کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (1) (چاپ 1403)
جستجو در:
مستحبات دفن ←
→ تشییع جنازه
دفن میّت / واجبات دفن میت
مسأله 814. دفن میّت مسلمان یا در حکم مسلمان، واجباتی دارد که در ادامه به ذکر آنها پرداخته میشود:
1. واجب است میّت را در صورت امکان در حفره و گودالی، داخل زمین دفن کنند، به گونهای که بدن او زیر خاک پنهان گردد و در حال اختیار نمیتوان میّت را در بنا یا ساختمان یا تابوت یا صندوق دفن نمود.
2. واجب است میّت را طوری در زمین دفن کنند که بوی او بیرون نیاید و موجب اذیّت مردم نگردد؛
ولی اگر میّت در مکانی مانند بیابان دفن شده و در آنجا کسی وجود نداشته باشد که از بوی میّت اذیّت شود، دفن کردن در زمین کافی است، هرچند احتیاط مستحب است که باز هم به گونهای دفن شود که از انتشار بوی او به بیرون جلوگیری گردد.
3. واجب است میّت را طوری در زمین دفن کنند که درندگان نتوانند بدنش را بیرون آورند و اگر ترس آن باشد که جانور بدن او را بیرون آورد، باید قبر را با آجر و مانند آن محکم کنند؛
ولی اگر میّت در مکانی دفن شده که در آنجا درندهای وجود ندارد، لازم نیست قبر را محکم بسازند، هرچند احتیاط مستحب است که باز هم قبر، محکم ساخته شود.
4. واجب است میّت را در قبر به پهلوی راست، طوری بخوابانند که جلوی بدن او، رو به قبله باشد؛
این حکم در جایی که بدن میّت بدون سر باشد نیز جاری است؛ بلکه در مورد سر تنها یا سینۀ تنها یا هر عضو دیگر از اعضای بدن میّت، احتیاط واجب آن است که در صورت امکان به همان کیفیّت دفن شود.
مسأله 815. قرار دادن میّت در سردخانه و مانند آن برای مدّت طولانی، بدون آنکه ضرورتی اقتضای آن را داشته باشد، اشکال دارد و بنابر احتیاط واجب این کار ترک شود.[1]
مسأله 816. در مورد دفن میّت، اکتفا به اینکه میّت را در سرداب قرار داده و درب ورودی آن را قفل نمایند، هرچند بدن میّت با تابوت یا صندوق و مانند آن پوشیده باشد، کافی نیست؛
مگر آنکه درب سرداب با آجر و مانند آن مسدود و بسته شود؛ لکن در این صورت، گشودن درب سرداب جهت وارد کردن میّت دیگر در آن بنابر احتیاط واجب جایز نیست؛ چه این امر موجب شود بدن میّت اوّل نمایان گردد یا نه.
مسأله 817. اگر دفن میّت در زمین ممکن نباشد، میتوانند به جای دفن، او را در بنا یا تابوت و مانند آن بگذارند؛ البتّه لازم است سایر شرایط مذکور در مسألۀ «814» را رعایت نمایند.
مسأله 818. اگر کسی در کشتی بمیرد، چنانچه جسد او فاسد نمیشود و ماندن او در کشتی مانعی ندارد، باید صبر کنند تا به خشکی برسند و او را در زمین دفن کنند.
در غیر این صورت، باید در کشتی غسلش داده و حنوط و کفن کنند و پس از خواندن نماز میّت او را در خُمْره یا محفظهای بگذارند و درش را محکم ببندند و به دریا بیندازند یا اینکه چیز سنگینی به پایش بسته و به دریا بیندازند و احتیاط مستحب آن است که در صورت امکان، شیوۀ اوّل را انتخاب نمایند و اگر ممکن است باید او را در جایی بیندازند که فوراً طعمۀ حیوانات نشود.
مسأله 819. اگر بترسند که دشمن قبر میّت را بشکافد و بدن او را بیرون آورد و گوش یا بینی یا اعضای دیگر او را بِبُرد یا بدن او را بسوزاند، چنانچه ممکن باشد باید طوری که در مسألۀ پیش ذکر شد، او را به دریا بیندازند.
مسأله 820. مخارج انداختن در دریا و مخارج محکم کردن قبر میّت را - در صورتی که لازم باشد - میتوانند از اصل مال میّت بردارند.
مسأله 821. اگر زن کافره بمیرد و بچّه در شکم او مرده باشد، چنانچه پدر بچّه، مسلمان باشد، باید زن را در قبر به پهلوی چپ، پشت به قبله بخوابانند که روی بچّه به طرف قبله باشد و این حکم بنابر احتیاط مستحب، در مورد بچّهای که هنوز روح در بدنش داخل نشده نیز جاری است.
