کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (1) (چاپ 1403)
جستجو در:
شرط نهم: امام در نزد مأموم معیّن باشد ←
→ شرط هفتم: مأموم در بین نماز بدون عذر قصد فرادیٰ نکند
شرط هشتم: مأموم در حال قیام یا رکوع امام به او اقتدا کند
مسأله 1943. در نماز جماعت شرط است مأموم در حال قیام امام یا در رکوع امام، به وی رسیده و به او اقتدا نماید و توضیح موارد رسیدن به امام جماعت، در مسائل بعد ذکر میشود.
مسأله 1944. اگر مأموم موقعی که امام جماعت در رکوع است اقتدا کند و به رکوع امام برسد، هرچند ذکر امام تمام شده باشد نمازش صحیح است و یک رکعت محسوب میشود؛ امّا اگر مأموم اقتدا نماید و به مقدار رکوع خم شود و به رکوع امام نرسد، نمازش به جماعت تشکیل نمیشود و در صورتیکه مطمئن بوده به رکوع امام میرسد، نمازش فرادیٰ محسوب میشود و میتواند نمازش را فرادیٰ تمام کند[1] یا برای رسیدن به رکعت بعد نماز را شکسته و رها کند و امّا اگر مطمئن نبوده و به احتمال رسیدن به رکوع اقتدا نموده، نمازش باطل است.
مسأله 1945. اگر مأموم موقعی که امام در رکوع است اقتدا کند و به مقدار رکوع خم شود و شک کند که به رکوع امام رسیده یا نه، چنانچه شکّش بعد از رسیدن به حدّ رکوع باشد جماعتش صحیح است، هرچند مشغول ذکر رکوع نشده باشد و در غیر این صورت، حکم کسی را دارد که به رکوع امام نرسیده که در مسألۀ قبل ذکر شد.
مسأله 1946. اگر مأموم موقعی که امام جماعت در رکوع است اقتدا کند و پیش از آنکه به اندازۀ رکوع خم شود، امام سر از رکوع بردارد، بین سه کار مخیّر است، یا نماز را فرادیٰ تمام کند یا اینکه همراه امام جماعت به قصد قربت مطلقه به سجده رود (یعنی سجده را به قصد سجدۀ مخصوص نماز یا سجدۀ خاصّ دیگری بهجا نیاورد؛ بلکه قصدش بهطور کلّی قربةً إلی اللّه باشد) و بعد در حال ایستادن تکبیر را به قصد اعم از تکبیرة الاحرام و ذکر مطلق، دوباره گفته و نماز را به جماعت بخواند و یا برای رسیدن به رکعت بعد نماز را قطع کرده و بشکند.
مسأله 1947. اگر مأموم در اوّل نماز یا بین حمد و سوره به امام جماعت اقتدا کند و سهواً قبل از آنکه به رکوع برود، امام سر از رکوع بردارد، نماز او بهطور جماعت صحیح است.
مسأله 1948. اگر امام جماعت ایستاده باشد و مأموم نداند که در کدام رکعت است، میتواند اقتدا کند[2] و بنابر احتیاط واجب، باید حمد و سوره را آهسته به قصد اعم از جزئیّت نماز و قرائت قرآن بخواند و در این صورت نمازش به جماعت صحیح است، هرچند بعداً بفهمد که امام در رکعت اوّل یا دوّم بوده است.
مسأله 1949. اگر فرد در بین نماز شک کند که اقتدا کرده یا نه، چنانچه به نشانههایی اطمینان یا یقین پیدا کند که اقتدا کرده، باید نماز را به جماعت تمام کند و در غیر این صورت، باید نماز را به نیّت فرادیٰ تمام نماید.
