تأليفات » ملحقات مناسك حج (جمع آورى شده طبق فتاواى معظم له)
مقدمه
بسم الله الرحمن الرحيم
مقدمه
الحمدلله رب العالمين و الصلاة و السلام على خير خلقه محمد و آله الطيبين الطاهرين الغرّ الميامين.
دفتر حاضر، دربر دارنده گزيده اى از استفتاآتى است كه طى سه سال گذشته از حضرت آيت الله العظمى سيستانى ـ دام ظله العالى ـ شده است.
از ميان استفتاآت فراوان و متنوعى كه به دفتر معظم له رسيده بود، آن چه را كه نفعش عام تر و مورد ابتلايش بيشتر و در مناسك به صراحت ذكر نشده بود، برگزيديم و با حذف پاره اى جزئيات بى ارتباط با اصل سؤال ـ بى آن كه به اصل و جوهر سؤالات لطمه بزند ـ آن ها را بازنويسى كرديم و اينك در اختيار خوانندگان قرار مى دهيم.
اميد كه خداوند متعال اين كار را خالصانه از ما بپذيرد و آن را ويژه خود گرداند و بدان برادران ايمانى ما را سود رساند. انه نعم المولى و نعم الوكيل.
دفتر حضرت آيت الله سيستانى (مد ظله)
استطاعت
سؤال 1 : هرگاه مكلَّف عمره تمتع را به نيابت از ديگرى انجام دهد، وپيش از انجام حج متوجه شود كه هنگام بيرون آمدن از شهرش مستطيع بوده است، آيا بر او واجب است كه حج نيابتى را به پايان برساند و يا آن كه براى خود حج به جا آورد؟ و اگر واجب است كه براى خود حج به جا آورد، براى عمره تمتع از كجا مُحرم شود؟ و اگر پس از انجام دادن عمره نيابتى و پيش از حج مستطيع شود، چه حكمى دارد؟
جواب : در صورت اول، اگر به خود مطمئن باشد كه سال آينده مى تواند براى خود حج به جا آورد، حج نيابتى را به پايان برساند وگرنه آن را رها كند و به يكى از ميقات ها برود و براى خودش جهت حج مُحرم شود. ودر صورت دوم با استطاعتى كه تازه به دست آورده حج بر او واجب نمى شود گرچه با غير مال الاجاره باشد . سؤال 2 : اگر مستطيع در سالى كه استطاعت مالى دارد، اجازه سفر به سرزمين مقدس براى انجام حج نيابد، آيا بر او لازم است كه استطاعت مالى خود را به مقدار توانش حفظ كند تا آن كه در سال آينده حج را به جا آورد؟
جواب : اگر اين نكته را احراز كند كه ديگر شرط هاى استطاعت در سال آينده فراهم خواهد بود، بر او لازم است استطاعت مالى خود را حفظ كند وگرنه بنابر اظهر واجب نيست.
سؤال 3 : شخصى براى حج مستطيع مى شود. اما موسم حج با امتحانات دانشگاهى او برخورد مى كند، به گونه اى كه رفتنش به حج موجب از دست دادن امتحانات و عقب افتادن يك سال تحصيلى مى شود. در اين حال آيا حج بر او واجب است؟
جواب : اگر از دست دادن امتحانات و عقب افتادن يك سال براى او چنان سخت است كه دچار حرج شديد مى شود، حج بر او واجب نيست.
سؤال 4 : آيا براى شوهر جايز است كه به زن هاشمى (سيد) خود هزينه حج را از سهم سادات بپردازد؟ آيا براى ديگرى نيز اين كار جايز است؟
جواب : نمى تواند چنين كند، مگر آن كه انجام حج از مؤونه آن زن باشد، مانند آن كه حج بر ذمه اش آمده باشد و هزينه انجامش را نداشته باشد. در اين صورت شوهر مى تواند هزينه اش را از سهم سادات بپردازد، همچنان كه براى ديگرى نيز اين كار جايز است.
سؤال 5 : شخصى با تقليد از مجتهدى كه «ضرورت رجوع به كفايت» را از شرط هاى تحقق استطاعت نمى داند، به حج رفت و اينك به شما رجوع كرده است. فتواى حضرت عالى درباره اين حج چيست؟
جواب : مُجزى از حجة الاسلام است.
سؤال 6 : شخصى در سازمان حج و زيارت ثبت نام مى كند و مبلغى را به حساب آن واريز مى كند. سپس به دليل نيازى كه به آن مبلغ پيدا مى كند، آن را بازپس مى گيرد. آيا با اين كار حج بر او مستقر شده است؟
جواب : اگر به آن مبلغ براى هزينه هاى لازم خودش احتياج داشته باشد و جز آن اموال نقدى و يا غير آن كه موجب استطاعت مالى اش شود نداشته باشد، حج بر ذمه اش مستقر نمى شود.
سؤال 7 : اگر شخصى مالى كه براى حجّش كافى باشد، به دست آورد، ليكن بيمار باشد، آيا بر او واجب است كه خود را درمان كند تا بتواند خودش حج را به جاى آورد؟
جواب : اگر در عرف اكنون مستطيع شمرده نشود، بر او واجب نيست كه با درمان خود را مستطيع كند.
سؤال 8 : اگر شخصى مبلغى قرض كند و يا آن چه را كه بدان نيازمند است بفروشد و با آن حج كند، آيا اين حج از حجة الاسلام (حج واجب) مُجزى است ؟
جواب : در صورت قرض كردن هزينه حج، مُجزى نيست. اما اگر هزينه آن با فروش لوازم مورد نيازش كه از ضروريات معاشش نبوده باشد، به دست آمده باشد، مُجزى است.
سؤال 9 : شخصى هزينه حج دارد و به مقدار ما يملك خود بدهى دارد. اما اين بدى به صورت وام بلندمدت مثلاً چهل ساله است كه طى اين مدت اقساطش را مى پردازد. آيا چنين كسى مستطيع به شمار مى رود و حج بر او واجب است؟
جواب : نه، مگر آن كه اقساط سى ساله اول، كم و غيرقابل توجه باشد.
سؤال 10 : شخص مكلَّفى هزينه حج را به سازمان حج و زيارت پرداخت مى كند و سال ها منتظر نوبت خود مى ماند و چون نوبتش رسيد، بيمار مى شود و بر اثر آن مى ميرد. در حال بيمارى به يكى از پسرانش وصيت مى كند تا به نيابت از او حج كند. اما اين پسر خودش استطاعت مالى دارد، ليكن چون هنوز نوبتش نرسيده است، به او اجازه رفتن به حج داده نمى شود. حال تكليف او چيست؟ آيا به وصيت پدر عمل نمايد و به نيابت از او حج كند، يا آن كه از حق پدرش استفاده نموده براى خودش حج كند؟
جواب : وصيت پدرش را اجرا نمايد و به نيابت از او حج كند، چون راه بر او بسته است و از اين نظر استطاعت رفتن ندارد، تا براى خودش حج كند.
سؤال 11 : اگر مكلّف استطاعت مالى و جسمى براى اداى حج داشته باشد، اما سازمان حج و زيارت به دليل آن كه نوبتش هنوز نرسيده است، به او اجازه رفتن ندهد، در اين صورت آيا براى او جايز و يا بر او واجب است كه براى اداى حج در همان سال يكى از راه هاى زير را دنبال كند :
الف : از كسى كه آن سال نوبتش فرا رسيده است بخواهد تا با دريافت مبلغى ـ گرچه سنگين ـ نوبتش را به او واگذارد و به نفع او كنار رود؟
جواب : اگر پرداخت مبلغ خواسته شده برايش سنگين باشد، بر او واجب نيست كه آن را بدهد وگرنه واجب است.
ب : به دروغ يا توريه مدعى داشتن پاره اى شروط شود كه به دارنده آن ها بيرون از ضوابط عمومى، به طور استثنايى اجازه خروج براى حج داده مى شود.
جواب : اگر سازمان مربوطه عدالت را در فرستادن حُجاج رعايت و اجرا مى كند، تخلّف از قوانين آن به شكل مذكور يا مانند آن جايز نيست.
ج : به دنبال شخصى كه نوبتش در اين سال رسيده است و خود فوت كرده و يا شخصاً از رفتن ناتوان شده است بگردد و به طور صورى نيابت از او را بپذيرد، اما در حقيقت براى خود حج بگزارد.
جواب : جايز نيست كه به اين شيوه شخص ناتوان يا ولى مرده را بفريبد.
سؤال 12 : اگر شخصى به اندازه مخارج حج اموالى داشته باشد، ليكن پسرش نيازمند ازدواج باشد، آيا در اين حال مستطيع به شمار مى رود و حج بر او واجب مى گردد يا آن كه برايش جايز است كه اموالش را براى ازدواج پسرش خرج كند؟
جواب : اگر صَرف مال براى حج به دليل زن ندادن پسرش او را دچار حرج و سختى كند، حج بر او واجب نيست وگرنه واجب است.
سؤال 13 : اگر مكلَّف در وقت موسم حج استطاعت اداى آن را داشته باشد، آيا پيش از آغاز ماه هاى حج، به جا آوردن عمره مفرد برايش صحيح است؟
جواب : صحيح است، اما اگر اين كارش بعداً به ناتوانى او براى اداى حج بينجامد، برايش جايز نيست.
سؤال 14 : شخصى بى آن كه مستطيع باشد از شهر خود راه مى افتد. سپس چون به ميقات مى رسد، در آن جا مستطيع مى گردد. آيا اين حجش برايش از حجة الاسلام (حج واجب) مُجزى است؟
جواب : آرى.
سؤال 15 : آيا نداشتن بهاى قربانى، مانع از تحقق استطاعت است؟
جواب : مانع از آن نيست، و مكلَّف مى تواند به جاى قربانى روزه بگيرد.
سؤال 16 : آيا نداشتن بهاى كفاره با علم به حصول موجب آن، مانع از حصول استطاعت است؟
جواب : مانع از آن نيست.
سؤال 17 : اگر زنى توانايى پرداخت هزينه حج را داشته باشد و شوهرش مبلغ بسيارى بدهكار باشد، در اين صورت آيا مى تواند حج را ترك كند و به شوهرش براى پرداخت بدهكارى اش كمك نمايد، يا آن كه ناچار است به حج رود؟
جواب : اداى حج بر او واجب است.
سؤال 18 : اگر شخص متمتع پيش از آغاز حج بر اثر مانعى ناگزير به شهرش بازگردد، آيا در اين صورت حج بر او مستقر شده است و اداى آن بر او واجب مى شود، گرچه استطاعت مجددى برايش حاصل نشود؟
جواب : حج بر او مستقر نمى شود.
سؤال 19 : اگر شخصى در سال جارى خود را براى حج نيابتى از ديگرى اجير كند. سپس بر اثر ارث يا بخشش و يا مانند آن خودش مستطيع گردد، در اين صورت آيا بايد حج را براى خودش انجام دهد، يا آن كه طبق اجاره قبل از حصول استطاعت عمل كند؟
جواب : اگر اطمينان داشته باشد كه در سال بعد مى تواند براى خودش حج بگزارد، اجاره صحيح است و به مقتضاى آن عمل كند وگرنه باطل است و بر او واجب است كه براى خودش حج كند.
سؤال 20 : شخصى هزينه حج را دارد، ليكن به ديگرى بدهكار است و طلبكارش به او اجازه داده است كه بدهى اش را پنج سال عقب اندازد، تا بتواند حج كند. حال آيا مستطيع به شمار مى رود و حج بر او واجب است، يا نه؟
جواب : بنابر اظهر مستطيع به شمار نمى رود.
سؤال 21 : شخصى كفاره افطار عمدى روزه ماه رمضان براى روزهاى بسيارى بر ذمه اش است و نمى تواند براى هر روز دو ماه پيوسته روزه بگيرد و اينك مبلغى نزدش فراهم شده است كه نمى تواند هم شصت مسكين را به ازاى هر روز، اطعام كند و هم حج بگزارد، حال آيا مستطيع به شمار مى رود و حج بر او واجب است، يا آن كه مبالغ موجود را براى اداى كفاره اى كه بر گردن دارد خرج كند؟
جواب : شرعاً مستطيع به شمار مى رود، پس اداى حج بر او واجب است.
سؤال 22 : زنى براى حج مستطيع مى شود و شوهرش در ماه هاى حج فوت مى كند. حال آيا بر او واجب است كه در حال عده براى حج حركت كند، يا نه؟
جواب : آرى، و بايد آداب دوران عده وفات را در سفرش مراعات كند.
سؤال 23 : شخصى به عنوان كارمند در مدينه منوره به كارهاى ادارى و ارائه خدمات به حُجاج مشغول است و مقررات سازمان هاى دولتى اقتضا مى كند كه پيش از آغاز موسم حج به شهرش بازگردد. ليكن مى تواند با نگرفتن دستمزدش در قبال خدماتى كه ارائه مى دهد اجازه ماندن را به دست آورد. حال آيا بر او واجب است كه چنين كند؟ و آيا حجش، حجة الاسلام (حج واجب) به شمار مى رود؟
جواب : اگر نگرفتن دستمزدى كه استحقاقش را دارد برايش سنگين نيست و با اين حال شروط ديگر وجوب حج مانند استطاعت مالى و رجوع به كفايت را دارد، حج بر او واجب است و حجش، حجة الاسلام به شمار مى رود.
دادن خمس مالی که با آن حج می کنند
سؤال 24 : اگر اموال شخصى مشمول خمس باشد، آيا تنها پرداخت خمس مالى كه مى خواهد با آن حج كند با اين شرط كه خمس باقى اموالش را پس از حج بپردازد، براى صحت حج او مُجزى است؟
جواب : تأخير در جدا كردن خمس و نپرداختن آن جايز نيست بلكه غصب و حرام است و اگر خمس پاره اى از اموال خود را بپردازد و با آن حج كند، حجش صحيح است. ليكن به دليل تأخير در پرداختن خمس بقيه اموال خود، گناهكار است.
سؤال 25 : اگر مكلَّف نداند كه لباس احرام خود را از سودى كه بدان خمس تعلق گرفته، خريده است و يا از سود همان سال و يا از آن چه اصلاً خمس بدان تعلق نگرفته است، تكليفش چيست؟
جواب : مُحرم شدن در لباس مذكور مانعى ندارد و احوط آن است كه به حاكم شرعى مراجعه و با او به نسبت احتمال وجوب خمس، مصالحه كند.
سؤال 26 : آيا اداى حج مستحبى از مؤونه استثنا شده از خمس به شمار مى رود؟ يا آن كه ناچار بايد خمس هزينه آن را در صورتى كه از سودهايى باشد كه خمس بدان تعلق مى گيرد پرداخت كرد؟
جواب : پرداخت خمس آن، واجب نيست.
وصیت به حج
سؤال 27 : آيا شخص مى تواند به ناقص العضوى وصيت كند كه حجة الاسلام يا غير آن را به نيابت از او به جاى آورد، در صورتى كه نقص عضوش بر نحوه طبيعى انجام اعمال اثر مى گذارد؟
جواب : اگر وصيت كننده از نقص عضو نايب بى خبر بود، يا آن كه اين نقص بعد از وصيت پديد آمد و وصيت كننده بى آن كه از آن باخبر شود، فوت كرد و يا آن كه پس از مرگ وصيت كننده، نقص عضو پيدا شد، بعيد نيست كه وصيت باطل باشد. اما اگر وصيت كننده با علم به نقص عضو وصيت كرد و يا آن كه پس از وصيت اين نقص پديدار شد ولى وصيت كننده با آگاهى از آن از وصيت خود عدول نكرد، ظاهراً اجراى وصيت از ثلث ميت واجب است. البته اگر مورد وصيت حجة الاسلام بوده باشد، احتياط واجب آن است كه هم وصيت را اجرا كنند و هم كسى را كه توانايى اداى عمل اختيارى داشته باشد، از اصل تركه ميت براى حج نايب بگيرند.
سؤال 28 : شخصى وصيت مى كند كه يكى از املاك معين شده اش را پس از مرگش بفروشند و با پول آن به نيابت از او حج كنند و چون آن را مى فروشند، مى بينند كه پولش بسيار بيشتر از هزينه حج است. حال با اين پول مازاد چه كنند؟
جواب : اگر از وصيت تعدّد مطلوب فهميده شود، آن را در يكى از راه هاى خير كه به غرض وصيت كننده نزديك تر باشد، صرف كنند وگرنه جزو ارث وارثان مى شود.
سؤال 29 : شخصى از ثلث ماترك خود، به حج وصيت مى كند و شخصى را براى اداى آن تعيين مى نمايد. ليكن ورثه اش كسى ديگر را براى نيابت از او برمى گزينند، حال حكم اين حج چيست و اجرت آن به عهده كيست؟
جواب : حجش صحيح است، ليكن ورثه ضامن اجرت آن هستند پس اگر مورد وصيت حجة الاسلام باشد، ثلث را در راهى كه به نظر وصيت كننده نزديك تر باشد، صرف كنند و اگر مورد وصيت حج مستحبى باشد، واجب است كه وصيت را اجرا كنند.
سؤال 30 : اگر شخصى وصيت كرد كه به نيابت از او حج كنند، ليكن معلوم نشد كه مقصودش حج بلدى است يا حج ميقاتى يا اعم از اين دو، در اين صورت وظيفه شخص وصى چيست؟
جواب : حج ميقاتى از او كفايت مى كند، مگر آن كه قرينه روشنى بر اراده حج بلدى، وجود داشته باشد.
سؤال 31 : اگر شخصى كه نمى تواند مباشرتاً حج گزارد، وصيت كند كه پس از فوتش به نيابت از او حج كنند. آن گاه پس از وصيت، در همان حال حياتش كسى را به نيابت از خود به حج بفرستد، آيا عمل به وصيتِ پيش از اين حج نيابتى واجب است و يا آن كه لغو شده به شمار مى رود؟
جواب : اگر معلوم شود كه حج مورد وصيت، همان است كه در زندگيش براى ادايش نايب گرفته است، به گونه اى كه نايب گرفتن عدول از وصيت به شمار رود، وصيت لغو شده خواهد بود و در غير اين صورت، عمل به وصيت واجب است.
سؤال 32 : اگر شخصى براى خودش حج را به جاى آورد سپس وصيت كند پس از فوتش به نيابت از او حج كنند و معلوم نباشد كه مورد وصيت، حجة الاسلام است ـ مانند آن كه برايش بطلان حج سابقش آشكار شود و يا دريابد كه آن هنگام مستطيع نبوده است ـ كه لازم است هزينه آن از اصل ماترك جدا شود و يا آن كه اين حج، احتياطى يا مستحبى است كه بايد از ثلث جدا شود واگر كفاف هزينه حج را ندهد اجراى آن متوقف بر موافقت ورثه است، در چنين حالتى تكليف چيست؟
جواب : اگر استطاعتش در زمانى معلوم باشد و ندانند كه پس از آن حجة الاسلام را به جاى آورده است، يا نه، بر ورثه واجب است كه هزينه آن را از ثلث جدا كنند و كاستى آن را ـ در صورتى كه ثلث پاسخگو نباشد ـ از اصل تركه جبران نمايند و اگر ندانند كه مستطيع بوده است و يا بدانند كه مستطيع بوده و پس از آن خودش حج به جاى آورده است، هزينه حجش را از ثلث مى پردازند و اگر كفاف نكرد، كاستى آن را با اجازه ورثه از مابقى ارث جبران مى كنند.
