کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (1) (چاپ 1403)
جستجو در:
مسائل مستحدثه دربارۀ وقت نماز ←
→ شرط هشتم: نایب، بنابر احتیاط واجب، از انجام بعضی از شرایط و کارهای اختیاری نماز ناتوان نباشد
احکام دیگر نیابت
مسأله 2156. مرد میتواند برای زن و زن نیز میتواند برای مرد، در خواندن نماز قضا، نایب شود و نایب، در بلند یا آهسته خواندن نماز باید به تکلیف خود عمل نماید و فرق ندارد که نایب، اجیر شده باشد یا به عنوان دیگری نیابت را انجام دهد.
مسأله 2157. در قضای نمازهای میّت، رعایت ترتیب واجب نیست؛ مگر در نمازهایی که ادای آنها ترتیب دارد؛ مثل نماز ظهر و عصر از یک روز یا نماز مغرب و عشاء از یک شب همچنان که قبلاً ذکر شد؛ ولی اگر او را اجیر کرده باشند که طبق فتوای مرجع میّت، یا ولیّ او عمل کند و آن مرجع، ترتیب را لازم بداند، باید ترتیب را رعایت نماید.
مسأله 2158. اگر انسان چند نفر را برای خواندن نماز قضای میّت اجیر کند، بنا بر آنچه در مسألۀ «1835» ذکر شد، لازم نیست برای هر کدام آنها وقتی را معیّن نماید، مگر در نمازهایی که ادای آنها ترتیب دارد مثل نماز ظهر و عصر از یک روز یا نماز مغرب و عشاء از یک شب که در این صورت، چنانچه قرار باشد نماز ظهر را یک اجیر و نماز عصر همان روز را اجیر دیگری بهجا آورد یا نماز مغرب را یک اجیر و نماز عشای همان شب را اجیر دیگری بهجا آورد، لازم است برای هر کدام از آنها وقتی را معیّن نماید تا ترتیب رعایت شود.
مسأله 2159. اگر مستأجر جهت خواندن نماز قضا برای اجیر مدّتی را مشخّص نماید، ولی اجیر در مدّت معیّن شده تمام نمازها یا قسمتی از آنها را انجام نداده باشد، جایز نیست که آنها را بعد از آن مدّت انجام دهد، مگر آنکه مستأجر اذن بدهد و چنانچه اجیر بعد از سپری شدن مدّت بدون اذن مستأجر نمازها را بهطور صحیح بخواند، نسبت به نمازهای مذکور، مستحقّ اجرت نیست، ولی ذمّۀ منوب عنه (میّت) از نماز قضا فارغ و پاک میشود.
مسأله 2160. کسی که اجیر شده تا نماز قضای میّتی را بهجا آورد، اگر سهواً نماز را نسبت به برخی از اجزاء یا شرایــط غیر رکنــی یا مستحبــات متعارفــی که انجام آنها - حسب آنچه در مسألۀ «2154» ذکر شد - لازم است، ناقص بهجا آورد و محلّ تدارک آنها در نماز بگذرد، نماز قضای بهجا آورده شده صحیح است، ولی اینکه اجیر مستحقّ اجرت باشد دو صورت دارد:
1. اجاره برای بهجا آوردن نماز صحیح یا بریء الذمّه شدن میّت واقع شده باشد؛ در این صورت، اجیر مستحقّ تمام اجرت قراردادی میباشد.
2. اجاره بر بهجا آوردن اجزاء و شرایط نماز واقع شده، طوری که مورد اجاره خودِ اجزاء و شرایط باشد؛ در این فرض، چنانچه نقص به صورت متعارف و معمول بوده - مثلاً قسمتی از ذکر واجب سجده را سهواً در حال سر برداشتن از سجود گفته یا قنوت را فراموش کرده باشد - باز هم اجیر مستحقّ تمام اجرت است؛ امّا اگر نقص بیشتر از مقدار متعارف باشد:
الف. چنانچه کامل بودن اجزاء، قید عمل مورد اجاره باشد، یعنی مستأجر فقط عمل دارای اجزای کامل را خواسته است و عمل بدون اجزای کامل، مورد اجاره نبوده، اجیر بابت آن عمل مستحقّ هیچ مزدی نمیباشد.