مسأله 1950. اگر مأموم در رکعت دوّم امام جماعت اقتدا کند، لازم نیست حمد و سوره را بخواند؛ ولی مستحب است قنوت و تشهّد را با امام بخواند و احتیاط واجب آن است که مأموم موقع نشستن برای تشهّد، به صورت تجافی و نیمخیز بنشیند[3] (یعنی انگشتان دست و سینۀ پا را به زمین بگذارد و زانوها و ساق پا را از زمین کمی بلند کند)[4] هرچند نخواهد در حال تجافی تشهّد را بخواند. همچنین، مأموم باید بعد از تشهّد با امام جماعت برخیزد و حمد و سوره را آهسته بخواند و بنابر احتیاط لازم، باید در صورت امکان حمد را طوری سریع بخواند که فرصت خواندن سوره را داشته باشد و اگر برای سوره وقت ندارد، حمد را تمام کند و در رکوع خود را به امام برساند و اگر برای تمام حمد وقت ندارد، به گونهای که چنانچه حمد را تمام کند به رکوع امام نمیرسد، میتواند یا نماز را فرادیٰ نماید و یا حمد را به مقداری که وقت دارد خوانده، سپس حمد را قطع کرده و خود را به رکوع امام جماعت برساند، هرچند احتیاط مستحب آن است که نماز را به نیّت فرادیٰ تمام کند.
مسأله 1951. اگر مأموم هنگامی که امام جماعت در رکعت دوّم نماز چهار رکعتی است اقتدا کند، باید مأموم در رکعت دوّم نمازش که رکعت سوّم امام است، بعد از دو سجده بنشیند و تشهّد را به مقدار واجب، بدون مستحبات بخواند، سپس برخیزد و چنانچه برای گفتن سه مرتبه تسبیحات اربعه وقت ندارد، باید تسبیحات اربعه را یک مرتبه بگوید و در رکوع خود را به امام جماعت برساند و اگر وقت برای گفتن یک بار تسبیحات اربعه نباشد، باز هم لازم است فوراً یک بار تسبیحات اربعه را بخواند و در این صورت اگر به رکوع امام نرسد معذور است و جماعتش صحیح میباشد.
مسأله 1952. اگر امام جماعت در رکعت سوّم یا چهارم باشد و مأموم بداند یا احتمال بدهد که اگر اقتدا کند و حمد را بخواند، به رکوع امام نمیرسد، بنابر احتیاط لازم، باید صبر کند تا امام به رکوع برود و بعد اقتدا نماید.
مسأله 1953. اگر مأموم در حال قیام رکعت سوّم یا چهارم امام اقتدا کند، باید حمد و بنابر احتیاط لازم، یک سورۀ کامل را بخواند و اگر برای سوره وقت ندارد، باید حمد را تمام کند و در رکوع، خود را به امام جماعت برساند.
امّا اگر مأموم در حال قیام رکعت سوّم یا چهارم امام با اطمینان به اینکه میتواند حمد را تمام نماید، اقتدا کند، ولی پس از اقتدا متوجّه شود برای تمام حمد وقت ندارد به گونهای که چنانچه آن را تمام کند به رکوع امام جماعت نمیرسد، در این صورت، حمد را به مقداری که وقت دارد خوانده، سپس آن را قطع کرده و بدون آنکه باقیماندۀ حمد را بخواند خود را به رکوع امام جماعت برساند، هرچند احتیاط مستحب در این حالت آن است که قصد فرادیٰ کرده و نماز را فرادیٰ تمام کند.
مسأله 1954. اگر مأموم در حال قیام رکعت سوّم امام جماعت در نماز چهار رکعتی اقتدا کند، در رکعت چهارم امام که رکعت دوّم مأموم میباشد، باید حمد و بنابر احتیاط لازم یک سورۀ کامل را بخواند و اگر برای سوره وقت ندارد، باید حمد را تمام کند و در رکوع، خود را به امام جماعت برساند، و اگر برای تمام حمد وقت ندارد، حکمی که در مسأله قبل ذکر شد، جاری میشود.
مسأله 1955. اگر مأموم به خیال اینکه امام جماعت در رکعت اوّل یا دوّم است، حمد و سوره را نخواند و بعد از رکوع بفهمد که در رکعت سوّم، یا چهارم بوده، نمازش صحیح است؛ ولی اگر مأموم پیش از رکوع بفهمد، باید حمد و سوره را بخواند و اگر وقت ندارد، طوری که در مسألۀ «1953» ذکر شد، عمل نماید.
مسأله 1956. اگر مأموم به خیال اینکه امام در رکعت سوّم یا چهارم است، حمد و سوره را بخواند و پیش از رکوع یا بعد از آن بفهمد که در رکعت اوّل یا دوّم بوده، نمازش صحیح است و اگر در بین حمد و سوره بفهمد، لازم نیست آنها را تمام کند و در صورتی که بخواهد آن را تمام کند، تنها در مواردی که در مسائل «1886 و 1887 و 1889» مطرح شده، میتواند این کار را انجام دهد.
