کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (1) (چاپ 1403)
جستجو در:
مستحبات قیام ←
→ مستحبات تکبیرة الاحرام
3. قیام
مسأله 1251. ایستادن و قیام در چهار قسمت نماز، در صورت امکان واجب است:
1. قیام در هنگام گفتن تکبیرة الاحرام؛
2. قیام پیش از رکوع که آن را «قیام متّصل به رکوع» میگویند؛
3. قیام در هنگام قرائت (خواندن حمد و سوره و تسبیحات اربعه)؛
4. قیام بعد از رکوع.
قیام در مورد اوّل و دوّم، علاوه بر اینکه واجب است، رکن نماز نیز میباشد و امّا قیام در مورد سوّم و چهارم، هرچند واجب است، امّا رکن نماز نمیباشد و اگر کسی آن را از روی فراموشی ترک کند، نمازش صحیح است.
مسأله 1252. منظور از «قیام متّصل به رکوع» آن است که فرد از حالت ایستاده به رکوع برود. بنابراین، اگر نمازگزار رکوع را فراموش کند و بعد از حمد و سوره بنشیند و یادش بیاید که رکوع نکرده، باید بایستد و از حالت ایستاده به رکوع برود و اگر بدون اینکه بایستد، به حال خمیدگی به رکوع برگردد، چون قیام متّصل به رکوع را بهجا نیاورده، کافی نیست.
شایان ذکر است، قیام متّصل به رکوع، به معنای مَکث و درنگ کردن قبل از رکوع نیست و توضیح بیشتر آن در فصل رکوع خواهد آمد.
مسأله 1253. انسان هنگامی که برای قیام واجب ایستاده (همۀ چهار نوع قیام که در مسألۀ «1251» ذکر شد)، باید موارد مذکور در این مسأله و مسائل بعد را رعایت نماید:
1. راه نرود و جابجا نشود؛
2. صاف بایستد و به طرفی خم نشود؛
3. بنابر احتیاط واجب به جایی تکیه نکند؛
4. بنابر احتیاط واجب طمأنینه و آرامش خود را حفظ نماید.
البتّه، اگر این موارد از روی ناچاری و اضطرار باشد، اشکال ندارد.
مسأله 1254. نمازگزار باید بنابر احتیاط واجب در هنگام قیام، هر دو پا را روی زمین بگذارد؛ مثلاً در حال خواندن حمد بنابر احتیاط واجب نمیتواند پای خود را - هرچند برای لحظهای - از زمین بردارد؛ ولی در حالی که مشغول قرائت نیست و ساکت میباشد، از این جهت مانعی ندارد. همچنین، لازم نیست سنگینی بدن نمازگزار روی هر دو پا باشد و اگر روی یک پا هم باشد، اشکال ندارد.
مسأله 1255. کسی که میتواند درست بایستد، اگر پاها را خیلی باز بگذارد که ایستادن و قیام بر او عرفاً صدق نکند، نمازش باطل است؛ بلکه بنابر احتیاط لازم نباید پاها را زیاد باز بگذارد، هرچند ایستادن و قیام صدق کند.
مسأله 1256. اگر نمازگزار هنگامی که برای قیام واجب ایستاده - هرچند قیامهای رکنی - از روی فراموشی بدن را تکان دهد یا قدری راه برود یا جا بهجا شود به گونهای که صورت نماز به هم نخورد و از قبله منحرف نشود یا به طرفی خم شود، طوری که با صدق قیام و رو به قبله بودن سازگار باشد یا به جایی تکیه کند، اشکال ندارد.
مسأله 1257. تا انسان میتواند ایستاده نماز بخواند، نباید بنشیند، مثلاً کسی که در هنگام ایستادن، بدنش حرکت میکند یا مجبور است به چیزی تکیه دهد یا بدنش را کمی کج کند یا پاهایش را بیشتر از معمول باز بگذارد، به گونهای که در این موارد ایستادن عرفاً صدق میکند، باید هر طور که میتواند ایستاده نماز بخواند؛
ولی اگر به هیچ صورت نتواند بایستد، باید راست بنشیند و نشسته نماز بخواند. بنابراین، نماز خواندن ایستاده با قیام اضطراری (مثل موارد ذکر شده)، مقدّم بر نماز خواندن نشسته است.