مسأله 822. واجب است مکان دفن مباح باشد. بنابراین، دفن میّت در جای غصبی حرام است.
مسأله 823. دفن میّت در زمینی مانند مسجد یا حسینیه یا مدارس دینی - که برای غیر دفن کردن وقف شده - در صورتی که موجب ضرر به وقف یا مزاحم جهت وقف باشد، جایز نیست؛
بلکه اگر موجب ضرر یا مزاحمت هم نباشد، بنابر احتیاط واجب جایز نمیباشد؛ مگر اینکه از اوّل، قبل از وقف، جایی را برای دفن در نظر بگیرند و از وقف استثنا کنند.
مسأله 824. دفن مسلمان در جایی که بیاحترامی به او باشد، مانند جایی که خاکروبه و زباله میریزند یا چاه فاضلاب، حرام است.
مسأله 825. دفن مسلمان در قبرستان کفّار و دفن کافر در قبرستان مسلمانان، جایز نیست.
مسأله 826. دفن میّت در قبر مردۀ دیگر، در صورتی که باعث تصرّف در حقّ دیگری یا نبش قبر میّتی که از بین نرفته یا هتک میّت باشد، جایز نیست و در غیر این صورتها، چنانچه آن قبر کهنه شده و میّت اوّلی از بین رفته یا قبر نبش شده باشد، اشکالی ندارد.
مسأله 827. اگر کسی در چاه بمیرد و بیرون آوردنش ممکن نباشد، باید درِ چاه را ببندند و همان چاه را قبر او قرار دهند.
مسأله 828. هر گاه مادر بمیرد و بچّه در شکمش زنده باشد، اگر امید زنده ماندن طفل هرچند در مدّت کوتاهی باشد، باید فوراً هر جایی را که برای زنده ماندن و سلامتی بچّه بهتر است، بشکافند و بچّه را بیرون آورند و دوباره آن محلّ را بدوزند و اگر شکافتن دو یا چند جهت برای زنده ماندن و سلامتی بچّه یکسان است، در این صورت، میتوانند هر یک از آن جهات را برای شکافتن انتخاب نمایند؛
امّا اگر یقین یا اطمینان حاصل شود که با شکافتن بدن مادر، طفل فوراً میمیرد و زنده از شکم مادر خارج نمیشود، شکافتن بدن مادر جایز نیست.
مسأله 829. اگر بچّه در شکم مادر بمیرد و ماندنش در رحم برای مادر خطر داشته باشد، باید به آسانترین راه او را بیرون آورند و چنانچه ناچار شوند که او را قطعه قطعه کنند اشکال ندارد؛ ولی باید به وسیلۀ شوهرش اگر اهل فنّ است او را بیرون بیاورند؛
امّا اگر این کار توسط او ممکن نباشد، زنی که اهل فنّ باشد، او را بیرون آورد و مادر بچّه میتواند به کسی مراجعه کند که بهتر بتواند این کار را انجام دهد و به حال او مناسبتر باشد، هرچند آن فرد، نامحرم باشد.
مسأله 830. هر گاه از بدن میّت چیزی مانند گوشت یا پوست یا مو یا ناخن یا دندان جدا شده باشد و قبل از دفن پیدا شود، واجب است آن را در کفن میّت بگذارند[2] و با او دفن نمایند و همین طور اگر در هنگام غسل، قطعه یا جزئی از بدن میّت جدا شود و در همان هنگام یا تا قبل از دفن متوجّه آن گردند، واجب است آن را در کفن میّت بگذارند و با او دفن نمایند؛
ولی اگر قطعه یا جزء جدا شده از بدن میّت بعد از دفن پیدا شود، باید آن را در جایی جدا دفن نمایند یا اگر بخواهند آن را در قبر میّت قرار دهند، لازم است به گونهای باشد که موجب نبش قبر نباشد.
شایان ذکر است، واجب بودن دفن مو یا ناخن یا دندانی که بعد از دفن میّت پیدا شده، بنابر احتیاط لازم میباشد.
مسأله 831. اگر از انسان زنده عضوی مانند دست یا پا جدا شود، دفن آن لاز م است، بلکه چنانچه قطعۀ جدا شده، قابل توجّه باشد، بنابر احتیاط واجب آن را در پارچهای پیچیده و دفن نمایند؛ ولی دفن قطعۀ کوچک از پوست یا گوشت یا زوائد بدن لازم نیست.
مسأله 832. اگر ناخن یا دندان فردی که زنده است، از بدن وی جدا شود، دفن آن مستحب میباشد.
