کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (1) (چاپ 1403)
جستجو در:
غسل / غسلهای واجب ←
→ حکم تیمّم جبیرهای
قرآن و اسماء متبرّکه
مسأله 401. مسّ نمودن خطّ قرآن، یعنی رساندن جایی از بدن مثل دست، پا، صورت، لب، سینه، زبان، دندان و... به خطّ قرآن، برای کسی که وضو ندارد،[1] حرام است و فرقی در حرام بودن لمس قرآن بدون وضو، بین آیه و کلمه و حرف نیست.
مسأله 402. مسّ خطّ قرآن بدون وضو با موهای کوتاهی که عرفاً تابع پوست بدن محسوب میشوند، جایز نیست و با موهایی که چنین نیست، جایز است، هرچند احتیاط مستحب ترک آن میباشد.
مسأله 403. لمس نقطه، مدّ، تشدید، حرکات اعرابی، سکون و آنچه مربوط به مادّه یا هیأت کلمات قرآن میباشد، بدون وضو حرام است، ولی لمس علائم وقف و مانند آن اشکال ندارد.
همین طور، لمس حروفی که در قرآن خوانده نمیشود، ولی در نگارش عربی نوشته میشود، مانند حروف والی یا (الف) در قالُوا و آمَنُوا، بدون وضو جایز نیست؛
«الف» در کلماتی مانند «الرَّحْمٰن» و «لُقْمٰن» یا «الرَّحْمان» و «لُقْمان»، حکم حروف قرآنی را دارد.
مسأله 404. در الفاظ و کلمات مشترک بین قرآن و غیر قرآن، ملاک آن است که مجموع کلمات چیده شده در کنار هم، عرفاً قرآن محسوب شود و قصد نویسنده در آن اثری ندارد؛
البتّه بعد از جدایی این کلمات یا حروف قرآنی از هم، لازم است احتیاط شود، یعنی اگر قبلاً عبارت در نظر عرف، قرآنی بوده و الآن به سبب قطعه قطعه شدن و جدا شدن اجزای آن از یکدیگر، در عرف، قرآن محسوب نشود، احتیاط لازم است باز هم فرد بدون وضو، بدن را به آن نرساند.
مسأله 405. اگر روی قرآن، شیشه یا پلاستیک نازک یا زرورق قرار داده باشند و خطّ قرآن از زیر آن نمایان باشد، مسّ آن بدون وضو اشکال ندارد.[2]
مسأله 406. در حکم مسّ قرآن، جنس چیزی که قرآن بر آن نوشته شده فرقی ندارد. بنابراین، دست زدن بدون وضو به کاغذ، لوح، پارچه، لباس، زمین، دیوار و... حتّی بنابر احتیاط واجب درهم و دینارها و اسکناسها و پولهایی که بر آن قرآن نوشته شده، اشکال دارد.
همین طور، در حکم مذکور فرقی بین انواع خطها[3] حتّی خطهایی که اکنون مرسوم نیست، مثل خطّ کوفی و همچنین اقسام نوشتن، مثل آنکه با قلم باشد یا چاپ، حکّاکی، برش، نوشتن برجسته، گلدوزی و... وجود ندارد.
مسأله 407. لمس غیر خطّ قرآن مانند بین سطرها، ورق و جلد و غلاف آن بدون وضو حرام نیست، ولی کراهت دارد. همین طور، آویزان نمودن قرآن به گردن یا لباس و حمل آن در صورتی که خطوط قرآن با بدن تماس مستقیم نداشته باشد، بدون وضو مکروه است.
مسأله 408. حکم حرام بودن مسّ خطّ قرآن، مخصوص افراد مکلّف است.