مسأله 1258. نمازگزار باید در صورت امکان، هر چهار قیام واجب را که در مسألۀ «1251» گذشت انجام دهد و چنانچه نتواند هر چهار قیام را رعایت نماید، هر کدام را میتواند باید انجام دهد و در صورت تزاحم، رعایت قیام رکنی بر رعایت قیام غیر رکنی مقدّم میشود، هرچند قیام رکنی از نظر زمانی مؤخّر باشد و در غیر این مورد، مطلقاً رعایت قیامی که از نظر زمانی جلوتر است مقدّم میشود، مگر در تزاحم بین رعایت قیام متّصل به رکوع و قیام هنگام تکبیرة الاحرام، که رعایت قیام متّصل به رکوع مقدّم میگردد. بنابراین:
- در صورت تزاحم بین هر چهار قیام، رعایت قیام متّصل به رکوع، مقدّم بر رعایت سه قیام دیگر است؛
- در صورت تزاحم بین قیام هنگام تکبیرة الاحرام و قیام هنگام قرائت و قیام بعد از رکوع، رعایت قیام هنگام تکبیرة الاحرام مقدّم بر رعایت دو قیام دیگر است؛
- در صورت تزاحم بین قیام هنگام قرائت با قیام بعد از رکوع، هر کدام را که از نظر زمانی مقدّم است باید مراعات نماید؛ مثلاً اگر امر دایر شود بین رعایت قیام بعد از رکوع در رکعت اوّل و قیام هنگام حمد و سورۀ رکعت دوّم، باید قیام بعد از رکوع در رکعت اوّل را رعایت نماید. همچنین، اگر امر دایر شود بین قیام هنگام حمد و سوره و قیام بعد از رکوع و هر دو قیام مربوط به یک رکعت باشد، باید رعایت قیام هنگام حمد و سوره را مقدّم نماید؛
- در صورت تزاحم بین قیام هنگام حمد و سوره در رکعت اوّل و دوّم، قیام رکعت اوّل مقدّم میشود؛
- در صورت تزاحم قیام متّصل به رکوع در رکعت اوّل و رکعت دوّم، قیام رکعت اوّل مقدّم میگردد.
مسأله 1259. تا انسان میتواند بنشیند، نباید خوابیده نماز بخواند و اگر نتواند راست بنشیند، باید هر طور که میتواند بنشیند؛ امّا اگر به هیچ صورت نمیتواند بنشیند، باید به گونهای که در احکام قبله مسألۀ «998» گفته شد، به پهلو بخوابد، طوری که جلوی بدنش رو به قبله باشد و تا وقتی که ممکن است به پهلوی راست بخوابد، نباید بنابر احتیاط لازم به پهلوی چپ بخوابد و اگر این دو ممکن نباشد، باید به پشت بخوابد، طوری که کف پاهای او رو به قبله باشد.
مسأله 1260. کسی که میتواند بایستد، اگر بترسد به علّت ایستادن - هرچند با تکیه دادن به دیوار یا عصا و مانند آن باشد - مریض شود یا ضرر قابل توجّهی به او برسد، میتواند نشسته نماز بخواند و چنانچه از نشستن هم بترسد، میتواند خوابیده نماز بخواند و حکم برطرف شدن عذرش قبل از سپری شدن وقت در مسألۀ «1265» خواهد آمد.
شایان ذکر است، فردی که نماز ایستاده برای وی ضرر دارد، در صورتی که ضرر را تحمّل کرده و ایستاده نماز بخواند، چنانچه ضرر مذکور به حدّی نباشد که تحمّلش حرام است،[1] نمازش صحیح است، وگرنه محلّ اشکال میباشد.
همچنین فردی که خواندن نماز به صورت ایستاده برای وی مشقّت فوقالعاده دارد که معمولاً تحمّل نمیشود (حَرَج)، چنانچه حرج را تحمّل نموده و ایستاده نماز بخواند، نمازش صحیح است.
