کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (1) (چاپ 1403)
جستجو در:
6. رکوع ←
→ مستحبات و مکروهات قرائت نماز
5. ذکر
یکی از واجبات نماز «ذکر»[1] است. در بین ذکرهای نماز، ذکر تکبیرة الاحرام رکن میباشد و سایر ذکرها مانند قرائت، تشهّد، سلام، ذکر رکوع، ذکر سجده و... غیر رکن میباشند. بعضی از ذکرهای نماز، مسائل ویژهای دارند که هر کدام در فصل مربوط به خود بیان شده است؛ امّا ذکرها احکام مشترکی هم دارند که در این فصل به بیان آنها پرداخته میشود.
مسأله 1313. هنگامی که انسان در نماز مشغول گفتن تکبیرة الاحرام و قرائت (حمد و سوره) و تسبیحات اربعه یا ذکر واجب رکوع یا سجود یا سایر ذکرهای واجب نماز است، باید بدنش استقرار داشته و آرام باشد و باید در وقتی که میخواهد کمی جلو یا عقب برود، یا کمی بدن را به طرف راست یا چپ حرکت دهد، چیزی نگوید.
مسأله 1314. اگر نمازگزار ذکرهای مستحبی نماز را به قصد آنچه در نماز وارد شده بگوید، باید آنها را در موضعی که برای آنها معیّن گردیده، بگوید و هنگام گفتن آنها بنابر احتیاط لازم، باید بدنش آرام باشد.
شایان ذکر است، اگر نمازگزار مثلاً در حال خم شدن برای رکوع یا سجده یا هنگام سر برداشتن از سجده قبل از اینکه بنشیند، تکبیر بگوید، چنانچه آن را به قصد ذکری که در نماز دستور دادهاند بگوید، آن ذکر صحیح نیست؛ بلکه صحّت نمازش محلّ اشکال است، مگر آنکه جاهل قاصر بوده یا در حال نسیان یا غفلت این کار را انجام داده باشد.
البتّه ذکر «بِحَوْلِ اللّهِ وَقُوَّتِهِ أَقُوْمُ وَأَقْعُدُ» را باید در حال برخاستن برای قیام رکعت بعد بگوید.
مسأله 1315. حرکت دادن دست و انگشتان در هنگام خواندن حمد و سوره یا تسبیحات اربعه یا تشهّد و سلام اشکال ندارد، هرچند احتیاط مستحب است آنها را هم حرکت ندهد.
مسأله 1316. انسان باید نماز را به عربی صحیح بخواند و این حکم اختصاص به حمد و سوره ندارد و شامل تمام ذکرهای واجب نماز مثل تسبیحات اربعه، ذکر رکوع، ذکر سجده، تشهّد و سلام نیز میشود.
مسأله 1317. نمازگزار باید در مورد حروفی که تلفّظ فارسی آنها با عربی تفاوت دارد و تلفّظ اشتباه آنها موجب تغییر معنای کلمه یا بیمعنا شدن آن میگردد، دقّت نماید که آنها را به عربی صحیح ادا نماید؛ این حروف، «نه حرف» میباشند که عبارتند از (ص، ض، ط، ظ، ع، غ، ح، ذ، ث)؛ امّا حروفی که تلفّظ آنها مشترک بین زبان عربی و فارسی است که عبارتند از (أ، إ، ب، ت، ج، خ، د، ر، ز، س، ش، ف، ق، ک، ل، م، ن، و، ه، ی) چنانچه نمازگزار این حروف را به همان زبان فارسی تلفّظ نماید، کافی است، هرچند تلفّظ فصیح عربی آنها مناسبتر است.
شایان ذکر است، مخارج حروف نماز، لازم نیست دقیقاً به کیفیّتی که در کتابهای تجوید بیان شده رعایت گردد؛ بلکه کافی است صدایی که از تلفّظ آن حرف شنیده میشود، عرفاً مانند همان صدایی باشد که از عرب زبانان موقع تلفّظ آن حرف شنیده میشود.