بنابراین، جلوگیری بچّه و دیوانه از مسّ خطّ قرآن واجب نیست؛ ولی اگر مسّ نمودن آنان بیاحترامی و هتک حرمت قرآن باشد - مثل اینکه سبب نجس شدن خطّ قرآن به عین نجاست شود - باید از آنجلوگیری کنند و این حکم، نسبت به سایر اموری که هتک محسوب میشود، مانند پاره کردن یا نشستن روی قرآن نیز جاری است؛
امّا دادن قرآن به اطفال برای آموزش و مانند آن بیاشکال است، هرچند بدانند اطفال بدون وضو آن را مسّ میکنند، بلکه سبب شدن در مسّ خطّ قرآن توسّط اطفال، مثل اینکه دست طفل را گرفته و بر خطّ قرآن قرار دهد، در صورتی که هتک نباشد، جایز است.
مسأله 409. نجس کردن خطّ و ورق قرآن - حتّی بنابر احتیاط واجب، در صورتی که موجب هتک حرمت و توهین نباشد - حرام است و اگر نجس شود، باید (حتّی بنابر احتیاط واجب، در صورتی که هتک نباشد) فوراً تطهیر شود و اگر جلد قرآن نجس شود، در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
مسأله 410. گذاشتن قرآن روی عین نجسی که تری سرایت کننده ندارد، مانند خون خشک یا چرمی که از پوست مردار تهیّه شده و خشک است، در صورتی که موجب هتک و بیاحترامی باشد، حرام است و برداشتن قرآن از روی آن، واجب میباشد.
مسأله 411. نوشتن قرآن با مرکّب نجس، هرچند یک حرف آن باشد، حکم نجس کردن آن را دارد، یعنی در صورتی که مستلزم هتک و بیاحترامی باشد، حرام است و اگر نوشته شود، باید آن را به وسیلۀ آب یا غیر آن محو کنند، طوری که عین مرکّب نجس از بین برود.
مسأله 412. پاک کردن ورق قرآن و تطهیر آن، فقط وظیفۀ کسی که آن را نجس کرده نیست، بلکه واجب کفایی است و چنانچه یک نفر این وظیفه را انجام دهد، از دیگران ساقط میشود؛
البتّه اگر قرآنی که نجس شده مال دیگری باشد، تطهیر آن بدون اذن مالک آن، محلّ اشکال است، مگر آنکه ترک تطهیر، هتک و توهین به قرآن کریم باشد و اجازه گرفتن از مالک آن ممکن نباشد یا مالک آن از اجازه دادن امتناع ورزد و خود نیز آن را تطهیر ننماید.
مسأله 413. اگر فرد، قرآنی را که مال دیگری است، نجس نماید، نسبت به کم شدن قیمت آن - که در اثر نجس شدن حاصل میگردد - ضامن است.
مسأله 414. فروش قرآن به کافر، بنابر احتیاط واجب صحیح نیست و دادن قرآن به کافر، چنانچه هتک و توهین به قرآن شمرده شود یا در معرض هتک باشد، حرام میباشد؛ امّا اگر دادن قرآن به کافر، مثلاً برای ارشاد و هدایت او باشد و هتک و توهینی هم به آن صورت نمیگیرد، اشکال ندارد.
مسأله 415. اگر قرآن به صورت غیر عمد، از دست انسان به زمین بیفتد، کفّاره ندارد، ولی باید فوراً آن را بردارد و احترام کند.
مسأله 416. کسی که وضو ندارد، بنابر احتیاط لازم جایز نیست اسم ذات خداوند متعال را به هر زبانی که نوشته شده باشد (اللّه، خدا، GOD) با بدنش لمس کند و همین طور است لمس صفات مخصوص الهی به هر زبانی که نوشته شده باشد. توضیح مطلب در مورد لمس صفات الهی، از این قرار است:
صفاتی که برای خداوند متعال به کار میرود، دو نوع میباشد:
نوع اوّل: بعضی از صفات برای غیر خداوند متعال به کار برده نمیشود، مانند «الرَّحْمٰن» و نیز برخی از صفات، دلالت بر خصوصیّتی دارند که تنها خداوند سبحان، آن خصوصیّت و ویژگی را دارد، مانند «مُقَلِّبَ القُلُوب»؛ لمس این موارد، بنابر احتیاط واجب، بدون وضو جایز نیست.