مسأله 1261. اگر نمازگزار در بین نماز از ایستادن ناتوان شود، در صورتی که از برطرف شدن ناتوانی خویش تا آخر وقت نماز ناامید باشد، باید بنشیند و ادامۀ نماز را نشسته بخواند و اگر نمازگزار از نشستن هم ناتوان شود، باید بخوابد و ادامۀ نماز را خوابیده با رعایت جهت قبله که در مسألۀ «998» بیان شد بهجا آورد؛ ولی تا بدنش آرام نگرفته، باید چیزی از ذکرهای واجب را نگوید و حکم گفتن ذکرهای مستحبی در حال حرکت در مسألۀ «1314» خواهد آمد؛ امّا چنانچه فرد میداند یا اطمینان دارد که ناتوانیش تا آخر وقت نماز باقی نمیماند و قبل از سپری شدن وقت میتواند نماز را مثلاً در حال ایستاده بخواند، در این صورت نماز را قطع کرده و بعداً باید نماز را در حال توانایی در داخل وقت ایستاده بخواند.
همچنین، اگر ناامید نبوده و احتمال معقول بدهد که ناتوانیش تا آخر وقت نماز برطرف میشود، میتواند رجاءً آن را به کیفیّتی که بیان شد به پایان برساند و چنانچه عذرش تا آخر وقت باقی ماند، نمازی که خوانده کافی است و اگر عذرش برطرف شد، باید آن را دوباره بخواند.
مسأله 1262. کسی که طبق وظیفهاش نشسته نماز میخواند، اگر بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بایستد و رکوع را ایستاده بهجا آورد، باید بایستد و از حال ایستاده به رکوع رود و اگر نتواند، باید رکوع را هم نشسته بهجا آورد.
مسأله 1263. کسی که طبق وظیفهاش نشسته نماز میخواند، اگر در بین نماز بتواند بایستد، باید مقداری را که میتواند، ایستاده بخواند، ولی تا بدنش آرام نگرفته، باید چیزی از ذکرهای واجب را نخواند؛ امّا اگر بداند مقدار کمی میتواند بایستد، باید آن را به قیام متّصل به رکوع اختصاص دهد.
مسأله 1264. کسی که طبق وظیفهاش خوابیده نماز میخواند، اگر در بین نماز بتواند بنشیند، باید مقداری را که میتواند، نشسته بخواند و نیز اگر میتواند بایستد باید مقداری را که میتواند، ایستاده بخواند، ولی تا بدنش آرام نگرفته باید چیزی از اذکار واجب را نخواند، امّا اگر بداند مقدار کمی میتواند بایستد، باید آن را به قیام متّصل به رکوع اختصاص دهد.
مسأله 1265. اگر انسان ناامید نباشد از اینکه بتواند در آخر وقت ایستاده نماز بخواند، چنانچه اوّل وقت، نماز را بخواند و در آخر وقت قدرت و توانایی بر ایستادن پیدا کند، باید نماز را دوباره بهجا آورد؛ ولی اگر ناامید از آن باشد که بتواند نماز را ایستاده بخواند و در اوّل وقت نماز را بخواند، سپس قدرت بر ایستادن پیدا کند، لازم نیست نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1266. اگر وضعیّت فرد به گونهای است که چنانچه نماز را نشسته بخواند، وضوی او تا آخر نماز حفظ میشود و حَدَثی از وی سر نمیزند، ولی اگر ایستاده بخواند، حَدَث از وی خارج میشود، چنانچه امر بین دو صورت مذکور منحصر باشد، باید نماز را نشسته بخواند تا از وی حدث سر نزند؛ امّا اگر فرد برای مبتلا نشدن به حَدَث، وضعیّتش طوری است که یا باید نماز را ایستاده با رکوع و سجود اشارهای انجام دهد و یا نماز را نشسته با رکوع و سجود عادی بهجا آورد، باید نماز را ایستاده با رکوع و سجود اشارهای انجام دهد.