مسأله 1318. خواندن حمد و سوره و سایر ذکرها، باید طوری باشد که در عرف، به آن «سخن گفتن» صدق کند؛ سخن گفتن عبارت است از صدایی که از مخارج و حلق دهان تلفّظ گردد و گوینده چنانچه محیط ساکت باشد، صدای خود را بشنود و شنیدن هَمْهَمۀ صدا نیز کافی است و لازم نیست به گونهای بخواند که تک تک کلماتی را که تلفّظ میکند، تشخیص دهد؛ امّا تنها تصوّر کلمات در ذهن، بدون آنکه زبان و لبها حرکت کند کافی نیست. همچنین، حرکت دادن زبان و لبها (لبخوانی) بدون آنکه صدا از مخارج معمول آن خارج شود، کافی نمیباشد.
شایان ذکر است، این حکم در غیر نماز، هنگام خواندن قرآن و دعاها نیز جاری است.
مسأله 1319. علمای تجوید گفتهاند اگر در کلمهای واو باشد و حرف قبل از واو در آن کلمه، ضمّه (ــُـ) داشته باشد و حرف بعد از واو در آن کلمه همزه باشد، مثل کلمه «سُوْء»، باید فرد آن واو را مدّ بدهد، یعنی آن را بکشد. همچنین، اگر در کلمهای «الف» باشد و حرف قبل از الف در آن کلمه، فتحه (ــَـ) داشته باشد و حرف بعد از الف در آن کلمه همزه باشد، مثل «جآء» یا «مَلآئِکَة» باید فرد الف آن را بکشد و نیز اگر در کلمهای «ی» باشد و حرف قبل از «ی» در آن کلمه کسره (ـِ) داشته باشد و حرف بعد از «ی» در آن کلمه همزه باشد، مثل «جیءَ»، باید فرد «ی» را با مدّ بخواند و اگر بعد از این حروف «واو و الف و ی» به جای همزه، حرفی باشد که ساکن یا تشدیددار است، باز هم باید فرد این سه حرف را با مدّ بخواند؛ ولی ظاهراً صحیح بودن قرائت در چنین مواردی نیاز به مدّ ندارد و کشیدن و مدّ دادن لازم نیست؛ پس چنانچه به دستوری که گفته شد رفتار نکند، باز هم نماز صحیح است؛ البتّه در مثل «وَلَا الضّآلّیٖنَ» که برای درست ادا شدن تشدید و الف، نیاز به مقداری مدّ میباشد، باید فرد به همان مقدار که الف و تشدید لام تلفّظ شود، آن را مدّ بدهد، ولی اگر آن را «وَلَا الضَّلّیٖنَ» (بدون الف) یا «وَلَا الضّٰالیٖنَ» (بدون تشدید لام) بخواند، صحیح نیست.
مسأله 1320. اگر بعد از نون ساکن یا تنوین یکی از حروف «یرملون» قرار گیرد، ادغام واجب نیست، هرچند احتیاط مستحب رعایت ادغام است؛ مثلاً در آیۀ «وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ» نون (وَ لَمْ یَکُنْ) را در لام (لَهُ) ادغام نماید، یا در ذکر شریف «اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ» تنوین (مُحَمَّدٍ) را - در صورت وصل کردن «عَلَیٰ مُحمّدٍ» به «وَآلِ مُحمّد»- در واو ادغام نماید.
ولی چنانچه مورد مذکور در یک کلمه واقع شود و ادغام موجب اشتباه گردد، مثل «صِنْوَان» یا «قِنْوَان» ادغام جایز نیست.
مسأله 1321. «إشباع حروف» در قرائت و اذکار نماز که باعث میشود حرکت تبدیل به حرف گردد، در موارد شایع و متداول در گویش عربزبانان اشکال ندارد، امّا در غیر این موارد، احتیاط واجب در ترک آن است.