مسأله 1957. کسی که یک رکعت از امام عقب مانده، بهتر آن است که وقتی امام جماعت تشهّد رکعت آخر را میخواند، به حالت تجافی بنشیند؛ یعنی انگشتان دست و سینه پا را به زمین بگذارد و زانوها را بلند نگه دارد و صبر کند تا امام سلام نماز را بگوید و بعد برخیزد، و اگر در همان جا بخواهد قصد فرادیٰ نماید، مانعی ندارد و نماز را فرادیٰ ادامه میدهد.
مسأله 1958. اگر فرد موقعی برسد که امام مشغول خواندن تشهّد آخر نماز است، چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، باید بعد از نیّت و گفتن تکبیرة الاحرام بنشیند (نشستن معمولی، نه نیم خیز) و میتواند تشهّد را به قصد قربت مطلقه با امام بخواند (یعنی قصد خواندن خصوص تشهّد نماز را نداشته باشد؛ بلکه نیّتش در خواندن تشهّد، بهطور کلّی قربةً إلی اللّه باشد)؛ همچنان که میتواند خواندن آن را ترک نماید؛ ولی سلام را بنابر احتیاط واجب نگوید و صبر کند تا امام سلام نماز را بدهد، بعد بایستد بدون آنکه دوباره نیّت کند یا تکبیرة الاحرام بگوید، حمد و سوره را بخواند و آن را رکعت اوّل نماز خود محسوب نماید و نماز را ادامه دهد.
شایان ذکر است، اگر فرد به خیال اینکه تشهّد آخر امام جماعت است اقتدا کرده و تکبیرة الاحرام را بگوید و بنشیند و بعد از اتمام تشهّد ملتفت شود که تشهّد رکعت دوّم امام بوده است، نمازش به جماعت صحیح است و آن را ادامه داده و رکعت سوّم امام را رکعت اول خود قرار میدهد.
مسأله 1959. اگر هنگامی که نمازگزار مشغول نماز مستحبی است، نماز جماعت بر پا شود و وی ترس این داشته باشد که چنانچه نماز مستحبی را تمام کند به جماعت نرسد، هرچند به این مقدار که تکبیرة الاحرام امام را درک نکند، مستحب است نماز را رها کرده و مشغول نماز جماعت شود؛ بلکه در این صورت بعید نیست با شروع گفتن اقامه در نماز جماعت، قطع نماز مستحبی، مستحب باشد.
مسأله 1960. اگر موقعی که نمازگزار مشغول نماز واجب سه رکعتی یا چهار رکعتی است، نماز جماعت بر پا شود، چنانچه برگزاری نماز جماعت برای همان نمازی باشد که نمازگزار مشغول خواندن آن است و وارد قیام رکعت سوّم نشده، مستحب است نیّت نماز واجبش را به مستحبی برگرداند و آن را به نیّت نماز مستحبی دو رکعتی تمام کند و خود را به جماعت برساند؛ البتّه چنانچه فرد بعد از برگرداندن نیّت تصمیم بگیرد که نماز مستحبی را بشکند، مانعی ندارد و حکمی که در مسأله قبل برای نماز مستحبی ذکر شد، در مورد این نماز مستحبی نیز جاری میشود؛ امّا اگر نمازگزار برای رکعت سوّم ایستاده و به رکوع نرفته، بنابر احتیاط واجب، برگرداندن نیّت از نماز واجب به نماز مستحبی صحیح نیست.
شایان ذکر است، توجّه به دو نکتۀ ذیل، در مورد برگرداندن نیّت به نماز مستحبی لازم است:
الف. جایز بودن برگرداندن نیّت، شامل نماز دو رکعتی واجب مثل نماز صبح نمیشود و مشروعیّت برگرداندن نیّت از نماز دو رکعتی واجب به نماز دو رکعتی مستحبی ثابت نیست.
ب. جایز بودن برگرداندن نیّت از واجب به مستحب، چنانچه فرد از ابتدا بنای بر قطع نماز مستحب را داشته باشد، محلّ اشکال است و احتیاط واجب در ترک این طور برگرداندن نیّت است.
