پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر آقای سید علی حسینی سیستانی

کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (2) (چاپ 1403)

چند مسأله مستحدثه دربارۀ وقت روزه ← → چند حکم متفرّقۀ روزه (مستحب و مکروه)

راه‌‌‌های ثابت شدن اول ماه

مسأله 249. اوّل هر ماه قمری به چهار چیز ثابت می‌شود:
اوّل: آنکه خود انسان ماه را ببیند و دیدن، باید با چشم معمولی یعنی چشم غیر مسلّح باشد. بنابراین، چنانچه هلال ماه با چشم معمولی قابل مشاهده نباشد، دیده شدن آن با تلسکوپ کافی نیست.[1]
بدیهی است استفاده از دوربین یا تلسکوپ یا وسایل و ابزار بزرگ‌نمایی مانند آن، برای پیدا نمودن و رصد موقعیّت مکانی هلال ماه در آسمان، اشکال ندارد؛ ولی باید دیدن ماه به گونه‌‌ای باشد که اگر دوربین یا تلسکوپ کنار رود، باز هم هلال ماه قابل مشاهده با چشم معمولی (غیر مسلّح) باشد.[2]
البتّه، اگر مانعی مثل ابر یا غبار زیاد در آسمان باشد، چنانچه طوری است که اگر آن مانع (عارضی) در آسمان وجود نداشت مطمئنّاً ماه با چشم معمولی قابل دیدن بود، اوّل ماه ثابت می‌شود.
دوّم: عدّه‏ای که از گفتۀ آنان یقین یا اطمینان پیدا می‌شود، بگویند ماه را با چشم غیر مسلّح در همان شهر یا شهرهایی که با آن شهر اتّحاد افق دارند دیده‏ایم. همچنین است هر چیزی که به وسیلۀ آن یقین پیدا شود و نیز هر راه معقولی که از آن راه اطمینان پیدا شود.
سوّم: دو مرد عادل بگویند: «ماه را با چشم غیر مسلّح دیده‏ایم»؛ ولی اگر ویژگی ماه را برخلاف یکدیگر بگویند، اوّل ماه ثابت نمی‌شود؛
همچنین است اگر انسان، یقین یا اطمینان به اشتباه آنها داشته باشد یا شهادت دارای معارض یا چیزی در حکم معارض باشد؛
مثلاً اگر گروه زیادی از مردم شهر به دنبال دیدن ماه باشند (استهلال نمایند) ولی بیش از دو نفر عادل، کسی دیگر ادّعای دیدن ماه را نکند، یا آنکه گروهی به دنبال دیدن ماه باشند (استهلال نمایند) و دو نفر عادل از میان آنان ادّعای دیدن ماه کنند و دیگران نبینند، درحالی‌که دو نفر عادل دیگر در میان آنها باشد که در دانستن جای هلال و در تیزبینی، مانند آن دو عادل اوّل باشند و آسمان صاف باشد و مانع احتمالی از دیدن آن دو نباشد، در این چنین مواردی، اوّل ماه به شهادت دو عادل ثابت نمی‌شود.

چهارم: سی روز از اوّل هر ماه بگذرد که در این صورت، ماه بعد ثابت می‌شود؛ مثلاً وقتی سی روز از اوّل ماه شعبان بگذرد، اوّل ماه رمضان ثابت می‌شود و یا وقتی سی روز از اوّل ماه رمضان بگذرد، اوّل ماه شوّال ثابت می‌شود.

مسأله 250. تحقیق و تفحّص از ثابت شدن ماه، نسبت به روزی که اوّل ماه بودن آن معلوم نیست، لازم نمی‌باشد و انسان در صورتی که با یکی از راه‌های ذکر شده در مسألۀ قبل، اوّل ماه برایش ثابت نشده - خواه تحقیق کرده باشد یا نه - روز مشکوک را جزء همان ماهی که در آن قرار داشته به حساب می‌آورد.