نیابت درحج
سؤال 33 : آيا نيابت تبرّعى از سوى كسى كه از انجام پاره اى مناسك حج ناتوان است، صحيح است؟ مثلاً اگر حاجى روز عيد قربان و پيش از انجام اعمالش بازداشت شود، آيا كفايت مى كند كه يكى از دوستانش به جايش بى آن كه او خبر داشته باشد رمى جمره و قربانى كند؟
جواب : اين كار كافى نيست، بلكه نيابت بايد به درخواست او بوده باشد.
سؤال 34 : آيا انجام حج نيابتى از سوى چند تن جايز است و آيا اگر برخى يا همه آنان مرده باشند، تفاوت مى كند؟
جواب : در حج مستحبى، مطلقاً اشكالى ندارد، اما در حج واجب جز در يك مورد كه در مسأله 126 مناسك آمده است، جايز نيست.
سؤال 35 : آيا نايب شدن زن براى مرد در حج تمتع جايى كه احتمال مى رود به سبب حيض شدن و تبديل حجش به حج اِفراد نتواند عمره تمتع را به جا آورد، صحيح است؟ و اگر نايب شد و حيض گشت، آيا عمل نيابتى او مُجزى است؟
جواب : اگر به ناتوانى او در حج تمتع اطمينان حاصل نشود، اقرب آن است كه نايب شدنش جايز و عملش مُجزى است، حتى در صورت تبديل حج.
سؤال 36 : آيا گرفتن اُجرت براى انجام عمره مفرده نيابتى كه آن را رجاءً به جاى مى آورند، جايز است؟
جواب : مانعى ندارد.
سؤال 37 : كسى كه در انجام طواف عمره تمتع و حجش و نمازهاى دو طواف نايب شده است لازم است در حين اداى آنها مُحرم باشد؟
جواب : لازم نيست.
سؤال 38 : كسى كه به اندازه هزينه حجش بدهى دارد، از نظر حضرت عالى مستطيع به شمار نمى رود. حال آيا برايش جايز است كه از طرف خود و يا ديگرى حج مستحبى به جاى آورد؟
جواب : جايز است. البته اگر آن بدهى حالّ (مهلت آن سررسيده) و طلبكار خواستار آن باشد و هزينه كردن اموالش براى اداى حج مستحبى موجب ناتوان شدنش از اداى آن گردد، اين كار برايش جايز نيست و اگر مخالفت كرد، معصيت كرده است، اما حجش صحيح است.
سؤال 39 : كسى كه به دليل پيرى يا ضعف و مانند آن جايز است كه براى حجة الاسلام نايب بگيرد، آيا شرعاً برايش بهتر است كه تا جايى كه مى تواند خود با تحمل سختى و مشقت مناسك حج را به جاى آورد و آن چه را كه نمى تواند خودش به جاى آورد مانند سعى و رمى و جز آن به نايب واگذارد و يا آن كه برايش ارجح آن است كه براى همه مناسك حج نايب بگيرد؟
جواب : ظاهراً صورت اول ارجح است.
سؤال 40 : شخصى همه كارهايش را به پسرش مى سپارد و او به دليل ناتوانى پدر از اداى حج، برايش كسى را اجير مى كند تا به نيابت از او حج بگزارد. حال آيا اگر پدر از مسأله نيابت يكسره بى خبر باشد، عمل نايب برايش مُجزى است؟
و اگر پيش از آن كه نايب در ميقات مُحرم شود، از مسأله خبردار شد و با آن موافقت كرد، چه حكمى دارد؟
جواب : اگر وكالت پسر عام و شامل نايب گرفتن براى پدر باشد ـ گرچه پدر نداند كه در چه سالى اين نيابت صورت خواهد گرفت ـ عمل نايب برايش مُجزى است وگرنه مُجزى نخواهد بود، مگر آن كه با اطلاع و موافقتش باشد، گرچه اين اطلاع و موافقت پيش از مُحرم شدن حاصل شود.
سؤال 41 : اگر شخصى براى حج بلدى اجير شد و مثلاً يك ماه پيش از موسم حج به شهر ميت رفت. و به عنوان نيابت حج حركت نمود و به شهر خود رفت و از آن جا راهى مكه مكرمه شد، آيا عملش مُجزى است و حجش، بلدى خواهد بود؟
جواب : آرى.
سؤال 42 : اگر شخصى براى حج بلدى اجير شد، ليكن در ساعت حركت غفلت كرد كه آن را نيت كند، آيا نيت سابقش كافى است؟
جواب : اگر حج نيابتى محرك او به سوى عمل باشد، كافى است.
سؤال 43 : آيا واجب است كه اعمال نايب در حج بر طبق تقليدش باشد يا ناچار بايد مطابق تقليد منوب عنه باشد؟
جواب : طبق تقليد خودش عمل كند، البته اگر فرض شود كه مورد اجاره صريحاً ـ يا بر اثر انصراف اطلاقش ـ مقيد به عمل صحيح در نظر منوب عنه يا اجيركننده باشد، در آن صورت وظيفه اش عمل به مقتضاى آن است مادام كه به فساد عبادت يقين حاصل نشود.
سؤال 44 : شخصى براى خودش به عنوان عمره مستحبى مُحرم مى شود، حال آيا برايش جايز است كه از آن به حج به نيابت از پدرش عدول كند؟
جواب : عدول جايز نيست.
سؤال 45 : اگر شخصى براى نيابت از ديگرى خود را اجير كرد يا قصد نيابت تبرعى از او را داشت، در حالى كه براى عمره يا حج مُحرم شده بود، اينك شك دارد كه آيا به هنگام احرامش قصد نيابت داشته است يا آن كه براى خود مُحرم شده است. در اين صورت تكليفش چيست؟
جواب : اگر انگيزه و محركش به سوى عملْ نيابت از آن غير باشد، به گونه اى كه اگر او نبود، اقدام نمى كرد، همين براى انجام آن كفايت مى كند.
سؤال 46 : آيا همان طور كه ايمان نايب در انجام حج شرط است، براى اداى پاره اى از اعمال حج نيز شرط است؟
جواب : آرى. بنابر احوط ـ جز در مورد ذبح و نحر ـ شرط است.
سؤال 47 : شخصى نايب مى شود كه به نيابت از ديگرى حج كند و از شهر خودش براى همين غرض راه مى افتد و چون به ميقات مى رسد و براى عمره تمتع مُحرم مى شود، آن را فراموش مى كند، به گونه اى كه اگر از او بپرسند : «چه مى كنى؟» خواهد گفت : «براى خودم مُحرم مى شوم» و نمى گويد كه به نيابت از فلانى مُحرم مى شوم و متوجه خطاى خود نمى شود، مگر پس از آن كه خود را در مكه مى يابد. حال چه كند؟ آيا مى تواند از احرام خود اعراض كند و براى منوب عنه دوباره مُحرم شود، يا آن كه بر او واجب است كه حج خودش را به پايان برساند؟
جواب : جايز نيست از احرام خودش اعراض كند. ليكن اگر اعمال عمره تمتع را به جا آورد و آن گاه از مكه بيرون رفت و در ماهى كه عمره را در آن به جا آورده بود، بدان بازنگشت ـ مانند آن كه عمره را در ماه ذى قعده به جاى آورد و از شهر بيرون رفت و تا پايان آن برنگشت ـ و در نتيجه عمره اش باطل شد، در اين صورت اگرچه به سبب باطل كردن عمره اش گناهكار است، مى تواند به نيابت از منوب عنه براى عمره تمتع از يكى از ميقات ها مُحرم شود.
سؤال 48 : شخصى به قصد اداى حجة الاسلام، به مدينه مى رسد و پيش از انجام اعمال فوت مى كند. حال آيا براى متوليان كارش جايز است كه كسى را از اموال به جا گذاشته اش اجير كنند تا به نيابت از او حج كند؟ و آيا با علم به اين كه حج بر او مستقر شده است، نايب گرفتن نيازمند كسب اجازه از ورثه اش است يا آن كه اجازه حاكم شرعى كفايت مى كند؟
جواب : واجب است كه از ورثه اش اجازه بگيرند و اجازه حاكم شرعى كافى نيست و اين كه زاد و راحله اش را بايد ـ طبق روايت ـ براى حج معين كنند به اين معنى نيست كه بر اين امر غير از ورثه ولايت دارند.
سؤال 49 : آيا افضل آن است كه انسان براى خودش حج مستحبى به جاى آورد، يا آن كه هزينه حج را به مؤمنان فاقد استطاعت ببخشد تا حج واجب به جاى آورند و يا آن كه خودش به نيابت از ديگرى حج به جاى آورد.
جواب : صورت اول افضل است.
سؤال 50 : آيا نايب براى حج، مى تواند جهت اداى برخى اعمال كه نايب گرفتن در آن ها جايز است، ديگرى را نايب كند؟
جواب : اگر عذرى كه مجوز نايب گرفتن است، برايش پيش آيد، جايز است و در مورد ذبح مطلقاً جايز است.
سؤال 51 : ورثه، شخصى را اجير مى كنند تا در قبال مبلغى معين و در سالى معين، به نيابت از ميت شان حج كند. اما پيش از موسم حج به دلائلى هزينه حج افزايش مى يابد. در اين صورت آيا اجير ملزم به اداى حجى كه بابتش اجير شده و به همان مبلغ تعيين شده است، يا آن كه مى تواند اجاره را فسخ كند و يا از ورثه بخواهد آن كاستى را جبران كنند؟
جواب : در صورتى كه در قرارداد شرط معاملى كه استحقاق يكى از اين دو حالت را نشان دهد، نباشد، اجير حق فسخ يا مطالبه مبلغ بيشتر را ندارد.
سؤال 52 : اگر شخصى به نيابت از ديگرى براى عمره مفرده مُحرم شد، ليكن فراموش كرد و براى خودش طواف نمود، در اين صورت آيا بايد طواف را براى منوب عنه اعاده كند و عملش صحيح است؟
جواب : آرى، بايد طواف را به نيابت از منوب عنه، اعاده كند؟
سؤال 53 : اگر شخصى براى حج نيابتى اجير شد، آيا مى تواند ديگرى را براى اداى آن اجير كند؟
جواب : اگر اجيركننده به صراحت و يا به انصراف با او شرط نكرده باشد كه خودش حج را به جاى آورد، جايز است. ليكن جايز نيست كه قيمت اجرت اجير دوم كمتر از اجرت خودش باشد.
سؤال 54 : اگر شخصى براى حج نيابتى اجير شد و پاره اى از مقدمات كار را انجام داد و در اين راه مبلغى صرف كرد، آن گاه دولت مانع از سفرش به سرزمين مقدس شد. حال آيا مى تواند مبلغى را كه صرف تهيه مقدمات كرده است، از اجيركننده خود مطالبه كند يا نه؟
جواب : اگر براى حج و مقدمات آن اجير شده باشد و اجرت در قبال همه آن ها باشد، در اين صورت مى تواند مبلغى را كه خرج كرده است مطالبه كند و اگر تنها براى حج اجير شده باشد و مقدمات با آن لحاظ نشده باشد، استحقاق دريافت چيزى ندارد.
سؤال 55 : كسى براى اداى عمره تمتع خودش وارد مكه شد و حجش مستحبى بود، آيا مى تواند از اداى حج تمتع اعراض كند و در آن جا براى اداى حج نيابتى اجير شود و به يكى از ميقات ها برود تا به نيابت از منوب عنه، براى عمره تمتع محرم شود؟
جواب : بايد حج خود را همان طور كه آغاز كرده است به پايان برساند و با اعراض از آن، عمره اش باطل نمى شود. البته اگر عمره اش قبل از ماه ذى حجه باشد و او پس از فراغت از اعمال عمره از مكه بيرون رود و تا پايان ماهى كه در آن براى عمره مُحرم شده است بدان بازنگردد، عمره اش باطل مى شود و او در اين حال مى تواند از يكى از ميقات ها به نيابت از آن كه مى خواهد، براى عمره تمتع مُحرم شود. در اين صورت حجش صحيح است. اگرچه به سبب باطل كردن عمره اش گناهكار است.
سؤال 56 : اگر شخصى براى اداى حج بلدى اجير شد و چون به مدينه منوره رسيد، از مسجد شجره جهت عمره مفرده براى خودش مُحرم شد و پس از انجام آن به مدينه بازگشت و دوباره براى حج نيابتى مُحرم شد. حال آيا با اين كار وظيفه اش را درباره حج بلدى انجام داده است؟
جواب : مانعى ندارد و به حج نيابتى لطمه نخورده است.
سؤال 57 : آيا به جاى آوردن حج يا عمره به نيابت از حضرت ولى عصر ـ ارواحنا له الفدا ـ جايز است؟
جواب : آرى، جايز است.
سؤال 58 : آيا جايز است كسى را براى اداى حجة الاسلام اجير كنند، در صورتى كه از پيش معلوم باشد كه به يكى از طرق زير از اداى عمل اختيارى ناتوان است؟
1. اگر از وقوف اختيارى در عرفه يا مزدلفه معذور باشد و وقوف اضطرارى را انجام دهد.
جواب : بنابر احوط نيابت او مُجزى نيست.
2. اگر از ادراك وقوف اختيارى براى همه وقت معذور باشد و تنها به مقدار ركن توقف كند.
جواب : بعيد نيست كه نيابتش جايز باشد.
3. اگر شخصاً از انجام طواف عمره تمتع يا حج و يا سعى آن دو معذور باشد و ناچار براى آن ها نايب بگيرد.
جواب : بنابر احوط نيابتش مجزى نيست.
4. اگر لبيك گويى اش غلط باشد و حتى با تلقين نتواند جملات را درست ادا كند، لذا خود لبيك بگويد و ديگرى را هم نايب بگيرد تا لبيك بگويد.
جواب : احوط مُجزى نبودن نيابتش است.
5. اگر در قرائتش غلطى باشد كه با آن نتواند نماز طواف را طبق روش معتبر شرعى به جاى آورد، لذا خود نماز بخواند و ديگرى را هم براى اداى آن نايب بگيرد.
جواب : احوط مُجزى نبودن نيابتش است.
6. اگر شخصاً از رمى جمره عقبه در روز عيد معذور باشد، لذا ديگرى را براى آن نايب بگيرد.
جواب : احوط مُجزى نبودن نيابتش است.
7. اگر از مبيت در منى معذور باشد.
جواب : بنابر اظهر نيابتش جايز است.
8. اگر شخصاً از رمى جمرات در روز يازدهم و دوازدهم معذور باشد، لذا ديگرى را نايب بگيرد.
جواب : بعيد نيست كه نيابتش صحيح باشد.
9. اگر نسبت به ارتكاب پاره اى محرمات احرام، چون در سايه قرار گرفتن و پوشاندن سر و مانند آن ها معذور باشد.
جواب : نيابتش جايز است.
سؤال 59 : اگر حج در فرض هاى سؤال قبل، حج مستحبى باشد، آيا اجير گرفتن برايش صحيح است؟
جواب : اگر عمل اجير درباره خودش صحيح باشد، صحيح است. ليكن بر او لازم است كه اجيركننده را از وضع خود باخبر سازد.
سؤال 60 : اگر كسى را كه قادر به اداى عمل اختيارى در جايى كه بنا به فتوا يا احتياط نايب گرفتن در آن جايز نيست، به سبب جهل به حكم يا موضوع نايب بگيرد وبعد از گذشت وقت علم پيداكند، آيا جهل او باعث معذوريتش مى گردد و مى تواند به عمل نايب اكتفا كند؟
جواب : خير.
سؤال 61 : اگر كسى خودش را براى حج نيابتى اجير كرد و چون مُحرم شد دريافت كه بنابر فتوا يا احتياط، عملش مُجزى نيست، حال چه كند؟
جواب : اگر بنابر فتوا، عملش مُجزى نباشد، احرامش باطل است و اگر بنابر احوط مُجزى نباشد، احتياط كند و حجش را به نيابت از منوب عنه رجاءً به پايان برساند.
سؤال 62 : اگر شخصى ناقص العضو باشد، آيا مى توان او را براى حجة الاسلام و جز آن نايب گرفت؟
جواب : اگر نقص عضو او موجب خلل در انجام عمل اختيارى نشود، نيابتش جايز است وگرنه مشمول پاسخ پرسش هاى 58 و 59 مى شود.
ورود به مکه با احرام
سؤال 63 : كسى با احرام عمره مفرده وارد مكه مكرمه مى شود و اعمالش را به جا مى آورد. سپس براى مثلاً انجام پاره اى كارهاى مربوط به خدمت حجاج به سوى عرفات خارج مى شود و آن گاه مى خواهد به مكه بازگردد، حال آيا بايد براى عمره مفرده ديگرى محرم شود، يا نه؟ و اگر مُحرم شدن بر او واجب است، از كجا بايد مُحرم شود؟
جواب : اگر پيش از پايان ماهى كه در آن عمره اش را به جاى آورده است بخواهد به مكه بازگردد، مى تواند بدون احرام وارد شود. اما پس از پايان آن ماه، ورودش به مكه بدون احرام جايز نيست و در صورتى كه از ميقات ها نگذشته باشد و بخواهد به مكه وارد شود، مُحرم شدنش از ادنى الحل براى عمره مفرده جايز است وگرنه بر او واجب است كه از يكى از ميقات ها مُحرم گردد.
