می‌تواند به وقوف اضطراری در آنها اکتفا نماید و حجّش صحیح است و ذمّۀ منوب عنه فارغ می‌شود و امّا اگر قدرت بر هیچ کدام از دو وقوف در عرفه و مزدلفـه - هرچند وقوف اضطراری در آنها - پیدا نکند، حجّش باطل می­شود و واجب است با همان احرام حج، عمرۀ مفرده انجام دهد.

مسأله 350. نایب در سال نیابت، نباید مشغول الذمّه به حجّ واجب برای خودش باشد[5] و این امر، شرط صحّت عقد اجاره است نه صحیح بودن حجّ نایب.
بنابراین، چنانچه نایبی که حج بر خودش واجب است از طرف دیگری به حج برود، ذمّۀ کسی که حج به نیابت او انجام شده (منوب عنه) فارغ و پاک می‌شود، ولی نایب مستحقّ اجرتی که در قرارداد معیّن شده نمی­شود، بلکه مستحقّ اجرت‌المثل خواهد بود؛ البتّه، چنانچه اجرت المثل بیشتر از اجرت ذکر شده در قرارداد باشد و اجیر نیز هنگام انعقاد قرارداد اجاره از این مطلب مطّلع بوده است یا احتمال عقلایی آن را می­داده و با این حال اقدام به انعقاد قرارداد اجاره کرده، در این صورت اجیر حقّ دریافت اجرتی بیشتر از اجرت ذکر شده در قرارداد را ندارد.

مسأله 351. فرد مستطیع در صورتی که خود، توانایی انجام حجّة الاسلام را داشته باشد، باید شخصاً به حج برود و حجّ شخص دیگری از طرف او به‌طور مجّانی یا با اجرت کافی نیست.

مسأله 352. در چند مورد نایب گرفتن در حج، واجب است:

الف. اگر کسی که مستطیع شده، حج بر او «مستقرّ» شود و ناامید باشد از اینکه بعداً خودش بتواند بدون مشقّت فوق‌العاده­ای که معمولاً تحمّل نمی­شود (حَرَج) حج به‌جا آورد، باید دیگری را از طرف خود به عنوان نایب بفرستد؛ مثل اینکه فردی با وجود استطاعت و فراهم بودن سایر شرایط، در ادای فریضۀ حج کوتاهی نموده و حجّ واجب را به‌جا نیاورد و بعد، به دلیل پیری یا بیماری و ناتوانی و مانند آن، نتواند حج نماید یا انجام حج، حَرَجی باشد و ناامید باشد از اینکه بعداً خودش بتواند بدون حَرَج، حج به‌جا آورد، در این صورت، لازم است دیگری را از طرف خود به عنوان نایب بفرستد.
ب. اگر در سال اوّلی که به اندازۀ رفتن حج مال پیدا کرده و سایر شرایط نیز فراهم است، به دلیل پیری یا بیماری یا ناتوانی یا مانند آن نتواند حج کند یا انجام حج بر وی مشقّت زیادی دارد که معمولاً تحمّل نمی­شود (حَرَج) و ناامید باشد از اینکه بعداً خودش بتواند بدون حَرَج حج به‌جا آورد، در این صورت باید دیگری را از طرف خود به عنوان نایب بفرستد؛ بلکه در این صورت، چنانچه مال وی تنها به اندازۀ هزینۀ حجّ میقاتــی باشــد - نه بلدی - باز‌ هم نایب گرفتن بر وی واجب می‌شود.
ج. فردی که مستطیع بوده، ولی حج را به‌جا نیاورده و حج بر ذمّۀ او «مستقرّ» شده سپس فوت نموده است، باید از ما ترک او، کسی را برای انجام حجّ نیابتی اجیر نمایند و فرق ندارد که آن شخص خودش توانایی انجام حج را داشته و باید شخصاً حج را انجام می‌داده و انجام نداده است یا آنکه وظیفه داشته نایب بفرستد، ولی به وظیفۀ خویش رفتار نکرده است.