بنابراین، کسی که نمی‌داند مثلاً فردا روز سی‌ام ماه شعبان است یا اوّل ماه رمضان، می‌تواند بدون اینکه سؤال و جستجو نماید آن روز را از ماه شعبان به حساب آورده و روزه نگیرد. همین طور، اگر نمی‌داند روز بعد، سی‌ام ماه رمضان است یا اوّل شوّال (عید فطر)، می‌تواند سؤال و تحقیق ننموده و در این صورت باید آن روز را روزه بگیرد و در هر یک از دو صورت، چنانچه بعداً معلوم شود آن روز، اوّل ماه بوده، فرد مرتکب گناهی نشده است.

مسأله 251. اوّل ماه به حکم حاکم شرع ثابت نمی‌شود؛ مگر اینکه از حکم حاکم شرع یا ثابت شدن ماه نزد او، اطمینان یا یقین به دیده شدن ماه با چشم غیر مسلّح (چشم معمولی) در همان شهر یا شهرهایی که با آن شهر اتّحاد افق دارند، حاصل شود.

مسأله 252. اوّل ماه با پیشگویی منجّمین ثابت نمی‌شود، مگر اینکه از گفتۀ آنان برای فرد یقین یا اطمینان به دیده شدن ماه با چشم غیر مسلّح (چشم معمولی) در همان شهر یا شهرهایی که با آن شهر اتّحاد افق دارند حاصل شود.[3]

مسأله 253. بلند بودن ماه یا دیر غروب کردن آن، و همین طور نازک نبودن ماه، دلیل نمی‌شود که شب قبل، شب اوّل ماه بوده است.[4]

همچنین، اگر ماه «طوق» داشته باشد[5] دلیل نمی‌شود که شب دوّم باشد و نیز کامل بودن ماه دلیل بر این نمی­شود که آن شب، شب چهاردهم ماه باشد.

مسأله 254. رؤیت هلال بعد از زوال (اذان ظهر) و قبل از غروب با چشم غیر مسلّح دلیل است بر اینکه شبی که در پیش است، شب اول ماه می­باشد؛

امّا چنانچه هلال ماه با چشم غیر مسلّح قابل مشاهده نباشد، دیده شدن آن با تلسکوپ کافی نیست.[6]

مسأله 255. اگر در شهری اوّل ماه ثابت شود، در شهرهای دیگر که در افق با آن شهر متّحد می‌باشند (اتّحاد افق داشته باشند)، نیز اوّل ماه ثابت می‌شود و منظور از «اتّحاد افق» در اینجا آن است که اگر در شهر اوّل ماه دیده شود، در شهر دوّم اگر مانعی مانند ابر یا گرد و غبار نباشد، دیده می‌شود.

به عبارت دیگر، چنانچه دیده شدن ماه در یک شهر «ملازمه» داشته باشد با رؤیت در شهر دیگر (یعنی طوری است که اگر ماه در شهر «الف» دیده شود، مطمئنّاً در شهر «ب» هم دیده می‌شود)، دیده شدن ماه در شهر الف، ‌اوّل ماه را در شهر «ب» نیز ثابت می‌کند؛ برای روشن شدن این امر، توجّه به چند نکته مفید است:

1.
ملازمه داشتن در مورد رؤیت هلال دو منطقه، ‌به وقت اذان آن دو منطقه و یا زمان طلوع و غروب خورشید در آن دو، ‌مربوط نیست؛

پس ممکن است در دو شهری که از نظر طلوع و غروب خورشید و وقت اذان، ‌هم‌افق یا قریب الافق هستند، ‌هلال ماه در یکی به راحتی دیده شود و در دیگری دیده نشود؛ بلکه گاه امکان رؤیت در دیگری وجود نداشته باشد.

‌بنابراین، هم‌افق بودن در رؤیت هلال غیر از هم‌افق بودن در طلوع و غروب خورشید و وقت اذان است.

