پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر آقای سید علی حسینی سیستانی

کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (1) (چاپ 1403)

شرط نهم: اگر از وطن حرکت میکند به حدّ ترخّص برسد ← → شرط هفتم: از کسانی که خانۀ آنها همراهشان است، نباشد

شرط هشتم: شغلش سفر نبوده و نیز کثیر‌السفر در حدّ مسافت شرعی نباشد

مسأله 1739. «کسی که شغلش سفر است» یا «کثیر السفر» در حدّ مسافت شرعی است، باید نمازش را تمام بخواند و این امر در سه مورد محقّق می‌شود:
1. کسی که سفر در حدّ مسافت شرعی، شغل اوست مانند راننده، خلبان، کشتیبان.
2. کسی که سفر در حدّ مسافت شرعی، مقدّمۀ شغل اوست مانند معلّم، پزشک، تاجر یا کارگری که بین وطن و محلّ کارش در رفت و آمد است.
3. کسی که برای غیر شغل مثل زیارت، معالجه بیماری، تفریح، زیاد به مسافرت در حدّ مسافت شرعی می‌رود.
«گروه دوّم و سوّم» - اگر عنوان «کثیر السفر» عرفاً بر آنان صدق کند - باید نمازهایشان را در سفر، کامل بخوانند؛ امّا در «گروه اوّل»، لازم نیست به او کثیر ‌السفر بگویند؛ بلکه اگر در عرف «کسی که شغلش سفر است» به او گفته می‌شود، یعنی کسی که کار او سفر کردن در حدّ مسافت شرعی باشد، مثل راننده­ای که شغلش حمل مسافر یا کالا و بار است - هرچند این کار شغل موقّت او باشد - با صدق عرفی این عنوان، نمازش تمام است.

مسأله 1740. فردی که شغلش سفر است مثل راننده، برای تمام بودن نمازش دو امر شرط است:
1. قصد ادامه این شغل را برای مدّت قابل توجّه داشته باشد به گونه­ای که عنوان «کسی که شغلش سفر است» در مورد او به کار رود؛ مثل راننده­ای که تصمیم دارد برای مدّت قابل توجّهی در حدّ مسافت شرعی رانندگی کند، به گونه‌ای که عرف او را راننده حدّ مسافت شرعی به حساب می‌آورد.
2. فاصله بین سفرهای شغلی­اش زیادتر از مقدار معمول نباشد، به حدّی که به صدق عنوان شغلی ضرر وارد نماید و این فاصله با توجّه به انواع سفر متفاوت است.
بنابراین، راننده‌ای که مثلاً تنها شب­های جمعه مسافر از نجف به کربلا می­برد یا فقط شب‌های جمعه مسافر از تهران به قم می‌برد و بقیّۀ هفته در وطن است، راننده حدّ مسافت شرعی بر او صدق نمی‌کند، پس نمازش در این سفرها شکسته است؛
امّا راننده‌ای که در هر ماه از مشهد به کربلا یا سوریه یک بار به مدّت پانزده روز مسافر می‌برد، صدق می‌کند که کارش رانندگی در حدّ مسافت شرعی است و نمازش کامل می‌باشد.

مسأله 1741. در صدق عنوان کثیر‌ السّفر در مورد کسی که مقدّمۀ شغلش، مسافرت است یا برای غیر شغلش زیاد سفر می‌رود (مورد 2 و 3 در مسألۀ «1739»)، سه امر معتبر است و با وجود این سه شرط نماز فرد تمام است:
1. قصد ادامۀ این کار را برای مدّت قابل توجّهی داشته باشد؛ مثل مدّت شش ماه از یک سال یا اینکه در زمان دو سال یا بیشتر، هر سال مدّت سه ماه؛[1]
2. حدّاقل ده روز در هر ماه، در حال سفر باشد (هر چند این ده روز در ضمن دو یا سه سفر باشد) یا ده بار در هر ماه (در ده روز مختلف) سفر برود (هر چند زمان سفرهای او به حدّ مسافت شرعی، چند ساعت باشد)؛ امّا اگر روزهای مسافرت او (8) یا (9) روز در هر ماه یا عدد سفرها (8) یا (9) بار در هر ماه باشد، بنابر احتیاط واجب در همۀ سفرها نمازش را هم شکسته و هم تمام بخواند و اگر روزهای مسافرت او (7) روز یا کمتر در هر ماه یا عدد سفرها (‌7) بار یا کمتر در هر ماه باشد، نمازش شکسته است.[2]
3. کثرت سفر (زیاد سفر کردن) به فعلیّت برسد و قبل از آن بنابر احتیاط واجب نمازش را هم تمام و هم شکسته بخواند.
بنابراین، کسی که مقدّمۀ کارش سفر است (مثل معلّمی که برای تدریس به حدّ مسافت شرعی می­رود) یا فردی که برای غیر شغل مسافرت می‌رود (مثل فردی که نذر زیارت دارد و برای ادای نذر، مسافرت می­نماید) و قصد دارد سه بار یا سه روز در هفته در مسافرت باشد و این کار را برای مدّت شش ماه از یک سال یا برای مدّت دو سال یا بیشتر، سالی سه ماه ادامه دهد، چنین فردی دو هفتۀ اوّل، بنابر احتیاط واجب، نمازش را هم شکسته و هم تمام بخواند و بعد از آن نمازش تمام است.[3]