مسأله 353. اگر نایب از طرف شخصی که خودش توانایی رفتن به حج نداشته و ناامید از انجام آن در آینده بوده، حج به‌جا آورد، در صورتی که شخص مذکور در حالی که عذرش باقی است فوت کند، حج انجام شده توسّط نایب کفایت می‌کند، هرچند حج بر ذمّۀ آن شخص در زمان حیات مستقرّ شده باشد؛ امّا اگر اتّفاقاً قبل از فوت، عذر وی برطرف شود و قدرت پیدا کند تا خودش بدون حَرَج حج را انجام دهد، احتیاط واجب آن است که شخصاً در زمان توانایی حج نماید و چنانچه بعد از محرم شدن نایب، عذرش برطرف شود، بر شخصی که نیابت از طرف او انجام شده (منوب عنه) واجب است شخصاً حج نماید، هرچند نایب نیز بنابر احتیاط واجب، باید عمل حج را تمام کند.

مسأله 354. در موارد جواز نیابت، نایب گرفتن از میقات کافی است و انسان لازم نیست از شهر خود نایب انتخاب نماید.

مسأله 355. زن می­تواند از طرف مرد و مرد می­تواند از طرف زن نیابت کند و هرکدام باید وظیفۀ خودشان را در چنین حجّی رعایت کنند. بنابراین، اگر زن است، وظایف زنان را به‌جا آورد و اگر مرد است، مطابق وظایف مردان رفتار نماید.

مسأله 356. کسی که هنوز حج نرفته است را «صَرُورة» می­نامند، نایب گرفتن فرد صروره، برای صروره و غیر صروره مانعی ندارد، خواه نایب یا منوب عنه مرد باشد یا زن باشد و در دو مورد، نایب گرفتن فرد صروره بهتر است:
الف. فردی که عاجز باشد و نتواند حجّة الاسلام را خودش به‌جا آورد، ولی توانایی مالی داشته‌ باشد؛
ب. فردی که حج بر ذمّۀ او مستقرّ شده و فوت شده است.

مسأله 357. اگر کسی خود را برای حجّ نیابتی اجیر کند و با پول نیابت مستطیع شود، در صورتی که حجّ نیابتی مقیّد به همان سال باشد، باید حجّ نیابتی را مقدّم نماید و چنانچه استطاعتش تا سال بعد باقی بماند، حج بر او واجب است و اگر باقی نماند، واجب نیست.
امّا اگر حجّ نیابتی مقیّد به همان سال نباشد و مطمئن باشد که در سال‌های بعد توانایی انجام حجّ واجب بر خودش را دارد، مخیّر است که اوّل حجّ نیابتی را به‌جا آورد یا حجّ واجب بر عهدۀ خویش را انجام دهد، ولی اگر مطمئن نباشد، باید انجام حجّ خویش را مقدّم دارد.

[1]. فرقی در حجّ واجب، بین حجّة الاسلام و غیر آن نیست.

[2]. کافی نبودن حج در موردی که نایب مسلمان غیر شیعۀ اثنا عشری بوده، ولی مناسک حج را بر طبق مذهب اثنا عشری به‌جا آورد، بنابر احتیاط واجب می‌باشد.

[3]. مثلاً نایبی که معلوم است یکی از عذرهای ذیل را دارد، بنابر احتیاط واجب، نمی­توان به نیابت وی در مورد حجّة الاسلام اکتفا کرد:
الف. توانایی نداشته باشد تلبیه را صحیح تلفّظ کند؛
ب. قرائت حمد و سورۀ نماز طوافش صحیح نباشد و توانایی اصلاح آن را دارا نباشد؛
ج. نقص عضو داشته و یکی از اعضای سجده برای سجود نماز مثل دست یا پا را نداشته باشد؛
د. نتواند خودش «رمی جمرۀ عقبه» را در روز عید قربان انجام دهد.

[4]. حکم عذرهایی که در بین عمل حج، اتّفاقاً عارض می­شود و از ابتدا معلوم نیست، در مسألۀ بعد خواهد آمد.

[5]. البتّه، این در صورتی است که وجوب در حقّ وی شرعاً ثابت باشد، امّا چنانچه وجوب ثابت نباشد مثل اینکه نایب نداند که حج بر خودش واجب است و در این ندانستن، مقصّر نباشد یا می‌دانسته که حج بر او واجب است، ولی از آن کلّاً غافل شده، در این صورت، نیابت و اجاره هر دو صحیح است.
احکام وصیّت به حج ← → احکام دیگر حج
العربية فارسی اردو English Azərbaycan Türkçe Français