مسأله 1944. اگر مأموم موقعی که امام جماعت در رکوع است اقتدا کند و به رکوع امام برسد، هرچند ذکر امام تمام شده باشد نمازش صحیح است و یک رکعت محسوب میشود؛ امّا اگر مأموم اقتدا نماید و به مقدار رکوع خم شود و به رکوع امام نرسد، نمازش به جماعت تشکیل نمیشود و در صورتیکه مطمئن بوده به رکوع امام میرسد، نمازش فرادیٰ محسوب میشود و میتواند نمازش را فرادیٰ تمام کند[1] یا برای رسیدن به رکعت بعد نماز را شکسته و رها کند و امّا اگر مطمئن نبوده و به احتمال رسیدن به رکوع اقتدا نموده، نمازش باطل است.
مسأله 1945. اگر مأموم موقعی که امام در رکوع است اقتدا کند و به مقدار رکوع خم شود و شک کند که به رکوع امام رسیده یا نه، چنانچه شکّش بعد از رسیدن به حدّ رکوع باشد جماعتش صحیح است، هرچند مشغول ذکر رکوع نشده باشد و در غیر این صورت، حکم کسی را دارد که به رکوع امام نرسیده که در مسألۀ قبل ذکر شد.
مسأله 1946. اگر مأموم موقعی که امام جماعت در رکوع است اقتدا کند و پیش از آنکه به اندازۀ رکوع خم شود، امام سر از رکوع بردارد، بین سه کار مخیّر است، یا نماز را فرادیٰ تمام کند یا اینکه همراه امام جماعت به قصد قربت مطلقه به سجده رود (یعنی سجده را به قصد سجدۀ مخصوص نماز یا سجدۀ خاصّ دیگری بهجا نیاورد؛ بلکه قصدش بهطور کلّی قربةً إلی اللّه باشد) و بعد در حال ایستادن تکبیر را به قصد اعم از تکبیرة الاحرام و ذکر مطلق، دوباره گفته و نماز را به جماعت بخواند و یا برای رسیدن به رکعت بعد نماز را قطع کرده و بشکند.
مسأله 1947. اگر مأموم در اوّل نماز یا بین حمد و سوره به امام جماعت اقتدا کند و سهواً قبل از آنکه به رکوع برود، امام سر از رکوع بردارد، نماز او بهطور جماعت صحیح است.
مسأله 1948. اگر امام جماعت ایستاده باشد و مأموم نداند که در کدام رکعت است، میتواند اقتدا کند[2] و بنابر احتیاط واجب، باید حمد و سوره را آهسته به قصد اعم از جزئیّت نماز و قرائت قرآن بخواند و در این صورت نمازش به جماعت صحیح است، هرچند بعداً بفهمد که امام در رکعت اوّل یا دوّم بوده است.
مسأله 1949. اگر فرد در بین نماز شک کند که اقتدا کرده یا نه، چنانچه به نشانههایی اطمینان یا یقین پیدا کند که اقتدا کرده، باید نماز را به جماعت تمام کند و در غیر این صورت، باید نماز را به نیّت فرادیٰ تمام نماید.
مسأله 1950. اگر مأموم در رکعت دوّم امام جماعت اقتدا کند، لازم نیست حمد و سوره را بخواند؛ ولی مستحب است قنوت و تشهّد را با امام بخواند و احتیاط واجب آن است که مأموم موقع نشستن برای تشهّد، به صورت تجافی و نیمخیز بنشیند[3] (یعنی انگشتان دست و سینۀ پا را به زمین بگذارد و زانوها و ساق پا را از زمین کمی بلند کند)[4] هرچند نخواهد در حال تجافی تشهّد را بخواند. همچنین، مأموم باید بعد از تشهّد با امام جماعت برخیزد و حمد و سوره را آهسته بخواند و بنابر احتیاط لازم، باید در صورت امکان حمد را طوری سریع بخواند که فرصت خواندن سوره را داشته باشد و اگر برای سوره وقت ندارد، حمد را تمام کند و در رکوع خود را به امام برساند و اگر برای تمام حمد وقت ندارد، به گونهای که چنانچه حمد را تمام کند به رکوع امام نمیرسد، میتواند یا نماز را فرادیٰ نماید و یا حمد را به مقداری که وقت دارد خوانده، سپس حمد را قطع کرده و خود را به رکوع امام جماعت برساند، هرچند احتیاط مستحب آن است که نماز را به نیّت فرادیٰ تمام کند.
