کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (1) (چاپ 1403)
جستجو در:
شکهایی که نباید به آنها اعتنا کرد ←
→ شکّیات نماز
شکهای باطل کننده
مسأله 1567. شکهایی که نماز را باطل میکند از این قرار است:
اوّل: شک در شمارۀ رکعتهای نماز دو رکعتی واجب؛ مثل نماز صبح و نماز مسافر، ولی شک در شمارۀ رکعتهای نماز مستحب و نماز احتیاط، نماز را باطل نمیکند.
دوّم: شک در شمارۀ رکعتهای نماز سه رکعتی.
سوّم: آنکه فرد در نماز چهار رکعتی، شک کند یک رکعت خوانده یا بیشتر.
چهارم: آنکه در نماز چهار رکعتی قبل از وارد شدن به سجدۀ دوّم، شک کند دو رکعت خوانده یا بیشتر.
پنجم: شک بین دو و پنج، یا دو و بیشتر از پنج.
ششم: شک بین سه و شش، یا سه و بیشتر از شش.
هفتم: شک در رکعتهای نماز، طوری که فرد اصلاً نداند چند رکعت خوانده است؛ (البتّه این شک در حقیقت مورد مستقلّی نیست، بلکه جزء موارد دیگر مثل شک بین یک رکعت و بیشتر میباشد).
هشتم: شک بین چهار و شش، یا چهار و بیشتر از شش، به تفصیلی که خواهد آمد.
مسأله 1568. اگر یکی از شکهای باطل کننده برای انسان پیش آید، نمازگزار میتواند پس از به دست نیامدن نتیجه و پابرجا شدن شک، نماز را به هم بزند، هرچند بنابر احتیاط مستحب، پس از آنکه شکّ او پابرجا شد، نماز را به هم نزند، بلکه به قدری فکر کند که صورت نماز به هم بخورد یا از پیدا شدن یقین یا گمان ناامید شود.
شکهایی که نباید به آنها اعتنا کرد ←
→ شکّیات نماز
اوّل: شک در شمارۀ رکعتهای نماز دو رکعتی واجب؛ مثل نماز صبح و نماز مسافر، ولی شک در شمارۀ رکعتهای نماز مستحب و نماز احتیاط، نماز را باطل نمیکند.
دوّم: شک در شمارۀ رکعتهای نماز سه رکعتی.
سوّم: آنکه فرد در نماز چهار رکعتی، شک کند یک رکعت خوانده یا بیشتر.
چهارم: آنکه در نماز چهار رکعتی قبل از وارد شدن به سجدۀ دوّم، شک کند دو رکعت خوانده یا بیشتر.
پنجم: شک بین دو و پنج، یا دو و بیشتر از پنج.
ششم: شک بین سه و شش، یا سه و بیشتر از شش.
هفتم: شک در رکعتهای نماز، طوری که فرد اصلاً نداند چند رکعت خوانده است؛ (البتّه این شک در حقیقت مورد مستقلّی نیست، بلکه جزء موارد دیگر مثل شک بین یک رکعت و بیشتر میباشد).
هشتم: شک بین چهار و شش، یا چهار و بیشتر از شش، به تفصیلی که خواهد آمد.
مسأله 1568. اگر یکی از شکهای باطل کننده برای انسان پیش آید، نمازگزار میتواند پس از به دست نیامدن نتیجه و پابرجا شدن شک، نماز را به هم بزند، هرچند بنابر احتیاط مستحب، پس از آنکه شکّ او پابرجا شد، نماز را به هم نزند، بلکه به قدری فکر کند که صورت نماز به هم بخورد یا از پیدا شدن یقین یا گمان ناامید شود.