2.
ملازمه داشتن رؤیت هلال در یک شهر نسبت به شهر دیگر، بستگی دارد به موقعیّت ماه در دو منطقه و سایر اموری که در رؤیت هلال مؤثّر است.[7]

3.
از نظر علمی برای آنکه بدون نیاز به محاسبات ریاضی و استفاده از نرم‌افزار بتوان به امر فوق (وجود ملازمه بین رؤیت هلال در یک شهر نسبت به دیگری) ‌پی برد، یک قاعدۀ کلّی و عمومی وجود دارد به این شرح:

«اگر شهری که در آن ماه دیده شده، ‌در شرق شهری باشد که ماه در آن دیده نشده، ‌چنانچه آن دو شهر روی یک خطّ عرض جغرافیایی باشند، ‌اوّل ماه برای آن شهر غربی ثابت می‌شود»، ‌هرچند در بسیاری از موارد با یکی دو درجه اختلاف در عرض جغرفیایی نیز رؤیت هلال در شهر شرقی، اول ماه را برای شهر غربی ثابت می‌کند.

شایان ذکر است، در شهرهایی که بسیار به هم نزدیکند، ‌غالباً‌ رؤیت در یک شهر، اوّل ماه در دیگری را نیز ثابت می­کند هرچند شهری که ماه در آن دیده شده در غرب شهر دیگر قرار داشته باشد؛ البتّه چنانچه شهر غربی که ماه در آن دیده شده ویژگی‌های بسیار ضعیفی داشته و هلال ماه در آن شهر در مرز دیده شدن و دیده نشدن قرار داشته باشد‌، رؤیت هلال در شهر غربی، اول ماه را برای شهر شرقی ثابت نمی­کند، هرچند به آن نزدیک باشد.

بنابراین، رؤیت هلال در مشهد در اکثر قریب به اتّفاق موارد، اوّل ماه را در نیشابور، ‌فریمان، قوچان، سبزوار، شاهرود، ‌دامغان، تهران، ‌قزوین، سقّز، سردشت و... ثابت می‌کند؛

امّا در سایر موارد، مانند وقتی که دو شهر مورد نظر اختلاف زیاد در عرض جغرافیایی داشته باشند یا اینکه شهر رؤیت در غرب شهر دیگر واقع شده باشد[8] ثابت شدن اوّل ماه بستگی به خصوصیّات رؤیت پذیری هلال دارد.

4.
از توضیحات مذکور در نکتۀ قبل معلوم شد ملازمه داشتن در رؤیت هلال دو شهر، (هم‌افق بودن در مسألۀ رؤیت هلال) در بسیاری از موارد، ‌یک طرفه است و به این معنا نیست که اگر در هر یک از دو شهر ماه دیده شود، در دیگری نیز دیده می‌شود؛ مثلاً ملازمه داشتن رؤیت هلال در مشهد برای ثابت شدن اوّل ماه در تهران، به این معنا نیست که رؤیت در تهران هم اوّل ماه در مشهد را ثابت کند.[9]

مسأله 256. فردی که در سال­های گذشته یقین به اثبات هلال ماه شوّال پیدا می‌کرده و افطار می‌نموده و اکنون متوجّه اختلاف مبانی در رؤیت هلال شده و در مورد یقین‌های گذشته خود شک و تردید پیدا کرده و احتمال می‌دهد روزهایی که افطار کرده عید نبوده، لازم نیست قضای آن روزها را بگیرد؛

ولی اگر کسی به اشتباه بودن یقین خود، اطمینان پیدا کند، باید قضای آن روزها را بگیرد، امّا پرداخت کفّارۀ عمد لازم نیست.

مسأله 257. اگر اوّل ماه رمضان برای کسی ثابت نشود و روزه نگیرد، چنانچه بعد ثابت شود که شب قبل، اوّل ماه بوده، باید روزۀ آن روز را قضا نماید ولی کفّاره ندارد؛ البتّه اگر در بین روز ثابت شود که همان روز اوّل ماه می‌باشد، حکم آن در مسألۀ «36» ذکر شد.

مسأله 258. روزی را که انسان نمی‌داند آخر ماه رمضان است یا اوّل شوّال، باید روزه بگیرد، ولی اگر در بین روز بفهمد که اوّل شوّال است، باید افطار کند.

