کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (1) (چاپ 1403)
جستجو در:
مقدّمۀ دوّم: رعایت قبله ←
→ وقت فضیلت نماز عشاء
احکام دیگر اوقات نماز
مسأله 970. انسان زمانی میتواند مشغول نماز شود که یقین کند وقت فرا رسیده یا دو مرد عادل به داخل شدن وقت، خبر دهند، بلکه به خبر و به اذان شخصی که مکلّف بداند شدیداً مراعات فرا رسیدن وقت را میکند، چنانچه موجب اطمینان شود نیز میتوان اکتفا نمود.
مسأله 971. اگر فرد به علّت مانع شخصی - مانند نابینایی یا در زندان بودن - نتواند در اوّل وقت نماز به فرا رسیدن وقت یقین یا اطمینان کند، باید نماز را به تأخیر بیندازد تا یقین یا اطمینان کند وقت فرا رسیده است. همچنین است بنابر احتیاط لازم، اگر مانع از یقین یا اطمینان به فرارسیدن وقت از موانع عمومی از قبیل ابر و غبار و مانند اینها باشد.
مسأله 972. اگر وقت نماز به قدری کم باشد که به سبب بهجا آوردن بعضی از کارهای مستحب نماز، مقداری از آن بعد از وقت خوانده میشود، فرد باید آن مستحب را بهجا نیاورد؛
مثلاً اگر به سبب خواندن قنوت، مقداری از نماز بعد از وقت خوانده میشود، باید قنوت را نخواند و اگر خواند، در صورتی نمازش صحیح است که حدّاقل یک رکعت از آن در وقت واقع شده باشد.
مسأله 973. کسی که به اندازۀ خواندن یک رکعت نماز وقت دارد، باید نماز را به نیّت ادا بخواند، ولی نباید عمداً نماز را تا این وقت تأخیر بیندازد.
مسأله 974. کسی که مسافر نیست، اگر تا غروب آفتاب و پنهان شدن خورشید، به اندازۀ پنج رکعت نماز وقت داشته باشد یا آنکه شک داشته باشد به اندازۀ پنج رکعت وقت دارد یا کمتر از آن، باید نماز ظهر و عصر را به ترتیب بخواند؛
امّا اگر کمتر از پنج رکعت وقت داشته باشد، احتیاط واجب است به روش ذیل رفتار نماید:
احتیاطاً نماز عصر را قبل از نماز ظهر بخواند، سپس نماز ظهر را در فاصلۀ زمانی غروب تا مغرب، بدون نیّت ادا و قضا بهجا آورد، سپس برای رعایت ترتیب، دوباره نماز عصر را بدون نیّت ادا و قضا بخواند.[1]
همین طور، اگر آفتاب غروب نموده و تا مغرب به اندازۀ پنج رکعت وقت داشته باشد یا آنکه شک داشته باشد به اندازۀ پنج رکعت وقت دارد یا کمتر، نماز ظهر و عصر را بنابر احتیاط واجب در همان فاصلۀ زمانی، بدون نیّت ادا و قضا بخواند؛ امّا اگر کمتر وقت داشته باشد، احتیاط واجب است به روش ذیل رفتار نماید: احتیاطاً نماز عصر را قبل از نماز ظهر بدون نیّت ادا و قضا بخواند، بعد نماز ظهر را قضا نموده، سپس احتیاطاً نماز عصر را هم برای رعایت ترتیب دوباره بهجا آورد.[2]
مسأله 975. تمام احکامی که در مسألۀ قبل ذکر شد، برای مسافر نیز جاری است؛ با این تفاوت که ملاک در زمان باقیمانده تا غروب یا مغرب در اینجا سه رکعت است، نه پنج رکعت.
مسأله 976. کسی که مسافر نیست، اگر تا نصف شب به اندازۀ خواندن پنج رکعت نماز وقت داشته باشد یا آنکه شک داشته باشد به اندازۀ خواندن پنج رکعت نماز وقت دارد یا کمتر از آن، باید نماز مغرب و عشاء را به ترتیب بخواند و اگر به اندازۀ چهار رکعت یا کمتر وقت داشته باشد، باید ابتدا نماز عشاء را بخواند.