نوع دوّم: بعضی از صفات، معنایش به گونهای است که غیر خداوند متعال هم میتواند آن ویژگی را داشته باشد و در مورد غیر خدای متعال هم به کار میرود؛ این صفات، دو دسته است:
الف. صفاتی که غالباً برای خداوند متعال به کار میرود، طوری که اگر مطلق و بدون توضیح یا نشانهای ذکر شود، برداشت میشود که منظور از آن، خداوند متعال میباشد، مانند «رَبّ» و «خالق»؛ این صفات اگر بدون نشانه، ذکر شود یا نشانهای در کلام و عبارت باشد که مشخص کند منظور از آن خداوند متعال است، بنابر احتیاط واجب، لمس آن بدون وضو جایز نیست؛ در غیر این دو صورت، لمس این گونه صفات، بدون وضو جایز است.
ب. صفاتی که برای خداوند متعال و غیر او به کار میرود، طوری که وقتی بدون توضیح و نشانه باشد، معلوم نیست منظور از آن، خداوند متعال است یا غیر او، مانند «رحیم» و «عظیم»؛ لمس این صفات، چنانچه نشانهای در آن نوشتار باشد که بفهماند منظور از آن، خداوند متعال است، بنابر احتیاط واجب جایز نیست؛ ولی اگر چنین نشانهای نباشد، چه اینکه بدون نشانه باشد، یا اینکه نشانهای باشد که بفهماند منظور، غیر خداوند متعال است، لمس آن اشکال ندارد.
احتیاط مستحب است که فرد، اسم مبارک پیامبر(صلی الله علیه وأله وسلم)و امامان(علیهم السلام) و حضرت زهراƒ را هم بدون وضو لمس ننماید.
مسأله 417. به همراه داشتن حرزها و آنچه اسم خداوند سبحان در آن است، اشکال ندارد؛ ولی بنابر احتیاط واجب، لازم است آن را روی لباسها استفاده نماید تا اسم جلاله با بدن فرد بدون وضو تماس نداشته باشد یا آنکه اسم جلاله داخل در جلد و غلافی (هر چند نازک) باشد، تا مانع از تماس مستقیم آن با بدن فرد بیوضو گردد.
مسأله 418. اگر قرآن به زبان فارسی یا به زبان دیگری ترجمه شود، لمس آن در غیر اسم ذات و صفات مخصوص خداوند متعال، بدون وضو اشکال ندارد.
مسأله 419. لمس «ا...» که به جای اسم «اللّه» نوشته میشود و نیز لمس ضمیری که به «اللّه» بر میگردد، مثل «ه» در «باسمه تعالی» یا «هو» در «هُوَ الباقی»، بدون وضو جایز است.
مسأله 420. مسّ لفظ جلاله بدون وضو، بنابر احتیاط واجب جایز نیست، هرچند جزئی از یک اسم دو یا چند جزئی باشد مثل عبداللّه و حبیباللّه.
مسأله 421. اگر ورق قرآن یا چیزی که احترام آن لازم است، مثل کاغذی که اسم خداوند متعال یا پیامبر(صلی الله علیه وأله وسلم)یا یکی از معصومین(علیهم السلام) یا القاب و کنیههای آن بزرگواران بر آن نوشته شده در مستراح بیفتد، بیرون آوردن و آب کشیدن آن هرچند خرج داشته باشد، واجب فوری است؛
امّا اگر بیرون آوردن آن ممکن نباشد، باید به آن مستراح نروند تا یقین کنند آن ورق پوسیده است، ولی اعلام به دیگران واجب نیست.