مسأله 259. اگر فردی به اعتقاد اینکه عید فطر اعلام شده و وظیفه‌اش روزه نگرفتن است افطار ‌کند، مثلاً در بین روز غذا خورده یا آب بیا‌شامد و بعد متوجّه ‌شود، عید فطر نبوده و روز آخر ماه رمضان بوده است، باید یک روز روزۀ قضا بگیرد، ولی کفّارۀ عمد بر او واجب نمی‌شود و چنانچه در بین روز پس از ارتکاب مفطر متوجّه این موضوع شود، بنابر احتیاط واجب باید تا مغرب از خوردن و آشامیدن و سایر مفطرات پرهیز نماید.

مسأله 260. فردی که ماه­های سال بر وی مشتبه شده و نمی­تواند ماه رمضان را از میان سایر ماه­ها تشخیص دهد - مانند شخص زندانی که تشخیص ماه‌ها برایش ممکن نیست و نمی­تواند به ماه رمضان یقین یا اطمینان کند - باید به گمان خویش عمل نماید و بنابر احتیاط لازم، باید سعی و کوشش تمام را در به دست آوردن قوی­ترین گمان داشته باشد؛

امّا چنانچه هیچ راهی برای رسیدن به گمان قوی­تر نباشد، در صورتی که استفاده از قرعه موجب دستیابی به گمان قوی­تر می­شود، از آن به عنوان آخرین راه استفاده کند و در صورتی که دستیابی به گمان ممکن نباشد و احتمالات در نزد فرد مساوی باشد، باید یکی از ماه­هایی را که احتمال می‏دهد ماه رمضان است روزه بگیرد، ولی لازم است آن ماه را در نظر داشته باشد، پس چنانچه بعداً بر او معلوم شود که آن ماهی که روزه گرفته است، ماه رمضان بوده، روزه­هایش صحیح است و اگر ثابت شود آن ماهی که روزه گرفته است، بعد از ماه رمضان بوده است، مثلاً در ماه شوّال و ذی­قعده روزه گرفته است، تکلیفی بر او نیست و روزه‌های مذکور روزۀ قضای ماه رمضان محسوب می­شود؛

ولی اگر معلوم شود آن ماهی که روزه گرفته، قبل از ماه رمضان بوده مثلاً در ماه رجب و شعبان روزه گرفته است، روزه­های مذکور کافی نیست و در این فرض چنانچه ماه رمضان سپری شده، باید روزه‏های ماه رمضان را قضا نماید و اگر ماه رمضان هنوز فرا نرسیده است، باید ماه رمضان را روزه بگیرد.