سؤال 64 : در رساله مناسك فرموده ايد كسى كه بعد از فراغت از اعمال عمره تمتع بى احرام از مكه خارج شود، اگر بازگشتش پس از ماهى باشد كه در آن عمره به جاى آورده است، براى برگشتن به مكه بر او واجب است كه براى عمره مُحرم شود. حال آيا مقصود از عمره، عمره تمتع است يا عمره مفرده؟ و اگر مقصودْ عمره تمتع است، آيا آن عمره اولى مفرده به شمار مى رود و واجب است كه طواف النساء و دو ركعت نمازش را به آن بپيوندد؟
جواب : عمره اوّلى لغو شده است و طواف النساء برايش واجب نيست. پس اگر بخواهد عمره دوم را به حج بپيوندد، بر او لازم است كه به قصد عمره تمتع از يكى از ميقاتها محرم شود وعمره تمتع را انجام دهد واگر نتواند به انجا برود از ادنى الحل جهت عمره مفرده احرام ببندد وپس از انجام دادن اعمال آن تا روز ترويه در مكه بماند وقصد حج كند كه عمره مفرده او منقلب به تمتع مى شود ولى اگر بخواهد ميانش و ميان حج به وسيله عمره ديگرى فاصله اندازد; مانند آن كه عمره اولى او در ماه شوال بوده باشد و آن گاه از مكه خارج شود و در ماه ذى قعده بخواهد وارد آن شود و از آن جا مجدداً بيرون رود و در ماه ذى حجه بدان بازگردد، در اين صورت هنگامى كه خواست در ماه ذى قعده وارد مكه شود، بر او لازم است كه براى عمره مفرده مُحرم شود. زيرا او ميان اين عمره و حج با عمره ديگرى كه آن را در ماه ذى حجه به جاى خواهد آورد، فاصله انداخته است.
سؤال 65 : آن كه مقيم مكه است، هرگاه در هر روز يا هر هفته از مكه بيرون رود، آيا بر او واجب است كه هنگام بازگشتش مجدداً مُحرم شود؟
جواب : اگر هر روز يا سه چهار بار در هفته از مكه بيرون رود، بر او واجب نيست كه هنگام ورود مجدداً مُحرم شود.
سؤال 66 : اگر كسى بر اثر فراموشى، نادانى و يا عذرى مانند انها، از ميقات مُحرم نشد و بدون احرام داخل مكه گشت، آيا بر او لازم است كه براى مُحرم شدن به ميقات بازگردد، اگرچه اين كار به سبب هزينه بالاى انتقال كه بر او سنگين است، برايش دشوار و حرجى باشد؟
جواب : در چنين صورتى لازم نيست، ليكن اگر برايش ممكن باشد و حرجى نباشد، به خارج از حرم برود و از آن جا مُحرم شود.
سؤال 67 : اگر كسى به عمد يا بر اثر عذرى بدون احرام وارد مكه شد، آيا ماندنش در آن حرام است و بر او واجب است كه فوراً شهر را ترك كند، يا نه؟
جواب : ظاهر آن است كه نفس ورود بدون احرام حرام است، نه ماندن در آن حال و ادامه آن.
سؤال 68 : در مناسك فرموده ايد كسى كه اعمال عمره مفرده خود را در مكه مكرمه به پايان رساند و از آن خارج شد، جايز است كه بدون احرام بدان بازگردد، در صورتى كه بازگشتش پيش از پايان ماهى باشد كه در آن عمره اش را به جاى آورده است. سؤال اين است كه اين حكم در موردى كه عمره به جاى آورده شده براى خود شخص نبوده و نيابت از ديگرى باشد، باز جارى است؟
جواب : در آن اشكالى به نظر مى رسد. احتياط آن است كه در فرض سؤال جز با احرام مجدد به مكه باز نگردد، اگرچه اين بازگشت در همان ماهى باشد كه عمره نيابتى را در آن به جاى آورده است.
احکام عمره مفرده
سؤال 69 : كسى كه حج واجب خود را به جاى نياورده است، آيا جايز است كه در ايام حج، عمره مفرده به جاى آورد، مانند آن كه از ميقات براى عمره مفرده مُحرم شود، پس با آن به مكه بيايد و سپس به ميقات بازگردد و براى حج يا عمره تمتع مُحرم شود؟
جواب : جايز است و احتياط آن است كه اين دو عمره در يك ماه نباشد.
سؤال 70 : كسى كه براى عمره مفرده مُحرم شده است، آيا جايز است نيت خود را به حج تمتع تغيير دهد؟
جواب : جايز نيست. البته اگر عمره اش در ماه هاى حج باشد و او تا يوم الترويه (هشتم ذى حجه) در مكه بماند و قصد حج كند، عمره اش، عمره تمتع به شمار مى رود و او بايد حج تمتع را به جاى آورد.
سؤال 71 : كسى كه به هنگام اداى طواف عمره مفرده، دچار عارضه اى شد و سلامتى اش مختل شد و در نتيجه او را به شهرش بازگرداندند، تكليفش چيست؟
جواب : در صورتى كه اين مسأله پس از به پايان رساندن شوط چهارم باشد، بعيد نيست كه نايب گرفتن براى ديگر شوط ها و همچنين براى سعى، مُجزى باشد. در اين صورت او پس از طواف نايب، نماز طواف را مى خواند و پس از سعى او موهاى سرش را مى تراشد ـ يا كوتاه مى كند ـ و براى طواف النساء نايب مى گيرد و خود نماز آن را به جاى مى آورد و آن گاه كاملاً از احرام خود بيرون مى آيد. اما اگر اين مسأله مربوط به قبل از شوط چهارم باشد، بيرون آمدنش از حالت احرام بدون آن كه به مكه بازگردد و شخصاً اعمال عمره اش را به جاى آورد، محل اشكال است.
سؤال 72 : آيا كسى كه مثلاً در آخر ماه رجب عمره به جاى آورده باشد، جايز است كه در اول ماه شعبان عمره ديگرى به جاى آورد؟
جواب : جايز است.
سؤال 73 : حضرت عالى در رساله مناسك فرموده ايد، كسى كه آگاهانه و به عمد در عمره مفرده پس از سعى، با زن خود آميزش كند، عمره اش باطل مى شود. حال آيا ترك عمدى طواف يا سعى باطل كننده عمره است و مكلَّف مى تواند از حالت احرام بيرون بيايد، يا آن كه جز با اداى همه مناسك از احرامش خارج نمى شود؟
جواب : جز با اداى آن از احرامش خارج نمى شود.
احکام حج افراد
سؤال 74 : آيا لازم است كه عمره مفرده را بلافاصله پس از حج اِفراد به جاى آورند، يا آن كه جايز است اداى آن را به تأخير اندازند؟
جواب : وجوب عمره مفرده مانند وجوب حج، فورى است.
سؤال 75 : آن كه در مكه مكرمه است، اگر بخواهد حج اِفراد به جاى آورد، از كجا مُحرم شود؟
جواب : برايش جايز است كه از خود مكه مُحرم شود.
سؤال 76 : كسى كه وظيفه اش حج تمتع است، آن را به جاى مى آورد و سال بعد با احرام عمره مفرده وارد مكه مى شود. سپس مى خواهد حج اِفراد به جاى آورد. آيا حق اين كار را دارد؟ و اگر دارد از كجا مُحرم شود؟ از مكه يا جاى ديگر؟
جواب : اگر پيش از ماه هاى حج عمره را به جاى آورده باشد، مى تواند حج اِفراد به جاى آورد و اگر در مكه باشد مى تواند از همان جا مُحرم شود. اما اگر عمره مفرده را در ماه هاى حج به جا آورد و سپس بخواهد حج به جاى آورد و تا يوم الترويه در مكه بماند، عمره اش عمره تمتع خواهد بود و بايد حج تمتع به جاى آورد و نمى تواند حج اِفراد به جاى آورد. البته اگر پيش از روزهاى حج از مكه خارج شود، مى تواند براى حج افراد از يكى از ميقات ها مُحرم شود.
احکام عمره تمتع
سؤال 77 : اگر مكلَّف از احرام عمره تمتع خارج شود و براى عمره مفرده مُحرم گردد، وظيفه اش چيست؟
جواب : بايد عمره مفرده اش را كامل كند. عمره اول او نيز باطل مى شود و پس از آن بايد آن را اعاده كند. البته اگر تا يوم الترويه به قصد حج در مكه بماند، عمره مفرده اش، عمره تمتع به شمار مى رود و بايد حج را به جاى آورد.
سؤال 78 : اگر مكلَّف در ماه ذى حجه عمره مفرده را به جاى آورد. سپس به جده مسافرت كرد و پيش از يوم الترويه با نيت حج به مكه بازگشت، آيا عمره اش، عمره تمتع به شمار مى رود و مى تواند حج تمتع به جاى آورد؟
جواب : عمره تمتع نخواهد بود. زيرا يكى از شروطش اين است كه پس از به جا آوردن عمره مفرده تا يوم الترويه از مكه خارج نشود.
سؤال 79 : اگر مكلَّف عمره مفرده را به جاى آورد سپس قصد حج تمتع كرد، آيا بر او لازم است كه جهت مُحرم شدن براى عمره تمتع به يكى از ميقات ها برود؟
جواب : آرى، اين كار بر او لازم است و بنابر احتياط واجب مُحرم شدن در ادنى الحل ـ گرچه در مكه بوده باشد ـ مُجزى نيست. اما در صورتى كه عمره مفرده اش در ماه هاى حج باشد و او تا يوم الترويه به قصد حج در مكه مانده باشد، عمره اش به عمره تمتع مبدل مى شود و بايد حج تمتع را به جاى آورد و ديگر محلى براى به جاى آوردن عمره تمتع نيست.
سؤال 80 : اگر مكلَّف براى عمره تمتع مُحرم گشت و سپس دچار اغما شد، وظيفه ولىّ او چيست؟
جواب : اگر احتمال بدهند كه از حالت اغما بيرون آيد و حج را درك كند; يعنى وقوف اختيارى در مشعر را درك كند يا وقوف اضطرارى آن را با وقوف اختيارى عرفه يا دو وقوف اضطرارى را درك كند، ولىّ براى او نايبى مى گيرد تا به نيابت از او طواف كند و نماز آن را به جاى آورد. سپس مقدارى از مويش را كوتاه مى كند و از احرام عمره اش خارج مى شود. در يوم الترويه نيز احتياط آن است كه ولىّ به نيابت از او مُحرم شود; يعنى به جاى او لبيك بگويد و او را از محرمات احرام باز دارد و او را به دو موقف ببرد. اگر در آن جا از اغما بيرون آمد، ـ اگر نتواند به مكه برود ـ از همان جا مُحرم شود. پس اگر در حال هوشيارى وقوف اختيارى مشعر را يا وقوف اضطرارى مشعر همراه با وقوف اختيارى يا اضطرارى عرفه درك كند حج را درك كرده است و بايد بقيه مناسكش را به جاى آورد. و اگر پيش از انجام بقيه مناسك مجدداً به حالت اغما رفت، ولىّ نايبى مى گيرد تا به نيابت از او آن ها را انجام دهد. ليكن اگر از حالت اغما بيرون نيامد تا وقوف ها را از دست داد، حجش باطل است.
سؤال 81 : اگر كسى در حال انجام طواف عمره تمتع سكته قلبى كند و او را به شهرش برگردانند، تكليفش چيست؟
جواب : اگر وضع جسمى اش اجازه ماندن در مكه براى تكميل مناسك عمره اش را اگرچه از طريق نايب گرفتن و سپس احرام براى حج و ادراك وقوف ها به مقدارى كه جز به آن حج صحيح نيست، ندهد، در اين صورت احكام محصور كه در مسأله 446 رساله مناسك آمده است شاملش مى گردد. در غير اين صورت اگر بازگشتن به شهرش به خواست و اختيارش بوده باشد، بعيد نيست كه احرامش باطل گردد، گرچه در اين كار گناهكار است. ليكن اگر بازگشتش بدون اراده و اختيارش باشد، اقرب آن است كه حكم مصدود كه در مسأله 439 مناسك آمده است، بر او جريان يابد.
سؤال 82 : اگر مكلَّف بر اثر جهل به حكم يا فراموشى، به جاى عمره تمتع براى عمره مفرده مُحرم شد، چه حكمى دارد؟
جواب : اگر قصد به جا آوردن عمره اى را داشت كه وظيفه اش بود و پنداشت كه همان عمره مفرده است، اين خطاى در تطبيق به او ضررى نمى زند وگرنه بايد اعمال عمره مفرده را به جاى آورد و اگر تا يوم الترويه به قصد حج در مكه ماند، عمره اش، عمره تمتع به شمار مى رود و حج تمتع را بايد به جاى آورد.
سؤال 83 : اگر مكلَّف خطا كرد و به جاى عمره تمتع براى حج تمتع مُحرم شد و اعمال عمره را انجام داد و سپس متوجه خطاى خود گشت، چه كند؟
جواب : اين كار به او ضررى نمى زند.
سؤال 84 : زنى انجام اعمال عمره اش را تا يوم الترويه به تأخير مى اندازد و پيش از به جا آوردن شان خونى مى بيند و تصور مى كند خون حيض است، در نتيجه نيتش را به حج اِفراد تبديل مى كند و در عرفات حاضر مى شود و در آن جا متوجه مى شود كه آن خون استحاضه بوده است، در اين صورت چه كند؟
جواب : اگر برايش ممكن باشد كه به مكه بازگردد و مناسك عمره را تا قبل از زوال روز عرفه انجام دهد و سپس براى حج مُحرم گردد، واجب است كه چنين كند. و اگر نتواند پس اگر اعتقاد به حيض بودن با در نظر گرفتن ضوابط شرعى بوده باشد; مانند اين كه آن خون در ايام عادت بود، اما پيش از سه روز بند آمد، در اين صورت بنابر احتياط واجب اعمال حج اِفراد را به جاى آورد و از حالت احرام خارج شود. پس اگر حج در ذمه اش مستقر نشده باشد و استطاعتش بر جاى نماند، ديگر تكليفى ندارد وگرنه بنابر احتياط مجدداً حج تمتع به جاى آورد.
اما اگر اعتقاد ظنى او درباره حيض بودن، براساس رعايت ضوابط شرعى نباشد، اظهر آن است كه احرامش و حجش باطل است و در سال هاى بعد بايد حج را به جاى آورد.
سؤال 85 : اگر زنى پيش از احرام در حال حيض باشد و بداند كه حيضش تا پايان حج و عمره ادامه خواهد داشت و همراهانش منتظر او نشوند، آيا جايز است كه براى عمره و حج تمتع مُحرم شود و براى دو طواف و نمازهاى آن دو، نايب بگيرد؟
جواب : ظاهراً جايز است. پس مى تواند براى عمره مُحرم شود و براى طواف و نمازش نايب بگيرد و خودش سعى و آن گاه تقصير كند. سپس حج را به جاى آورد و براى طواف حج و نمازش نايب بگيرد. سپس خودش سعى كند و آن گاه براى طواف نسا و نمازش نايب بگيرد.
سؤال 86 : زنى حيض مى بيند و بعد از پاك شدن مُحرم مى شود و به اعمال عمره تمتع مى پردازد. سپس در روز عرفه خون مى بيند و قبل از گذشت ده روز از ابتداى حيض قطع مى شود. حال حكمش چيست؟
جواب : به نظر مى رسد كه آن زن در پاكى ميان دو خون كه حكم يك حيض را دارند، اعمال عمره اش را انجام داده است. در مورد اين پاكى ميان فقها اختلاف نظر است. نظر مشهور آن است كه جزو حيض است و جمعى از فقها گفته اند كه پاكى است. لذا در صورتى كه حيض باشد، وظيفه آن زن به حج اِفراد مبدل مى شود و بايد پس از فارغ شدن از اعمال حج، اگر توانست عمره مفرده به جاى آورد. در صورتى كه آن فترت پاكى به شمار آيد، عمره آن زن صحيح است و بايد حج تمتع را به جاى آورد و ديگر تكليفى ندارد.
واز آن جا كه ما در اين مسأله احتياط مى كنيم، اگر آن زن به مجتهد ديگرى رجوع كرد ـ البته با رعايت ترتيب در اعلميت و قاعده الاعلم فاعلم ـ و او به حيض بودن يا پاكى آن حالت فتوا داد، وظيفه اش روشن است. ليكن اگر آن زن بخواهد احتياط كند، بايد اعمال مشترك ميان حج تمتع و حج افراد را با نيت اعم از آن دو به جاى آورد. همچنين در منى قربانى را كه از مختصات حج تمتع است به اميد مطلوب واقع شدن انجام دهد. همچنين اگر مى تواند، اعمال عمره مفرده را به اميد مطلوب واقع شدن به جاى آورد.
سؤال 87 : زنى كه صاحب عادت وقتيه و عدديه است و عادتش هفت روزه است، اگر پس از احرامش حيض شد و سپس روز هفتم پاك شد و غسل كرد و اعمال عمره اش را به جاى آورد و آن گاه براى حج مُحرم شد و پس از آن اثرِ خونى ديد، تكليفش چيست؟
جواب : خون دوم اگر در روز دهم از اولين زمان خون ديدن يا زودتر بند آمده، جزو حيض اول به شمار مى رود. اما اگر از ده روز گذشت پس تمام خون دوم، استحاضه به شمار مى رود. در صورت اول بنابر احتياط واجب در مدت پاكى ميان دو خون بايد احكام زن پاك و زن حائض را رعايت كند، كه نتيجه اش در اين جا آن است كه طواف عمره اش و نماز آن را پيش از طواف حج قضا كند.
سؤال 88 : در مناسك فرموده ايد كسى كه در حال انجام عمره تمتع است، بنابر احتياط از مكه جز براى اعمال حج خارج نشود، مگر آن كه خروجش بر اثر نيازى هر چند غيرضرورى باشد. حال آيا خريد، تفريح و به ديدار دوستان رفتن، از نمونه هاى نياز به شمار مى روند؟
جواب : ملاك در نياز، نياز عرفى است و موارد مذكور به اختلاف موارد گاه از مصاديق نيازمندى عرفى به شمار مى روند و گاه نه.
سؤال 89 : اگر مكلَّف پس از انجام اعمال عمره تمتع متوجه شد كه خانه اى كه در مكه برايش در نظر گرفته اند خارج از حرم است. حال آيا مى تواند در آن سكونت كند يا نه؟
جواب : اگر آن خانه از محلات مكه به شمار رود، سكونت در آن مانعى ندارد.
سؤال 90 : دارويى وجود دارد كه زنان از آن براى به تأخير انداختن عادت ماهانه خود استفاده مى كنند. حال اگر زنى بداند كه در صورت استفاده نكردن از اين دارو پيش از رسيدن به ميقات حيض مى شود و نمى تواند عمره تمتع را به جاى آورد، آيا بر او واجب است كه از آن دارو استفاده كند و عادتش را به تأخير اندازد، تا حجش به حج اِفراد مبدل نشود؟
جواب : استفاده از دارو بر او واجب نيست.
احکام حج تمتع
سؤال 91 : اگر ولىّ كودك، او را به عمره تمتع وادارد، آيا بر او واجب است كه به حج تمتع نيز وادارش كند و اگر واجب نيست، آيا بر او متعيّن است كه او را طواف نسا دهد؟
جواب : اگر آن كودك غيرمميز باشد، هيچ بر او واجب نيست و اگر مميز باشد انجام طواف النساء و نمازش كفايت مى كند.