مسأله 977. کسی که مسافر است اگر تا نصف شب به اندازۀ خواندن چهار رکعت نماز وقت داشته باشد یا آنکه شک داشته باشد به اندازۀ خواندن چهار رکعت نماز وقت دارد یا کمتر از آن، باید نماز مغرب و عشاء را به ترتیب بخواند؛
امّا اگر به اندازۀ سه رکعت نماز وقت دارد، باید ابتدا نماز عشاء را خوانده، سپس فوراً در یک رکعت باقیمانده تا نصف شب، نماز مغرب را به نیّت ادا بخواند و اگر تا نصف شب تنها به اندازۀ دو رکعت یا یک رکعت نماز وقت دارد باید ابتدا نماز عشاء را بخواند.
مسأله 978. هر گاه بچّۀ نابالغ در بین وقت نماز بالغ گردد، در صورتی که به اندازۀ خواندن یک رکعت نماز یا بیشتر وقت داشته باشد، واجب است نماز را بخواند و چنانچه قبل از بلوغ، بعد از فرا رسیدن وقت، نماز را خوانده باشد و قبل از سپری شدن وقت بالغ گردد، دوباره خواندن نماز واجب نیست، هرچند احتیاط مستحب است که آن را دوباره بهجا آورد.
مسأله 979. هر گاه انسان عذری داشته باشد که اگر بخواهد در اوّل وقت نماز بخواند، ناچار است آن را با تیمّم بهجا آورد، چنانچه مأیوس از برطرف شدن آن عذر باشد، یا احتمال عقلایی دهد با تأخیر انداختن نماز، از تیمّم هم ناتوان شود، میتواند در اوّل وقت، تیمّم کند و نماز بخواند؛
ولی اگر مأیوس نباشد، باید صبر کند تا عذرش برطرف شود یا مأیوس شود و چنانچه عذر او برطرف نشد، در آخر وقت، نماز بخواند و لازم نیست به قدری صبر کند که فقط بتواند کارهای واجب نماز را انجام دهد؛ بلکه برای مستحبات نماز نیز مانند اذان و اقامه و قنوت، اگر وقت دارد میتواند تیمّم کند و نماز را با آن مستحبات بهجا آورد.
حکم هر کدام از عذرهای دیگر - غیر از موارد تیمّم - در فصلهای مربوطه بیان شده است.
مسأله 980. کسی که بعضی از مسائل نماز را نمیداند و نمیتواند بدون یاد گرفتن، آن را بهطور صحیح انجام دهد یا شکّیات و سهویات را نمیداند و احتمال معقول میدهد یکی از آنها در نماز پیش آید و به علّت یاد نگرفتن با حکم الزامی مخالفت نماید - مانند اینکه حرامی را مرتکب شود - باید برای یاد گرفتن آنها نماز را از اوّل وقت تأخیر بیندازد.
مسأله 981. کسی که بعضی از مسائل نماز را نمیداند، چنانچه به امید آنکه بهطور صحیح، نماز را بهجا آورد، مشغول نماز بشود و در بین نماز مسألهای که حکم آن را نمیداند پیش نیاید، نماز او صحیح است؛
امّا اگر مسألهای که حکم آن را نمیداند پیش آید، جایز است به یکی از دو طرفی که احتمال میدهد - به امید آنکه وظیفۀ او باشد - عمل نماید و نماز را تمام کند، ولی بعد از نماز باید مسأله را بپرسد که اگر نمازش باطل بوده، دوباره بخواند و اگر صحیح بوده، دوباره خواندن لازم نیست.
مسأله 982. اگر وقت نماز وسعت داشته باشد و طلبکار هم طلب خود را که زمان ادایش فرا رسیده و بدهکار توانایی پرداخت آن را دارد، از وی مطالبه نماید، بدهکار در صورت امکان باید اوّل بدهی خود را بدهد، بعد نماز بخواند.
همین طور، اگر کار واجب دیگری که باید فوراً آن را بهجا آورد اتّفاق بیفتد - مثلاً ببیند مسجد نجس است - باید اوّل مسجد را تطهیر کند، بعد نماز بخواند؛
البتّه در هر دو صورت، چنانچه عمداً اوّل نماز بخواند، معصیت کرده، ولی نماز او صحیح است.