1. قیام در هنگام گفتن تکبیرة الاحرام؛
2. قیام پیش از رکوع که آن را «قیام متّصل به رکوع» میگویند؛
3. قیام در هنگام قرائت (خواندن حمد و سوره و تسبیحات اربعه)؛
4. قیام بعد از رکوع.
قیام در مورد اوّل و دوّم، علاوه بر اینکه واجب است، رکن نماز نیز میباشد و امّا قیام در مورد سوّم و چهارم، هرچند واجب است، امّا رکن نماز نمیباشد و اگر کسی آن را از روی فراموشی ترک کند، نمازش صحیح است.
مسأله 1252. منظور از «قیام متّصل به رکوع» آن است که فرد از حالت ایستاده به رکوع برود. بنابراین، اگر نمازگزار رکوع را فراموش کند و بعد از حمد و سوره بنشیند و یادش بیاید که رکوع نکرده، باید بایستد و از حالت ایستاده به رکوع برود و اگر بدون اینکه بایستد، به حال خمیدگی به رکوع برگردد، چون قیام متّصل به رکوع را بهجا نیاورده، کافی نیست.
شایان ذکر است، قیام متّصل به رکوع، به معنای مَکث و درنگ کردن قبل از رکوع نیست و توضیح بیشتر آن در فصل رکوع خواهد آمد.
مسأله 1253. انسان هنگامی که برای قیام واجب ایستاده (همۀ چهار نوع قیام که در مسألۀ «1251» ذکر شد)، باید موارد مذکور در این مسأله و مسائل بعد را رعایت نماید:
1. راه نرود و جابجا نشود؛
2. صاف بایستد و به طرفی خم نشود؛
3. بنابر احتیاط واجب به جایی تکیه نکند؛
4. بنابر احتیاط واجب طمأنینه و آرامش خود را حفظ نماید.
البتّه، اگر این موارد از روی ناچاری و اضطرار باشد، اشکال ندارد.
مسأله 1254. نمازگزار باید بنابر احتیاط واجب در هنگام قیام، هر دو پا را روی زمین بگذارد؛ مثلاً در حال خواندن حمد بنابر احتیاط واجب نمیتواند پای خود را - هرچند برای لحظهای - از زمین بردارد؛ ولی در حالی که مشغول قرائت نیست و ساکت میباشد، از این جهت مانعی ندارد. همچنین، لازم نیست سنگینی بدن نمازگزار روی هر دو پا باشد و اگر روی یک پا هم باشد، اشکال ندارد.
مسأله 1255. کسی که میتواند درست بایستد، اگر پاها را خیلی باز بگذارد که ایستادن و قیام بر او عرفاً صدق نکند، نمازش باطل است؛ بلکه بنابر احتیاط لازم نباید پاها را زیاد باز بگذارد، هرچند ایستادن و قیام صدق کند.
مسأله 1256. اگر نمازگزار هنگامی که برای قیام واجب ایستاده - هرچند قیامهای رکنی - از روی فراموشی بدن را تکان دهد یا قدری راه برود یا جا بهجا شود به گونهای که صورت نماز به هم نخورد و از قبله منحرف نشود یا به طرفی خم شود، طوری که با صدق قیام و رو به قبله بودن سازگار باشد یا به جایی تکیه کند، اشکال ندارد.
مسأله 1257. تا انسان میتواند ایستاده نماز بخواند، نباید بنشیند، مثلاً کسی که در هنگام ایستادن، بدنش حرکت میکند یا مجبور است به چیزی تکیه دهد یا بدنش را کمی کج کند یا پاهایش را بیشتر از معمول باز بگذارد، به گونهای که در این موارد ایستادن عرفاً صدق میکند، باید هر طور که میتواند ایستاده نماز بخواند؛
ولی اگر به هیچ صورت نتواند بایستد، باید راست بنشیند و نشسته نماز بخواند. بنابراین، نماز خواندن ایستاده با قیام اضطراری (مثل موارد ذکر شده)، مقدّم بر نماز خواندن نشسته است.