سؤال 92 : اگر مكلَّف عمره تمتع را انجام داد سپس مسأله اى برايش پيش آمد كه از انجام حج بر جانش ترسيد و يا از اين كه دچار ضرر مهمى شود هراسان شد، آيا مى تواند از حج تمتع اعراض كند؟
جواب : اگر ترسش عقلايى باشد، واجب نيست حج را كامل كند، در اين صورت احتياط آن است كه آن را به عمره مفرده تبديل نمايد و طواف النساء به جاى آورد.
سؤال 93 : در مناسك فرموده ايد كسى كه عمره تمتع را به جاى مى آورد، جايز نيست به اختيار خود حج را ترك كند، اگرچه اصل حج مستحبى باشد. حال آيا مى تواند از حج تمتع به حج اِفراد عدول كند؟
جواب : عدول جايز نيست.
سؤال 94 : شخصى پس از فراغت از اعمال عمره تمتع، دچار حادثه اى مى شود كه به سبب آن به بيمارستانى بيرون از مكه منتقل مى گردد و پزشك عملاً او را از بازگشت به مكه جهت مُحرم شدن براى حج بازمى دارد. در صورتى كه توانايى وقوف در عرفات و مشعر را داشته باشد، تكليفش چيست؟
جواب : از هرجايى كه بتواند، مُحرم شود و راهى عرفات گردد.
سؤال 95 : كسى كه در حال حج تمتع است اگر از منى به مكه بازگردد، آيا جايز است پيش از طواف حج و نمازش از آن جا خارج شود؟
جواب : ظاهراً جايز است.
احکام میقات ها
سؤال 96 : آيا جايز است كسى كه از مسجد شجره مُحرم شده است، پس از احرام به مدينه منوره برگردد و از آن جا از طريق هوايى به جده مسافرت كند و سپس از آن جا راهى مكه گردد؟
جواب : اين كار فى نفسه جايز است. ليكن بر او واجب است كه از در سايه قرار گرفتنِ حرام، اجتناب كند.
سؤال 97 : آيا جايز است كسى كه در مدينه منوره است و قصد اداى عمره يا حج دارد، براى پرهيز از مُحرم شدن از مسجد شجره مقصدش را جده قرار دهد و با هواپيما بدان جا برود. سپس با نذر يا غير آن از آن جا مُحرم شود؟
جواب : اگر هنگام آغاز مسافرتش از مدينه منوره، به دليل توقف كم در جده مثلاً چندساعته، عرفاً مسافر مكه به شمار رود، جايز نيست كه بدون احرام از مسجد شجره بگذرد. اما اگر عرفاً مسافر جده به شمار رود و سفرش از جده به مكه آغاز سفر ديگرى به شمار آيد، در اين صورت به تأخير انداختن احرام از مسجد شجره جايز است.
سؤال 98 : در فرض سؤال قبلى اگر محرم نشدن از مسجد شجره و رفتن به جده بدون احرام براى مكلَّف جايز نباشد، ليكن او به عمد چنين كند، آيا بر او واجب است كه به مدينه بازگردد و از مسجد شجره مُحرم شود، يا آن كه برايش جايز است كه از جده با نذر مُحرم شود؟
جواب : جايز است كه به جحفه برود و از آن جا مُحرم شود، گرچه به سبب مُحرم نشدن از مسجد شجره معصيت كرده است. ليكن در هيچ حال جايز نيست كه با نذر از جده مُحرم شود.
سؤال 99 : آيا ميقات در ميقات هاى پنجگانه (ذوالحليفه، جحفه، عتيق، قرن المنازل و يلملم) به مساجد آن ها اختصاص دارد، يا آن كه احرام در هر جايى از آن ها جايز است؟
جواب : در هر جايى از اين ميقات ها احرام جايز است، به جز ذوالحليفه كه به احتياط واجب در مسجد آن (مسجد شجره) مُحرم شوند و احرام بسته شود بيرون از آن ـ جز براى زنان حائض و نفساء ـ مُجزى نيست.
سؤال 100 : در مناسك آمده است : كسى كه از ساير ميقات ها مُحرم مى شود اولى آن است كه اندكى راه برود و سپس لبيك بگويد. آيا مقصودتان، اندكى راه رفتن از خود ميقات است يا پس از گذشتن از آن؟
جواب : مقصود لبيك گفتن در ميقات است، اما پس از اندكى پيش رفتن از جايى كه در آن نيت احرام كرده اند.
سؤال 101 : در مورد تعيين مكان ميقات در قرن المنازل بين «هدا» (وادى محرم) و «وادى السيل» اختلاف نظر است. با توجه به اين كه عده اى از افراد ثقه مى گويند هدا نسبت به وادى السيل از مكه دورتر است، آيا مكلَّف مى تواند پيش از رسيدن به آن و يا در همان نقطه با گفتن : «براى خدا بر من است كه از اين مكان مُحرم شوم» مُحرم گردد؟ يا آن كه براى رهايى از اين اختلاف احتياط كند و در هر دو نقطه مُحرم شود؟ و آيا نذر در ميقات هاى معين چه نذر پيش از رسيدن به آن باشد و چه پس از رسيدن به آن مشروع است؟
جواب : اگر «هدا» نسبت به مكه مكرمه پشت وادى السيل باشد، جايز است نذر كند كه در آن مُحرم شود و در اين صورت احرام در آن به هر تقديرى صحيح است و احتياجى به احتياط كردن و مُحرم شدن در دو نقطه نيست. همچنين صحيح است كه با نذر مُحرم شوند، چه پيش از رسيدن به ميقات هاى معين و چه در خود ميقات ها.
سؤال 102 : در فرض سؤال قبلى، آيا به نظر حضرت عالى ميقات در قرن المنازل همان «هدا» است يا «وادى السيل»؟ يا آن كه معيار در آن اطمينان يافتن مكلَّف پس از تحقيق در مسأله است.
جواب : اين نكته تابع اطمينان مكلَّف است و در صورت اطمينان نيافتن، مى تواند با شيوه مذكور در مسأله قبل، از اين مشكل رهايى يابد.
سؤال 103 : با توجه به گسترش تازه اى كه در مسجد شجره صورت گرفته است و پنهان شدن آثار مسجد اصلى، آيا مُحرم شدن از هر جاى مسجد تازه، جايز است؟
جواب : بعيد نيست مُحرم شدن از هر جاى مسجد شجره حتى بخش هاى جديد آن جايز باشد.
سؤال 104 : چگونه مى توانيم مكان محاذى ميقات را كه احرام بستن از آن جايز است براى كسى كه از هيچ يك از ميقات ها نمى گذرد، تعيين كنيم؟
جواب : اگر دو خط را در نظر بگيريم كه يكديگر را قطع مى كنند و زاويه اى 90 درجه تشكيل مى دهند و يكى از آن ها از مكه مى گذرد و يكى از ميقات، در اين صورت اگر شخص مكلَّف در نقطه تقاطع به سمت مكه بايستد، در جايى ايستاده است كه محاذى آن ميقات است. معيار در اين مسأله نيز صدق عرفى است و دقت عقلى لازم نيست.
سؤال 105 : در رساله مناسك فرموده ايد اگر مكلَّف بداند ـ گرچه اجمالاً ـ كه ميان جده و حرم نقطه محاذى يكى از ميقات ها وجود دارد ـ همچنان كه با توجه به محاذات جده با جحفه اين مسأله بعيد نيست ـ جايز است كه با نذر مُحرم شود. ليكن با توجه به اين ادّعا كه جده از نظر طول جغرافيايى پس از جحفه واقع شده است، گاه در وجود چنين نقطه محاذاتى شك مى شود و نمى توان وجود نقطه محاذاتى ميان آن و مكه مكرمه در مقايسه با جحفه تصور كرد. نظر حضرت عالى در اين باب چيست؟
جواب : نقشه هاى جغرافيايى نشان مى دهند كه جده از نظر طول جغرافيايى پيش از جحفه است، نه پس از آن. بنابراين، به نظر ما نقطه محاذى جحفه در جنوب شرقى جده قرار دارد.
سؤال 106 : آيا مُحرم شدن از محلات جديد مكه مكرمه، مانند «شيشه»، «عزيزيه» و «شارع الستين» با توجه به اين كه پاره اى از آن ها نزديك بيست كيلومتر از مركز شهر فاصله دارند، صحيح است.
جواب : مُحرم شدن از محلات جديد اگر امروزه جزو اين شهر مقدس به شمار روند، بنابر اظهر جايز است، مگر محلاتى كه خارج از حرم باشند.
سؤال 107 : حدود مكه قديم چيست؟
جواب : بنابر روايات معصومين: حدود مكه عبارتند از : عقبه مدنى ها و عقبه ذى طوى.
سؤال 108 : اگر مكلَّف با هواپيما به جده رسيد و از آن جا خواست به مدينه منوره برود ليكن به او اجازه داده نشد لذا با نذر از جده مُحرم شد و يا به جحفه رفت و از آن جا مُحرم گشت، سپس به او اجازه داده شد كه به مدينه برود، آيا جايز است از احرامش عدول كند و از مسجد شجره مُحرم شود، يا نه؟ و اگر جايز نيست و او از احرامش عدول كرد، تكليفش چيست؟
جواب : پس از آن كه احرامش درست صورت گرفت، جايز نيست از آن عدول كند. ليكن اگر نسبت به حكم مسأله جاهل بود و از لباس احرام درآمد و لباس دوخته پوشيد و يا ديگر مُحرّمات احرام را مرتكب شد، كفاره بر او واجب نيست، جز در مورد روغن معطر يا عطرآميز به خود زدن كه بنابر احتياط كفاره دارد.
سؤال 109 : آيا نذر كردن جهت احرام پيش از ميقات از سوى كسى كه مى داند بدين سبب ناگزير از در سايه قرار گرفتن تحريم شده مى گردد، صحيح است؟
جواب : محل اشكال است.
سؤال 110 : در مناسك فرموده ايد كه براى زن حائض و مانند آن جايز است بيرونِ مسجد شجره مُحرم شود. حال اگر داخل مسجد شد و در آن جا مُحرم گشت، آيا احرامش صحيح است؟
جواب: اگر در حال گذر از مسجد با واردشدن از درىو بيرون رفتن از درى ديگر مُحرم شود، صحيح است. بلكه مطلقاً صحيح است.
احکام احرام
سؤال 111 : آيا احتياط در مورد ترك وقف به حركت و وصل به سكون در نماز، در لبيك گويى نيز جارى است؟
جواب : آرى در آن نيز جارى است، ليكن از نظر ما اين احتياط مستحب است.
سؤال 112 : شخصى در ميقات تلبيه را فراموش مى كند و تا رسيدن به مكه به يادش نمى آيد كه لبيك بگويد. تكليف او چيست؟
جواب : اگر بتواند به ميقات بازگردد و از آن جا مُحرم شود، بر او واجب است كه برگردد وگرنه اين مسأله چند صورت دارد كه در مسأله 169 رساله مناسك ذكر كرده ايم. بدان جا رجوع شود.
سؤال 113 : كسى كه براى عمره يا حج نايب ديگرى است، آيا جايز است كه با نذر قبل از ميقات مُحرم شود، يا آن كه لازم است از خود ميقات مُحرم شود؟
جواب : جايز است كه قبل از ميقات با نذر مُحرم شود.
سؤال 114 : كسى كه حج واجب خود را به جاى آورده است و بار ديگر امكان رفتن به حج برايش فراهم شده است، نيت اين حجش چگونه باشد تا اگر حج اولى او دچار خللى شده باشد، بديل آن گردد و اگر درست بوده باشد مستحبى گردد؟
جواب : نيت امتثال فرمانى كه بالفعل متوجه او شده است، كند، گرچه نداند كه واجب است يا مستحب.
سؤال 115 : اگر حاجى پس از دو وقوف متوجه شد كه تلبيه اش به صورت صحيحى نبوده است، تكليفش چيست؟
جواب : اگر در آن هنگام به همان صورت ممكن لبيك گفته باشد و غلط در تلفظ در حدى نبوده باشد كه مانع صدق عرفى لبيك بر آن شود، تكليفى ندارد وگرنه بايد در همان جا كه هست دوباره لبيك بگويد و حجش نيز صحيح است.
سؤال 116 : آيا بر زن واجب است كه در حال احرام از لباس هاى دوخته بپرهيزد، يا آن كه جايز است در لباس هاى عادى خود مُحرم شود؟
جواب : جايز است كه در لباس هاى عادى خود مُحرم شود.
سؤال 117 : آيا براى شخص مُحرم جايز است كه پس از پايان احرام، «ردا» را از دوش خود بيندازد و تنها با «ازار» بماند و با اين حالت اعمال را به جاى آورد؟
جواب : جايز است.
سؤال 118 : آيا راهنماى حجاج كه كارش ايجاب مى كند مدت بسيارى در كشتارگاه بماند، لازم است لباس احرام خود را در صورتى كه با خون يا چيز ديگر نجس شده فوراً عوض يا تطهير كند؟
جواب : آرى، بنابر احتياط بر او لازم است كه آن را عوض يا تطهير كند.
سؤال 119 : اگر مكلَّف نيت انجام حج مستحبى را داشته باشد، اما به هنگام احرام خطا كرد و نيت اداى حجة الاسلام را نمود، چه كند؟
جواب : اگر شروط حجة الاسلام در او جمع نشده باشد، در هر صورت حجش مستحبى است.
سؤال 120 : آيا مُحرم شدن از ميقات افضل است، يا قبل از آن با نذر؟
جواب : مُحرم شدن از ميقات افضل است.
سؤال 121 : اگر زن بخواهد قبل از ميقات با نذر مُحرم شود، آيا بدون اجازه شوهرش اين نذر صحيح است؟
جواب : در صورتى كه اين نذر با حق تمتع شوهر از او منافاتى نداشته باشد ـ مانند آن كه در اين مدت از او دور باشد ـ يا آن كه اين حج بر او واجب بوده باشد، مانند حجة الاسلام و يا حجى كه پيش از ازدواج بر اثر نذر بر او واجب شده باشد و راه مُحرم شدن منحصر به نذر قبل از ميقات باشد، نذرش صحيح است. در غير اين چند صورت، صحت نذرش منوط به اجازه شوهر است.
سؤال 122 : آيا جايز است كسى كه براى عمره يا حج مُحرم شده است، از احرامش عدول كند و مناسك را به جاى نياورد؟
جواب : جايز نيست چنين كند و اگر عدول كرد، در صورتى كه در عمره تمتع يا حج باشد و مناسك را به جاى نياورد تا آن كه زمان معين آن دو گذشت، احرامش باطل است. اما اگر در عمره مفرده باشد، جز با اداى مناسك از احرامش بيرون نمى آيد.
سؤال 123 : زنى كه عادتش مضطر به است اگر پيش از آن كه مُحرم شود خون ببيند و نداند كه آيا تا روز عرفه بند مى آيد تا او بتواند عمره تمتع را به جاى آورد و در نتيجه بر او لازم شود براى آن مُحرم شود و يا آن كه خون بند نمى آيد و او بايد براى حج اِفراد مُحرم شود، تكليفش چيست؟
جواب : مُحرم شدن براى آن چه در علم خدا بر او واجب است، مُجزى است و برايش كفايت مى كند.
سؤال 124 : اگر زن لبيك و يا قرائت نماز طوافش را بلند بگويد، به گونه اى كه نامحرم صدايش را بشنود، آيا عملش باطل مى شود؟
جواب : باطل نمى شود.
سؤال 125 : اگر شخصى براى عمره تمتع از جايى كه مى پندارد ميقات است، مُحرم شود و پس از انجام پاره اى از مناسك، متوجه شود كه آن جا ميقات نبوده است، چه كند؟
جواب : بدان چه انجام داده است، اعتنا نكند و حكم آن كه بر اثر جهل از ميقات مُحرم نشده است بر او جارى مى شود كه ما در مسأله 169 رساله مناسك ذكر كرده ايم.
سؤال 126 : اگر مكلف فراموش كرد كه براى حج تمتع مُحرم شود و يا به حكم وجوب آن جاهل بود و تنها پس از وقوف در عرفات يا مزدلفه، متوجه خطاى خود گشت، در اين حال تكليفش چيست؟
جواب : اگر در عرفات يادش آمد كه مُحرم نشده است و يا حكم مسأله را دانست و توانست به مكه بازگردد و از آن جا مُحرم شود، واجب است كه چنين كند و اگر به دليل تنگى وقت يا عذرى ديگر نتوانست به مكه بازگردد، از همان جا كه هست مُحرم شود و حجش صحيح است. همچنين اگر هنگام وقوف در مزدلفه به ياد آورد و يا حكم مسأله را دانست، از همان جا مُحرم شود، گرچه بتواند به مكه بازگردد و از آن جا مُحرم شود.
محرمات احرام
الف : شكار
سؤال 127 : آيا كشتن مارمولك، عقرب و مار در حال احرام جايز است؟
جواب : كشتن عقرب و همچنين هرگونه مار بد براى مُحرم جايز است. اما كشتن مارمولك جايز نيست.
سؤال 128 : اگر شخص مُحرم حيوانى را در حرم شكار كند و بر اثر جهل به حكم و يا عالماً آن را به خارج از حرم ببرد، آيا بر او واجب است كه آن را به حرم بازگرداند؟
جواب : آرى، بر او واجب است كه آن را به حرم بازگرداند.
ب : بازى با همسر
سؤال 129 : آيا براى شخص مُحلّ جايز است كه از زن مُحرم خود لذت هايى جز جماع، لمس كردن و بوسيدن ببرد؟
جواب : ظاهراً جايز است.
ج : عطر
سؤال 130 : آيا براى شخص مُحرم جايز است كه از صابون و شامپوى غيرمعطر و يا با عطر ضعيف استفاده كند؟
جواب : در صورت اول استفاده از آن ها جايز است و در صورت دوم احتياط آن است كه از آن ها پرهيز كند.
سؤال 131 : آيا كشيدن سيگارهاى معطر براى مُحرم جايز است؟
جواب : بنابر احتياط از آن ها پرهيز كند.
د : پوشيدن لباس هاى دوختنى
سؤال 132 : آيا به پا كردن دمپائى و كفش دوخته براى مُحرم
جايز است؟
جواب : جايز است. ليكن به پا كردن كفشى كه همه روى پا را بپوشاند، جايز نيست.
سؤال 133 : اگر بر اثر ضرورتى پوشاندن سر براى مُحرم جايز باشد، آيا لازم است كه آن پوشش دوخته نباشد؟
جواب : نه، ليكن بنابر احتياط لازم است كه از لباس چون عمامه و كلاه نباشد.
سؤال 134 : آيا براى مُحرم جايز است كه ازار يا ميان خود را با كمربندى از پارچه ندوخته ببندد؟
جواب : جايز است، گرچه مكروه است.
سؤال 135 : اگركناره هاى دو پارچه احرام دوخته باشد، آيا شخص مُحرم مى تواند بپوشد؟
جواب : مانع ندارد.