[1]. از زمان قدیم «هلال» نزد عرب، میقاتی ‌بوده که با آن ماه قمری ‌را آغاز کرده و در امور مختلف زندگی‌ خود به آن اعتماد می‌‌کردند. اسلام نیز، همین امر را تأیید نمود. قرآن کریم در سورۀ مبارکۀ بقره، آیۀ 189 در این­ باره می‌‌فرماید: «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الأَهِلَّةِ قُلْ هیَ ‌مَواقیٖتُ لِلنّاسِ وَالحَجِّ»؛ دربارۀ هلال‌های ‌ماه از تو سؤال می‌کنند، بگو: آنها، بیان اوقات (و تقویم طبیعی) برای (نظام زندگی) مردم و (تعیین وقت) حج است.
در حقیقت، ماه یک تقویم طبیعی ‌برای ‌افراد بشر محسوب می‏شود که مردم اعم از باسواد و بی‌‌سواد و در هر نقطه‏ای ‌از جهان باشند، می‏توانند از این تقویم طبیعی ‌استفاده کنند و بدیهی ‌است نظام زندگی ‌اجتماعی ‌بشر بدون تقویم - یعنی ‌یک وسیلۀ دقیق و عمومی ‌برای ‌تعیین تاریخ - امکان‏پذیر نیست؛ به همین دلیل خداوند بزرگ برای ‌نظام زندگی، ‌این تقویم جهانی ‌را در اختیار همگان قرار داده است.
اصولاً یکی ‌از امتیازات قوانین اسلام این است که دستورات آن بر طبق مقیاس‌های ‌طبیعی ‌قرار داده شده، زیرا مقیاس‌های ‌طبیعی ‌وسیله ‏ای ‌است که در اختیار همگان قرار دارد و گذشت زمان اثری ‌بر آن نمی‏گذارد؛ امّا به عکس، مقیاس‌های ‌غیر طبیعی ‌در اختیار همه نیست. به همین دلیل می‏بینیم اسلام، مقیاس را گاهی ‌«وجب»، گاهی ‌«گام» و گاهی «‌بند انگشتان» و گاهی ‌«طول قامت» و در مورد تعیین وقت، «غروب آفتاب» و «طلوع فجر» و «گذشتن خورشید از نصف النّهار» و «دیدن ماه» قرار داده است.
بدیهی ‌است آنچه صلاحیّت میقات بودن برای ‌مردم را - آن هم به صورت عام - دارد (آن‌چنان که در آیۀ شریفه آمده است)، هلال ماهی ‌است که قابل رؤیت با چشم غیر مسلّح باشد؛ امّا هلال ماهی ‌که تنها با دوربین و تلسکوپ دیدن آن امکان‌پذیر است و بعد از کنار زدن آن ابزار، دیگر قابل دیدن با چشم معمولی ‌نباشد، صلاحیّت ندارد میقات برای ‌عموم مردم در زمان‌های ‌مختلف قرار داده شده باشد.
همچنان که اگر میزان شرعی، دیدن با تلسکوپ باشد، مستلزم آن است که روزۀ پیامبر خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمّۀ معصومین(علیهم السلام) و عید فطر آنان و حج و سایر اعمالی ‌که در روزهای ‌خاصّ از سال در شرع مقدّس قرار داده شده، در برخی ‌از حالات در ایّام واقعی ‌آن واقع نشده باشد و روشن است که آن بزرگواران در مورد آغاز ماه قمری، ‌بر دیدن با چشم غیر مسلّح ‌اعتماد می‌‌کرده‌اند و روایات و نصوص صادره از معصومین(علیهم السلام) انصراف از دیدن با ابزارهای ‌بزرگ‌نمایی ‌مثل دوربین یا تلسکوپ دارد.
به عبارت دیگر، در تقویم قراردادی که از قدیم الایّام رایج بوده، شبی به عنوان شب اوّل ماه قلمداد می‌شده که هلال ماه پس از دو یا سه شب دیده نشدن (در آخر هر ماه)، به حدّ و موقعیّتی برسد که قابل دیده شدن با چشم غیر مسلّح باشد؛ قرار گرفتن ماه در چنین وضعیّت و موقعیّتی، برای تعیین یک «حدّ زمانی» است که بتواند ملاکی جهت شروع ماه قمری برای عموم مردم باشد (مانند حدّ ترخّص که تعیین یک حدّ مکانی است برای محلّی که مسافر باید نماز را از آنجا شکسته بخواند).
روشن است اگر این حدّ زمانی، وقتی باشد که ماه قابلیّت رؤیت با ابزار را پیدا می‌کند، با توجّه به اینکه محقّق شدن آن، در موارد زیادی یک شب زودتر از زمان دیده شدن آن با چشم غیر مسلّح واقع می‌شود، علاوه بر اینکه یک میزان قابل دسترس برای عموم زمان‌ها و مکان‌ها و اعصار نخواهد بود، ملاک آغاز ماه، چیزی غیر از آنچه در بین مردم عصر پیامبر خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمّۀ معصومین(علیهم السلام) به عنوان تقویم متداول بوده خواهد شد و باید بگوییم اسلام، تقویم جدیدی را مطرح نموده که البتّه عموم مردم در آن زمان اصلاً‌ به آن دسترسی نداشتند و این امری غیر قابل پذیرش است؛ بلکه ظاهر آیات شریفه و روایات و عمل معصومین(علیهم السلام) آن است که اساس تقویم مورد تأیید اسلام، همان تقویم متداول در آن اعصار بوده است.
از پیامدهای دیگر معتبر دانستن رؤیت با چشم مسلّح آن است که با اختراع ابزار جدید و ثبت رکوردهای تازۀ رؤیت هلال، حدّ رؤیت‌پذیری در دوره‌های زمانی مختلف عقب­تر می‌رود، طوری که وقتی ابزار نجومی جدید با قابلیّت‌ها و کیفیّت‌های بالاتر در اختیار رصدگران قرار می‌گیرد، هلال‌هایی دیده می‌شوند که سال­های قبل، هلال ماه با همان مختصّات و ویژگی‌ها، قابلیّت رؤیت نداشتند و معلوم می‌شود در سال­های گذشته اوّل ماه‌های متعدّدی و به تبع آن روزه و افطار و اعمال مردم به اشتباه و به جهت نداشتن ابزار قوی‌تر، دیرتر از آنچه در واقعیّت بوده، تعیین گردیده است و این امری است که در سال­های اخیر رخ داده و حدّ رؤیت‌پذیری هلال به‌طور مکرّر عقب‌تر رفته است، طوری که ممکن است در سال­های بعد با کشف ابزار جدید و قابلیّت رؤیت هلال‌هایی که اکنون نمی‌بینیم، معلوم شود اوّل برخی ماه­ها زودتر از آنچه اکنون می‌پنداریم باشد.
علاوه بر نکات فوق، اگر میزان، رسیدن ماه به حدّ و موقعیّتی باشد که با ابزار قابل رؤیت است، ‌استهلال پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمّۀ هدیٰ(علیهم السلام) و همین طور تأکید آنان در روایات بر استهلال، به نوعی لغو به شمار می‌آید، زیرا هدف از استهلال معمول در آن اعصار که با چشم و بدون استفاده از ابزار صورت می‌گرفته، آن بوده که اگر ماه دیده شد، معلوم شود ماه جدید آغاز شده و اگر آسمان صاف بود و ماه دیده نشد، مشخّص شود که اوّل ماه شب بعد می‌باشد؛ در حالی که وقتی میزان، قابلیّت رؤیت با تلسکوپ‌های قوی باشد، دیده نشدن آن با چشم، ‌چیزی را ثابت نمی‌کند.
به عنوان مثال، در روایتی که امام کاظم معنای تأکید بر روزه گرفتن یوم الشّک را شرح می‌دهند این مضمون را به مخاطب خود تصریح می‌کنند که «وقتی هوا صاف بوده و هلال دیده نشده، شکّی باقی نمی‌ماند که فرد بخواهد به جهت درک احتمالی ماه رمضان روزه بگیرد»؛ در حالی که واضح است اگر میزان اول ماه رسیدن ماه به حدّی باشد که هلال با ابزار قابل رؤیت باشد، در زمانی که افراد چشم مسلّح در اختیار نداشتند، ‌نمی‌توان به صِرف دیده نشدن هلال با چشم، ‌احتمال ماه رمضان بودن شب و روز پیش رو را منتفی دانست.
بنابراین، رؤیت هلال نیز همانند بسیاری از ملاک‌های دیگر شرعی، یک میزان عرفی و آشنا برای مردم است؛ همچنان که اگر لباس آلوده به خون با آب تطهیر شده و عین خون از آن برطرف شده باشد، ولی رنگ آن (لون) باقی مانده باشد پاک است و باقی ماندن ذرّۀ بسیار کوچکی ‌از خون بر روی لباس که آن ذرّه، با چشم معمولی ‌قابل مشاهده نبوده و فقط در زیر میکروسکپ‌های ‌بسیار قوی ‌قابل مشاهده است را نمی‌‌توان معیار برای بقای ‌نجاست لباس مذکور قرار داد و حکم نمود که آن لباس هنوز نجس است یا در مبحث حدّ ترخّص که توضیح آن در شرط نهم از شرایط شکسته شدن نماز مسافر گذشت، معیار، دیدن با چشم عادی است و هرگز نمی‌‌توان دیدن با دوربین یا تلسکوپ را میزان در تعیین حدّ ترخّص شهر قرار داد.
خوانندگان محترم برای ‌آشنایی ‌با مبانی ‌فقهی ‌معظّم له در مبحث رؤیت هلال، می‌‌توانند به کتاب «أسئلة حول رؤیة الهلال مع أجوبتها، وفق ما أفاده سماحة السیّد السیستانی» مراجعه نمایند.