1. واجب است میّت را در صورت امکان در حفره و گودالی، داخل زمین دفن کنند، به گونهای که بدن او زیر خاک پنهان گردد و در حال اختیار نمیتوان میّت را در بنا یا ساختمان یا تابوت یا صندوق دفن نمود.
2. واجب است میّت را طوری در زمین دفن کنند که بوی او بیرون نیاید و موجب اذیّت مردم نگردد؛
ولی اگر میّت در مکانی مانند بیابان دفن شده و در آنجا کسی وجود نداشته باشد که از بوی میّت اذیّت شود، دفن کردن در زمین کافی است، هرچند احتیاط مستحب است که باز هم به گونهای دفن شود که از انتشار بوی او به بیرون جلوگیری گردد.
3. واجب است میّت را طوری در زمین دفن کنند که درندگان نتوانند بدنش را بیرون آورند و اگر ترس آن باشد که جانور بدن او را بیرون آورد، باید قبر را با آجر و مانند آن محکم کنند؛
ولی اگر میّت در مکانی دفن شده که در آنجا درندهای وجود ندارد، لازم نیست قبر را محکم بسازند، هرچند احتیاط مستحب است که باز هم قبر، محکم ساخته شود.
4. واجب است میّت را در قبر به پهلوی راست، طوری بخوابانند که جلوی بدن او، رو به قبله باشد؛
این حکم در جایی که بدن میّت بدون سر باشد نیز جاری است؛ بلکه در مورد سر تنها یا سینۀ تنها یا هر عضو دیگر از اعضای بدن میّت، احتیاط واجب آن است که در صورت امکان به همان کیفیّت دفن شود.
مسأله 815. قرار دادن میّت در سردخانه و مانند آن برای مدّت طولانی، بدون آنکه ضرورتی اقتضای آن را داشته باشد، اشکال دارد و بنابر احتیاط واجب این کار ترک شود.[1]
مسأله 816. در مورد دفن میّت، اکتفا به اینکه میّت را در سرداب قرار داده و درب ورودی آن را قفل نمایند، هرچند بدن میّت با تابوت یا صندوق و مانند آن پوشیده باشد، کافی نیست؛
مگر آنکه درب سرداب با آجر و مانند آن مسدود و بسته شود؛ لکن در این صورت، گشودن درب سرداب جهت وارد کردن میّت دیگر در آن بنابر احتیاط واجب جایز نیست؛ چه این امر موجب شود بدن میّت اوّل نمایان گردد یا نه.
مسأله 817. اگر دفن میّت در زمین ممکن نباشد، میتوانند به جای دفن، او را در بنا یا تابوت و مانند آن بگذارند؛ البتّه لازم است سایر شرایط مذکور در مسألۀ «814» را رعایت نمایند.
مسأله 818. اگر کسی در کشتی بمیرد، چنانچه جسد او فاسد نمیشود و ماندن او در کشتی مانعی ندارد، باید صبر کنند تا به خشکی برسند و او را در زمین دفن کنند.
در غیر این صورت، باید در کشتی غسلش داده و حنوط و کفن کنند و پس از خواندن نماز میّت او را در خُمْره یا محفظهای بگذارند و درش را محکم ببندند و به دریا بیندازند یا اینکه چیز سنگینی به پایش بسته و به دریا بیندازند و احتیاط مستحب آن است که در صورت امکان، شیوۀ اوّل را انتخاب نمایند و اگر ممکن است باید او را در جایی بیندازند که فوراً طعمۀ حیوانات نشود.
مسأله 819. اگر بترسند که دشمن قبر میّت را بشکافد و بدن او را بیرون آورد و گوش یا بینی یا اعضای دیگر او را بِبُرد یا بدن او را بسوزاند، چنانچه ممکن باشد باید طوری که در مسألۀ پیش ذکر شد، او را به دریا بیندازند.
مسأله 820. مخارج انداختن در دریا و مخارج محکم کردن قبر میّت را - در صورتی که لازم باشد - میتوانند از اصل مال میّت بردارند.
مسأله 821. اگر زن کافره بمیرد و بچّه در شکم او مرده باشد، چنانچه پدر بچّه، مسلمان باشد، باید زن را در قبر به پهلوی چپ، پشت به قبله بخوابانند که روی بچّه به طرف قبله باشد و این حکم بنابر احتیاط مستحب، در مورد بچّهای که هنوز روح در بدنش داخل نشده نیز جاری است.
مسأله 822. واجب است مکان دفن مباح باشد. بنابراین، دفن میّت در جای غصبی حرام است.