مسأله 983. انسان باید نماز عصر را بعد از نماز ظهر و نماز عشاء را بعد از نماز مغرب بخواند و چنانچه عمداً نماز عصر را قبل از نماز ظهر و نماز عشاء را پیش از نماز مغرب بخواند، باطل است؛
امّا اگر به جهت ندانستن مسأله و جهل به حکم، نماز عصر را قبل از نماز ظهر و نماز عشاء را قبل از نماز مغرب میخوانده، در صورتی که در یادگیری مسأله کوتاهی کرده و جاهل مقصّر بوده، بنابر احتیاط واجب نماز عصر و عشای او باطل است و چنانچه جاهل قاصر بوده و معذور باشد، اشکال ندارد و نمازش صحیح است.
مسأله 984. اگر انسان قبل از خواندن نماز ظهر، سهواً مشغول نماز عصر شود و در بین نماز متوجّه اشتباه خود شود، باید نیّت را به نماز ظهر برگرداند، یعنی نیّت کند: «آنچه تا حال خواندهام و آنچه را مشغولم و آنچه بعد میخوانم همه نماز ظهر باشد»، ولی نباید این نیّت را به زبان جاری سازد و بعد از آنکه نماز را تمام کرد، نماز عصر را بخواند.
مسأله 985. اگر فرد قبل از خواندن نماز مغرب، سهواً مشغول نماز عشاء شود و در بین نماز بفهمد که اشتباه کرده، چنانچه به رکوع رکعت چهارم نرفته، باید نیّت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام کند و بعد نماز عشاء را بخواند، و اگر به رکوع رکعت چهارم رفته، نماز عشاء را تمام کند و این نماز صحیح میباشد و بعد از آن، نماز مغرب را بهجا آورد.
مسأله 986. اگر انسان به نیّت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بین نماز یادش بیاید نماز ظهر را خوانده است، نمیتواند نیّت را به نماز عصر برگرداند، بلکه باید نماز را بشکند و نماز عصر را بخواند و در مورد نماز مغرب و عشاء نیز، حکم چنین است.
مسأله 987. اگر فرد در بین نماز عصر یقین کند نماز ظهر را نخوانده و نیّت را به نماز ظهر برگرداند، چنانچه یادش بیاید که نماز ظهر را خوانده، میتواند نیّت را به نماز عصر برگرداند و نماز را تمام کند؛
البتّه این حکم در صورتی است که بعضی از اجزای نماز را به نیّت ظهر بهجا نیاورده باشد یا آنکه اگر بهجا آورده، دوباره به نیّت عصر آن را بهجا آورد؛ ولی اگر آن جزء، «رکعت» باشد، نماز او در هر صورت باطل است و همین طور، اگر «رکوع» یا «دو سجده از یک رکعت» باشد، نمازش بنابر احتیاط لازم، باطل است.
مسأله 988. اگر انسان در بین نماز عصر شک کند نماز ظهر را خوانده یا نه، باید نماز را به نیّت عصر تمام کند و بعداً نماز ظهر را بهجا آورد؛ ولی اگر وقت به قدری کم است که بعد از تمام شدن نماز عصر، وقت نماز به پایان برسد و برای یک رکعت نماز هم وقت باقی نمانده باشد، لازم نیست نماز ظهر را قضا کند.
مسأله 989. اگر فرد در بین نماز عشاء شک کند نماز مغرب را خوانده یا نه - چه وارد رکوع رکعت چهارم شده و چه نشده - باید به نیّت عشاء نماز را تمام کند و بعد، نماز مغرب را بهجا آورد؛[3] ولی اگر وقت به قدری کم است که بعد از تمام شدن نماز، وقت تمام شود و به مقدار یک رکعت نماز هم وقت باقی نمانده باشد، لازم نیست نماز مغرب را قضا کند.
مسأله 990. اگر انسان قبل از گذشتن وقت نماز ظهر و عصر بداند چهار رکعت نماز خوانده، ولی نداند به نیّت ظهر خوانده یا به نیّت عصر، باید چهار رکعت نماز به نیّت نمازی که بر او واجب است (نیّت ما فی الذمّه) بخواند.
همین طور، اگر قبل از گذشتن وقت نماز مغرب و عشاء بداند یک نماز خوانده، ولی نداند نماز مغرب خوانده یا نماز عشاء بهجا آورده است، باید نماز مغرب و عشاء - هر دو - را بخواند و چنانچه در وقت اختصاصی عشاء باشد، باید نماز عشاء را بخواند و بعداً قضای نماز مغرب را نیز بنابر احتیاط واجب انجام دهد.