ب. چنانچه کامل بودن اجزاء، شرط عمل مورد اجاره باشد، اجاره صحیح است، ولی مستأجر میتواند اجاره را فسخ نماید، که در این صورت اجیر تنها مستحقّ اجرت المثل اعمال انجام داده خواهد بود.
البتّه در صورت عدم فسخ، اگر تصریح یا نشانهای باشد که از آن فهمیده شود بخشی از اجرت در ازای همان قسمت از عمل قرار گرفته، به همان نسبت از اجرت قراردادی کم میشود.[1]
مسأله 2161. اگر کسی را اجیر کنند که مثلاً در مدّت یک سال نمازهای میّت را بخواند، ولی وی پیش از تمام شدن سال بمیرد، باید برای نمازهایی که میدانند بهجا نیاورده، دیگری را اجیر نمایند و نیز اگر احتمال میدهند که آنها را بهجا نیاورده، بنابر احتیاط واجب باید دوباره برای آنها اجیر بگیرند.
مسأله 2162. اگر فردی شخصی را برای نمازهای قضای میّت اجیر کند، چنانچه اجیر پیش از تمام کردن نمازها بمیرد و اجرت همۀ آنها را گرفته باشد، دو صورت دارد:
الف. اجیر کننده قید کرده باشد[2] تمام نمازها را خود اجیر بخواند، طوری که اجیر کننده تنها نمازی که خود اجیر بخواند را از او خواسته؛
در این صورت، اجاره نسبت به ما بعد فوت اجیر باطل است و اجیر کننده بین دو کار مخیّر است:
یا آنکه اجارۀ مقدار گذشته را فسخ نکند و مقداری از اجرت قراردادی را که در برابر نمازهای باقیمانده قرار میگیرد، پس بگیرد و یا آنکه اجارۀ مقدار گذشته را نیز فسخ کرده و اجرت المثل[3] مقداری را که اجیر بهجا آورده کسر نموده و مقدار باقیمانده را پس بگیرد.
ب. اجاره کننده شرط کرده باشد تمام نمازهای قضا را خود اجیر بخواند طوری که اجیر کننده دو چیز را از اجیر خواسته است، یکی انجام نمازها و دیگری آنکه خود اجیر آنها را بخواند؛ در این صورت، اجیر کننده میتواند اجاره را فسخ نماید و اجرت المثل مقداری را که اجیر بهجا آورده کسر نموده و مقدار باقیمانده را پس بگیرد یا آنکه اجاره را فسخ نکرده و اجرت المثل نمازهای باقیمانده را که اجیر انجام نداده بگیرد.
ج. اجاره کننده شرط یا قید نکرده باشد که اجیر خودش نمازها را بخواند؛ در این صورت، باید ورثهاش از مال او برای نمازهای باقیمانده اجیر بگیرند؛ امّا اگر میّت مال نداشته باشد، بر ورثۀ او چیزی واجب نیست و ذمّۀ میّت از عمل یا مال، فارغ و پاک نمیشود.
مسأله 2163. اگر اجیر پیش از تمام کردن نمازهای میّت بمیرد و خودش هم نماز قضا داشته باشد، بعد از عمل به حکمی که در مسأله قبل ذکر شد، اگر چیزی از مال او زیاد آمد، در صورتی که میّت وصیّت به اجیر گرفتن برای نمازهای قضای خودش کرده باشد و اجرت نمازهای او به اندازۀ ثلث یا کمتر باشد، باید برای تمام نمازهای او اجیر بگیرند؛ امّا چنانچه اجرت نمازهای او بیش از مقدار ثلث مالش باشد و ورثۀ بالغ و رشید، از سهم خودشان مقدار بیشتر از ثلث را اجازه بدهند، باید برای تمام نمازهای او اجیر بگیرند و اگر اجازه ندهند، ثلث اموال میّت را به مصرف نماز او برسانند.