همین طور، اگر تربت امام حسین(علیه السلام) در مستراح بیفتد و بیرون آوردن آن ممکن نباشد، باید تا وقتی که یقین نکردهاند که به کلّی از بین رفته، به آن مستراح نروند.
مسأله 422. نجس کردن تربت امام حسین(علیه السلام) که از قبر مبارک حضرت به قصد تبرّک برداشته شده است، چنانچه هتک و توهین به آن محسوب شود جایز نیست و نیز در صورتی که باقی ماندن نجاست، عرفاً هتک شمرده شود، برطرف کردن آن واجب است.
شایان ذکر است، در تربت حضرت سیّد الشهداء(علیه السلام) فرقی نیست که از قبر شریف آن مظلوم برداشته باشند یا آنکه از بیرون آورده و به قصد تبرّک و استشفا بر قبر مطهّر گذاشته باشند.[4]
مسأله 423. تربت و خاک قبر پیامبر خدا(صلی الله علیه وأله وسلم)و سایر ائمّه اطهار(علیهم السلام) که از قبور منوّرۀ ایشان به قصد تبرّک برداشته شده باشد، در نجس شدن و تطهیر، حکم تربت حضرت سیّد الشهداء ابا عبداللّه الحسین(علیه السلام) را دارد.
مسأله 424. بیاحترامی و هتک حرمت - مانند زیر پا قرار دادن یا در زبالهدانی انداختن - نسبت به اسامی مکانهای همنام اهل بیت(علیهم السلام) همچون خیابان امام رضا، میدان امام حسین، حسینیه حضرت زهرا و مسجد موسی بن جعفر و... جایز نیست.
مسأله 425. اسامی اشخاص عادی که همنام اسامی حضرات معصومین(علیهم السلام) است و نیز فامیلهای آنان مانند موسوی، رضوی و حسینی، حکم اسماء متبرّکه را ندارد.[5]
مسأله 426. حکّاکی آیات قرآن و اسماء مقدّسِ مانند آن، بر روی سنگ مزار و قبرهایی که در معرض رفت و آمد قرار دارد، به خودی خود اشکال ندارد؛ ولی مؤمنین باید رعایت قداست و احترام آنها را بنمایند.
مسأله 427. انسان میتواند اوراقی را که حاوی قرآن یا اسماء متبرّک است، در اختیار دیگران قرار دهد؛ البتّه اگر معلوم باشد که نسبت به آنها هتک صورت میگیرد، جایز نیست.[6]
مسأله 428. حفظ احترام اسماء متبرّکه واجب است و قرار دادن آنها در مکانهایی که عرفاً هتک حرمت و اهانت به حساب میآید، جایز نیست.
بنابراین، بهترین راه این است که ظرف یا محلّی برای نگهداری این گونه اسماء و کلمات در نظر گرفته شود و بعد از مدّتی، محتوای آن را در گوشهای از بیابان یا در مکان پاک، دفن کنند یا اینکه در دریا یا آب روان بریزند. همچنین محو نوشتهها، هرچند با بعضی از مواد شیمیایی پاک، جایز است، ولی سوزاندن آیات قرآن یا قرآنهای ورق ورق شده یا اسامی متبرّکۀ خداوند متعال یا معصومین(علیهم السلام) بهطور کلّی جایز نیست.
مسأله 402. مسّ خطّ قرآن بدون وضو با موهای کوتاهی که عرفاً تابع پوست بدن محسوب میشوند، جایز نیست و با موهایی که چنین نیست، جایز است، هرچند احتیاط مستحب ترک آن میباشد.
مسأله 403. لمس نقطه، مدّ، تشدید، حرکات اعرابی، سکون و آنچه مربوط به مادّه یا هیأت کلمات قرآن میباشد، بدون وضو حرام است، ولی لمس علائم وقف و مانند آن اشکال ندارد.