[2]. همچنان که مثلاً‌ برای اطلاع از رسیدن به حدّ ترخّص (که یک حدّ طبیعی است و در بسیاری از زمان‌ها و مکان‌ها می‌توان با نگاه کردن و دیده نشدن اهالی آخر شهر به آن پی برد)، می‌توان با تعیین مقدار آن به کیلومتر و ابزاری همچون کیلومترشمار خودرو، راحت­تر به آن دست پیدا کرد.
همین طور، برای سهولت بیشتر در تعیین زمان طلوع و غروب خورشید و سایر اوقات شرعی که تشخیص آنها در بسیاری از اوقات به‌طور طبیعی امکان‌پذیر است، می‌توان از محاسبات نرم افزاری و نجومی استفاده نمود؛ نیز برای پی بردن به خصوصیّات رؤیت‌پذیری ماه و معلوم شدن شهرهای هم‌افق در مبحث رؤیت هلال که در مسألۀ «255» توضیح داده می‌شود، می‌توان از نقشه‌های رؤیت‌پذیری که بر اساس محاسبات و توسّط نرم افزارها صورت می‌گیرد استفاده نمود.
با این توضیحات، روشن شد استفاده از تکنولوژی و ابزار برای دستیابی آسان‌تر به ملاک شرعی، فرق دارد با اینکه شرع مقدّس چیزی را ملاک حکم شرعی برای عموم مردم قرار داده باشد که در بسیاری از موارد فقط با ابزار و تکنولوژی می‌توان به آن دست پیدا نمود.
علاوه بر اینکه همان طور که سابقاً گذشت، ملاک قرار دادن رؤیت با ابزار، بدین معناست که شرع مقدّس چیزی را معیار قرار داده که عموم مردم بیش از 1000 سال نه تنها آن را در اختیار نداشتند، بلکه اصلاً‌ درک و تصوّر صحیحی هم نسبت به آن نداشتند تا مثلاً بخواهند احتیاط کنند و البتّه هنوز هم عدّۀ زیادی از مردم دسترسی به آن ندارند.

