کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (1) (چاپ 1403)
جستجو در:
مورد دوّم (از قطع کنندههای سفر): قصد اقامت حدّاقل ده روز در مکانی ←
→ احکام وطن
احکام اعراض از وطن
مسأله 1772. اگر انسان از وطن خود صرف نظر کند و دیگر نخواهد در آنجا زندگی کند، زمانی که از آنجا خارج میشود، از وطنش اعراض کرده است.
بنابراین، از آن زمان، هر وقت برای صلۀ رحم، زیارت، تفریح و... به آن مکان میرود، آنجا برای او حکم وطن را ندارد و نمازش در آنجا شکسته است، هرچند فرد، وطن دیگری هم برای خود انتخاب نکرده باشد؛ مگر آنکه عنوانی که موجب تمام شدن نماز است مانند کثیر السفر یا خانه به دوش یا قصد اقامت دهه، بر این فرد صدق کند که در این صورت، باید نمازش را تمام بخواند.
مسأله 1773. ملاک در «إعراض و روی گرداندن از وطن»، آن است که فرد اطمینان داشته باشد در آینده برای زندگی و سکونت به آن مکان بر نمیگردد.
بنابراین، فردی که از وطنش به جهتی مانند مأموریّت شغلی، ازدواج و تحصیل خارج میشود و شهر دیگری را به عنوان وطن انتخاب مینماید، چنانچه احتمال قابل توجّه بدهد که در آینده برای سکونت و زندگی به وطن سابقش بر میگردد، در این صورت، اعراض محقّق نشده است و هر وقت به آن مکان میرود، نمازش کامل است.
البتّه در مورد مکانی که انسان برای مدّت محدود - مانند دو یا سه سال - برای کار یا تحصیل و مانند آن وطن موقّت خویش قرار داده، برای اعراض از آن کافی است از آنجا خارج شده و قصد داشته باشد برای مدّت طولانی[1] آنجا را محلّ سکونت خویش قرار ندهد، طوری که اگر دوباره به آنجا برای سکونت بر گردد، از نظر عرف یک توطّن جدید[2] به حساب آید، نه استمرار توطّن سابق.[3]
مسأله 1774. فرزندانی که در مورد انتخاب وطن و اعراض از آن، قدرت استقلال در تصمیمگیری ندارند و صاحب اختیار نیستند و عرفاً تابع والدینشان یا یکی از آن دو محسوب میشوند، چه بالغ باشند و چه بالغ نباشند، در مسألۀ انتخاب وطن یا اعراض از آن، تابع آنها میباشند؛ در غیر این صورت، تصمیم و عمل خودشان ملاک انتخاب وطن و اعراض از آن است.
بنابراین، اگر والدین در زمانی که هنوز فرزند تابع آنان شمرده میشود، از سکونت در وطن إعراض نمایند و از آن خارج شوند، دیگر مکان مذکور وطن فرزند محسوب نمیشود.
شایان ذکر است، اگر والدین از وطن مذکور اعراض نکنند تا آنکه فرزند به سنّی برسد که دیگر تابع والدین نباشد، باز هم مکان مذکور وطن فرزند محسوب میشود، مگر آنکه خویش مستقلاً از آن اعراض نموده و خارج شود و چنانچه وی از آن اعراض نکند، ولی والدین او اعراض کنند و از آن خارج شوند، مکان مذکور دیگر وطن والدینش نیست، امّا وطن فرزند محسوب میشود.
مسأله 1775. کسی که از وطنش به شهر دیگری رفته و آنجا را وطن خود قرار داده است و قصد دارد هر سال فقط یک ماه یا دو ماه به وطن سابقش برای سکونت برگردد، در این صورت اعراض محقّق شده و نمازش در وطن سابق شکسته است؛[4] امّا اگر قصد دارد به صورت مستمرّ هر سال سه ماه یا بیشتر به وطن سابقش برای سکونت برگردد، اعراض محقّق نیست و نمازش در وطن سابق تمام است.
مسأله 1776. کسی که از وطن اصلیش به شهر دیگری رفته و آنجا را وطن خود قرار داده است و قصد دارد در آیندۀ هرچند دور مثلاً 20 یا 30 سال دیگر یا اواخر عمر مجدّداً به وطن اصلیش برگردد و در آنجا تا آخر عمر زندگی نماید، در این صورت اعراض محقّق نشده و نمازش در وطن اصلی تمام است.
مسأله 1777. کسی که از وطنش اعراض کرده است و به دنبال آن است که وطنی را برای خویش برگزیند، تا وقتی که وطنی را انتخاب نکرده و در آن ساکن نشده، نمازش شکسته است؛ مگر آنکه عنوانی که موجب تمام شدن نماز است مانند کثیر السفر یا خانه به دوش یا قصد اقامت دهه، بر فرد مذکور صدق کند، که در این صورت، باید نمازش را تمام بخواند.