همین طور، لمس حروفی که در قرآن خوانده نمیشود، ولی در نگارش عربی نوشته میشود، مانند حروف والی یا (الف) در قالُوا و آمَنُوا، بدون وضو جایز نیست؛
«الف» در کلماتی مانند «الرَّحْمٰن» و «لُقْمٰن» یا «الرَّحْمان» و «لُقْمان»، حکم حروف قرآنی را دارد.
مسأله 404. در الفاظ و کلمات مشترک بین قرآن و غیر قرآن، ملاک آن است که مجموع کلمات چیده شده در کنار هم، عرفاً قرآن محسوب شود و قصد نویسنده در آن اثری ندارد؛
البتّه بعد از جدایی این کلمات یا حروف قرآنی از هم، لازم است احتیاط شود، یعنی اگر قبلاً عبارت در نظر عرف، قرآنی بوده و الآن به سبب قطعه قطعه شدن و جدا شدن اجزای آن از یکدیگر، در عرف، قرآن محسوب نشود، احتیاط لازم است باز هم فرد بدون وضو، بدن را به آن نرساند.
مسأله 405. اگر روی قرآن، شیشه یا پلاستیک نازک یا زرورق قرار داده باشند و خطّ قرآن از زیر آن نمایان باشد، مسّ آن بدون وضو اشکال ندارد.[2]
مسأله 406. در حکم مسّ قرآن، جنس چیزی که قرآن بر آن نوشته شده فرقی ندارد. بنابراین، دست زدن بدون وضو به کاغذ، لوح، پارچه، لباس، زمین، دیوار و... حتّی بنابر احتیاط واجب درهم و دینارها و اسکناسها و پولهایی که بر آن قرآن نوشته شده، اشکال دارد.
همین طور، در حکم مذکور فرقی بین انواع خطها[3] حتّی خطهایی که اکنون مرسوم نیست، مثل خطّ کوفی و همچنین اقسام نوشتن، مثل آنکه با قلم باشد یا چاپ، حکّاکی، برش، نوشتن برجسته، گلدوزی و... وجود ندارد.
مسأله 407. لمس غیر خطّ قرآن مانند بین سطرها، ورق و جلد و غلاف آن بدون وضو حرام نیست، ولی کراهت دارد. همین طور، آویزان نمودن قرآن به گردن یا لباس و حمل آن در صورتی که خطوط قرآن با بدن تماس مستقیم نداشته باشد، بدون وضو مکروه است.
مسأله 408. حکم حرام بودن مسّ خطّ قرآن، مخصوص افراد مکلّف است.
بنابراین، جلوگیری بچّه و دیوانه از مسّ خطّ قرآن واجب نیست؛ ولی اگر مسّ نمودن آنان بیاحترامی و هتک حرمت قرآن باشد - مثل اینکه سبب نجس شدن خطّ قرآن به عین نجاست شود - باید از آنجلوگیری کنند و این حکم، نسبت به سایر اموری که هتک محسوب میشود، مانند پاره کردن یا نشستن روی قرآن نیز جاری است؛
امّا دادن قرآن به اطفال برای آموزش و مانند آن بیاشکال است، هرچند بدانند اطفال بدون وضو آن را مسّ میکنند، بلکه سبب شدن در مسّ خطّ قرآن توسّط اطفال، مثل اینکه دست طفل را گرفته و بر خطّ قرآن قرار دهد، در صورتی که هتک نباشد، جایز است.
مسأله 409. نجس کردن خطّ و ورق قرآن - حتّی بنابر احتیاط واجب، در صورتی که موجب هتک حرمت و توهین نباشد - حرام است و اگر نجس شود، باید (حتّی بنابر احتیاط واجب، در صورتی که هتک نباشد) فوراً تطهیر شود و اگر جلد قرآن نجس شود، در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
مسأله 410. گذاشتن قرآن روی عین نجسی که تری سرایت کننده ندارد، مانند خون خشک یا چرمی که از پوست مردار تهیّه شده و خشک است، در صورتی که موجب هتک و بیاحترامی باشد، حرام است و برداشتن قرآن از روی آن، واجب میباشد.