مسأله 1322. احتیاط مستحب آن است که نمازگزار هنگام خواندن هر یک از ذکرهای نماز، وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید؛ معنای «وقف به حرکت» آن است که فرد، فتحه، کسره و ضمّه (ـَ ـِ ـُ) آخر کلمهای را بگوید و بین آن کلمه و کلمۀ بعدش فاصله بدهد؛ مثلاً بگوید: «الرَّحْمٰنِ الرَّحیٖمِ» و میم «الرَّحیٖمِ» را کسره (ـِ) بدهد و بعد، قدری فاصله بیندازد و بگوید: «مٰالِکِ یَوْمِ الدّیٖنِ»؛ معنای «وصل به سکون»، آن است که فرد فتحه، کسره و ضمّه (ــَــ ـــِـ ــُــ) کلمهای را نگوید و آن کلمه را به کلمۀ بعد بچسباند، مثل آنکه بگوید: «الرَّحْمٰنِ الرَّحیٖمْ» و میم «الرَّحیٖم» را کسره (ــِـ) ندهد و فوراً «مٰالِکِ یَوْمِ الدّیٖن» را بگوید، یا در ذکر شریف صلواتِ تشهّد بگوید: (اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدْ) و «دال» مُحَمَّد را ساکن تلفّظ نماید و فوراً بقیّۀ ذکر شریف صلوات یعنی (وَآلِ مُحَمَّد) را بگوید.
مسأله 1323. هر گاه بعد از تمام شدن آیه یا کلمهای، شک کند که آن آیه یا کلمه را درست گفته یا نه، مثلاً شک کند که «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَد» را درست گفته یا نه، میتواند به شک خود اعتنا نکند؛ ولی اگر آن آیه یا کلمه را احتیاطاً دوباره بهطور صحیح بگوید، اشکال ندارد[2] و اگر چند مرتبه هم شک کند، میتواند چند بار بگوید؛ امّا اگر به حدّ وسواس برسد، در وسعت وقت نماز، بهتر است تکرار نکند و در وقت کم که تکرار موجب شود قسمتی از نماز بعد از وقت خوانده شود، جایز نیست.
مسأله 1324. اگر انسان کلمهای را (از هر یک از حمد و سوره و ذکرهای واجب نماز) که یاد گرفته، صحیح بداند و در نماز همان طور بخواند و بعد بفهمد آن را غلط خوانده، لازم نیست دوباره نماز را بخواند،[3] هرچند احتیاط مستحب است نماز را در وقت اعاده و در خارج وقت قضا نماید.
مسأله 1325. مزد گرفتن برای یاد دادن قرائت و سایر واجبات نماز، بنابر احتیاط واجب، حرام است؛ ولی مزد گرفتن برای یاد دادن مستحبات آن جایز میباشد.
مسأله 1313. هنگامی که انسان در نماز مشغول گفتن تکبیرة الاحرام و قرائت (حمد و سوره) و تسبیحات اربعه یا ذکر واجب رکوع یا سجود یا سایر ذکرهای واجب نماز است، باید بدنش استقرار داشته و آرام باشد و باید در وقتی که میخواهد کمی جلو یا عقب برود، یا کمی بدن را به طرف راست یا چپ حرکت دهد، چیزی نگوید.
مسأله 1314. اگر نمازگزار ذکرهای مستحبی نماز را به قصد آنچه در نماز وارد شده بگوید، باید آنها را در موضعی که برای آنها معیّن گردیده، بگوید و هنگام گفتن آنها بنابر احتیاط لازم، باید بدنش آرام باشد.
شایان ذکر است، اگر نمازگزار مثلاً در حال خم شدن برای رکوع یا سجده یا هنگام سر برداشتن از سجده قبل از اینکه بنشیند، تکبیر بگوید، چنانچه آن را به قصد ذکری که در نماز دستور دادهاند بگوید، آن ذکر صحیح نیست؛ بلکه صحّت نمازش محلّ اشکال است، مگر آنکه جاهل قاصر بوده یا در حال نسیان یا غفلت این کار را انجام داده باشد.
البتّه ذکر «بِحَوْلِ اللّهِ وَقُوَّتِهِ أَقُوْمُ وَأَقْعُدُ» را باید در حال برخاستن برای قیام رکعت بعد بگوید.
مسأله 1315. حرکت دادن دست و انگشتان در هنگام خواندن حمد و سوره یا تسبیحات اربعه یا تشهّد و سلام اشکال ندارد، هرچند احتیاط مستحب است آنها را هم حرکت ندهد.
مسأله 1316. انسان باید نماز را به عربی صحیح بخواند و این حکم اختصاص به حمد و سوره ندارد و شامل تمام ذکرهای واجب نماز مثل تسبیحات اربعه، ذکر رکوع، ذکر سجده، تشهّد و سلام نیز میشود.