مسأله 1258. نمازگزار باید در صورت امکان، هر چهار قیام واجب را که در مسألۀ «1251» گذشت انجام دهد و چنانچه نتواند هر چهار قیام را رعایت نماید، هر کدام را میتواند باید انجام دهد و در صورت تزاحم، رعایت قیام رکنی بر رعایت قیام غیر رکنی مقدّم میشود، هرچند قیام رکنی از نظر زمانی مؤخّر باشد و در غیر این مورد، مطلقاً رعایت قیامی که از نظر زمانی جلوتر است مقدّم میشود، مگر در تزاحم بین رعایت قیام متّصل به رکوع و قیام هنگام تکبیرة الاحرام، که رعایت قیام متّصل به رکوع مقدّم میگردد. بنابراین:
- در صورت تزاحم بین هر چهار قیام، رعایت قیام متّصل به رکوع، مقدّم بر رعایت سه قیام دیگر است؛
- در صورت تزاحم بین قیام هنگام تکبیرة الاحرام و قیام هنگام قرائت و قیام بعد از رکوع، رعایت قیام هنگام تکبیرة الاحرام مقدّم بر رعایت دو قیام دیگر است؛
- در صورت تزاحم بین قیام هنگام قرائت با قیام بعد از رکوع، هر کدام را که از نظر زمانی مقدّم است باید مراعات نماید؛ مثلاً اگر امر دایر شود بین رعایت قیام بعد از رکوع در رکعت اوّل و قیام هنگام حمد و سورۀ رکعت دوّم، باید قیام بعد از رکوع در رکعت اوّل را رعایت نماید. همچنین، اگر امر دایر شود بین قیام هنگام حمد و سوره و قیام بعد از رکوع و هر دو قیام مربوط به یک رکعت باشد، باید رعایت قیام هنگام حمد و سوره را مقدّم نماید؛
- در صورت تزاحم بین قیام هنگام حمد و سوره در رکعت اوّل و دوّم، قیام رکعت اوّل مقدّم میشود؛
- در صورت تزاحم قیام متّصل به رکوع در رکعت اوّل و رکعت دوّم، قیام رکعت اوّل مقدّم میگردد.
مسأله 1259. تا انسان میتواند بنشیند، نباید خوابیده نماز بخواند و اگر نتواند راست بنشیند، باید هر طور که میتواند بنشیند؛ امّا اگر به هیچ صورت نمیتواند بنشیند، باید به گونهای که در احکام قبله مسألۀ «998» گفته شد، به پهلو بخوابد، طوری که جلوی بدنش رو به قبله باشد و تا وقتی که ممکن است به پهلوی راست بخوابد، نباید بنابر احتیاط لازم به پهلوی چپ بخوابد و اگر این دو ممکن نباشد، باید به پشت بخوابد، طوری که کف پاهای او رو به قبله باشد.
مسأله 1260. کسی که میتواند بایستد، اگر بترسد به علّت ایستادن - هرچند با تکیه دادن به دیوار یا عصا و مانند آن باشد - مریض شود یا ضرر قابل توجّهی به او برسد، میتواند نشسته نماز بخواند و چنانچه از نشستن هم بترسد، میتواند خوابیده نماز بخواند و حکم برطرف شدن عذرش قبل از سپری شدن وقت در مسألۀ «1265» خواهد آمد.
شایان ذکر است، فردی که نماز ایستاده برای وی ضرر دارد، در صورتی که ضرر را تحمّل کرده و ایستاده نماز بخواند، چنانچه ضرر مذکور به حدّی نباشد که تحمّلش حرام است،[1] نمازش صحیح است، وگرنه محلّ اشکال میباشد.
همچنین فردی که خواندن نماز به صورت ایستاده برای وی مشقّت فوقالعاده دارد که معمولاً تحمّل نمیشود (حَرَج)، چنانچه حرج را تحمّل نموده و ایستاده نماز بخواند، نمازش صحیح است.