مسأله 1742. اگر فردی قصد دارد بین وطن و محلّ کارش که در حدّ مسافت شرعی است تنها برای مدّت سه ماه، مثلاً روز در میان رفت و آمد کند و بعد از سپری شدن مدّت مذکور تصمیم بگیرد سه ماه دیگر به همان کیفیت رفت و آمد نماید که به ضمیمۀ مدّت قبل کافی در تحقّق مقدار لازم در صدق کثرت سفر است، از آن پس احکام کثیر السّفر در مورد وی جاری می­شود و نمازش تمام است.

مسأله 1743. کسی که شغلش مسافرت است (گروه اوّل)، شرط نیست که سه بار مسافرت کند تا نمازش تمام باشد و همین که عنوان رانندۀ حدّ مسافت شرعی و مانند آن بر او منطبق شود، هرچند در اوّلین سفر باشد، نمازش تمام است؛
امّا کسی که مقدّمۀ شغلش، سفر است یا کثیر السفر در غیر شغل است (گروه دوّم و سوّم)، همچنان که گذشت، وقتی نمازش تمام است که کثرت سفر او به فعلیّت برسد و قبل از آن، بنابر احتیاط واجب بین نماز شکسته و تمام جمع نماید.

مسأله 1744. کسی که شغلش مسافرت است مثل راننده، یا مسافرت مقدّمۀ شغل او است مثل معلّم، چنانچه برای کار دیگری مثلاً برای زیارت یا حج مسافرت کند، باید نماز را شکسته بخواند؛ مگر آنکه عرفاً او را «کثیر السفر» بگویند؛ مانند کسی که دائماً سه روز در هفته مسافر است[4] و در این صورت، نمازش حتّی در سفر حج یا زیارت و مانند آن کامل است.
همچنین، اگر مثلاً راننده‌ای که نمازش در سفر شغلی تمام است، اتومبیل خود را برای زیارت کرایه بدهد و عدّه‌ای را برای زیارت با اتومبیل خود ببرد و در ضمن خودش هم زیارت کند، در هر حال باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1745. حَمَله‏دار، یعنی کسی که برای رساندن حاجی‌ها در ایّام حج در هر سال به مکّه مسافرت می‌کند و بقیّۀ سال در وطنش است، چنانچه سفرش سه ماه در هر سال یا بیشتر باشد، باید نماز را تمام بخواند، امّا اگر سفرش دو ماه یا کمتر باشد، نمازش شکسته است و اگر بین این مقدار است، بنابر احتیاط لازم بین نماز شکسته و نماز تمام جمع نماید.

مسأله 1746. کسی که در بخشی از سال شغلش مسافرت است، مثل راننده‏ای که هر سال فقط در سه ماه فصل تابستان یا زمستان اتومبیل خود را کرایه می‌دهد و به حدّ مسافت سفر می‌رود، باید در سفرهایی که در آن فصل انجام می­دهد، نماز را تمام بخواند و احتیاط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند؛

البتّه، چنانچه سفر شغلی فرد در حدّ مسافت، مختصّ به وقت معیّنی از سال باشد، طوری که در سایر ایّام سال برنامۀ منظّمی برای مسافرت نداشته باشد، در سفرهای اتّفاقی و متفرّقه‌ای که در اوقات دیگر سال دارد، نمازش شکسته است.

