کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (1) (چاپ 1403)
جستجو در:
احکام دیگر نجاسات ←
→ راههای ثابت شدن نجاست
چگونگی نجس شدن شیء پاک
مسأله 141. اگر شیء پاکی به شیء نجسی برسد و هر دو یا یکی از آنها طوری تر باشد که تری یکی به دیگری برسد، آن شیء پاک نیز نجس میشود؛
ولی اگر واسطهها در نجاست زیاد شود، نجاست سرایت نمیکند، به این صورت که مثلاً اگر دست راست به ادرار متنجّس شود، آن گاه آن دست پس از خشک شدن با تَری جدیدی[1] با دست چپ برخورد کند، این برخورد موجب نجاست دست چپ خواهد بود و اگر دست چپ بعد از خشک شدن با شیء دیگری مانند لباس با تَری جدیدی برخورد کند، لباس نیز نجس میشود، ولی اگر آن لباس با چیز دیگری با تَری جدید برخورد کند، حکم به نجاست آن چیز نمیشود. بنابراین، واسطۀ سوّم نجس میشود، ولی واسطۀ چهارم را نجس نمیکند.
شایان ذکر است، در هر صورت اگر تَری به قدری کم باشد که به دیگری نرسد، چیزی که پاک بوده نجس نمیشود، هرچند به عین نجس برسد.
مسأله 142. اگر شیء پاکی به شیء نجس برسد و انسان شک کند که هر دو یا یکی از آنها تَر بوده یا نه و یا اگر تَر بوده، تری آن به قدری بوده که به دیگری سرایت کند یا نه، آن شیء پاک، نجس به حساب نمیآید.
مسأله 143. دو شیئی که انسان بهطور اجمالی میداند یکی از آن دو نجس است، ولی بهطور مشخّص نمیداند کدام پاک و کدام نجس است، اگر شیء پاکی با تری سرایت کننده به یکی از آنها برسد، آن شیء حکم نجس را ندارد؛ مگر در بعضی از موارد مانند دو مورد زیر:
مورد اوّل: حالت قبلی در هر دو شیء اوّلیه، نجاست باشد و یکی از آنها - که معلوم نیست کدام بوده - پاک شده باشد و بعد از آن، شیء پاکی - مثلاً دست انسان - با یکی از آن دو طرف، با تری سرایت کننده برخورد کرده باشد که در این صورت، حکم به نجاست دست میشود.
مورد دوّم: شیء پاکی - مثلاً دست راست - به یکی از دو طرف و شیء پاک دیگری - مثلاً دست چپ - به طرف دیگر، با تری سرایت کننده برخورد کرده باشــد[2] که در ایــن صورت، دســت راســت و چــپ هم حکــم دو شیء اولیّــه را دارند.
مسأله 144. هر گاه شیره، عسل، روغن، رب گوجه فرنگی و مانند اینها، به گونهای روان باشد که اگر مقداری از آن را بردارند، جای آن خالی نمیماند، همین که نقطهای از آن نجس شد، تمام آن نجس میشود؛
ولی اگر طوری باشد که جای آن در موقع برداشتن خالی بماند، هرچند بعد پر شود، فقط جایی که نجاست به آن رسیده، نجس میباشد؛ پس اگر مثلاً فضله موش در آن بیفتد، جایی که فضله افتاده، نجس و بقیّه پاک است.
مسأله 145. زمین و پارچه و مانند اینها، اگر تری سرایت کننده داشته باشد، هر قسمتی که نجاست به آن برسد، نجس میشود و جاهای دیگر آن پاک است، هرچند جای پاک به جای نجس متّصل باشد و این حکم در مورد خیار و خربزه و مانند اینها نیز جاری میباشد.
مسأله 146. اگر مگس یا حیوانی مانند آن، روی شیء نجس تر، نشسته و بعد روی شیء پاکی که آن هم تر است بنشیند، چنانچه انسان بداند نجاست همراه آن حیوان بوده، شیء پاک، نجس میشود و اگر نداند، پاک است.
مسأله 147. اگر مثلاً تمام یا قسمتی از بدن کسی عرق داشته و جایی از آن نجس شود، در صورتی که عرق از آنجا به جای دیگری برود، هر جا که عرق به آن برسد نجس میشود و اگر عرق به جای دیگر نرود یا سرایت آن به جای دیگر مشکوک باشد، جاهای دیگر بدن پاک است.
مسأله 148. اخلاط غلیظی که از بینی یا گلو بیرون میآید اگر خون داشته باشد، جایی که خون دارد نجــس و بقیّــۀ آن پاک است، پس اگر به بیرون دهان یا بینــی برسد، مقداری که انسان یقین یا اطمینان دارد جای نجس اخلاط به آن رسیده، نجس است و محلّی را که شک دارد جای نجس به آن رسیده یا نه، پاک میباشد.
مسأله 149. اگر ظرفی مانند آفتابه را که کف آن سوراخ است روی زمین نجس بگذارند، چنانچه آب از جریان بیفتد و زیر آن جمع گردد بهطوری که با آب آفتابه یکی حساب شود، آب آفتابه نجس میشود؛ ولی اگر آب آفتابه با فشار جریان داشته باشد، آب داخل آن نجس نمیشود.