سؤال 136 : آيا براى مُحرم جايز است كه دو طرف ردايش را به يكديگر بپيوندد و يا با سوزن آن را نگه دارد؟
جواب : جايز است، گرچه بنابر احتياط گره زدن آن جايز نيست.
هـ : روغن زدن
سؤال 137 : گاه شخص مُحرم براى معالجه ناچار مى شود، به خود روغن بزند، در اين صورت آيا بر او كفاره ثابت مى شود؟
جواب : اگر آن روغن داراى بوى خوش نباشد، كفاره ندارد؟
و : زدودن موى بدن
سؤال 138 : اگر شخص مُحرم بگذارد ديگرى موى بدن او را بزدايد آيا بر او كفاره ثابت مى شود؟
جواب : آرى، اگر او سبب شده باشد.
سؤال 139 : اگر شخص محرم سر ديگرى را بتراشد و يا مويش را كوتاه كند، آيا كفاره بر او واجب مى شود؟
جواب : واجب نمى شود.
ز : پوشاندن سر براى مردان
سؤال 140 : اگر قسمتى از سر مُحرم طاس يا بى ريخت باشد و او از آشكار شدنش خجالت بكشد، آيا جايز است آن را بپوشاند؟ و آيا اين كارش كفاره دارد؟
جواب : اگر آشكار كردنش چنان براى او سخت و حرجى باشد كه تكليف را از او ساقط كند، جايز است آن را با آن چه از لباس به شمار نمى رود، بپوشاند و در اين صورت بنابر اظهر كفاره ندارد وگرنه جايز نيست و اگر چنين كرد بنابر احتياط يك گوسفند كفاره آن است.
سؤال 141 : اگر مردى به سبب ضرورتى ـ مانند فرض سؤال قبلى ـ و يا بى هيچ ضرورتى با موى مصنوعى مُحرم شد تكليفش چيست؟
جواب : اگر بر اثر ضرورت باشد، اشكالى ندارد وگرنه بنابر احتياط گوسفندى كفاره اش است.
سؤال 142 : آيا جايز است كه شخص مُحرم دستش را بر
صورتش بگذارد؟
جواب : آرى، جايز است. همچنين جايز است كه آن را با چيز ديگرى بپوشاند.
سؤال 143 : آيا جايز است كه شخص مُحرم سرش را با دستمال و غيره خشك كند؟
جواب : جايز نيست، گرچه بنابر احتياط به شكل كشيدن و گذراندن آن بر سر باشد.
سؤال 144 : آيا جايز است كه مُحرم سرش را زير دوش حمام و مانند آن بشويد؟
جواب : جايز است.
سؤال 145 : آيا جايز است كه شخص مُحرم سرش را بر بالش بگذارد، گرچه با اين كار ناچار بخشى از سرش را مى پوشاند؟
جواب : جايز است.
ح : پوشاندن صورت براى زنان
سؤال 146 : آيا براى زن مُحرم جايز است كه صورتش را با
دستمال خشك كند؟
جواب : احتياط آن است كه آن را ترك كند، اگرچه به شكل كشيدن و گذراندن باشد و همه صورت را نپوشاند.
سؤال 147 : آيا جايز است كه زن مُحرم صورت و دستانش را (تا مچ) برابر مردان نامحرم آشكار كند؟
جواب : آرى، اگر ترس از وقوع در حرام و به هدف واداشتن مرد به نگاه حرام نباشد، براى زن مُحرم ـ و غيرمُحرم ـ جايز است كه صورت و دستانش را (تا مچ) آشكار كند.
سؤال 148 : اگر زن در حال احرام صورتش را از مرد نامحرم بپوشاند و آن پوشش به صورتش بچسبد، آيا كفاره دارد؟
جواب : در اين مورد، كفاره ندارد.
سؤال 149 : اگر زن مُحرم خواست روسرى اش را درآود و اين كار به پوشاندن صورتش انجاميد، آيا كفاره دارد؟
جواب : خير.
سؤال 150 : آيا جايز است كه زن مُحرم بر روى صورتش بخوابد، به گونه اى كه موجب پوشاندن صورتش شود؟
جواب : جايز است.
ط : در سايه قرار گرفتن
سؤال 151 : آيا سوار ماشين هاى رو باز شدن با توجه به اين كه مُحرم در حال نشستن بر صندلى مانع آشكار شدن پشتش در برابر خورشيد مى شود، و اين امر با پرهيز از در سايه قرار گرفتن جانبى كه براى مُحرم ممنوع است، منافاتى دارد؟
جواب : از اين جهت منافاتى ندارد.
سؤال 152 : آيا استفاده از چتر در صورتى كه شك شود كه وجود و عدمش يكسان است، جايز است؟
جواب : جايز است مگر اين كه قبل از شك سايبان به شمار آيد.
سؤال 153 : اگر ديگرى بر مُحرم در حال حركتش سايه افكند، آيا كفاره بر عهده مُحرم است يا آن ديگرى و يا هيچ كدام؟
جواب : بر عهده آن ديگرى نيست و بر عهده خود مُحرم است اگر بتواند خود را از او خلاص كند گرچه براى حفظ جان اقدام نكرده باشد.
سؤال 154 : اگر شخص مُحرم مدتى ناچار شد كه در سايه قرار گيرد، آيا جايز است با رفع اضطرار تا زمانى كه در حال احرام است، همچنان در سايه بماند؟
جواب : با رفع اضطرار، جايز نيست كه همچنان در سايه بماند. ولى اگر همچنان در سايه ماند، كفاره ديگرى بر عهده اش نيست.
سؤال 155 : اگر مُحرم وارد مكه شد و پيش از درآمدن از احرام به خانه اى كه براى سكونتش تعيين شده است، رفت حال آيا جايز است جهت رفتن به مسجدالحرام براى اداى مناسكش سوار اتوبوس هاى سقف دار شود؟
جواب : بنابر احتياط واجب، جايز نيست.
سؤال 156 : اگر در فرض سؤال قبلى، در سايه قرار گرفتن براى مُحرم جايز نبود و او بر اثر جهل به حرمت آن، در سايه قرار گرفت آيا كفاره دارد؟
جواب : در صورت جهل به حكم، كفاره در سايه قرار گرفتن بر عهده اش نمى آيد.
سؤال 157 : اگر چند بار در سايه قرار گيرند، كفاره آن نيز متعدد مى شود؟
جواب : اظهر آن است كه در يك احرام، تنها يك كفاره دارد.
سؤال 158 : آيا براى مُحرم جايز است كه از آسانسورهاى برقى موجود در ساختمان هاى مسكونى، استفاده كند؟
جواب : جايز است.
سؤال 159 : آيا بر مردان مُحرم همراه زنان اگر در روز سوار ماشين هاى سقف دار شوند، كفاره واجب مى شود؟
جواب : آرى، اگر موجب در سايه قرار گرفتن حرام شود.
سؤال 160 : اگر شخص مُحرم مقلِّد مجتهدى بود كه پوشاندن خود از سرما، گرما و باد را حرام مى دانست و او خود را پوشاند و بنا بر نظر مجتهد مورد تقليدش ملزم به كفاره شد. آن گاه بعد از فوت آن مجتهد به كسى رجوع كرد كه پوشاندن خود از سرما، گرما و باد را جايز مى دانست و پس از فوت مجتهد دوم به شما رجوع كرد. حال تكليفش نسبت به كفاره پوشاندن خود از گرما و سرما و مانند آن كه در زمان مجتهد اول بر عهده اش آمده چيست؟
جواب : اگر آن شخص همچنان باقى بر تقليد از مجتهد دوم است، كفاره ندارد و اگر به تقليد از مجتهد اول رجوع كرده باشد، چون او را اعلم مى دانسته است ـ نظر ما وجوب بقاى بر تقليد از مجتهد اعلم است ـ در اين صورت كفاره بر عهده اش ثابت است.
سؤال 161 : آيا استفاده از چتر و اشياى مشابه آن در شب يا بين الطلوعين، براى مُحرم جايز است؟
جواب : جايز است اگر آسمان بارانى نباشد، بنابر احتياط واجب.
سؤال 162 : آيا سوار ماشين هاى رو باز شدن گرچه موجب در سايه قرار گرفتن جانبى ولو به صورت جزئى براى مُحرم شود، جايز است؟
جواب : اگر مانع صدق عرفى در معرض خورشيد قرار گرفتن نشود، جايز است و ظاهراً اگر كناره هاى ماشين كوتاه باشد و سر و سينه شخص مُحرم را نپوشاند، مانع از صدق عرفى نيست.
سؤال 163 : شخصى مقلد مجتهدى است كه خود را پوشاندن از باد و سرما و گرما و مانند آن را بر مُحرم حرام مى داند. آن گاه آن مجتهد فوت مى كند و آن شخص به مجتهد دومى رجوع مى كند كه خود را پوشاندن از غير خورشيد و باران حرام نمى داند. پس مدتى به فتوايش عمل مى كند و سپس اين مجتهد دوم نيز فوت مى كند و آن شخص به حضرت عالى رجوع مى نمايد. حضرت عالى نيز تقليد از اعلم از اين سه تن را بر او واجب مى دانيد و به نظر او مجتهد اول اعلم است. حال مى پرسد :
اولاً : اين شخص با توجه به حرج و سختى كه در عمل به فتواى مجتهد اول با آن رو به رو مى گردد، آيا مى تواند در خصوص اين مسأله بر تقليد از مجتهد دوم باقى بماند و يا به حضرت عالى رجوع كند؟
جواب : به نظر ما، نمى تواند.
ثانياً : اگر گروهى از اهل خبره پس از اطلاع بر مدرك هر يك از اين دو مجتهد درباره فتوايشان، شهادت دهند كه مجتهد دوم در مسأله تظليل (در سايه قرار گرفتن) از مجتهد اول اعلم است، آيا مى توان به شهادت آنان اعتماد كرد و در اين مسأله بر تقليد از مجتهد دوم باقى ماند؟
جواب : آن چه دخيل در اعلميت است مربوط به يك مسأله نيست بلكه مربوط به مجموعه مسائلى است كه يك نوع را تشكيل مى دهد. و صرف ترجيح فتواى غيراعلم بر فتواى اعلم در خصوص مسأله اى فقهى از سوى گروهى از اهل خبره، تنها گوياى توافق نظر اين گروه با فتواى غيراعلم در اين مسأله خاص است و مقتضاى اين توافق آن نيست كه فتواى غيراعلم در اين مسأله بر فتواى اعلم ترجيح دارد. حاصل آن كه اعلميت ثابت شده به آراء اهل خبره كه از مرجحات باب تعارض است، نسبت به تك تك مسائل در نظر گرفته نمى شود، بلكه با توجه به نوع مسائل لحاظ مى شود و هر كسى به اين لحاظ اعلم باشد، در همه مسائل آن نوع، فتوايش حجت است، مادام كه خطايش در پاره اى از مسائل معين ثابت نشده باشد.
ثالثاً : اگر گروهى از اهل خبره پس از اطلاع از مستند فتواى مجتهد اول به جهتى كه اختصاص به اين مسأله دارد، شهادت دادند كه او در فتوايش خطا كرده است، آيا مقلدش مى تواند در خصوص مسأله در سايه قرار گرفتن، به ديگرى رجوع كند؟
جواب : اگر بدين وسيله به خطاى مجتهد مورد تقليدش اطمينان يافت، جايز است با مراعات ترتيب در اعلميت از فتوايش دست بكشد و به ديگرى رجوع كند. ليكن مقلد عامى به مجرد تخطئه مستند فتواى اعلم در خصوص اين مسأله بهوسيله اهل خبره، از كجا به چنين اطمينانى دست مى يابد! البته گاه اگر تخطئه كنندگان اعلم به شكل مذكور، جمع قابل اعتنايى از اهل خبره باشند و به خبرويت و وثاقتشان اعتماد كامل باشد، ممكن است چنين اطمينانى حاصل شود.
رابعاً : اگر چاره اى جز بقاى بر تقليد مجتهد اول در اين مسأله نباشد، آيا در مدتى كه مقلدِ مجتهد دوم بوده است و در مورد در سايه قرار گرفتن به فتواى او عمل كرده است، كفاره در سايه قرار گرفتن بر عهده اش مى آيد؟
جواب : كفاره اى بر عهده اش نمى آيد.
ى : خارج ساختن خون از بدن
سؤال 164 : آيا جايز است شخص مُحرم مستقيماً به ديگرى آمپول بزند، اگر اين كار مستلزم بيرون آمدن خون از او گردد؟
جواب : جايز است، گرچه اگر آن ديگرى مُحرم باشد، احتياط مستحب ترك آن است.
سؤال 165 : آيا جايز است شخص مُحرم به خودش آمپول بزند، در صورتى كه موجب بيرون آمدن خون از او شود؟
جواب : بنابر احتياط جايز نيست، مگر آن كه ضرورتى در ميان باشد.
سؤال 166 : آيا جايز است كه شخص مُحرم خون خود را براى ديگرى اهدا كند؟
جواب : احتياط آن است كه شخص مُحرم به هيچ صورتى خون از بدنش خارج نكند، چه خود مباشر آن باشد و چه سبب آن گردد، مگر آن كه ضرورتى آن را ايجاب كند.
يا : ناخن گرفتن
سؤال 167 : آيا جايز است كه شخص مُحرم ناخن ديگرى را ـ چه مُحرم باشد و چه مُحلّ ـ بگيرد؟
جواب : بعيد نيست در اين دو مورد جايز باشد، گرچه احتياط ترك مورد دوم است.
يب : كشيدن دندان
سؤال 168 : آيا جايز است كه شخص مُحرم دندان ديگرى را بكشد، يا نه؟
جواب : جايز است.
احکام کفاره ها
سؤال 169 : اگر بر حاجى كفاره واجب گشت، آيا به سبب گرانى گوسفند در مكه و منى جايز است اداى آن را تا رسيدن به شهرش به تأخير اندازد؟
جواب : اگر كفاره دادن در خود مكه و منى به سبب بالا بودن نرخ ها دشوار و حرجى باشد، جايز است آن را تا رسيدن به شهرش به تأخير اندازد وگرنه در اداى كفاره صيد ـ و بنابر احتياط در ديگر كفاره ها نيز ـ تأخير جايز نيست.
سؤال 170 : اگر در فرض سؤال قبلى به تأخير انداختن براى حاجى جايز نبود و او بر اثر عذرى و يا بدون هيچ عذرى، آن را به تأخير انداخت، حال آيا ذبح كردن در شهرش مُجزى است، يا آن كه ناچار است كسى را نايب خود كند تا در مكه يا منى گرچه در سال هاى بعد قربانى كند.
جواب : ذبح در شهرش مُجزى است.
سؤال 171 : در مناسك فرموده ايد كه موارد مصرف كفاره، فقيران و مساكين هستند. حال اگر حاجى در مكه يا منى فقيرى نيافت تا ذبيحه را به او صدقه دهد، آيا باز لازم است كه در آن جا ذبح كند و اگر چنين كرد، با گوشت ذبيحه چه كند؟
جواب : اگر برايش ممكن بود كه به يكى از فقيران دست پيدا كند و از او وكالت بگيرد تا كفاره را پذيرفته در آن تصرفى از قبيل فروش، هديه، اعراض و مانند آن كند، واجب است كه چنين كند و اگر اين كار برايش ممكن نگشت، جايز است كه ذبح كردن را تا رسيدن به شهرش به تأخير اندازد.
سؤال 172 : اگر حاجى در مكه يا منى كفاره خود را ادا كرد و فقيرى نيافت تا ذبيحه را به او صدقه دهد و آن را رها كرد تا تلف شد، آيا ضامن قيمت آن براى فقيران است؟
جواب : آرى، بنابر احتياط ضامن قيمت آن پس از ذبح است.
سؤال 173 : آيا براى گوسفندى كه جهت كفاره آن چه گذشت ذبح مى شود، داشتن شروط قربانى معتبر است؟
جواب : معتبر نيست، گرچه احوط رعايت آن هاست.
احکام طواف
سؤال 174 : شخصى هفت بار طواف مى كند و هر شوطى را از حجرالاسود آغاز مى كند و كنار ركن يمانى نيت پايان يافتن آن شوط مى كند، حال وظيفه اش چيست؟
جواب : طوافش باطل است. حال اگر اين اتفاق در عمره تمتع يا حج باشد و بتواند قبل از فوت وقت آن را دريابد و جبران كند، حجش صحيح است وگرنه حجش باطل است و بر او واجب است آن را اعاده كند و همچنين احتياط واجب آن است كه شترى به عنوان كفاره ذبح كند.
سؤال 175 : اگر مكلف در عمره تمتع بر اثر فراموشى طواف نكرد و يا كمتر از هفت شوط طواف كرد و آن گاه در عرفات به ياد آورد، چه كند؟
جواب : پس از بازگشت به مكه قضاى آن را به جاى آورد و اگر آن چه را فراموش كرده بود سه شوط يا كمتر بود، همان ها را به جاى آورد و اگر بيشتر بود آن ها را به جاى آورد و پس از اتمام طواف، بنابر احتياط مجدداً آن را اعاده كند.
سؤال 176 : شخصى در حال طواف، حجرالاسود را مى بوسد و پس از فراغت از آن شك مى كند كه آيا به همان جايى كه رسيده بود، بازگشته است و يا اندكى از آن محل گذشته است، وظيفه اش چيست؟
جواب : طوافش را كامل كند و چيزى بر او نيست.
سؤال 177 : اگر طواف كننده از قبل بداند كه در جاى معينى از مطاف بر اثر شدت ازدحام، در حال حركت اختيار از او سلب مى شود، حال چه كند؟ آيا مى تواند نيت طواف اعم از طواف سواره و پياده كند، به اين صورت كه نيت كند كه آن بخش طواف را سواره به جاى آورد؟
جواب : اگر شدت ازدحام اختيارش را كاملاً سلب نمى كند، اشكالى ندارد وگرنه بر او لازم است طواف را در زمانى به جاى آورد كه همه آن را بتواند با اراده و اختيار خود انجام دهد. نيت مذكور نيز هيچ معنا و اثرى ندارد.
سؤال 178 : آيا توزيع شوط هاى طواف مستحبى ميان چند تن جايز است، به اين صورت كه شوط اول را به زيد و شوط دوم را به عمرو و... واگذارند؟
جواب : اشكالى ندارد. ليكن نيت نكنند كه مجموع آن شوط ها، يك طواف توزيع شده ميان چند نفر است، بلكه به نيت يك طواف از سوى چند تن به صورت مشترك نيت كنند و يا آن كه هر شوطى را مستقلاً به نيت از شخصى به جاى آورد.