[3]. بنابراین، چنانچه منجمّین و کارشناسان مورد اعتماد، که از گفتۀ آنان اطمینان پیدا می‌شود، از خصوصیّات ماه در تاریخ معیّنی - حتّی از ماه‌ها یا سال‌ها قبل - اطلاع دهند و خصوصیّات ذکر شده طوری باشد که فرد، اطمینان پیدا کند که ماه در منطقۀ او با چشم معمولی (غیر مسلّح) قابل رؤیت می‌باشد، با این اطمینان، اوّل ماه برای وی، ثابت می‌شود.

[4]. هرچند هلال ماه در شب اوّل، گاه درصد روشنایی کمی داشته (بسیار نازک بوده) و مدّت مکث کمی بعد از غروب آفتاب دارد، امّا در موارد متعدّدی هم هلال ماه شب اوّل، با درصد روشناییِ قابل توجّه مثلاً 2 یا 3 درصد (و گاه بیشتر) و مدّت مکث زیاد مثلاً‌ بیش از یک ساعت بعد غروب خورشید و حتّی بیشتر از این مقدار در آسمان ظاهر می­شود و این در حالی است که در شب قبل، امکان رؤیت آن وجود نداشته و مطمئنّاً همان شب، ‌شب اوّل ماه می­باشد و این امر از جهت کارشناسی امری ثابت و قطعی است.
از نظر علمی، مدّت مکث و درصد روشنایی ماه شب اوّل بستگی به عواملی همچون زمان مقارنۀ ماه و خورشید و نیز در اوج یا حضیض بودن ماه دارد که توضیح آنها در کتب علمی موجود است؛ همین عوامل باعث می­شود گاهی کامل شدن ماه در غیر از شب چهاردهم - مثلاً شب سیزدهم یا پانزدهم - واقع شود.

[5]. یعنی قسمت پنهان ماه به صورت هاله­ای از نور ضعیف مشاهده شود.

[6]. شایان ذکر است، رؤیت هلال در روز قبل از غروب آفتاب با چشم غیر مسلّح، گاه در برخی کشورهای شمال اروپا و آمریکا که وضعیّت غروب خورشید و مقدار روشنایی آسمان در آنها، نسبت به سایر مناطق متفاوت است اتّفاق می­افتد.