مسأله 1951. اگر مأموم هنگامی که امام جماعت در رکعت دوّم نماز چهار رکعتی است اقتدا کند، باید مأموم در رکعت دوّم نمازش که رکعت سوّم امام است، بعد از دو سجده بنشیند و تشهّد را به مقدار واجب، بدون مستحبات بخواند، سپس برخیزد و چنانچه برای گفتن سه مرتبه تسبیحات اربعه وقت ندارد، باید تسبیحات اربعه را یک مرتبه بگوید و در رکوع خود را به امام جماعت برساند و اگر وقت برای گفتن یک بار تسبیحات اربعه نباشد، باز هم لازم است فوراً یک بار تسبیحات اربعه را بخواند و در این صورت اگر به رکوع امام نرسد معذور است و جماعتش صحیح میباشد.
مسأله 1952. اگر امام جماعت در رکعت سوّم یا چهارم باشد و مأموم بداند یا احتمال بدهد که اگر اقتدا کند و حمد را بخواند، به رکوع امام نمیرسد، بنابر احتیاط لازم، باید صبر کند تا امام به رکوع برود و بعد اقتدا نماید.
مسأله 1953. اگر مأموم در حال قیام رکعت سوّم یا چهارم امام اقتدا کند، باید حمد و بنابر احتیاط لازم، یک سورۀ کامل را بخواند و اگر برای سوره وقت ندارد، باید حمد را تمام کند و در رکوع، خود را به امام جماعت برساند.
امّا اگر مأموم در حال قیام رکعت سوّم یا چهارم امام با اطمینان به اینکه میتواند حمد را تمام نماید، اقتدا کند، ولی پس از اقتدا متوجّه شود برای تمام حمد وقت ندارد به گونهای که چنانچه آن را تمام کند به رکوع امام جماعت نمیرسد، در این صورت، حمد را به مقداری که وقت دارد خوانده، سپس آن را قطع کرده و بدون آنکه باقیماندۀ حمد را بخواند خود را به رکوع امام جماعت برساند، هرچند احتیاط مستحب در این حالت آن است که قصد فرادیٰ کرده و نماز را فرادیٰ تمام کند.
مسأله 1954. اگر مأموم در حال قیام رکعت سوّم امام جماعت در نماز چهار رکعتی اقتدا کند، در رکعت چهارم امام که رکعت دوّم مأموم میباشد، باید حمد و بنابر احتیاط لازم یک سورۀ کامل را بخواند و اگر برای سوره وقت ندارد، باید حمد را تمام کند و در رکوع، خود را به امام جماعت برساند، و اگر برای تمام حمد وقت ندارد، حکمی که در مسأله قبل ذکر شد، جاری میشود.
مسأله 1955. اگر مأموم به خیال اینکه امام جماعت در رکعت اوّل یا دوّم است، حمد و سوره را نخواند و بعد از رکوع بفهمد که در رکعت سوّم، یا چهارم بوده، نمازش صحیح است؛ ولی اگر مأموم پیش از رکوع بفهمد، باید حمد و سوره را بخواند و اگر وقت ندارد، طوری که در مسألۀ «1953» ذکر شد، عمل نماید.
مسأله 1956. اگر مأموم به خیال اینکه امام در رکعت سوّم یا چهارم است، حمد و سوره را بخواند و پیش از رکوع یا بعد از آن بفهمد که در رکعت اوّل یا دوّم بوده، نمازش صحیح است و اگر در بین حمد و سوره بفهمد، لازم نیست آنها را تمام کند و در صورتی که بخواهد آن را تمام کند، تنها در مواردی که در مسائل «1886 و 1887 و 1889» مطرح شده، میتواند این کار را انجام دهد.
مسأله 1957. کسی که یک رکعت از امام عقب مانده، بهتر آن است که وقتی امام جماعت تشهّد رکعت آخر را میخواند، به حالت تجافی بنشیند؛ یعنی انگشتان دست و سینه پا را به زمین بگذارد و زانوها را بلند نگه دارد و صبر کند تا امام سلام نماز را بگوید و بعد برخیزد، و اگر در همان جا بخواهد قصد فرادیٰ نماید، مانعی ندارد و نماز را فرادیٰ ادامه میدهد.