مسأله 411. نوشتن قرآن با مرکّب نجس، هرچند یک حرف آن باشد، حکم نجس کردن آن را دارد، یعنی در صورتی که مستلزم هتک و بیاحترامی باشد، حرام است و اگر نوشته شود، باید آن را به وسیلۀ آب یا غیر آن محو کنند، طوری که عین مرکّب نجس از بین برود.
مسأله 412. پاک کردن ورق قرآن و تطهیر آن، فقط وظیفۀ کسی که آن را نجس کرده نیست، بلکه واجب کفایی است و چنانچه یک نفر این وظیفه را انجام دهد، از دیگران ساقط میشود؛
البتّه اگر قرآنی که نجس شده مال دیگری باشد، تطهیر آن بدون اذن مالک آن، محلّ اشکال است، مگر آنکه ترک تطهیر، هتک و توهین به قرآن کریم باشد و اجازه گرفتن از مالک آن ممکن نباشد یا مالک آن از اجازه دادن امتناع ورزد و خود نیز آن را تطهیر ننماید.
مسأله 413. اگر فرد، قرآنی را که مال دیگری است، نجس نماید، نسبت به کم شدن قیمت آن - که در اثر نجس شدن حاصل میگردد - ضامن است.
مسأله 414. فروش قرآن به کافر، بنابر احتیاط واجب صحیح نیست و دادن قرآن به کافر، چنانچه هتک و توهین به قرآن شمرده شود یا در معرض هتک باشد، حرام میباشد؛ امّا اگر دادن قرآن به کافر، مثلاً برای ارشاد و هدایت او باشد و هتک و توهینی هم به آن صورت نمیگیرد، اشکال ندارد.
مسأله 415. اگر قرآن به صورت غیر عمد، از دست انسان به زمین بیفتد، کفّاره ندارد، ولی باید فوراً آن را بردارد و احترام کند.
مسأله 416. کسی که وضو ندارد، بنابر احتیاط لازم جایز نیست اسم ذات خداوند متعال را به هر زبانی که نوشته شده باشد (اللّه، خدا، GOD) با بدنش لمس کند و همین طور است لمس صفات مخصوص الهی به هر زبانی که نوشته شده باشد. توضیح مطلب در مورد لمس صفات الهی، از این قرار است:
صفاتی که برای خداوند متعال به کار میرود، دو نوع میباشد:
نوع اوّل: بعضی از صفات برای غیر خداوند متعال به کار برده نمیشود، مانند «الرَّحْمٰن» و نیز برخی از صفات، دلالت بر خصوصیّتی دارند که تنها خداوند سبحان، آن خصوصیّت و ویژگی را دارد، مانند «مُقَلِّبَ القُلُوب»؛ لمس این موارد، بنابر احتیاط واجب، بدون وضو جایز نیست.
نوع دوّم: بعضی از صفات، معنایش به گونهای است که غیر خداوند متعال هم میتواند آن ویژگی را داشته باشد و در مورد غیر خدای متعال هم به کار میرود؛ این صفات، دو دسته است:
الف. صفاتی که غالباً برای خداوند متعال به کار میرود، طوری که اگر مطلق و بدون توضیح یا نشانهای ذکر شود، برداشت میشود که منظور از آن، خداوند متعال میباشد، مانند «رَبّ» و «خالق»؛ این صفات اگر بدون نشانه، ذکر شود یا نشانهای در کلام و عبارت باشد که مشخص کند منظور از آن خداوند متعال است، بنابر احتیاط واجب، لمس آن بدون وضو جایز نیست؛ در غیر این دو صورت، لمس این گونه صفات، بدون وضو جایز است.