سؤال 179 : شخصى طواف خود را از ركن يمانى آغاز مى كند و به همان جا آن را پايان مى دهد، حال چه حكمى دارد؟
جواب : اگر نيتش شروع طواف از جاى معين شرعى آن بود ولى خيال كرد كه آن جا ركن يمانى است، اگر نقص آخرين شوط را جبران كند، بعيد نيست كه طوافش صحيح باشد. ليكن اگر به اين صورت نبود، طوافش باطل است و حكمش شامل مكلَّف مى شود.
سؤال 180 : شخصى طوافش را از ركن يمانى با اين تصور كه حجرالاسود است، آغاز مى كند، ليكن در هنگام طواف متوجه مى شود و طوافش را به حجرالاسود ختم مى كند، آيا طوافش صحيح است؟
جواب : اگر شروعش از ركن يمانى از باب خطاى در تطبيق بود، ظاهراً طوافش صحيح است.
سؤال 181 : شخصى در دو شوط از طوافش، از داخل حجر اسماعيل طواف كرد، تكليفش چيست؟
جواب : آن دو شوط را اعاده كند.
سؤال 182 : شخصى خيال كرد كه موالات معتبر ميان شوط هاى طواف از بين رفته است و يا شك كرد كه از بين رفته يا نه، لذا طوافش را از سر گرفت و آن را اعاده كرد، آيا عملش صحيح است؟
جواب : صحيح است.
سؤال 183 : اگر طواف كننده مثلاً چند گامى از مطاف به سوى «شادروان» پيش رفت و چون مقدار آن را دقيقاً نمى دانست تا آن را جبران كند، يك شوط كامل به جاى آورد تا جايگزين شوطى باشد كه در آن خلل واقع شده است، آيا عملش صحيح است؟
جواب : اگر اين كار را بر اثر جهل ناشى از قصور (يعنى با عذر) انجام داده باشد، به صحت طوافش ضرر نمى زند وگرنه به احتياط واجب صحيح نيست.
سؤال 184 : اگر طواف كننده در شوط پنجم يقين پيدا كرد كه مسافتى از شوط اول را بدون اختيار پيموده است، چه كند؟
جواب : اگر كاملاً مسلوب الاختيار نبوده باشد، اشكالى ندارد وگرنه شوط اول را ملغى نمايد.
سؤال 185 : اگر شخصى نيت كند كه طواف واجب را در هفت شوط به جاى آورد و يك شوط هم از باب تبرك بر آن بيفزايد، طوافش چه حكمى دارد؟
جواب : به طوافش ضرر نمى زند.
سؤال 186 : اگر از طواف كننده در شوط آخر حدثى سر زد و او از مطاف بيرون آمد و تطهير كرد و سپس بازگشت و طواف را از سر گرفت، آيا اين كارش صحيح است؟
جواب : اگر طواف را بعد از فوت موالات عرفى از سر گرفته باشد، صحيح است وگرنه به احتياط واجب صحيح نيست، به خصوص اگر آن حدث بى اختيار از او سر زده باشد.
سؤال 187 : اگر طواف كننده اعتقاد پيدا كرد كه در پاره اى از قدم هاى شوط اختيارش سلب شده است، لذا آن را كامل كرد و پس از آخرين شوط، شوط ديگرى بدان افزود، اين طوافش چه حكمى دارد؟
جواب : به احتياط واجب صحيح نيست، مگر آن كه طواف كننده جاهل قاصر يعني معذور باشد.
سؤال 188 : اگر طواف كننده شوطى را كه در حال انجام آن است به احتمال اين كه دچار خلل شده است، رها كرد و شوط تازه اى از حجرالاسود آغاز كرد، چه حكمى دارد؟
جواب : اگر شوطى كه در حال انجامش بود محكوم به صحت بود اما آن را از سر گرفت، به احتياط واجب صحيح نسيت. البته اگر اين كار را بر اثر جهل با عذر انجام داده باشد، طوافش صحيح است.
سؤال 189 : اگر طواف كننده طوافش را با ترديد به صحت آن يا شك در تعداد شوط هاى آن به پايان برد و سپس به صحت و بى كم و زياد بودن شوط هايش يقين پيدا كرد، آيا عملش صحيح است؟
جواب : صحيح است.
سؤال 190 : زنى به شوهرش در طواف مى پيوندد و چون شوط ششم را به پايان مى برد، شوهرش از مطاف بيرون مى رود و آن زن طوافش را از نو آغاز مى كند، اين كار چه حكمى دارد؟
جواب : اگر طواف را پس از پديد آمدن مُنافى ـ مانند فوت موالات عرفى ـ از سرگرفت، طوافش صحيح است والاّ به احتياط واجب صحيح نيست مگر آن كه اين كار را بر اثر جهل ناشى از قصور يعنى با عذر انجام داده باشد.
سؤال 191 : اگر طواف كننده چند گام از شوط را انجام داد، در حالى كه فاقد شروط معتبر شرعى آن بود، مثل اين كه ازدحام بسيار شديد بود و يا آن كه عذر ديگرى چون رو به كعبه بودن داشت و يا يكسره اختيارش سلب شد و يا از «شادروان» بالا رفت و... تكليفش در موارد زير چيست :
اولاً : اگر هنگام وقوع خلل، متوجه آن گشت؟
جواب : بازگردد و مقدارى را كه دچار خلل شده جبران كند و نمى تواند بدون قصد طواف به جايى كه دچار خلل شده برود و از آن جا نيت طواف كند. البته اگر مثلاً بر اثر شدت ازدحام نتوانست بازگردد، بدون قصد طواف تا حجرالاسود برود سپس اين شوط را از سر بگيرد.
ثانياً : اگر طواف كننده در همان هنگام خلل متوجه آن شد، ليكن همچنان طوافش را ادامه داد و شوط را كامل كرد؟
جواب : اگر شوط را بر اثر جهل ناشى از قصور كامل كرده باشد، آن را اعاده كند و ديگر تكليفى ندارد وگرنه طوافش به احتياط واجب باطل است.
ثالثاً : اگر پس از كامل كردن آن شوط و هنگام شوط بعدى متوجه خلل گشت؟
جواب : شوطى را كه دچار خلل شده است، اعاده كند و طوافش صحيح است.
سؤال 192 : اگر طواف كننده هفت شوط طواف كرد، سپس در صحت طوافش شك نمود و پيش از آن كه نماز طواف را بخواند، احتياطاً طوافش را اعاده كرد، آيا اين كار به صحت عملش ضرر مى زند؟
جواب : جواز فاصله انداختن ميان طواف و نماز طواف بهوسيله طواف احتياطى، محل اشكال است.
سؤال 193 : اگر زنى از لاك ناخن مانع از رسيدن آب به سطح ناخن استفاده مى كرد و نمى دانست كه لاك مانع از صحت وضويش مى شود و با همان حج كرد، حجش چه حكمى دارد؟
جواب : حجش باطل است و بنابر احتياط لازم است شترى به عنوان كفاره ذبح كند.
سؤال 194 : دارويى وجود دارد كه زنان براى به تأخير انداختن عادت ماهانه خود در ماه رمضان يا ايام حج از آن استفاده مى كنند، ليكن گاه هنگام استفاده از آن در موعد عادت خونى منقطع بيرون مى آيد كه صفات خون حيض را ندارد. نظر به اين كه اگر زن از آن دارو استفاده نكند پس از سه روز خون حيض مى بيند و در صورت ادامه مصرف آن، يا اصلاً خونى بيرون نمى آيد و يا خون به صورت منقطع بيرون مى آيد، حكم آن چيست؟
جواب : در فرض سؤال، آن خون حكم خون حيض را ندارد، بلكه حكم استحاضه را دارد، چه صفات خون حيض را داشته باشد و چه نداشته باشد.
سؤال 195 : اگر امر داير باشد ميان اين كه زن از دارو براى به تأخير انداختن خون حيض استفاده كند تا بتواند خودش طواف و نمازش را به جاى آورد، يا آن كه براى آن نايب بگيرد، آيا استفاده از دارو براى او لازم است؟
جواب : در صورت ايمنى از ضرر، بنابر احتياط بر او لازم است.
سؤال 196 : شخصى چهارده شوط طواف مى كند، با اين اعتقاد كه همين مقدار بر او واجب است، چه حكمى دارد؟
جواب : اگر جاهل قاصر باشد به صحت طوافش ضرر نمى زند وگرنه صحتش محل اشكال است.
سؤال 197 : اگر طواف كننده احتمال دهد پاره اى از شوط هاى طوافش باطل است، آيا برايش جايز است كه يك يا دو شوط احتياطاً ـ يعنى براى جبران نقص احتمالى ـ بر آن بيفزايد؟ و اگر چنين كرد، چه حكمى دارد؟
جواب : اگر طواف محكوم به صحت باشد، جايز نيست براى جبران نقص احتمالى احتياطاً چيزى بر آن بيفزايند، ولى اگر كسى بر اثر جهل ناشى از قصور چنين كرد، به صحت طوافش ضرر نمى زند.
سؤال 198 : اگر در هنگام طواف بخشى از زيبايى هاى زن مانند مويش آشكار شود، طوافش چه حكمى دارد؟
جواب : به طوافش زيان نمى زند.
سؤال 199 : آيا خوردن و نوشيدن در هنگام طواف جايز است؟
جواب : جايز است.
سؤال 200 : آيا قطع كردن اختيارى طواف و از سر گرفتن مجدد آن جايز است؟
جواب : قطع طواف بنابر اظهر جايز است. ليكن اگر اين قطع پس از پايان شوط چهارم طواف واجب و يا به هنگام طواف مستحبى باشد، از سر گرفتن بايد پس از فوت موالات عرفى يا ايجاد منافى ديگر مانند بيرون آمدن از مطاف و داخل شدن در كعبه معظمه باشد.
سؤال 201 : اگر طواف كننده در حال طواف بود كه نماز جماعت برپا شد و طوافش را قطع كردند و او بر اثر آن معتقد شد كه طوافش باطل شده است، لذا آن را از سر گرفت، آيا اين كار او مُجزى است؟
جواب : بعيد نيست مُجزى باشد.
سؤال 202 : اگر طواف كننده در هنگام طواف زخمى شد و خونش ساعت ها بند نيامد، نظر به اين كه اجتناب از اين خون برايش دشوار است، آيا مى تواند با همين حال به طواف ادامه دهد، يا بر او لازم است كه تا بند آمدن خون صبر كند؟
جواب : اگر ضرورتى براى تعجيل نباشد و صبر كردن تا بند آمدن خون برايش دشوار نيست، احوط آن است كه صبر كند.
سؤال 203 : اگر زنى به بطلان طوافش در عمره تمتع آگاه شد و سپس عادت گشت، در اين حال چه كند؟
جواب : حكم كسى را دارد كه پيش از آن كه طواف كند، عادت شده است كه در مسأله 290 مناسك مذكور است.
سؤال 204 : آيا جايز است زنى كه مى ترسد حيض شود فقط طواف حج و نمازش را بر دو وقوف مقدم دارد، يا آن كه جايز است سعى و طواف النساء و نمازش را نيز بر آن ها مقدم دارد؟
جواب : مقدم داشتن همه آن ها برايش جايز است، ليكن شوهرش و عطر زدن پيش از انجام مناسك در منى بر او حلال نمى شوند.
سؤال 205 : آيا براى زن جايز است كه به مجرد احتمال عادت شدن ـ گرچه احتمال ضعيفى باشد ـ طواف حج و نمازش را بر دو وقوف (مشعر و عرفات) مقدم دارد، يا آن كه بايد احتمالش در اين باب قوى باشد؟
جواب : اگر اين احتمال، احتمالى عقلائى و قابل توجه باشد كه در موردش خوف صدق كند، براى مقدم داشتن كافى است.
سؤال 206 : اگر شخصى فراموش كرد كه جنب است و در حال جنابت اعمال عمره و حج را به جاى آورد، چه حكمى دارد؟
جواب : طواف و نمازش براى عمره و حج باطل است و حكمش حكم كسى است كه طواف را فراموش كرده است. پس اگر توانست خودش قضاى آن را به جاى آورد وگرنه نايب بگيرد.
سؤال 207 : اگر به هنگام طواف حدثى از طواف كننده سر زد و او از روى خجالت طواف خود را ادامه داد، چه حكمى دارد؟
جواب : طوافش باطل است و به سبب آن حجش باطل مى شود و بايد آن را اعاده كند.
سؤال 208 : اگر حاجى نتواند خودش طواف كند و صاحبان تخت روان مبلغ زيادى كه به حالش سنگين است از او مى خواهند تا او را طواف دهند، آيا برايش جايز است كه براى طواف ديگرى را نايب خود كند؟
جواب : آرى، جايز است.
سؤال 209 : طواف كننده اى در حال طواف متوجه نمى در لباس احرامش شد و چون به خانه بازگشت و تفحص كرد، نجاستى در لباسش يافت و يقين پيدا كرد كه اين نجاست همان نمى است كه هنگام طواف آن را حس كرده است، حال طواف و نمازش چه حكمى دارد؟
جواب : اگر همان هنگام طواف احتمال نداده باشد كه آن نم نجاست است، طواف و نماز طوافش صحيح است، ولى اگر در آن هنگام احتمال داده باشد و تفحص نكرده باشد، احوط اعاده نماز است.
سؤال 210 : آيا به جاى آوردن طواف مستحبى در هنگام ازدحام اگر موجب تماس بدنى با زنان و به طور كلى تنگ كردن راه عبور حاجيان شود، جايز است؟
جواب : اگر آن تماس با زنان به شكل حرام باشد، جايز نيست. اما تنگى راه عبور حاجيان بر اثر طواف به نحو متعارف، مانعى ندارد.
سؤال 211 : بر شخصى غسل مسّ ميت واجب مى شود و او فراموش مى كند و با همان حال حج مى كند، چه حكمى دارد؟
جواب : حكمش، حكم شخص فراموش كننده غسل جنابت است كه در جواب سؤال 206 گذشت.
سؤال 212 : آيا حكم كثيرالشك كه در كتاب الصلاة آمده است، در مورد كسى كه در طواف بسيار شك مى كند جارى است، يا نه؟ و اگر در مورد او نيز جارى باشد، معيار كثرت شك در طواف چيست؟
جواب : شخص كثيرالشك در طواف، همچون كثيرالشك در نماز، نبايد به شك خود اعتنا كند و معيار در آن نيز صدق عرفى است كه ظاهراً در مورد كسى صدق مى كند كه شك او بيش از شك كسانى است كه در بودن يا نبودن موجبات حواس پرتى مانند او هستند.
سؤال 213 : شخص جنب اگر استفاده از آب برايش ضرر داشته باشد، آيا برايش كفايت مى كند كه تيمم كند و طواف نمايد؟
جواب : آرى، اگر از برطرف شدن عذرش قبل از فوت وقت طواف مأيوس باشد، كفايت مى كند.
سؤال 214 : اگر طواف كننده در تعداد شوط ها شك كرد و بنا را بر بطلان طوافش گذاشت و آن را از سر گرفت و در اثناى طواف دوم نسبت به تعداد شوط هاى طواف اول يقين پيدا كرد، تكليفش چيست؟
جواب : طواف دوم را كامل كند، مگر آن كه به كامل بودن طواف اول يقين داشته باشد.
سؤال 215 : شخصى طواف را شروع مى كند و چون به حجر اسماعيل مى رسد، شوطى را كه در حال انجام آن است رها مى كند و طواف را از سر مى گيرد. ليكن در شوط هفتم، همه شوط را به جاى نمى آورد، بلكه شوطى را كه از قبل رها كرده و از آن اعراض كرده بود كامل مى كند، حال حكم او چيست؟
جواب : طوافش باطل است.
سؤال 216 : آيا زن مستحاضه اگر استحاضه اش كثيره باشد مى تواند براى طوافش و نماز طوافش به يك غسل و اگر متوسطه يا قليله باشد به يك وضو اكتفا كند؟
جواب : در مورد مستحاضه متوسط و قليله احوط آن است كه براى هر يك از طواف و نماز طواف جداگانه وضو بگيرد. و در مورد كثيره اگر خون همچنان سيلان داشته باشد وپى در پى به ظاهر پنبه برسد، احوط آن است كه براى هر يك از طواف و نمازش مستقلاً غسل كند، گرچه بعيد نيست كه يك غسل براى هر دوى آن ها كفايت كند.
ليكن اگر بروز خون بر پنبه منقطع باشد، به نحوى كه بتواند قبل از بروز بعدى آن غسل كند و نماز طواف را به جاى آورد، در اين صورت اگر براى طواف غسل كرد و آن را به جاى آورد و توانست پيش از بروز مجدد خون نمازش را نيز بخواند، جايز است بدون غسل مجدد نماز خود را به جاى آورد وگرنه احتياط واجب آن است كه براى نماز طواف دوباره غسل كند.
سؤال 217 : زن مستحاضه اى كه بر او واجب است طهارت خود را تجديد كند، گاه به سبب اين كار ميان غسل يا وضوى او و ميان طواف و نمازش فاصله زيادى مى افتد. آيا اين فاصله افتادن به صحت اعمالش ضرر مى زند؟
جواب : فاصله افتادن ميان طواف و نماز آن به مقدارى كه ناچاراست، بخشودنى است. ليكن در صورتى كه ميان وضو يا غسل و انجام طواف يا نمازش فاصله زيادى بيفتد، احتياط واجب آن است كه قبل از انجام اعمالش به جاى غسل يا وضو، تيمم نيز كند.
سؤال 218 : آيا براى مستحاضه كثيره جايز است كه ميان طواف و نماز طوافش و نمازهاى روزانه اش جمع كند و همه را با يك غسل به جاى آورد؟
جواب : بنابر احتياط نمى تواند چنين كند. البته اگر خونش سيلان نداشته باشد و به صورت منقطع بر پنبه بروز كند و ميان دو بروزِ خون، آن مقدار فاصله پيدا شود كه بتواند نمازهاى روزانه اش و طواف و نماز طوافش را به جاى آورد، بنابر اظهر در اين صورت مى تواند همه را با يك غسل به جاى آورد و نيازى به تجديد غسل ندارد.
سؤال 219 : اگر مستحاضه اى كه واجب است براى هر نماز و طوافى غسل كند، غسل كرد و به طواف پرداخت و در اثناى آن نماز جماعت برپا شد و او با جماعت نماز خواند و سپس طوافش را كامل كرد، آيا عملش صحيح است؟
جواب : صحيح نيست و بايد نماز روزانه اش را با غسل مخصوص آن اعاده كند و طواف را با غسل ديگرى از سر گيرد و يا آن را از همان جايى كه قطع شده كامل كند، به تفصيلى كه در مسأله 285 مناسك در باب كسى كه هنگام طواف حدثى از او سر مى زند آمده است.
سؤال 220 : آيا اعاده نماز به صورت جماعت در مورد نماز طواف نيز مشروع است، يا نه؟
جواب : مشروعيت نماز طواف به صورت جماعت ثابت نيست، چه برسد به اعاده آن به صورت جماعت.