ولی اگر واسطهها در نجاست زیاد شود، نجاست سرایت نمیکند، به این صورت که مثلاً اگر دست راست به ادرار متنجّس شود، آن گاه آن دست پس از خشک شدن با تَری جدیدی[1] با دست چپ برخورد کند، این برخورد موجب نجاست دست چپ خواهد بود و اگر دست چپ بعد از خشک شدن با شیء دیگری مانند لباس با تَری جدیدی برخورد کند، لباس نیز نجس میشود، ولی اگر آن لباس با چیز دیگری با تَری جدید برخورد کند، حکم به نجاست آن چیز نمیشود. بنابراین، واسطۀ سوّم نجس میشود، ولی واسطۀ چهارم را نجس نمیکند.
شایان ذکر است، در هر صورت اگر تَری به قدری کم باشد که به دیگری نرسد، چیزی که پاک بوده نجس نمیشود، هرچند به عین نجس برسد.
مسأله 142. اگر شیء پاکی به شیء نجس برسد و انسان شک کند که هر دو یا یکی از آنها تَر بوده یا نه و یا اگر تَر بوده، تری آن به قدری بوده که به دیگری سرایت کند یا نه، آن شیء پاک، نجس به حساب نمیآید.
مسأله 143. دو شیئی که انسان بهطور اجمالی میداند یکی از آن دو نجس است، ولی بهطور مشخّص نمیداند کدام پاک و کدام نجس است، اگر شیء پاکی با تری سرایت کننده به یکی از آنها برسد، آن شیء حکم نجس را ندارد؛ مگر در بعضی از موارد مانند دو مورد زیر:
مورد اوّل: حالت قبلی در هر دو شیء اوّلیه، نجاست باشد و یکی از آنها - که معلوم نیست کدام بوده - پاک شده باشد و بعد از آن، شیء پاکی - مثلاً دست انسان - با یکی از آن دو طرف، با تری سرایت کننده برخورد کرده باشد که در این صورت، حکم به نجاست دست میشود.
مورد دوّم: شیء پاکی - مثلاً دست راست - به یکی از دو طرف و شیء پاک دیگری - مثلاً دست چپ - به طرف دیگر، با تری سرایت کننده برخورد کرده باشــد[2] که در ایــن صورت، دســت راســت و چــپ هم حکــم دو شیء اولیّــه را دارند.
مسأله 144. هر گاه شیره، عسل، روغن، رب گوجه فرنگی و مانند اینها، به گونهای روان باشد که اگر مقداری از آن را بردارند، جای آن خالی نمیماند، همین که نقطهای از آن نجس شد، تمام آن نجس میشود؛
ولی اگر طوری باشد که جای آن در موقع برداشتن خالی بماند، هرچند بعد پر شود، فقط جایی که نجاست به آن رسیده، نجس میباشد؛ پس اگر مثلاً فضله موش در آن بیفتد، جایی که فضله افتاده، نجس و بقیّه پاک است.
مسأله 145. زمین و پارچه و مانند اینها، اگر تری سرایت کننده داشته باشد، هر قسمتی که نجاست به آن برسد، نجس میشود و جاهای دیگر آن پاک است، هرچند جای پاک به جای نجس متّصل باشد و این حکم در مورد خیار و خربزه و مانند اینها نیز جاری میباشد.
مسأله 146. اگر مگس یا حیوانی مانند آن، روی شیء نجس تر، نشسته و بعد روی شیء پاکی که آن هم تر است بنشیند، چنانچه انسان بداند نجاست همراه آن حیوان بوده، شیء پاک، نجس میشود و اگر نداند، پاک است.
مسأله 147. اگر مثلاً تمام یا قسمتی از بدن کسی عرق داشته و جایی از آن نجس شود، در صورتی که عرق از آنجا به جای دیگری برود، هر جا که عرق به آن برسد نجس میشود و اگر عرق به جای دیگر نرود یا سرایت آن به جای دیگر مشکوک باشد، جاهای دیگر بدن پاک است.
مسأله 148. اخلاط غلیظی که از بینی یا گلو بیرون میآید اگر خون داشته باشد، جایی که خون دارد نجــس و بقیّــۀ آن پاک است، پس اگر به بیرون دهان یا بینــی برسد، مقداری که انسان یقین یا اطمینان دارد جای نجس اخلاط به آن رسیده، نجس است و محلّی را که شک دارد جای نجس به آن رسیده یا نه، پاک میباشد.
مسأله 149. اگر ظرفی مانند آفتابه را که کف آن سوراخ است روی زمین نجس بگذارند، چنانچه آب از جریان بیفتد و زیر آن جمع گردد بهطوری که با آب آفتابه یکی حساب شود، آب آفتابه نجس میشود؛ ولی اگر آب آفتابه با فشار جریان داشته باشد، آب داخل آن نجس نمیشود.
[1]. رطوبت جدید.
[2]. و این در حالی باشد که هر دو شیء محلّ ابتلا باشد.