ب. صفاتی که برای خداوند متعال و غیر او به کار میرود، طوری که وقتی بدون توضیح و نشانه باشد، معلوم نیست منظور از آن، خداوند متعال است یا غیر او، مانند «رحیم» و «عظیم»؛ لمس این صفات، چنانچه نشانهای در آن نوشتار باشد که بفهماند منظور از آن، خداوند متعال است، بنابر احتیاط واجب جایز نیست؛ ولی اگر چنین نشانهای نباشد، چه اینکه بدون نشانه باشد، یا اینکه نشانهای باشد که بفهماند منظور، غیر خداوند متعال است، لمس آن اشکال ندارد.
احتیاط مستحب است که فرد، اسم مبارک پیامبر(صلی الله علیه وأله وسلم)و امامان(علیهم السلام) و حضرت زهراƒ را هم بدون وضو لمس ننماید.
مسأله 417. به همراه داشتن حرزها و آنچه اسم خداوند سبحان در آن است، اشکال ندارد؛ ولی بنابر احتیاط واجب، لازم است آن را روی لباسها استفاده نماید تا اسم جلاله با بدن فرد بدون وضو تماس نداشته باشد یا آنکه اسم جلاله داخل در جلد و غلافی (هر چند نازک) باشد، تا مانع از تماس مستقیم آن با بدن فرد بیوضو گردد.
مسأله 418. اگر قرآن به زبان فارسی یا به زبان دیگری ترجمه شود، لمس آن در غیر اسم ذات و صفات مخصوص خداوند متعال، بدون وضو اشکال ندارد.
مسأله 419. لمس «ا...» که به جای اسم «اللّه» نوشته میشود و نیز لمس ضمیری که به «اللّه» بر میگردد، مثل «ه» در «باسمه تعالی» یا «هو» در «هُوَ الباقی»، بدون وضو جایز است.
مسأله 420. مسّ لفظ جلاله بدون وضو، بنابر احتیاط واجب جایز نیست، هرچند جزئی از یک اسم دو یا چند جزئی باشد مثل عبداللّه و حبیباللّه.
مسأله 421. اگر ورق قرآن یا چیزی که احترام آن لازم است، مثل کاغذی که اسم خداوند متعال یا پیامبر(صلی الله علیه وأله وسلم)یا یکی از معصومین(علیهم السلام) یا القاب و کنیههای آن بزرگواران بر آن نوشته شده در مستراح بیفتد، بیرون آوردن و آب کشیدن آن هرچند خرج داشته باشد، واجب فوری است؛
امّا اگر بیرون آوردن آن ممکن نباشد، باید به آن مستراح نروند تا یقین کنند آن ورق پوسیده است، ولی اعلام به دیگران واجب نیست.
همین طور، اگر تربت امام حسین(علیه السلام) در مستراح بیفتد و بیرون آوردن آن ممکن نباشد، باید تا وقتی که یقین نکردهاند که به کلّی از بین رفته، به آن مستراح نروند.
مسأله 422. نجس کردن تربت امام حسین(علیه السلام) که از قبر مبارک حضرت به قصد تبرّک برداشته شده است، چنانچه هتک و توهین به آن محسوب شود جایز نیست و نیز در صورتی که باقی ماندن نجاست، عرفاً هتک شمرده شود، برطرف کردن آن واجب است.
شایان ذکر است، در تربت حضرت سیّد الشهداء(علیه السلام) فرقی نیست که از قبر شریف آن مظلوم برداشته باشند یا آنکه از بیرون آورده و به قصد تبرّک و استشفا بر قبر مطهّر گذاشته باشند.[4]
مسأله 423. تربت و خاک قبر پیامبر خدا(صلی الله علیه وأله وسلم)و سایر ائمّه اطهار(علیهم السلام) که از قبور منوّرۀ ایشان به قصد تبرّک برداشته شده باشد، در نجس شدن و تطهیر، حکم تربت حضرت سیّد الشهداء ابا عبداللّه الحسین(علیه السلام) را دارد.