سؤال 221 : اگر زن حائض براى عمره مفرده احرام بست، اما همراهانش منتظر او نماندند، آيا جايز است كه كسى را نايب كند تا به نيابت از او طواف كند و نماز طواف را بخواند؟
جواب : آرى، براى طواف و نمازش كسى را نايب كند. سپس خودش سعى و تقصير كند و همچنين براى طواف النساء و نمازش، نايب بگيرد.
سؤال 222 : آيا ظن به تعداد شوط هاى طواف، به شك ملحق مى شود؟
جواب : آرى، به شك ملحق مى شود.
سؤال 223 : اگر زنى حائض بود و مى دانست كه همراهانش منتظر او نمى مانند تا پس از پاك شدنْ اعمال عمره مفرده را به جاى آورد، آيا جايز است كه از همان اول نيت احرام كند و سپس براى دو طواف و دو نماز، نايب بگيرد؟
جواب : در فرض سؤال، جواز نايب گرفتن محل اشكال است.
سؤال 224 : شخصى كه ختنه نكرده است و پزشكان ختنه كردن را برايش خطرناك دانسته اند، چگونه حج كند؟
جواب : مانند ديگران حج كند، اما احتياط واجب آن است كه براى عمره و حجْ خودش طواف كند و ديگرى را نيز نايب خود سازد تا به نيابت از او طواف كند و او پس از طواف نايب، نماز طواف را بخواند.
سؤال 225 : اگر طواف كننده بدن زنى را با شهوت لمس كرد، طوافش باطل مى شود؟
جواب : با اين كار، طوافش باطل نمى شود.
سؤال 226 : آيا پوشش زن در طواف با پوشش او در نماز تفاوت دارد؟
جواب : اندكى تفاوت دارد. زيرا خلل وارد كردن به پاره اى از آن چه پوشاندنش در نماز لازم است، مانند بخشى از مو يا ساعد و ساق، بنابر اظهر به صحت طواف زن خلل وارد نمى كند. گرچه احتياط مستحب آن است كه همه حدود پوشش مربوط به نماز را در طواف نيز رعايت كند. همچنين احتياط واجب آن است كه در طواف صورت خود را با روبنده و پوشيه و مانند آن ها نپوشاند ـ اگرچه مُحلّ باشد مانند آن كه پس از انجام اعمال منى در روز عيد به طواف پرداخته باشد ـ البته برايش جايز است كه با رها كردن چادر خود بر روى صورتش خود را از نامحرم بپوشاند.
سؤال 227 : اگر شخصى پس از سال ها دريافت كه طوافش باطل بوده است، چه حكمى دارد؟
جواب : حجش محكوم به بطلان است.
سؤال 228 : اگر پس از تقصير، دريافت كه طوافش باطل بوده است، آيا لازم است كه پارچه هاى احرام را براى اعاده طواف بر تن كند؟
جواب : او همچنان در حال احرام است و بايد از محرمات احرام مانند دوختنى و غيره پرهيز كند تا با كامل كردن اعمال، از احرامش بيرون آيد.
سؤال 229 : اگر شخصى فراموش كرد طواف را به جاى آورد و يا آن را به سبب فراموشى پاره اى از شروطش باطل به جاى آورد، آيا مى تواند آن را در غير ماه هاى حج قضا كند؟
جواب : اگر طواف عمره تمتع بود و پيش از فوت وقتش به ياد آورد، آن را در وقتش به جاى آورد و اگر آن را پس از فوت وقتش و پيش از انجام طواف حج به ياد آورد، احتياط آن است كه آن را قبل از طواف حج به جاى آورد و اگر پس از طواف حج به يادش آمد، هر وقت كه خواست جايز است آن را قضا كند، گرچه احوط آن است كه قبل از پايان ماه ذى حجه آن را به جاى آورد.
اگر آن طواف فوت شده، طواف حج بود و آن را پيش از پايان ماه ذى حجه به ياد آورد، آن را به جاى آورد و اگر تا پايان آن ماه به ياد نياورد، هر وقت كه خواست آن را قضا كند.
سؤال 230 : آيا براى شخص مُحرم جايز است كه طواف مستحبى را پيش از طواف عمره به جاى آورد؟
جواب : ظاهراً جايز است.
سؤال 231 : آيا براى شخص مُحرم جايز است كه طواف مستحبى را پيش از طواف حج به جاى آورد؟
جواب : ظاهراً جايز است. البته احتياط واجب آن است كه شخص متمتع پس از مُحرم شدن براى حج و پيش از خروج براى عرفات ـ گرچه طواف حج را بر اثر عذر مقدم داشته باشد ـ طواف مستحبى را به جاى نياورد.
سؤال 232 : اگر كسى به هنگام طواف عمره و حج جز در لباس هاى احرامش حامل نجاست باشد چه حكمى دارد؟
جواب : اگر آن را نپوشيده باشد، مانعى ندارد.
سؤال 233 : شخصى در هنگام طواف غش مى كند، آيا پس از به هوش آمدن مى تواند آن را كامل كند؟
جواب : اغما، ناقض طهارت است، لذا بعد از به هوش آمدن بايد دوباره وضو بگيرد و طوافش را كامل كند و يا آن را به تفصيلى كه در مسأله 285 مناسك مذكور است، از سر بگيرد.
سؤال 234 : اگر كسى بتواند تنها پاره اى از شوط ها را به جاى آورد، آيا براى شوط هاى باقى مانده نايب بگيرد يا براى همه آن ها؟
جواب : اگر از پيش مى داند كه نمى تواند همه شوط ها را به جاى آورد براى همه آنها نايب بگيرد و همچنين اگر پيش از به پايان بردن شوط چهارم ناتوانى عارض شود، اما اگر پس از كامل كردن شوط چهارم دچار ناتوانى شد، اقرب آن است كه مى تواند براى باقى شوط ها نايب بگيرد.
سؤال 235 : آيا جايز است كه بدون هيچ عذرى، پس از شوط چهارم طواف را قطع كنند، سپس بنا را بر آن بگذارند و كاملش كنند؟
جواب : بنابر اظهر قطع جايز است، ليكن در اين صورت احوط آن است كه طواف را كامل كنند و سپس آن را اعاده نمايند.
سؤال 236 : شخصى پنج شوط طواف مى كند، سپس ناچار مى شود كه طوافش را قطع كند. حال آيا مى تواند بنا را بر آن گذاشته دو شوط آخر را به جاى آورد و يا آن كه واجب است طواف را از سر بگيرد؟
جواب : مى تواند بنا را بر آن بگذارد و تنها دو شوط را به جاى آورد.
سؤال 237 : آيا نايب در طواف عمره واجب است كه مُحرم باشد، يا نه؟
جواب : بنا بر اقرب، واجب نيست.
سؤال 238 : حكم كسى كه به بطلان طوافش ـ بر اثر جهل به برخى اركان آن ـ علم پيدا مى كند، در هر يك از حالات زير چيست :
الف : پس از فراغت از اعمال عمره تمتع با بودن وقت كافى؟
جواب : طواف و نماز و سعى اش را اعاده نمايد و سپس تقصير كند.
ب : پس از فراغت از اعمال عمره تمتع با تنگى وقت؟
جواب : اگر وقت به حدى تنگ باشد كه نتواند تا پيش از زوال روز عرفه اعمال را اعاده كند، عمره اش باطل است و بنابر احتياط شترى به عنوان كفاره بر عهده اش است.
ج : هنگام وقوف در عرفات؟
جواب : عمره تمتع او محكوم به بطلان است و بنابر احتياط شترى به عنوان كفاره بر عهده اش است.
د : پس از فراغت از اعمال حج با اين فرض كه آن طواف براى حج بوده است؟
جواب : تا پيش از پايان ماه ذى حجه طوافش و نماز طواف و سعى اش را اعاده كند.
هـ : پس از بازگشت به وطنش در صورتى كه طواف براى حج بوده باشد؟
جواب : حجش باطل و بنا بر احتياط شترى به عنوان كفاره بر عهده اش است، مگر آن كه پيش از گذشت ماه ذى حجه آن را جبران كند و آيا نايب گرفتن براى طواف ـ در صورتى كه خودش نتواند برگردد ـ جايز است، اقرب جايز بودن آن است.
ز : پس از بازگشت به وطنش در صورتى كه طواف براى عمره مفرده بوده باشد همراه با امكان بازگشتش و عدم آن؟
جواب : اگر برايش ممكن باشد، بازگردد و آن را اعاده كند وگرنه مُجزى بودن نيابت در اين جا محل اشكال است.
سؤال 239 : اگر طواف كننده در هنگام سعى يقين پيدا كرد كه بر اثر غفلت بر تعداد شوط هاى طواف افزوده است، چه كند؟
جواب : احوط آن است كه به كعبه بازگردد و شوط هايى را كه اضافه به جاى آورده است، با نيت قربت مطلق هفت شوط كامل كند و براى آن دو ركعت نماز بخواند، سپس سعى خود را كامل كند و احتياط مستحب آن است كه آن را نيز اعاده نمايد.
سؤال 240 : اگر زن حائض به سبب جهل به حكم اعمال عمره تمتع را به جاى آورد، وظيفه اش چيست؟
جواب : به آن چه انجام داده است، اعتنايى نكند و به وظيفه اى كه در مسأله 290 رساله مناسك بيان شده است، عمل نمايد.
سؤال 241 : اگر طواف كننده احتمال دهد كه در طوافش چندگام را در حالى كه رو به كعبه مشرفه بوده، برداشته است، وظيفه اش چيست؟
جواب : به شك خود اعتنايى نكند.
سؤال 242 : شخصى در هنگام طواف حس كرد در بينى اش خون است، پس آن را با پارچه اى پاك كرد و طوافش را كامل نمود، آيا چيزى بر اوست؟
جواب : اگر ظاهر بدنش و لباسش نجس نشده باشد، چيزى بر او نيست.
سؤال 243 : كسى كه نايب ديگرى است در اثناى شوط دوم شك مى كند كه آيا از همان آغاز طواف نيت نيابت از او را كرده است يا نه، وظيفه اش چيست؟
جواب : طوافش را با نيت نيابت از سر بگيرد.
سؤال 244 : آيا آن چه در طواف واجب معتبر است، در طواف مستحبى نيز معتبر است، يا نه؟
جواب : بر حسب احوال و شرائط و احكام تفاوت دارد كه با مراجعه به رساله مناسك شناخته مى شود.
سؤال 245 : آيا طواف از طبقه بالايى مسجدالحرام جايز است، يا نه؟
جواب : اگر طبقه بالايى ارتفاعش بيش از كعبه معظمه باشد، جايز نيست.
سؤال 246 : آيا فاصله انداختن ميان طواف و نماز طوافْ حج يا عمره را باطل مى كند، يا آن كه باطل نمى كند و فقط حرام است؟
جواب : اگرچه احتياط واجب آن است كه ميان طواف و نماز آن عرفاً فاصله انداخته نشود، ليكن اخلال به آن فى نفسه به فساد حج يا عمره نمى انجامد. بلكه اگر كسى عمداً به آن خلل وارد كرد و ميان آن دو فاصله انداخت، احتياط آن است كه طواف و نماز آن را اعاده كند و اگر وقت گذشت و نتوانست آن را تدارك كند، بنابر احتياط حجش باطل است و اگر به سبب جهل ناشى از قصور ـ چه جهل مركب بوده چه متكى بر حجت شرعى باشد ـ ميان آن ها فاصله انداخت و يا بر اثر فراموشى اين كار را كرد و پس از نماز جهلش برطرف شد نماز وطوافش صحيح و چيزى بر او نيست. همچنين اگر ناچار بود ميان آن ها فاصله بيندازد.
سؤال 247 : اگر از روى جهل به مسأله نماز طواف را در حجر اسماعيل بجاى اورد حكمش چيست.
جواب : نماز را پشت مقام إبراهيم عليه السلام اعاده كند.
سؤال 248 : اگر زنى پس از طواف و پيش از نماز طواف، ناگهان عادت شد، وظيفه اش چيست؟
جواب : همان گونه كه در مسأله 296 رساله مناسك ذكر كرده ايم پس از پاك شدنش و غسل كردن، نمازش را بخواند.
سؤال 249 : آيا به جاى آوردن نماز طواف با اقتدا به كسى كه نمازهاى روزانه را مى خواند، مُجزى است؟
جواب : صحتش محل اشكال است و احوط عدم اكتفا به آن است.
سؤال 250 : آيا براى پشت مقام، حد معينى وجود دارد؟
جواب : حد معينى ندارد و ملاك صدق عرفى است.
سؤال 251 : شخصى به حال احرام وارد مكه مى شود و تا روز عرفه چند روزى فرصت دارد، آيا بر او لازم است كه عمره اش را به تأخير اندازد تا قرائتش را درست كند؟
جواب : بنابر احتياط بر او لازم است.
سؤال 252 : زمان مجاز براى فاصله انداختن ميان طواف و نماز آن چه مقدار است؟
جواب : احوط آن است كه از نظر عرفى بلافاصله پس از طواف نماز آن را به جاى آورند و ظاهراً فاصله زمانى اندكى مانند ده دقيقه براى استراحت يا به دست آوردن جايى برتر يا مناسب تر براى نماز و مانند آن، با پيوستگى عرفى منافاتى ندارد. برخلاف پرداختن به كار مستقل ديگرى چون نمازهاى قضا و نيابت از ديگرى، كه عرفاً فاصله انداختن به شمار مى آيد و با پيوستگى عرفى منافات دارد.
سؤال 253 : آيا نماز طواف مستحبى، مستحب است؟
جواب : ظاهراً چنين است.
سؤال 254 : آيا كسى كه طواف كرده است حق دارد كه نخست به نيابت از ديگرى نماز طواف بخواند، آن گاه براى خودش نماز طواف بخواند؟
جواب : همان طور كه گذشت، نمى تواند چنين كند.
سؤال 255 : شخصى نماز طواف را فراموش كرد و پس از تقصير آن را به ياد آورد، آيا بر او لازم است كه به لباس هاى احرام بازگردد تا نماز را بخواند؟
جواب : اين كار بر او لازم نيست.
احکام سعی
سؤال 256 : اگر سعى كننده شوط هايى را كه به جاى آورده بود رها كرد و سعى را از سر گرفت، آيا عملش صحيح است؟
جواب : اگر اين كار پس از فوت موالات عرفى باشد، سعى اش صحيح است وگرنه به احتياط واجب صحيح نيست. البته اگر اين كار را بر اثر جهل ناشى از قصور انجام داده باشد، صحيح است.
سؤال 257 : راهنماى حُجاج در هنگام سعى گاه پيش مى افتد و گاه پس مى رود و غافل است كه اين كارش موجب زيادى در سعى است، حال حكمش چيست؟
جواب : اگر جاهل قاصر (غير معذور) باشد، به صحت سعى اش ضرر نمى زند.
سؤال 258 : شخصى كه بر اثر فراموشى ده شوط سعى مى كند، سپس متوجه زياد شدن شوط هايش مى شود و سعى خود را قطع مى كند و تقصير مى نمايد، چه حكمى دارد؟
جواب : سعى اش صحيح است و چيزى بر او نيست.
سؤال 259 : اگر مكلّف خيال كرد كه طهارت شرط صحت سعى است، لذا سعى خود را قطع كرد و وضو گرفت و سعى خود را از نو آغاز كرد، تكليفش چيست؟
جواب : اگر سعى را پس از فوت موالات عرفى از سر گرفته باشد، سعى اش صحيح است و اگر پيش از فوت آن باشد، به احتياط واجب صحيح نيست، مگر آن كه جاهل قاصر باشد كه در اين صورت نيز بنابر اظهر صحيح است.
سؤال 260 : آيا سعى از طبقه دوم جايز است يا نه؟ و اگر جايز نيست، وظيفه كسى كه به تصور جايز بودن آن را انجام داده است، چيست؟
جواب : اگر طبقه بالايى ميان دو كوه باشد، نه بالاتر از آن ها سعى در آن جايز است وگرنه جايز نيست و در صورت دوم حكم كسى كه از طبقه دوم سعى كرده است، حكم كسى است كه بر اثر جهل سعى نكرده است كه در رساله مناسك ذكر شده است.
سؤال 261 : در مناسك فرموده ايد در حال اختيار سواره سعى كردن جايز است، آيا سعى كردن بر صندلى هاى متحرك اگر متولى حركت دادنش شخص ديگرى باشد و سعى كننده فقط بر آن بنشيند، جايز است؟
جواب : اين كار در حال اختيار جايز نيست، زيرا در اين صورت ديگرى او را سعى داده است نه اين كه خودش سعى كرده باشد.
سؤال 262 : حكم كسى كه در حال حركت به سوى مروه است و بر اثر ازدحام و يا ديدن كسى بدان پشت مى كند، چيست؟
جواب : اگر اين كار را در حال راه رفتن به سوى آن انجام داده باشد، مُجزى نيست و بايد بازگردد و آن مقدارى را كه دچار خلل شده تدارك كند، همين حكم را دارد اگر در حال حركت به سوى صفا، بدان پشت كند.
سؤال 263 : آيا قطع كردن سعى در حال اختيار و از سر گرفتن آن جايز است؟
جواب : آرى، بنابر اظهر قطع اختيارى آن جايز است، ليكن بايد پس از فوت موالات عرفى آن را از سر بگيرد.
سؤال 264 : آيا در سعى ميان صفا و مروه، جايز است كه شخص راه برگشت را براى رفتن و راه رفتن را براى برگشت، انتخاب كند؟
جواب : فى نفسه جايز است.
سؤال 265 : آيا در حال نيت براى سعى، لازم است كه شخص همه قسمت جلو بدنش را رو به روى مروه قرار دهد؟
جواب : اين كار لازم نيست، بلكه كافى است كه هنگام شروع به حركت رو به روى آن باشد.
سؤال 266 : آيا جايز است كه شخص در حال سعى از كنار مسعى حركت كند، نه از وسط آن؟
جواب : جايز است.
سؤال 267 : آيا جايز است كه نماز طواف را پس از نماز عشا به جاى آورند و سعى را تا پس از نماز صبح به تأخير اندازند؟
جواب : در حالت اختيار، جايز نيست كه سعى را تا روز بعد به تأخير اندازند.
سؤال 268 : آيا به جاى آوردن طواف پيش از نماز صبح و سپس خواندن نماز صبح و سعى كردن پس از آن جايز است؟
جواب : جايز است.
سؤال 269 : زمان مجاز براى فاصله انداختن ميان نماز طواف و سعى، چه مقدار است؟
جواب : انجام سعى بلافاصله پس از نماز طواف، واجب نيست. لذا اگر شخصى نماز را اول روز به جاى آورد، برايش جايز است كه سعى را تا آخر شب به جاى آورد. البته، به تأخير انداختن آن تا روز بعد جايز نيست.