مسأله 1747. کسی که در بخشی از سال کثیر‌ السفر است (به معنای دوّم و سوّم که در مسألۀ «1739» ذکر شد) مانند معلّمی که فقط در فصل بهار در هر سال زیاد برای تدریس سفر می‌کند، باید در سفرهایی که در آن مدّت از سال انجام می­دهد نمازش را تمام بخواند.

بنابراین، اگر کثرت سفر (زیاد سفر کردن) در حدّ مسافت، مختصّ به وقت معیّنی از سال باشد، احکام کثیر السّفر در اوقات دیگر سال که فرد در معرض کثرت سفر نیست، به توضیحی که در مسألۀ بعد خواهد آمد در مورد وی جاری نمی‌شود.

مسأله 1748. فردی که به استثنای مدّت معیّن کوتاهی مانند دو یا سه هفتۀ اوّل سال، در بقیّۀ سال کثیر السفر است (به معنای دوّم و سوّم که در مسألۀ «1739» بیان شد) و برنامۀ سالانۀ وی بر همین منوال است، اگر یک سال اتّفاقاً در همان دو سه هفته اوّل سال به مسافرت برود، نمازش تمام است و حکم کثیر السفر در آن ایّام نیز جاری است؛

البتّه، چنانچه مدّت معیّن مذکور مانند یک ماه باشد محلّ اشکال است و در صورتی که در‌ آن مدّت اتّفاقاً به مسافرت برود، مراعات مقتضای احتیاط ترک نشود به اینکه نمازش را در سفر هم شکسته و هم تمام بخواند؛

ولی اگر مدّت معیّن مذکور، دو ماه یا سه ماه یا بیشتر باشد، حکم کثیر السفر نسبت به آن مدّت جاری نیست و چنانچه اتّفاقاً در مدّت مذکور به سفر برود نمازش شکسته است.

مسأله 1749. راننده و دوره گردی که مثلاً در دو یا سه فرسخی شهر یا مثلاً (15) یا (20) کیلومتری شهر رفت و آمد می‌کند، چنانچه اتّفاقاً سفر هشت فرسخی برود، باید نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1750. کسی که کثیر‌ السّفر در حدّ مسافت شرعی محسوب می‌شود (سه مورد مذکور در مسألۀ «1739»)، چنانچه ده روز یا بیشتر در وطن خود بماند - چه از اوّل قصد ماندن ده روز یا بیشتر از آن را داشته باشد یا بدون قصد ده روز یا بیشتر بماند - باز هم باید در اوّلین سفری که بعد از ماندن ده روز یا بیشتر می‌رود، نماز را تمام بخواند و اگر چنین شخصی در غیر وطن خود ده روز یا بیشتر - با قصد، یا بدون قصد - بماند، باز هم همین حکم را دارد.

ولی در خصوص «مُکاریٖ» (یعنی کسی است که مرکب یا وسیله نقلیه‌‌ای دارد که آن را کرایه می‌‌دهد و با آن بار یا مسافر را جابجا می‌‌کند، مثل راننده‌‌ای که اتومبیل خویش را برای حمل مسافر یا کالا کرایه می‌‌دهد یا چارواداری که اسب یا شتر خویش را برای انتقال بار کرایه می‌‌دهد) اگر چنین باشد، احتیاط مستحب آن است که در اوّلین سفری که بعد از ده روز می‌رود، هم شکسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1751. اگر فردی که کثیر السفر در حدّ مسافت شرعی است (به معنای دوّم و سوّم که در مسألۀ «1739» بیان شد)[465] به جهت عارضه­ای مدّتی مسافرت نرود، ولی قصد دارد بعد از برطرف شدن عارضۀ مذکور، آن را ادامه دهد، چنانچه مدّت قطع شدن سفر سه ماه یا کمتر باشد، اشکال ندارد و حکم کثیر السفر باقی است و اگر مدّت مذکور شش ماه یا بیشتر باشد حکم کثیر السفر منتفی می­شود و در صورتی که مدّت مذکور چهار ماه یا پنج ماه است، محلّ اشکال است و مراعات مقتضای احتیاط در مورد آن ترک نشود.[5]

مسأله 1752. کسانی که شغل آنها مسافرت است مثل مُکاریٖ، در صورتی که مسافرت بیش از مقدار معمول بر آنها موجب مشقّت و خستگی شود، باید نماز را شکسته به‌جا آورد.

مسأله 1753. کسی که در شهرها سیاحت می‌کند و برای خود وطنی اختیار نکرده، نماز را تمام بخواند.