[7]. به‌طور کلّی ،برای رؤیت هلال در هر منطقه پس از گذشت 29 روز از ماه، اموری از جمله درصد روشنایی هلال، ‌ضخامت بخش میانی هلال، ارتفاع هلال نسبت به خطّ افق، مدّت مکث هلال پس از غروب خورشید، ‌جدایی زاویه‌ای ماه نسبت به خورشید، ‌فاصلۀ ماه تا زمین مؤثّر است که امور فوق با محاسبات ریاضی (با درصد خطای صفر یا نزدیک به صفر)، ‌قابل دستیابی است و امروزه نتیجۀ این محاسبات از طریق نرم افزارهای مخصوص، به راحتی در اختیار افراد قرار می‌گیرد.
یکی از راه‌های پی بردن به ملازمه بین رؤیت هلال دو شهر، ‌مقایسۀ ‌ویژگی‌های رؤیت‌پذیری هلال آن دو شهر می‌باشد. فرض کنید هلال ماه در بجنورد دیده شده، ولی در مشهد هوا ابر یا غبار آلود بوده و استهلال نتیجه‌ای نداشته است؛ حال چنانچه با محاسبات نرم افزاری معلوم شود هلال در بجنورد مثلاً‌ (7) درجه ارتفاع و (1) درصد روشنایی داشته و موقعیّت ماه در مشهد طوری است که بیش از (7) درجه ارتفاع و بیش از (1) درصد روشنایی داشته، ‌در این صورت، اوّل ماه در مشهد نیز با رؤیت در بجنورد ثابت می‌گردد و به اصطلاح در اینجا، بجنورد با مشهد هم‌افق به حساب می‌آید.
به‌طور کلّی، هر گاه هلال در شهری دیده شود (مانند بجنورد در مثال فوق) که ویژگی‌های رؤیت‌پذیری آن، ‌ضعیف­تر از شهر دیگر (مانند مشهد در مثال فوق) باشد یا ویژگی‌های آن دو، ‌مانند هم باشد، ‌رؤیت در آن شهر، اوّل ماه را برای شهر دیگر نیز ثابت می‌کند.
از آنچه ذکر گردید روشن شد که مرزها و تقسیمات کشوری و شهری، به هیچ وجه در اتّحاد افق و عدم آن دخیل نمی­باشد.

[8]. غیر از شهرهای بسیار نزدیک به هم که توضیح آن ذکر شد.

[9]. با دقّت در توضیحاتی که ذکر شد روشن می‌شود ملاک ثابت شدن اوّل ماه (پس از گذشتن 29 روز از ماه قبل)، آن است که هلال ماه در شهر خود مکلّف با چشم قابل رؤیت باشد؛ ‌اگر هلال در شهر خود مکلّف دیده شود (یا اطمینان به قابل رؤیت بودن آن در صورتی که ابر یا غبار نباشد وجود داشته باشد)، ‌اوّل ماه ثابت است، وگرنه ثابت نیست و حکم ماهی که فرد در آن قرار داشته همچنان باقی است و نیازی به بررسی شهر دیگر یا مراجعه به محاسبات ریاضی و نرم افزار و مانند آن نیست و این، همان معیار سهل الوصول و آسان است که در زمان‌های مختلف و بسیاری از مکان­ها در شرایط طبیعی در دسترس است.
بررسی شهرهای دیگر در مورد رؤیت هلال، ‌نوعی کمک و راهنما برای آن است که در شرایط ابر یا غبار و مانند آن، ‌بتوان پی برد به اینکه آیا هلال در شهر خود مکلّف قابل رؤیت بوده یا نه­ و محاسبات و استفاده از نرم افزار و یا بررسی موقعیّت جغرافیایی، ‌‌ابزاری است که این تحقیق را (که البتّه ضرورت هم ندارد) آسان می‌کند.
چند مسأله مستحدثه دربارۀ وقت روزه ← → چند حکم متفرّقۀ روزه (مستحب و مکروه)
العربية فارسی اردو English Azərbaycan Türkçe Français