مسأله 1261. اگر نمازگزار در بین نماز از ایستادن ناتوان شود، در صورتی که از برطرف شدن ناتوانی خویش تا آخر وقت نماز ناامید باشد، باید بنشیند و ادامۀ نماز را نشسته بخواند و اگر نمازگزار از نشستن هم ناتوان شود، باید بخوابد و ادامۀ نماز را خوابیده با رعایت جهت قبله که در مسألۀ «998» بیان شد بهجا آورد؛ ولی تا بدنش آرام نگرفته، باید چیزی از ذکرهای واجب را نگوید و حکم گفتن ذکرهای مستحبی در حال حرکت در مسألۀ «1314» خواهد آمد؛ امّا چنانچه فرد میداند یا اطمینان دارد که ناتوانیش تا آخر وقت نماز باقی نمیماند و قبل از سپری شدن وقت میتواند نماز را مثلاً در حال ایستاده بخواند، در این صورت نماز را قطع کرده و بعداً باید نماز را در حال توانایی در داخل وقت ایستاده بخواند.
همچنین، اگر ناامید نبوده و احتمال معقول بدهد که ناتوانیش تا آخر وقت نماز برطرف میشود، میتواند رجاءً آن را به کیفیّتی که بیان شد به پایان برساند و چنانچه عذرش تا آخر وقت باقی ماند، نمازی که خوانده کافی است و اگر عذرش برطرف شد، باید آن را دوباره بخواند.
مسأله 1262. کسی که طبق وظیفهاش نشسته نماز میخواند، اگر بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بایستد و رکوع را ایستاده بهجا آورد، باید بایستد و از حال ایستاده به رکوع رود و اگر نتواند، باید رکوع را هم نشسته بهجا آورد.
مسأله 1263. کسی که طبق وظیفهاش نشسته نماز میخواند، اگر در بین نماز بتواند بایستد، باید مقداری را که میتواند، ایستاده بخواند، ولی تا بدنش آرام نگرفته، باید چیزی از ذکرهای واجب را نخواند؛ امّا اگر بداند مقدار کمی میتواند بایستد، باید آن را به قیام متّصل به رکوع اختصاص دهد.
مسأله 1264. کسی که طبق وظیفهاش خوابیده نماز میخواند، اگر در بین نماز بتواند بنشیند، باید مقداری را که میتواند، نشسته بخواند و نیز اگر میتواند بایستد باید مقداری را که میتواند، ایستاده بخواند، ولی تا بدنش آرام نگرفته باید چیزی از اذکار واجب را نخواند، امّا اگر بداند مقدار کمی میتواند بایستد، باید آن را به قیام متّصل به رکوع اختصاص دهد.
مسأله 1265. اگر انسان ناامید نباشد از اینکه بتواند در آخر وقت ایستاده نماز بخواند، چنانچه اوّل وقت، نماز را بخواند و در آخر وقت قدرت و توانایی بر ایستادن پیدا کند، باید نماز را دوباره بهجا آورد؛ ولی اگر ناامید از آن باشد که بتواند نماز را ایستاده بخواند و در اوّل وقت نماز را بخواند، سپس قدرت بر ایستادن پیدا کند، لازم نیست نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1266. اگر وضعیّت فرد به گونهای است که چنانچه نماز را نشسته بخواند، وضوی او تا آخر نماز حفظ میشود و حَدَثی از وی سر نمیزند، ولی اگر ایستاده بخواند، حَدَث از وی خارج میشود، چنانچه امر بین دو صورت مذکور منحصر باشد، باید نماز را نشسته بخواند تا از وی حدث سر نزند؛ امّا اگر فرد برای مبتلا نشدن به حَدَث، وضعیّتش طوری است که یا باید نماز را ایستاده با رکوع و سجود اشارهای انجام دهد و یا نماز را نشسته با رکوع و سجود عادی بهجا آورد، باید نماز را ایستاده با رکوع و سجود اشارهای انجام دهد.
[1]. منظور از ضرر حرام، ضررهای کلّی و شدید است که موجب هلاکت انسان یا نقص اعضای بدن مثل قطع پا میباشد.