مسأله 991. اگر انسان نمازی را که خوانده، احتیاطاً دوباره بخواند و در بین نماز یادش بیاید نمازی را که باید قبل از آن بخواند نخوانده، نمیتواند نیّت را به آن نماز برگرداند؛ مثلاً هنگامی که فرد نماز عصر را احتیاطاً میخواند، اگر یادش بیاید نماز ظهر را نخوانده، نمیتواند نیّت را به نماز ظهر برگرداند.
مسأله 992. برگرداندن نیّت از نماز قضا به نماز ادا و از نماز مستحب به نماز واجب جایز نیست. همین طور، جواز عدول از نماز قضای بعدی به نماز قضای قبل از آن، محلّ اشکال است، هرچند هر دو نماز قضا مربوط به ظهر و عصر یک روز یا مغرب و عشای یک شب باشد.
مسأله 993. اگر وقت نماز ادا وسعت داشته باشد، انسان میتواند در بین نماز، چنانچه یادش بیاید که نماز قضا بر ذمّه دارد، نیّت را به نماز قضا برگرداند؛ بلکه در این صورت، چنانچه وقت فضیلت نماز ادایی وسعت داشته باشد، عدول از نماز ادا به نماز قضا، مستحب نیز میباشد؛
البتّه باید برگرداندن نیّت به نماز قضا، ممکن باشد؛ مثلاً اگر مشغول نماز ظهر است، در صورتی میتواند نیّت را به قضای صبح برگرداند که وارد رکوع رکعت سوّم نشده باشد.
مسأله 994. بیدار کردن فرد خواب برای نماز امری پسندیده است، بلکه گاهی به جهت امر به معروف واجب، لازم میباشد، مانند جایی که خوابیدن فرد از روی سهلانگاری و سبک شمردن نماز باشد؛ البتّه اگر بیدار کردن فرد مریض و مانند آن موجب اذیّت وی میشود، باید برای اقدام به آن مجوّز شرعی داشته باشد.
مسأله 971. اگر فرد به علّت مانع شخصی - مانند نابینایی یا در زندان بودن - نتواند در اوّل وقت نماز به فرا رسیدن وقت یقین یا اطمینان کند، باید نماز را به تأخیر بیندازد تا یقین یا اطمینان کند وقت فرا رسیده است. همچنین است بنابر احتیاط لازم، اگر مانع از یقین یا اطمینان به فرارسیدن وقت از موانع عمومی از قبیل ابر و غبار و مانند اینها باشد.
مسأله 972. اگر وقت نماز به قدری کم باشد که به سبب بهجا آوردن بعضی از کارهای مستحب نماز، مقداری از آن بعد از وقت خوانده میشود، فرد باید آن مستحب را بهجا نیاورد؛
مثلاً اگر به سبب خواندن قنوت، مقداری از نماز بعد از وقت خوانده میشود، باید قنوت را نخواند و اگر خواند، در صورتی نمازش صحیح است که حدّاقل یک رکعت از آن در وقت واقع شده باشد.
مسأله 973. کسی که به اندازۀ خواندن یک رکعت نماز وقت دارد، باید نماز را به نیّت ادا بخواند، ولی نباید عمداً نماز را تا این وقت تأخیر بیندازد.
مسأله 974. کسی که مسافر نیست، اگر تا غروب آفتاب و پنهان شدن خورشید، به اندازۀ پنج رکعت نماز وقت داشته باشد یا آنکه شک داشته باشد به اندازۀ پنج رکعت وقت دارد یا کمتر از آن، باید نماز ظهر و عصر را به ترتیب بخواند؛
امّا اگر کمتر از پنج رکعت وقت داشته باشد، احتیاط واجب است به روش ذیل رفتار نماید:
احتیاطاً نماز عصر را قبل از نماز ظهر بخواند، سپس نماز ظهر را در فاصلۀ زمانی غروب تا مغرب، بدون نیّت ادا و قضا بهجا آورد، سپس برای رعایت ترتیب، دوباره نماز عصر را بدون نیّت ادا و قضا بخواند.[1]
همین طور، اگر آفتاب غروب نموده و تا مغرب به اندازۀ پنج رکعت وقت داشته باشد یا آنکه شک داشته باشد به اندازۀ پنج رکعت وقت دارد یا کمتر، نماز ظهر و عصر را بنابر احتیاط واجب در همان فاصلۀ زمانی، بدون نیّت ادا و قضا بخواند؛ امّا اگر کمتر وقت داشته باشد، احتیاط واجب است به روش ذیل رفتار نماید: احتیاطاً نماز عصر را قبل از نماز ظهر بدون نیّت ادا و قضا بخواند، بعد نماز ظهر را قضا نموده، سپس احتیاطاً نماز عصر را هم برای رعایت ترتیب دوباره بهجا آورد.[2]
مسأله 975. تمام احکامی که در مسألۀ قبل ذکر شد، برای مسافر نیز جاری است؛ با این تفاوت که ملاک در زمان باقیمانده تا غروب یا مغرب در اینجا سه رکعت است، نه پنج رکعت.