مسأله 1317. نمازگزار باید در مورد حروفی که تلفّظ فارسی آنها با عربی تفاوت دارد و تلفّظ اشتباه آنها موجب تغییر معنای کلمه یا بیمعنا شدن آن میگردد، دقّت نماید که آنها را به عربی صحیح ادا نماید؛ این حروف، «نه حرف» میباشند که عبارتند از (ص، ض، ط، ظ، ع، غ، ح، ذ، ث)؛ امّا حروفی که تلفّظ آنها مشترک بین زبان عربی و فارسی است که عبارتند از (أ، إ، ب، ت، ج، خ، د، ر، ز، س، ش، ف، ق، ک، ل، م، ن، و، ه، ی) چنانچه نمازگزار این حروف را به همان زبان فارسی تلفّظ نماید، کافی است، هرچند تلفّظ فصیح عربی آنها مناسبتر است.
شایان ذکر است، مخارج حروف نماز، لازم نیست دقیقاً به کیفیّتی که در کتابهای تجوید بیان شده رعایت گردد؛ بلکه کافی است صدایی که از تلفّظ آن حرف شنیده میشود، عرفاً مانند همان صدایی باشد که از عرب زبانان موقع تلفّظ آن حرف شنیده میشود.
مسأله 1318. خواندن حمد و سوره و سایر ذکرها، باید طوری باشد که در عرف، به آن «سخن گفتن» صدق کند؛ سخن گفتن عبارت است از صدایی که از مخارج و حلق دهان تلفّظ گردد و گوینده چنانچه محیط ساکت باشد، صدای خود را بشنود و شنیدن هَمْهَمۀ صدا نیز کافی است و لازم نیست به گونهای بخواند که تک تک کلماتی را که تلفّظ میکند، تشخیص دهد؛ امّا تنها تصوّر کلمات در ذهن، بدون آنکه زبان و لبها حرکت کند کافی نیست. همچنین، حرکت دادن زبان و لبها (لبخوانی) بدون آنکه صدا از مخارج معمول آن خارج شود، کافی نمیباشد.
شایان ذکر است، این حکم در غیر نماز، هنگام خواندن قرآن و دعاها نیز جاری است.
مسأله 1319. علمای تجوید گفتهاند اگر در کلمهای واو باشد و حرف قبل از واو در آن کلمه، ضمّه (ــُـ) داشته باشد و حرف بعد از واو در آن کلمه همزه باشد، مثل کلمه «سُوْء»، باید فرد آن واو را مدّ بدهد، یعنی آن را بکشد. همچنین، اگر در کلمهای «الف» باشد و حرف قبل از الف در آن کلمه، فتحه (ــَـ) داشته باشد و حرف بعد از الف در آن کلمه همزه باشد، مثل «جآء» یا «مَلآئِکَة» باید فرد الف آن را بکشد و نیز اگر در کلمهای «ی» باشد و حرف قبل از «ی» در آن کلمه کسره (ـِ) داشته باشد و حرف بعد از «ی» در آن کلمه همزه باشد، مثل «جیءَ»، باید فرد «ی» را با مدّ بخواند و اگر بعد از این حروف «واو و الف و ی» به جای همزه، حرفی باشد که ساکن یا تشدیددار است، باز هم باید فرد این سه حرف را با مدّ بخواند؛ ولی ظاهراً صحیح بودن قرائت در چنین مواردی نیاز به مدّ ندارد و کشیدن و مدّ دادن لازم نیست؛ پس چنانچه به دستوری که گفته شد رفتار نکند، باز هم نماز صحیح است؛ البتّه در مثل «وَلَا الضّآلّیٖنَ» که برای درست ادا شدن تشدید و الف، نیاز به مقداری مدّ میباشد، باید فرد به همان مقدار که الف و تشدید لام تلفّظ شود، آن را مدّ بدهد، ولی اگر آن را «وَلَا الضَّلّیٖنَ» (بدون الف) یا «وَلَا الضّٰالیٖنَ» (بدون تشدید لام) بخواند، صحیح نیست.