مسأله 823. دفن میّت در زمینی مانند مسجد یا حسینیه یا مدارس دینی - که برای غیر دفن کردن وقف شده - در صورتی که موجب ضرر به وقف یا مزاحم جهت وقف باشد، جایز نیست؛
بلکه اگر موجب ضرر یا مزاحمت هم نباشد، بنابر احتیاط واجب جایز نمیباشد؛ مگر اینکه از اوّل، قبل از وقف، جایی را برای دفن در نظر بگیرند و از وقف استثنا کنند.
مسأله 824. دفن مسلمان در جایی که بیاحترامی به او باشد، مانند جایی که خاکروبه و زباله میریزند یا چاه فاضلاب، حرام است.
مسأله 825. دفن مسلمان در قبرستان کفّار و دفن کافر در قبرستان مسلمانان، جایز نیست.
مسأله 826. دفن میّت در قبر مردۀ دیگر، در صورتی که باعث تصرّف در حقّ دیگری یا نبش قبر میّتی که از بین نرفته یا هتک میّت باشد، جایز نیست و در غیر این صورتها، چنانچه آن قبر کهنه شده و میّت اوّلی از بین رفته یا قبر نبش شده باشد، اشکالی ندارد.
مسأله 827. اگر کسی در چاه بمیرد و بیرون آوردنش ممکن نباشد، باید درِ چاه را ببندند و همان چاه را قبر او قرار دهند.
مسأله 828. هر گاه مادر بمیرد و بچّه در شکمش زنده باشد، اگر امید زنده ماندن طفل هرچند در مدّت کوتاهی باشد، باید فوراً هر جایی را که برای زنده ماندن و سلامتی بچّه بهتر است، بشکافند و بچّه را بیرون آورند و دوباره آن محلّ را بدوزند و اگر شکافتن دو یا چند جهت برای زنده ماندن و سلامتی بچّه یکسان است، در این صورت، میتوانند هر یک از آن جهات را برای شکافتن انتخاب نمایند؛
امّا اگر یقین یا اطمینان حاصل شود که با شکافتن بدن مادر، طفل فوراً میمیرد و زنده از شکم مادر خارج نمیشود، شکافتن بدن مادر جایز نیست.
مسأله 829. اگر بچّه در شکم مادر بمیرد و ماندنش در رحم برای مادر خطر داشته باشد، باید به آسانترین راه او را بیرون آورند و چنانچه ناچار شوند که او را قطعه قطعه کنند اشکال ندارد؛ ولی باید به وسیلۀ شوهرش اگر اهل فنّ است او را بیرون بیاورند؛
امّا اگر این کار توسط او ممکن نباشد، زنی که اهل فنّ باشد، او را بیرون آورد و مادر بچّه میتواند به کسی مراجعه کند که بهتر بتواند این کار را انجام دهد و به حال او مناسبتر باشد، هرچند آن فرد، نامحرم باشد.
مسأله 830. هر گاه از بدن میّت چیزی مانند گوشت یا پوست یا مو یا ناخن یا دندان جدا شده باشد و قبل از دفن پیدا شود، واجب است آن را در کفن میّت بگذارند[2] و با او دفن نمایند و همین طور اگر در هنگام غسل، قطعه یا جزئی از بدن میّت جدا شود و در همان هنگام یا تا قبل از دفن متوجّه آن گردند، واجب است آن را در کفن میّت بگذارند و با او دفن نمایند؛
ولی اگر قطعه یا جزء جدا شده از بدن میّت بعد از دفن پیدا شود، باید آن را در جایی جدا دفن نمایند یا اگر بخواهند آن را در قبر میّت قرار دهند، لازم است به گونهای باشد که موجب نبش قبر نباشد.
شایان ذکر است، واجب بودن دفن مو یا ناخن یا دندانی که بعد از دفن میّت پیدا شده، بنابر احتیاط لازم میباشد.
مسأله 831. اگر از انسان زنده عضوی مانند دست یا پا جدا شود، دفن آن لاز م است، بلکه چنانچه قطعۀ جدا شده، قابل توجّه باشد، بنابر احتیاط واجب آن را در پارچهای پیچیده و دفن نمایند؛ ولی دفن قطعۀ کوچک از پوست یا گوشت یا زوائد بدن لازم نیست.
مسأله 832. اگر ناخن یا دندان فردی که زنده است، از بدن وی جدا شود، دفن آن مستحب میباشد.
[1]. حکم صورت ضرورت، در مسألۀ «836» خواهد آمد.
[2]. شایان ذکر است، چنانچه بخواهند اجزای روحداری را که شرعاً نجس محسوب میشود در کفن میّت بگذارند، باید به گونهای عمل شود که موجب نجاست کفن نگردد، مثلاً در صورت وجود تری سرایت کننده، آن را در پلاستیک قرار داده، سپس در کفن بگذارند.