مسأله 1754. کسی که شغلش مسافرت نیست، اگر مثلاً در شهری یا در روستایی جنسی دارد که برای حمل آن، مسافرت­های پی در پی می‌کند، باید نماز را شکسته بخواند، مگر آنکه کثیر السفر باشد که معیار آن در مسألۀ «1741» گذشت.

[1]. شایان ذکر است، لازم نیست شش ماه از یک سال به‌طور کامل به هم پیوسته باشد و فاصله شدن یک یا دو ماه در اثنای آن اشکال ندارد؛ مانند اینکه فرد سه ماه حسب ضابط مذکور در متن به حدّ مسافت مسافرت برود، سپس یک یا دو ماه در وطنش بماند و مجدّداً سه ماه حسب ضابط مذکور به حدّ مسافت سفر برود؛ همچنان که در مورد دو سال و بیشتر هر سال سه ماه نیز، انقطاع و فاصله شدن یک ماه بین سه ماه در هر سال اشکال ندارد و فرد را از کثیر السّفر بودن خارج نمی‌کند.
[2]. ملاک کثیر ‌السفر شدن در مورد کسی ‌که سفر، مقدّمۀ شغل اوست یا برای ‌غیر شغل زیاد مسافرت می‌‌رود، آن است که سفر عرفاً عادت فرد شمرده شود و تحقّق این معنا وابسته به آن است که عدد سفرها یا روزهایی ‌که سفر می‌­کند زیاد باشد، با لحاظ اینکه تعداد سفرها یا روزهایی ‌که در مسافرت است در ضمن مجموعه­های ‌متعدّدی ‌باشد که به گونه‌ای ‌دارای ‌استمرار و امتداد هستند و بعید نیست که حدّاقل آن (60) روز مسافرت یا (60) سفر، در ضمن (6) ماه از یک سال و یا برای ‌دو سال متوالی ‌و بیشتر، هر سال سه ماه باشد.
بر این اساس، مواردی در جدول ذیل به عنوان نمونه ذکر می‌شود و افراد می‌­توانند از این جدول که برای ‌تشخیص نظر عرف تنظیم گردیده است، در موارد تردید عرفی ‌کمک بگیرند و حکم سایر موارد، با مقایسه و نسبت‌سنجی ‌با موارد ذکر شده در جدول روشن می‌­شود.
به عنوان مثال، طبق ردیف سه در جدول ذیل، فردی ‌که می‌­خواهد حدّاقل (6) ماه از یک سال مسافرت برود یا برای‌ (2) سال متوالی‌، هر سال سه ماه مسافرت برود و در یک ماه، (8) روز در سفر باشد یا (8) سفر انجام دهد و در ماه‌ بعد (12) روز در سفر باشد یا (12) سفر انجام دهد، به‌طوری ‌که در این مدّت، مجموع روزهایی ‌که در سفر است، حدّاقل (60) روز شود یا مجموع سفرهای ‌او به (60) سفر ‌در (60) روز برسد، چنین فردی ‌از مصادیق کثیر السّفر محسوب می‌­شود و نمازش کامل است و حکم در موارد مشابه نیز، چنین است.
شایان ذکر است، در بعضی ‌از موارد در جدول ذیل تحقّق کثرت سفر مورد اشکال است و مراعات مقتضای ‌احتیاط در آن ترک نشود.

[image] - sistani.org

[3]. ملاک کثیر السفر بودن، در مسألۀ «1741» ذکر شد.
[4]. مانند اینکه قبلاً در طول سال هر ماه ده روز - هرچند در ضمن دو یا سه سفر - به حدّ مسافت شرعی می­رفته و اکنون به سبب بیماری، مدّتی است مسافرت نمی­رود.
[5]. حکم موردی که فرد سابقاً کثیر السفر نبوده و مثلاً قصد کرده 6 ماه، هر ماه ده روز - هرچند در ضمن دو یا سه سفر - به حدّ مسافت شرعی برود، ولی در بین 6 ماه اتّفاقاً به سبب عارضه­ای مثل بیماری فاصله ایجاد شده، از پاورقی شرط اول از مسألۀ «1741» فهمیده می­شود.
شرط نهم: اگر از وطن حرکت میکند به حدّ ترخّص برسد ← → شرط هفتم: از کسانی که خانۀ آنها همراهشان است، نباشد
العربية فارسی اردو English Azərbaycan Türkçe Français