مسأله 1320. اگر بعد از نون ساکن یا تنوین یکی از حروف «یرملون» قرار گیرد، ادغام واجب نیست، هرچند احتیاط مستحب رعایت ادغام است؛ مثلاً در آیۀ «وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ» نون (وَ لَمْ یَکُنْ) را در لام (لَهُ) ادغام نماید، یا در ذکر شریف «اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ» تنوین (مُحَمَّدٍ) را - در صورت وصل کردن «عَلَیٰ مُحمّدٍ» به «وَآلِ مُحمّد»- در واو ادغام نماید.
ولی چنانچه مورد مذکور در یک کلمه واقع شود و ادغام موجب اشتباه گردد، مثل «صِنْوَان» یا «قِنْوَان» ادغام جایز نیست.
مسأله 1321. «إشباع حروف» در قرائت و اذکار نماز که باعث میشود حرکت تبدیل به حرف گردد، در موارد شایع و متداول در گویش عربزبانان اشکال ندارد، امّا در غیر این موارد، احتیاط واجب در ترک آن است.
مسأله 1322. احتیاط مستحب آن است که نمازگزار هنگام خواندن هر یک از ذکرهای نماز، وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید؛ معنای «وقف به حرکت» آن است که فرد، فتحه، کسره و ضمّه (ـَ ـِ ـُ) آخر کلمهای را بگوید و بین آن کلمه و کلمۀ بعدش فاصله بدهد؛ مثلاً بگوید: «الرَّحْمٰنِ الرَّحیٖمِ» و میم «الرَّحیٖمِ» را کسره (ـِ) بدهد و بعد، قدری فاصله بیندازد و بگوید: «مٰالِکِ یَوْمِ الدّیٖنِ»؛ معنای «وصل به سکون»، آن است که فرد فتحه، کسره و ضمّه (ــَــ ـــِـ ــُــ) کلمهای را نگوید و آن کلمه را به کلمۀ بعد بچسباند، مثل آنکه بگوید: «الرَّحْمٰنِ الرَّحیٖمْ» و میم «الرَّحیٖم» را کسره (ــِـ) ندهد و فوراً «مٰالِکِ یَوْمِ الدّیٖن» را بگوید، یا در ذکر شریف صلواتِ تشهّد بگوید: (اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدْ) و «دال» مُحَمَّد را ساکن تلفّظ نماید و فوراً بقیّۀ ذکر شریف صلوات یعنی (وَآلِ مُحَمَّد) را بگوید.
مسأله 1323. هر گاه بعد از تمام شدن آیه یا کلمهای، شک کند که آن آیه یا کلمه را درست گفته یا نه، مثلاً شک کند که «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَد» را درست گفته یا نه، میتواند به شک خود اعتنا نکند؛ ولی اگر آن آیه یا کلمه را احتیاطاً دوباره بهطور صحیح بگوید، اشکال ندارد[2] و اگر چند مرتبه هم شک کند، میتواند چند بار بگوید؛ امّا اگر به حدّ وسواس برسد، در وسعت وقت نماز، بهتر است تکرار نکند و در وقت کم که تکرار موجب شود قسمتی از نماز بعد از وقت خوانده شود، جایز نیست.
مسأله 1324. اگر انسان کلمهای را (از هر یک از حمد و سوره و ذکرهای واجب نماز) که یاد گرفته، صحیح بداند و در نماز همان طور بخواند و بعد بفهمد آن را غلط خوانده، لازم نیست دوباره نماز را بخواند،[3] هرچند احتیاط مستحب است نماز را در وقت اعاده و در خارج وقت قضا نماید.
مسأله 1325. مزد گرفتن برای یاد دادن قرائت و سایر واجبات نماز، بنابر احتیاط واجب، حرام است؛ ولی مزد گرفتن برای یاد دادن مستحبات آن جایز میباشد.
[1]. شایان ذکر است، از آنجا که بعضی از احکام این فصل بین اذکار نماز و قرائت نماز مشترک میباشد، از بیان مستقلّ آن در مبحث «قرائت» صرف نظر شده و در این مبحث مطرح شده است.
[2]. شایان ذکر است، تکرار سلامهای نماز احکام خاصّی دارد که در مسألۀ «1442» ذکر میشود.
[3]. در این حکم فرق ندارد نمازگزاری که معتقد به صحّت قرائت یا ذکر بوده، در یادگیری تلفّظ صحیح آن کوتاهی کرده باشد یا نه.