مسأله 2157. در قضای نمازهای میّت، رعایت ترتیب واجب نیست؛ مگر در نمازهایی که ادای آنها ترتیب دارد؛ مثل نماز ظهر و عصر از یک روز یا نماز مغرب و عشاء از یک شب همچنان که قبلاً ذکر شد؛ ولی اگر او را اجیر کرده باشند که طبق فتوای مرجع میّت، یا ولیّ او عمل کند و آن مرجع، ترتیب را لازم بداند، باید ترتیب را رعایت نماید.
مسأله 2158. اگر انسان چند نفر را برای خواندن نماز قضای میّت اجیر کند، بنا بر آنچه در مسألۀ «1835» ذکر شد، لازم نیست برای هر کدام آنها وقتی را معیّن نماید، مگر در نمازهایی که ادای آنها ترتیب دارد مثل نماز ظهر و عصر از یک روز یا نماز مغرب و عشاء از یک شب که در این صورت، چنانچه قرار باشد نماز ظهر را یک اجیر و نماز عصر همان روز را اجیر دیگری بهجا آورد یا نماز مغرب را یک اجیر و نماز عشای همان شب را اجیر دیگری بهجا آورد، لازم است برای هر کدام از آنها وقتی را معیّن نماید تا ترتیب رعایت شود.
مسأله 2159. اگر مستأجر جهت خواندن نماز قضا برای اجیر مدّتی را مشخّص نماید، ولی اجیر در مدّت معیّن شده تمام نمازها یا قسمتی از آنها را انجام نداده باشد، جایز نیست که آنها را بعد از آن مدّت انجام دهد، مگر آنکه مستأجر اذن بدهد و چنانچه اجیر بعد از سپری شدن مدّت بدون اذن مستأجر نمازها را بهطور صحیح بخواند، نسبت به نمازهای مذکور، مستحقّ اجرت نیست، ولی ذمّۀ منوب عنه (میّت) از نماز قضا فارغ و پاک میشود.
مسأله 2160. کسی که اجیر شده تا نماز قضای میّتی را بهجا آورد، اگر سهواً نماز را نسبت به برخی از اجزاء یا شرایــط غیر رکنــی یا مستحبــات متعارفــی که انجام آنها - حسب آنچه در مسألۀ «2154» ذکر شد - لازم است، ناقص بهجا آورد و محلّ تدارک آنها در نماز بگذرد، نماز قضای بهجا آورده شده صحیح است، ولی اینکه اجیر مستحقّ اجرت باشد دو صورت دارد:
1. اجاره برای بهجا آوردن نماز صحیح یا بریء الذمّه شدن میّت واقع شده باشد؛ در این صورت، اجیر مستحقّ تمام اجرت قراردادی میباشد.
2. اجاره بر بهجا آوردن اجزاء و شرایط نماز واقع شده، طوری که مورد اجاره خودِ اجزاء و شرایط باشد؛ در این فرض، چنانچه نقص به صورت متعارف و معمول بوده - مثلاً قسمتی از ذکر واجب سجده را سهواً در حال سر برداشتن از سجود گفته یا قنوت را فراموش کرده باشد - باز هم اجیر مستحقّ تمام اجرت است؛ امّا اگر نقص بیشتر از مقدار متعارف باشد:
الف. چنانچه کامل بودن اجزاء، قید عمل مورد اجاره باشد، یعنی مستأجر فقط عمل دارای اجزای کامل را خواسته است و عمل بدون اجزای کامل، مورد اجاره نبوده، اجیر بابت آن عمل مستحقّ هیچ مزدی نمیباشد.
ب. چنانچه کامل بودن اجزاء، شرط عمل مورد اجاره باشد، اجاره صحیح است، ولی مستأجر میتواند اجاره را فسخ نماید، که در این صورت اجیر تنها مستحقّ اجرت المثل اعمال انجام داده خواهد بود.