مسأله 1958. اگر فرد موقعی برسد که امام مشغول خواندن تشهّد آخر نماز است، چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، باید بعد از نیّت و گفتن تکبیرة الاحرام بنشیند (نشستن معمولی، نه نیم خیز) و میتواند تشهّد را به قصد قربت مطلقه با امام بخواند (یعنی قصد خواندن خصوص تشهّد نماز را نداشته باشد؛ بلکه نیّتش در خواندن تشهّد، بهطور کلّی قربةً إلی اللّه باشد)؛ همچنان که میتواند خواندن آن را ترک نماید؛ ولی سلام را بنابر احتیاط واجب نگوید و صبر کند تا امام سلام نماز را بدهد، بعد بایستد بدون آنکه دوباره نیّت کند یا تکبیرة الاحرام بگوید، حمد و سوره را بخواند و آن را رکعت اوّل نماز خود محسوب نماید و نماز را ادامه دهد.
شایان ذکر است، اگر فرد به خیال اینکه تشهّد آخر امام جماعت است اقتدا کرده و تکبیرة الاحرام را بگوید و بنشیند و بعد از اتمام تشهّد ملتفت شود که تشهّد رکعت دوّم امام بوده است، نمازش به جماعت صحیح است و آن را ادامه داده و رکعت سوّم امام را رکعت اول خود قرار میدهد.
مسأله 1959. اگر هنگامی که نمازگزار مشغول نماز مستحبی است، نماز جماعت بر پا شود و وی ترس این داشته باشد که چنانچه نماز مستحبی را تمام کند به جماعت نرسد، هرچند به این مقدار که تکبیرة الاحرام امام را درک نکند، مستحب است نماز را رها کرده و مشغول نماز جماعت شود؛ بلکه در این صورت بعید نیست با شروع گفتن اقامه در نماز جماعت، قطع نماز مستحبی، مستحب باشد.
مسأله 1960. اگر موقعی که نمازگزار مشغول نماز واجب سه رکعتی یا چهار رکعتی است، نماز جماعت بر پا شود، چنانچه برگزاری نماز جماعت برای همان نمازی باشد که نمازگزار مشغول خواندن آن است و وارد قیام رکعت سوّم نشده، مستحب است نیّت نماز واجبش را به مستحبی برگرداند و آن را به نیّت نماز مستحبی دو رکعتی تمام کند و خود را به جماعت برساند؛ البتّه چنانچه فرد بعد از برگرداندن نیّت تصمیم بگیرد که نماز مستحبی را بشکند، مانعی ندارد و حکمی که در مسأله قبل برای نماز مستحبی ذکر شد، در مورد این نماز مستحبی نیز جاری میشود؛ امّا اگر نمازگزار برای رکعت سوّم ایستاده و به رکوع نرفته، بنابر احتیاط واجب، برگرداندن نیّت از نماز واجب به نماز مستحبی صحیح نیست.
شایان ذکر است، توجّه به دو نکتۀ ذیل، در مورد برگرداندن نیّت به نماز مستحبی لازم است:
الف. جایز بودن برگرداندن نیّت، شامل نماز دو رکعتی واجب مثل نماز صبح نمیشود و مشروعیّت برگرداندن نیّت از نماز دو رکعتی واجب به نماز دو رکعتی مستحبی ثابت نیست.
ب. جایز بودن برگرداندن نیّت از واجب به مستحب، چنانچه فرد از ابتدا بنای بر قطع نماز مستحب را داشته باشد، محلّ اشکال است و احتیاط واجب در ترک این طور برگرداندن نیّت است.
[1]. یعنی نماز را از همان حال رکوع ادامه دهد و آن را یک رکعت محسوب نماید و اینکه حمد و سوره نخوانده است، اشکال ندارد.
[2]. البتّه، بنابر احتیاط واجب باید اطمینان داشته باشد که حدّاقل، فرصت برای خواندن حمد را دارد.
[3]. اگر مأموم عمداً نشستن به صورت تجافی را ترک نماید، صحّت جماعتش محلّ اشکال است، ولی اصل نمارش صحیح است، مگر آنکه به وظیفۀ فرادیٰ عمل نکرده باشد؛ امّا ترک سهوی آن اشکال ندارد و نمازش به جماعت صحیح است.
[4]. آنچه در تحقّق تجافی بنابر احتیاط، لازم است نشستن به صورت نیم خیز است، طوری که دو ساق پا و زانو به صورت متعارف از زمین برداشته شود و صِرف بلند کردن نشیمنگاه از زمین، بنابر احتیاط کافی نیست.