مسأله 976. کسی که مسافر نیست، اگر تا نصف شب به اندازۀ خواندن پنج رکعت نماز وقت داشته باشد یا آنکه شک داشته باشد به اندازۀ خواندن پنج رکعت نماز وقت دارد یا کمتر از آن، باید نماز مغرب و عشاء را به ترتیب بخواند و اگر به اندازۀ چهار رکعت یا کمتر وقت داشته باشد، باید ابتدا نماز عشاء را بخواند.
مسأله 977. کسی که مسافر است اگر تا نصف شب به اندازۀ خواندن چهار رکعت نماز وقت داشته باشد یا آنکه شک داشته باشد به اندازۀ خواندن چهار رکعت نماز وقت دارد یا کمتر از آن، باید نماز مغرب و عشاء را به ترتیب بخواند؛
امّا اگر به اندازۀ سه رکعت نماز وقت دارد، باید ابتدا نماز عشاء را خوانده، سپس فوراً در یک رکعت باقیمانده تا نصف شب، نماز مغرب را به نیّت ادا بخواند و اگر تا نصف شب تنها به اندازۀ دو رکعت یا یک رکعت نماز وقت دارد باید ابتدا نماز عشاء را بخواند.
مسأله 978. هر گاه بچّۀ نابالغ در بین وقت نماز بالغ گردد، در صورتی که به اندازۀ خواندن یک رکعت نماز یا بیشتر وقت داشته باشد، واجب است نماز را بخواند و چنانچه قبل از بلوغ، بعد از فرا رسیدن وقت، نماز را خوانده باشد و قبل از سپری شدن وقت بالغ گردد، دوباره خواندن نماز واجب نیست، هرچند احتیاط مستحب است که آن را دوباره بهجا آورد.
مسأله 979. هر گاه انسان عذری داشته باشد که اگر بخواهد در اوّل وقت نماز بخواند، ناچار است آن را با تیمّم بهجا آورد، چنانچه مأیوس از برطرف شدن آن عذر باشد، یا احتمال عقلایی دهد با تأخیر انداختن نماز، از تیمّم هم ناتوان شود، میتواند در اوّل وقت، تیمّم کند و نماز بخواند؛
ولی اگر مأیوس نباشد، باید صبر کند تا عذرش برطرف شود یا مأیوس شود و چنانچه عذر او برطرف نشد، در آخر وقت، نماز بخواند و لازم نیست به قدری صبر کند که فقط بتواند کارهای واجب نماز را انجام دهد؛ بلکه برای مستحبات نماز نیز مانند اذان و اقامه و قنوت، اگر وقت دارد میتواند تیمّم کند و نماز را با آن مستحبات بهجا آورد.
حکم هر کدام از عذرهای دیگر - غیر از موارد تیمّم - در فصلهای مربوطه بیان شده است.
مسأله 980. کسی که بعضی از مسائل نماز را نمیداند و نمیتواند بدون یاد گرفتن، آن را بهطور صحیح انجام دهد یا شکّیات و سهویات را نمیداند و احتمال معقول میدهد یکی از آنها در نماز پیش آید و به علّت یاد نگرفتن با حکم الزامی مخالفت نماید - مانند اینکه حرامی را مرتکب شود - باید برای یاد گرفتن آنها نماز را از اوّل وقت تأخیر بیندازد.
مسأله 981. کسی که بعضی از مسائل نماز را نمیداند، چنانچه به امید آنکه بهطور صحیح، نماز را بهجا آورد، مشغول نماز بشود و در بین نماز مسألهای که حکم آن را نمیداند پیش نیاید، نماز او صحیح است؛
امّا اگر مسألهای که حکم آن را نمیداند پیش آید، جایز است به یکی از دو طرفی که احتمال میدهد - به امید آنکه وظیفۀ او باشد - عمل نماید و نماز را تمام کند، ولی بعد از نماز باید مسأله را بپرسد که اگر نمازش باطل بوده، دوباره بخواند و اگر صحیح بوده، دوباره خواندن لازم نیست.