البتّه در صورت عدم فسخ، اگر تصریح یا نشانهای باشد که از آن فهمیده شود بخشی از اجرت در ازای همان قسمت از عمل قرار گرفته، به همان نسبت از اجرت قراردادی کم میشود.[1]
مسأله 2161. اگر کسی را اجیر کنند که مثلاً در مدّت یک سال نمازهای میّت را بخواند، ولی وی پیش از تمام شدن سال بمیرد، باید برای نمازهایی که میدانند بهجا نیاورده، دیگری را اجیر نمایند و نیز اگر احتمال میدهند که آنها را بهجا نیاورده، بنابر احتیاط واجب باید دوباره برای آنها اجیر بگیرند.
مسأله 2162. اگر فردی شخصی را برای نمازهای قضای میّت اجیر کند، چنانچه اجیر پیش از تمام کردن نمازها بمیرد و اجرت همۀ آنها را گرفته باشد، دو صورت دارد:
الف. اجیر کننده قید کرده باشد[2] تمام نمازها را خود اجیر بخواند، طوری که اجیر کننده تنها نمازی که خود اجیر بخواند را از او خواسته؛
در این صورت، اجاره نسبت به ما بعد فوت اجیر باطل است و اجیر کننده بین دو کار مخیّر است:
یا آنکه اجارۀ مقدار گذشته را فسخ نکند و مقداری از اجرت قراردادی را که در برابر نمازهای باقیمانده قرار میگیرد، پس بگیرد و یا آنکه اجارۀ مقدار گذشته را نیز فسخ کرده و اجرت المثل[3] مقداری را که اجیر بهجا آورده کسر نموده و مقدار باقیمانده را پس بگیرد.
ب. اجاره کننده شرط کرده باشد تمام نمازهای قضا را خود اجیر بخواند طوری که اجیر کننده دو چیز را از اجیر خواسته است، یکی انجام نمازها و دیگری آنکه خود اجیر آنها را بخواند؛ در این صورت، اجیر کننده میتواند اجاره را فسخ نماید و اجرت المثل مقداری را که اجیر بهجا آورده کسر نموده و مقدار باقیمانده را پس بگیرد یا آنکه اجاره را فسخ نکرده و اجرت المثل نمازهای باقیمانده را که اجیر انجام نداده بگیرد.
ج. اجاره کننده شرط یا قید نکرده باشد که اجیر خودش نمازها را بخواند؛ در این صورت، باید ورثهاش از مال او برای نمازهای باقیمانده اجیر بگیرند؛ امّا اگر میّت مال نداشته باشد، بر ورثۀ او چیزی واجب نیست و ذمّۀ میّت از عمل یا مال، فارغ و پاک نمیشود.
مسأله 2163. اگر اجیر پیش از تمام کردن نمازهای میّت بمیرد و خودش هم نماز قضا داشته باشد، بعد از عمل به حکمی که در مسأله قبل ذکر شد، اگر چیزی از مال او زیاد آمد، در صورتی که میّت وصیّت به اجیر گرفتن برای نمازهای قضای خودش کرده باشد و اجرت نمازهای او به اندازۀ ثلث یا کمتر باشد، باید برای تمام نمازهای او اجیر بگیرند؛ امّا چنانچه اجرت نمازهای او بیش از مقدار ثلث مالش باشد و ورثۀ بالغ و رشید، از سهم خودشان مقدار بیشتر از ثلث را اجازه بدهند، باید برای تمام نمازهای او اجیر بگیرند و اگر اجازه ندهند، ثلث اموال میّت را به مصرف نماز او برسانند.
[1]. شایان ذکر است، چنانچه قرارداد اجاره طوری باشد که شامل دوباره خواندن نماز فاقد اجزاء، با رعایت اجزای کامل میشود، بر اجیر واجب است در مدّت باقیمانده از اجاره، نماز مذکور را که بهطور کامل انجام نشده دوباره بخواند و با این کار مستحقّ تمام اجرت قراردادی میباشد.
[2]. فرق قید و شرط و نیز توضیحات بیشتر در مورد مسأله، در جلد سوّم، فصل «اجاره» ذکر میشود.
[3]. منظور از اجرت المثل، ارزش کار در نزد عرف است.