مسأله 424. بیاحترامی و هتک حرمت - مانند زیر پا قرار دادن یا در زبالهدانی انداختن - نسبت به اسامی مکانهای همنام اهل بیت(علیهم السلام) همچون خیابان امام رضا، میدان امام حسین، حسینیه حضرت زهرا و مسجد موسی بن جعفر و... جایز نیست.
مسأله 425. اسامی اشخاص عادی که همنام اسامی حضرات معصومین(علیهم السلام) است و نیز فامیلهای آنان مانند موسوی، رضوی و حسینی، حکم اسماء متبرّکه را ندارد.[5]
مسأله 426. حکّاکی آیات قرآن و اسماء مقدّسِ مانند آن، بر روی سنگ مزار و قبرهایی که در معرض رفت و آمد قرار دارد، به خودی خود اشکال ندارد؛ ولی مؤمنین باید رعایت قداست و احترام آنها را بنمایند.
مسأله 427. انسان میتواند اوراقی را که حاوی قرآن یا اسماء متبرّک است، در اختیار دیگران قرار دهد؛ البتّه اگر معلوم باشد که نسبت به آنها هتک صورت میگیرد، جایز نیست.[6]
مسأله 428. حفظ احترام اسماء متبرّکه واجب است و قرار دادن آنها در مکانهایی که عرفاً هتک حرمت و اهانت به حساب میآید، جایز نیست.
بنابراین، بهترین راه این است که ظرف یا محلّی برای نگهداری این گونه اسماء و کلمات در نظر گرفته شود و بعد از مدّتی، محتوای آن را در گوشهای از بیابان یا در مکان پاک، دفن کنند یا اینکه در دریا یا آب روان بریزند. همچنین محو نوشتهها، هرچند با بعضی از مواد شیمیایی پاک، جایز است، ولی سوزاندن آیات قرآن یا قرآنهای ورق ورق شده یا اسامی متبرّکۀ خداوند متعال یا معصومین(علیهم السلام) بهطور کلّی جایز نیست.
[1]. این مسأله و مسائل بعد، شامل کسی که وظیفهاش غسل است و غسل را انجام نداده نیز میشود.
[2]. لمس قرآن و اسماء متبرکه از صفحه موبایل، تبلت و مانندآن بدون وضو جایز است؛ زیرا روی صفحه LCD (صفحهای که تصویر روی آن تشکیل میشود)، صفحه دیگری قرار دارد که اصطلاحاً به آن تاچ (Touch) میگویند و علاوه بر آن در معمول گوشیها، یک لایۀ محافظ به نام گلس(Glass) وجود دارد که روی تاچ چسبیده شده است. بنابراین، لمس بهطور مستقیم صورت نگرفته و از روی حائل است.
[3]. این حکم شامل مسّ قرآنی که با خطّ برجستۀ معروف به «خطّ بریل» نگارش شده و نابینایان با لمس انگشتان از آن استفاده مینمایند نیز میشود.
[4]. ملاک در حرام بودن نجس کردن تربت امام حسین† که به قصد تبرّک برداشته شده، آن است که عرفاً هتک محسوب شود. بنابراین، اگر تربتی باشد که مربوط به خاک قبر حضرت سیّد الشهداء† و محدودۀ نزدیک آن نیست، بلکه از اماکن دور از قبر مقدّس به قصد تبرّک برداشته شده و عرفاً به آن «تربت حسینی» گفته شود و مورد احترام باشد، این حکم در مورد آن جاری است.
[5]. و نیز کلمۀ رضوی در عباراتی مانند محصولات رضوی، لبنیات رضوی حکم اسمای متبرّکه را ندارد، ولی واژۀ رضوی در عباراتی مانند محصولات آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، بنابر احتیاط لازم حکم اسمای متبرّکه را دارد.
[6]. مانند اینکه اوراق مذکور در اختیار فردی گذاشته شود که احترامشان را حفظ نکرده و آنها را در زیر پا یا در زبالهدانی میاندازد.