مسأله 982. اگر وقت نماز وسعت داشته باشد و طلبکار هم طلب خود را که زمان ادایش فرا رسیده و بدهکار توانایی پرداخت آن را دارد، از وی مطالبه نماید، بدهکار در صورت امکان باید اوّل بدهی خود را بدهد، بعد نماز بخواند.
همین طور، اگر کار واجب دیگری که باید فوراً آن را بهجا آورد اتّفاق بیفتد - مثلاً ببیند مسجد نجس است - باید اوّل مسجد را تطهیر کند، بعد نماز بخواند؛
البتّه در هر دو صورت، چنانچه عمداً اوّل نماز بخواند، معصیت کرده، ولی نماز او صحیح است.
مسأله 983. انسان باید نماز عصر را بعد از نماز ظهر و نماز عشاء را بعد از نماز مغرب بخواند و چنانچه عمداً نماز عصر را قبل از نماز ظهر و نماز عشاء را پیش از نماز مغرب بخواند، باطل است؛
امّا اگر به جهت ندانستن مسأله و جهل به حکم، نماز عصر را قبل از نماز ظهر و نماز عشاء را قبل از نماز مغرب میخوانده، در صورتی که در یادگیری مسأله کوتاهی کرده و جاهل مقصّر بوده، بنابر احتیاط واجب نماز عصر و عشای او باطل است و چنانچه جاهل قاصر بوده و معذور باشد، اشکال ندارد و نمازش صحیح است.
مسأله 984. اگر انسان قبل از خواندن نماز ظهر، سهواً مشغول نماز عصر شود و در بین نماز متوجّه اشتباه خود شود، باید نیّت را به نماز ظهر برگرداند، یعنی نیّت کند: «آنچه تا حال خواندهام و آنچه را مشغولم و آنچه بعد میخوانم همه نماز ظهر باشد»، ولی نباید این نیّت را به زبان جاری سازد و بعد از آنکه نماز را تمام کرد، نماز عصر را بخواند.
مسأله 985. اگر فرد قبل از خواندن نماز مغرب، سهواً مشغول نماز عشاء شود و در بین نماز بفهمد که اشتباه کرده، چنانچه به رکوع رکعت چهارم نرفته، باید نیّت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام کند و بعد نماز عشاء را بخواند، و اگر به رکوع رکعت چهارم رفته، نماز عشاء را تمام کند و این نماز صحیح میباشد و بعد از آن، نماز مغرب را بهجا آورد.
مسأله 986. اگر انسان به نیّت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بین نماز یادش بیاید نماز ظهر را خوانده است، نمیتواند نیّت را به نماز عصر برگرداند، بلکه باید نماز را بشکند و نماز عصر را بخواند و در مورد نماز مغرب و عشاء نیز، حکم چنین است.
مسأله 987. اگر فرد در بین نماز عصر یقین کند نماز ظهر را نخوانده و نیّت را به نماز ظهر برگرداند، چنانچه یادش بیاید که نماز ظهر را خوانده، میتواند نیّت را به نماز عصر برگرداند و نماز را تمام کند؛
البتّه این حکم در صورتی است که بعضی از اجزای نماز را به نیّت ظهر بهجا نیاورده باشد یا آنکه اگر بهجا آورده، دوباره به نیّت عصر آن را بهجا آورد؛ ولی اگر آن جزء، «رکعت» باشد، نماز او در هر صورت باطل است و همین طور، اگر «رکوع» یا «دو سجده از یک رکعت» باشد، نمازش بنابر احتیاط لازم، باطل است.
مسأله 988. اگر انسان در بین نماز عصر شک کند نماز ظهر را خوانده یا نه، باید نماز را به نیّت عصر تمام کند و بعداً نماز ظهر را بهجا آورد؛ ولی اگر وقت به قدری کم است که بعد از تمام شدن نماز عصر، وقت نماز به پایان برسد و برای یک رکعت نماز هم وقت باقی نمانده باشد، لازم نیست نماز ظهر را قضا کند.