بنابراین، از آن زمان، هر وقت برای صلۀ رحم، زیارت، تفریح و... به آن مکان میرود، آنجا برای او حکم وطن را ندارد و نمازش در آنجا شکسته است، هرچند فرد، وطن دیگری هم برای خود انتخاب نکرده باشد؛ مگر آنکه عنوانی که موجب تمام شدن نماز است مانند کثیر السفر یا خانه به دوش یا قصد اقامت دهه، بر این فرد صدق کند که در این صورت، باید نمازش را تمام بخواند.
مسأله 1773. ملاک در «إعراض و روی گرداندن از وطن»، آن است که فرد اطمینان داشته باشد در آینده برای زندگی و سکونت به آن مکان بر نمیگردد.
بنابراین، فردی که از وطنش به جهتی مانند مأموریّت شغلی، ازدواج و تحصیل خارج میشود و شهر دیگری را به عنوان وطن انتخاب مینماید، چنانچه احتمال قابل توجّه بدهد که در آینده برای سکونت و زندگی به وطن سابقش بر میگردد، در این صورت، اعراض محقّق نشده است و هر وقت به آن مکان میرود، نمازش کامل است.
البتّه در مورد مکانی که انسان برای مدّت محدود - مانند دو یا سه سال - برای کار یا تحصیل و مانند آن وطن موقّت خویش قرار داده، برای اعراض از آن کافی است از آنجا خارج شده و قصد داشته باشد برای مدّت طولانی[1] آنجا را محلّ سکونت خویش قرار ندهد، طوری که اگر دوباره به آنجا برای سکونت بر گردد، از نظر عرف یک توطّن جدید[2] به حساب آید، نه استمرار توطّن سابق.[3]
مسأله 1774. فرزندانی که در مورد انتخاب وطن و اعراض از آن، قدرت استقلال در تصمیمگیری ندارند و صاحب اختیار نیستند و عرفاً تابع والدینشان یا یکی از آن دو محسوب میشوند، چه بالغ باشند و چه بالغ نباشند، در مسألۀ انتخاب وطن یا اعراض از آن، تابع آنها میباشند؛ در غیر این صورت، تصمیم و عمل خودشان ملاک انتخاب وطن و اعراض از آن است.
بنابراین، اگر والدین در زمانی که هنوز فرزند تابع آنان شمرده میشود، از سکونت در وطن إعراض نمایند و از آن خارج شوند، دیگر مکان مذکور وطن فرزند محسوب نمیشود.
شایان ذکر است، اگر والدین از وطن مذکور اعراض نکنند تا آنکه فرزند به سنّی برسد که دیگر تابع والدین نباشد، باز هم مکان مذکور وطن فرزند محسوب میشود، مگر آنکه خویش مستقلاً از آن اعراض نموده و خارج شود و چنانچه وی از آن اعراض نکند، ولی والدین او اعراض کنند و از آن خارج شوند، مکان مذکور دیگر وطن والدینش نیست، امّا وطن فرزند محسوب میشود.
مسأله 1775. کسی که از وطنش به شهر دیگری رفته و آنجا را وطن خود قرار داده است و قصد دارد هر سال فقط یک ماه یا دو ماه به وطن سابقش برای سکونت برگردد، در این صورت اعراض محقّق شده و نمازش در وطن سابق شکسته است؛[4] امّا اگر قصد دارد به صورت مستمرّ هر سال سه ماه یا بیشتر به وطن سابقش برای سکونت برگردد، اعراض محقّق نیست و نمازش در وطن سابق تمام است.
مسأله 1776. کسی که از وطن اصلیش به شهر دیگری رفته و آنجا را وطن خود قرار داده است و قصد دارد در آیندۀ هرچند دور مثلاً 20 یا 30 سال دیگر یا اواخر عمر مجدّداً به وطن اصلیش برگردد و در آنجا تا آخر عمر زندگی نماید، در این صورت اعراض محقّق نشده و نمازش در وطن اصلی تمام است.
مسأله 1777. کسی که از وطنش اعراض کرده است و به دنبال آن است که وطنی را برای خویش برگزیند، تا وقتی که وطنی را انتخاب نکرده و در آن ساکن نشده، نمازش شکسته است؛ مگر آنکه عنوانی که موجب تمام شدن نماز است مانند کثیر السفر یا خانه به دوش یا قصد اقامت دهه، بر فرد مذکور صدق کند، که در این صورت، باید نمازش را تمام بخواند.
[1]. لازم نیست قصد اعراض دائم و مادام العمر داشته باشد.
[2]. انتخاب وطن جدید.
[3]. در این مورد مدّت، زمانی که فرد آن مکان را وطن موقّت خویش قرارداده، در مقدار مدّتی که موجب تحقّق اعراض از آن میشود، مؤثّر است.
[4]. مگر اینکه از جهت دیگری نمازش تمام باشد، مانند اینکه در آن مکان قصد ده روز نماید.