مسأله 989. اگر فرد در بین نماز عشاء شک کند نماز مغرب را خوانده یا نه - چه وارد رکوع رکعت چهارم شده و چه نشده - باید به نیّت عشاء نماز را تمام کند و بعد، نماز مغرب را بهجا آورد؛[3] ولی اگر وقت به قدری کم است که بعد از تمام شدن نماز، وقت تمام شود و به مقدار یک رکعت نماز هم وقت باقی نمانده باشد، لازم نیست نماز مغرب را قضا کند.
مسأله 990. اگر انسان قبل از گذشتن وقت نماز ظهر و عصر بداند چهار رکعت نماز خوانده، ولی نداند به نیّت ظهر خوانده یا به نیّت عصر، باید چهار رکعت نماز به نیّت نمازی که بر او واجب است (نیّت ما فی الذمّه) بخواند.
همین طور، اگر قبل از گذشتن وقت نماز مغرب و عشاء بداند یک نماز خوانده، ولی نداند نماز مغرب خوانده یا نماز عشاء بهجا آورده است، باید نماز مغرب و عشاء - هر دو - را بخواند و چنانچه در وقت اختصاصی عشاء باشد، باید نماز عشاء را بخواند و بعداً قضای نماز مغرب را نیز بنابر احتیاط واجب انجام دهد.
مسأله 991. اگر انسان نمازی را که خوانده، احتیاطاً دوباره بخواند و در بین نماز یادش بیاید نمازی را که باید قبل از آن بخواند نخوانده، نمیتواند نیّت را به آن نماز برگرداند؛ مثلاً هنگامی که فرد نماز عصر را احتیاطاً میخواند، اگر یادش بیاید نماز ظهر را نخوانده، نمیتواند نیّت را به نماز ظهر برگرداند.
مسأله 992. برگرداندن نیّت از نماز قضا به نماز ادا و از نماز مستحب به نماز واجب جایز نیست. همین طور، جواز عدول از نماز قضای بعدی به نماز قضای قبل از آن، محلّ اشکال است، هرچند هر دو نماز قضا مربوط به ظهر و عصر یک روز یا مغرب و عشای یک شب باشد.
مسأله 993. اگر وقت نماز ادا وسعت داشته باشد، انسان میتواند در بین نماز، چنانچه یادش بیاید که نماز قضا بر ذمّه دارد، نیّت را به نماز قضا برگرداند؛ بلکه در این صورت، چنانچه وقت فضیلت نماز ادایی وسعت داشته باشد، عدول از نماز ادا به نماز قضا، مستحب نیز میباشد؛
البتّه باید برگرداندن نیّت به نماز قضا، ممکن باشد؛ مثلاً اگر مشغول نماز ظهر است، در صورتی میتواند نیّت را به قضای صبح برگرداند که وارد رکوع رکعت سوّم نشده باشد.
مسأله 994. بیدار کردن فرد خواب برای نماز امری پسندیده است، بلکه گاهی به جهت امر به معروف واجب، لازم میباشد، مانند جایی که خوابیدن فرد از روی سهلانگاری و سبک شمردن نماز باشد؛ البتّه اگر بیدار کردن فرد مریض و مانند آن موجب اذیّت وی میشود، باید برای اقدام به آن مجوّز شرعی داشته باشد.
[1]. شایان ذکر است، در این صورت اگر نماز اوّل را بدون اینکه تعیین کند ظهراست یا عصر (ما فی الذمّه از جهت نوع نماز) و به قصد ادا خوانده، سپس در فاصلۀ بین غروب تا مغرب نماز دیگری، باز هم بدون تعیین اینکه ظهراست یا عصر و نیز بدون نیّت ادا و قضا (ما فی الذمّه هم از جهت نوع و هم از نظر ادا یا قضا) بخواند، کافی در رعایت احتیاط است و نیازی به خواندن سه نماز نیست.
[2]. شایان ذکر است اگر تا مغرب کمتر از پنج رکعت وقت دارد، نماز اوّل را بدون اینکه نیّت کند ظهر است یا عصر و بدون نیّت ادا یا قضا (به قصد ما فی الذمّه، هم از جهت نوع و هم از نظر ادا یا قضا بودن) بخواند، سپس نماز دیگری را بعداً (ما فی الذمّه از جهت نوع) قضا نماید، کافی در رعایت احتیاط است و نیازی به خواندن سه نماز نیست.
[3]. در این مسأله و مسألۀ قبل، نمازگزار نمیتواند نماز عصر را به نماز ظهر یا نماز عشا را به نماز مغرب برگرداند.