سؤال 270 : آيا با مى توان دويدن سعى كرد؟
جواب : جايز است، ليكن هروله كردن ـ نه دويدن ـ ميان دو مناره مستحب است.
سؤال 271 : اگر شخصى پس از ماه ذى حجه متوجه باطل بودن سعى اش در عمره تمتع يا حج شد، تكليفش چيست؟
جواب : حجش محكوم به بطلان است.
سؤال 272 : اگر شخصى سعى اش را با ترديد در صحت آن يا شك در تعداد شوط هايش به پايان رساند، سپس به صحت و كم نبودن آن يقين پيدا كرد، آيا عملش صحيح است؟
جواب : سعى او صحيح است.
سؤال 273 : آيا نيابت در مورد برخى از شوط هاى سعى ـ همان طور كه در مورد كل آن صحيح مى باشد ـ صحيح است، يا نه؟
جواب : دليلى بر صحت نيابت برخى شوط ها در دست نيست، لذا اگر شخصى از انجام مجموع سعى ناتوان است هر چند بر تعدادى از شوطها قادر باشد بايد براى همه آن نايب بگيرد.
سؤال 274 : اگر شخصى نتواند خود سعى كند و صاحبان صندلى ها از او مبلغ كلانى كه برايش سنگين است مى خواهند تا او را سعى دهند، در اين حال آيا مى تواند ديگرى را نايب خود كند؟
جواب : در فرض اين سؤال جايز است.
سؤال 275 : شخصى در سعى چهارده شوط با اعتقاد به اين كه همين بر او واجب است، به جاى آورد، حكمش چيست؟
جواب : اگر جاهل قاصر باشد، سعى اش صحيح است وگرنه صحتش محل اشكال است.
سؤال 276 : اگر شخصى پس از تقصير به بطلان سعى خود در عمره پى ببرد، آيا بر او لازم است كه براى اعاده آن لباس هاى احرام را دوباره بر تن كند؟
جواب : او همچنان در حال احرام است و بر او واجب است كه از محرمات احرام مانند دوختنى و غيره اجتناب كند، تا آن كه با انجام عبادتش از احرامش خارج شود.
سؤال 277 : آيا حكم كثيرالشك كه در كتاب الصلاة آمده است، بر كسى كه در سعى خود بسيار شك مى كند نيز جارى است؟
جواب : بر او نيز جارى است.
سؤال 278 : اگر پاره اى از زيبايى هاى زن ـ مانند موهايش ـ در هنگام سعى آشكار شود، سعى اش چه حكمى دارد؟
جواب : به صحت سعى او ضرر نمى زند.
سؤال 279 : حكم كسى كه نيت مى كند سعى خود را در چهارده شوط به جاى آورد و پس از آن كه شوط هفتم را به جاى آورد، حكم مسأله را دانست چيست؟
جواب : سعى اش صحيح است و چيزى بر او نيست.
سؤال 280 : اگر حاجى نتواند خود سعى كند و از ديگرى كمك بگيرد تا او را سعى دهد و آن شخص او را بر دوش خود بگيرد و يا در گارى بنشاند و او را سعى دهد و او در حال سعى خوابش ببرد، آيا سعى اش صحيح است؟
جواب : سعى اش باطل است.
سؤال 281 : آيا قطع كردن سعى، براى نوشيدن آب و يا جستجوى گمشده اى، جايز است؟
جواب : جايز است، ليكن اگر موجب فوت موالات عرفى ميان شوط هاى سعى شود، مُجزى بودن تكميل آن محل اشكال است و احوط اعاده آن است.
سؤال 282 : اگر حاجى پس از سعى تقصير كرد و آن گاه متوجه نقصان سعى خود شد، چه كند؟
جواب : اگر اين مسأله در عمره تمتع بوده و اين نقصان بر اثر فراموشى رخ داده باشد، بنابر احتياط يك گاو كفاره بدهد و سعى خود را كامل كند و بنابر احتياط دوباره تقصير كند. اما اگر اين نقصان بر اثر جهل مثلاً به تعداد شوط هاى سعى و يا در عمره مفرده يا حج باشد، كفاره اى بر عهده اش نيست و تنها سعى خود را كامل و دوباره تقصير كند و ديگر چيزى بر او نيست.
سؤال 283 : شخصى مى بيند كه مردم در مسعى هروله مى كنند و مى پندارد كه اين كار واجب است، لذا به عقب بازمى گردد و سعى خود را با هروله كردن ادامه مى دهد، حال حكمش چيست؟
جواب : به احتياط واجب سعى اش باطل است، مگر آن كه جاهل قاصر باشد.
سؤال 284 : اگر سعى كننده پيش از رسيدن به مروه ميان شوط هفتم و نهم شك نمايد، چه كند؟
جواب : سعى اش باطل است و بر او لازم است كه آن را از سر بگيرد.
سؤال 285 : آيا رعايت موالات ميان شوط هاى سعى معتبر است؟ و حد آن چيست؟
جواب : اعتبار موالات ميان شوط هاى سعى، بنابر احتياط واجب لازم است و ملاك آن همان طور كه در مسأله 340 رساله مناسك گفته ايم، صدق عرفى است.
سؤال 286 : اگر عمره گزار پيش از سعى، عالماً و عامداً و يا بر اثر جهل يا فراموشى تقصير كرد، حكمش چيست؟
جواب : اگر اين كار را عالماً و عامداً كرده باشد، در صورتى كه تقصيرش با ناخن گرفتن باشد ـ بنابر اين كه مى توان به آن به عنوان تقصير اكتفا كرد ـ كفاره ناخن گرفتن بر عهده اش است.
ليكن اگر با كوتاه كردن مويش تقصير كرده باشد، اگرچه گناهكار است، بنابر اظهر كفاره بر او ثابت نمى شود.
اما جاهل و فراموش كار، كفاره ندارد و در هر تقدير بر چنين كسى واجب است كه دوباره سعى و پس از آن تقصير كند. اين حكم در مورد عمره مفرده است.
اما در مورد عمره تمتع نيز حكم چنين است، جز در باب فراموش كار، يعنى كسى كه فراموش كرد سعى نمايد و براى بيرون آمدن از احرام تقصير كرد، كه بنابر احتياط بايد يك گاو كفاره دهد و بنابر احتياط پس از سعى دوباره تقصير كند.
سؤال 287 : گاه شخص ناچار مى شود كه به سبب ازدحام در راه ديگر از راه مسجدالحرام به مسعى برود، در چنين حالتى حكم زن حائض و نفساء چيست؟
جواب : بر آنان لازم است كه صبر كنند تا آن راه ديگر خلوت شود و اگر وقت تنگ شد، براى سعى كسى را نايب خود كنند.
سؤال 288 : كسى كه بر اثر جهل به مسأله سعى را بر طواف مقدم مى دارد، چه حكمى دارد؟
جواب : پس از طواف و نماز آن، سعى را اعاده كند.
سؤال 289 : گاه سعى كننده بر صندلى هاى متحرك، در اين كه همه مسافت ميان دو كوه را پيموده است شك مى كند، در اين حال چه كند؟
جواب : بر او واجب است كه پيمودن همه مسير را احراز كند.
احکام تقصیر
سؤال 290 : آيا براى تقصيركننده جايز است كه خارج از مكه تقصير كند، يا آن كه ناگزير از تقصير در آن است؟
جواب : تقصير خارج از مكه نيز جايز است، گرچه اولى رعايت احتياط در اين باب است.
سؤال 291 : آيا براى شخص متمتع جايز است كه پس از بيرون آمدن از احرام عمره تمتع و پيش از مُحرم شدن براى حج، سرش را بتراشد؟
جواب : جايز است، گرچه احوط ترك آن پس از گذشتن سى روز از عيد فطر است و اگر چنين كند، بنابر احتياط اولى بايد گوسفندى كفاره دهد.
سؤال 292 : اگر شخصى ريش يا سبيل خود را تراشيد با اين اعتقاد كه اين كار براى تقصير كافى است و از آن جا براى حج تمتع مُحرم شد، چه حكمى دارد؟
جواب : ظاهراً حجش به حج اِفراد تغيير مى يابد و بايد پس از آن اگر توانست عمره مفرده به جاى آورد و احتياط اولى آن است كه در سال بعد نيز حج خود را اعاده كند.
سؤال 293 : اگر شخصى بر اثر جهل يا فراموشى دو بار تقصير كند : يك بار پس از نماز طواف و ديگرى پس از سعى، چه حكمى دارد؟
جواب : اگر اين مسأله در عمره تمتع باشد و او پس از نماز طواف بر اثر فراموش كردن سعىْ تقصير كرده باشد، بنابر احتياط بر او لازم است كه يك گاو كفاره دهد و در غير آن چيزى بر او نيست.
سؤال 294 : كسى كه عذرى دارد و به سبب آن مى تواند طواف و سعى را بر دو وقوف مقدم دارد، اگر بر اثر جهل به حكم پس از سعى تقصير كرد، چه حكمى دارد؟
جواب : بر او چيزى نيست و تقصيرش بى اثر است.
احکام وقوف در عرفه ومزدلفه
سؤال 295 : اگر حاجى براى وقوف در عرفه يا مزدلفه نيت كند و تمام وقت را بخوابد، آيا وقوفش مُجزى است؟
جواب : اگر اول وقت نيت كند سپس ـ گرچه تا آخر وقت ـ بخوابد، مُجزى است. اما اگر پيش از دخول وقت نيت كند سپس تا آخر وقت بخوابد، احوط مُجزى نبودن آن است.
سؤال 296 : اگر حاجى در عرفات وقوف كرد و آن گاه بيهوش شد و تا زوال روز عيد به هوش نيامد، حكمش چيست؟
جواب : حجش باطل است و به عمره مفرده منقلب مى شود و بايد مناسك آن را به جاى آورد و از احرام خارج شود.
سؤال 297 : جمعى از حُجاج در شب عيد، از عرفات براى وقوف در مزدلفه راهى مى شوند و به منطقه اى مى رسند كه به آنان گفته مى شود جزو مزدلفه است. آنان نيز شب را در آن جا مى مانند و روز بعد متوجه مى شوند كه جزو مزدلفه نبوده است، حكمشان چيست؟
جواب : اگر وقوف اضطرارى مزدلفه ـ يعنى وقوفى كم ميان طلوع خورشيد تا زوال روز عيد ـ را درك كنند، حجشان صحيح است وگرنه باطل است و به عمره مفرده منقلب مى شود.
سؤال 298 : اگر حاجى بر اثر جهل به حكم وقوف در مزدلفه ميان طلوع فجر و طلوع خورشيد روز عيد را از دست داد، آيا وقوف اضطرارى در آن برايش مُجزى است؟
جواب : اگر مدتى از شب عيد را در آن جا وقوف كرده باشد، اين كارش مُجزى است وگرنه در آن جا پيش از زوال خورشيد روز عيد وقوف كند و بدين ترتيب حجش صحيح است.
سؤال 299 : اگر حاجى قسمتى از شب عيد را در مزدلفه بماند سپس براى انجام پاره اى كارها پيش از طلوع فجر به منى برود و ديگر براى وقوف مابين الطلوعين به مزدلفه بازنگردد، حجش چه حكمى دارد؟
جواب : بنابر اظهر حجش صحيح است و بايد گوسفندى كفاره دهد.
سؤال 300 : اگر مسئولان مراسم حج، هر منطقه از مشاعر مقدسه را به گروهى از حُجاج و طواف كنندگان اختصاص دهند، آيا اين كار به آنان حقى مى دهد به گونه اى كه اگر كسى در منطقه اى كه از نظر تقسيم بندى متعلق به ديگرى است، وقوف كرد، وقوفش صحيح نباشد؟
جواب : چنين نيست، ليكن مخالفت با قوانين تنظيم شده براى مراسم حج سزاوار نيست.
سؤال 301 : آيا وقوف در مزدلفه داخل اتوبوس هايى كه حُجاج را از منى به عرفات منتقل مى كنند، مُجزى است؟ يعنى اگر اتوبوس مخصوص انتقال حجاج به مزدلفه در راه خود به منى بود و حاجى در آن بى آن كه اتوبوس توقف كند، نيت وقوف نمود، آيا با اين كار وقوف ركنى محقق مى شود؟
جواب : آرى، با اين كار وقوف ركنى محقق مى شود، اگرچه پيش از طلوع فجر راهى شوند.
سؤال 302 : در رساله مناسك آمده است كه زنان، افراد ناتوان مانند پيران و بيماران و «متولى امور آنان» مى توانند به وقوف شب عيد در مزدلفه اكتفا كنند و پيش از طلوع فجر از آن جا راهى منى شوند. حال آيا مقصود از «متولى امور آنان» همه كسانى هستند كه براى انجام كارهايشان آنان را همراهى مى كنند، يا فقط كسانى هستند كه از آنان نمى توانند بى نياز شوند و سخت محتاج آنان هستند؟
جواب : مقصود فقط كسانى هستند كه نمى توانند از آنان بى نياز شوند.
سؤال 303 : آيا به حدود معين شده موجود در مشاعر مقدسه مى توان اعتماد كرد؟
جواب : اگر قديمى و دست به دست برگرفته از گذشتگان باشد، تا هنگامى كه به خطايشان اطمينان پيدا نشود، مى توان بر آن ها اعتماد كرد.
سؤال 304 : حضرت عالى در رساله مناسك فرموده ايد اگر هلال از طرق معتبر نزد ما، ثابت نشود و نزد قاضى سرزمين مقدس ثابت شود و مكلَّف بر طبق حكم قاضى دو وقوف را به جاى آورد، چه بداند كه حكم قاضى مخالف واقع است و چه آن را احتمال دهد، صحت حجش محل اشكال است. حال سؤال اين است كه حضرت عالى به فساد اين حج در اين دو صورت فتوا مى دهيد يا احتياط مى كنيد؟
جواب : ما احتياط را در اين مسأله واجب مى دانيم و كسى كه از ما تقليد مى كند مى تواند با رعايت قاعده ترتيب در اعلميت در اين مسأله به ديگرى رجوع كند.
احکام رمی جمره عقبه
سؤال 305 : اخيراً نيروهاى دولت سعودى ديوار پشت جمره عقبه را برداشته اند، آيا رمى از اين سوى جمره مُجزى است؟
جواب : بنابر احوط ـ اگر اقوى نباشد ـ مُجزى نيست.
سؤال 306 : آيا مى توان از بالاى كوه هاى محيط بر مشعرالحرام براى رمى جمرات سنگريزه برداشت؟
جواب : كوه هاى مذكور اگر داخل منطقه حرم باشد، رمى با سنگريزه هاى آن جايز است.
سؤال 307 : اگر نزديك جمره سنگريزه هايى بود كه معلوم نشد از آن ها براى رمى استفاده شده است يا آن كه هنوز دست نخورده است و بر اثر ازدحام يا غير آن از دست حُجاج بر زمين افتاده است، آيا رمى با آن ها مُجزى است؟
جواب : تا وقتى كه اجمالاً معلوم نشود كه در آنها سنگريزه هاى استفاده شده از قبل است، مُجزى است وگرنه رعايت احتياط لازم است.
سؤال 308 : آيا رمى به وسيله سنگريزه هايى كه مشكوك الاستفاده است، مُجزى است؟
جواب : آرى، رمى با آن ها مُجزى است.
سؤال 309 : علامت هاى جديد حدود منى نشان مى دهند كه انتهاى منى كنار جمره كبرا قرار دارد، به گونه اى كه اگر حاجى بخواهد پشت به قبله، جمره را رمى كند و فقط يك ذراع (گز) با آن فاصله داشته باشد، باز خارج از حدود منى قرار مى گيرد، در اين حال وظيفه اش چيست؟
جواب : هنگام رمى جمره عقبه، در منى بودن معتبر نيست، لذا مانعى ندارد كه حاجى هنگام رمى از طرف رو به رو از آن دور بايستد، بلكه مستحب است كه رمى كننده به مقدار ده ذراع يا پانزده ذراع از آن دورتر بايستد.
سؤال 310 : اگر بر اثر جهل يا فراموشى در رمى جمره عقبه روز عيد خللى رخ دهد و حاجى فقط پس از طواف و سعى متوجه آن شود، وظيفه اش چيست؟
جواب : فقط رمى را جبران كند و ديگر بر او چيزى نيست.
سؤال 311 : اگر در فرض سؤال قبلى، حاجى پس از روز دوازدهم متوجه شود، چه كند؟
جواب : تا هنگامى كه در منى يا مكه است، آن را جبران كند.
سؤال 312 : اگر پس از پايان ماه ذى حجه، متوجه خلل شود، وظيفه اش چيست
جواب : احتياط اولى آن است كه اگر خودش حج كرد، آن را قضا كند وگرنه ديگرى را نايب خود سازد تا در سال بعد به نيابت از او روز عيد، رمى جمره كند.
سؤال 313 : در مناسك فرموده ايد رمى در شب عيد براى زنان و ديگر كسانى كه مجاز به حركت از مشعر در شب هستند، مُجزى است. از جمله كسانى كه حركت در شب برايشان مجاز شمرده شده است «متولى امور افراد معذور» است. حال آيا براى چنين كسى رمى در شب ـ اگرچه روز نيز بتواند رمى كند ـ جايز است، يا نه؟
جواب : اگر افراد معذور بتوانند در روز عيد به مقدار رمى كردن از او بى نياز باشند، رمى كردن در شب برايش مُجزى نيست.
احکام قربانی
سؤال 314 : آيا ذبح كردن با كارد استيل جايز است، يا نه؟
جواب : جواز ذبح با آن خالى از شائبه اشكال نيست و جاى احتياط دارد.
سؤال 315 : شخصى از سوى چهار تن وكيل مى شود تا برايشان قربانى فراهم كند و آن ها را ذبح نمايد. او نيز براى دو نفر از آنان ذبح مى كند و چون مى خواهد براى دو نفر باقى مانده ذبح كند نام هايشان را كاملاً فراموش مى كنند. حال وظيفه اش چيست؟
جواب : كافى است كه هنگام ذبح آن دو قربانى آخر، به هر يك از آن دو حاجى كه برايشان ذبح نكرده است، در ذهن خود به گونه اى اشاره كند كه از آن ديگرى متمايز باشد. مانند آن كه نخست براى كسى ذبح كند كه از آن ديگرى مسن تر است و يا بهاى قربانى را زودتر از ديگرى پرداخته است و مانند آن.
سؤال 316 : اگر حاجى يك قربانى بخرد و پيش از پرداخت بهايش متوجه شود كه معيوب است، آيا جايز است بدان اكتفا كند؟
جواب : بنابر اظهر بدان اكتفا نكند.
سؤال 317 : گروهى، شخصى را وكيل مى كنند تا برايشان قربانى بخرد و ذبح كند، حال آيا بر او واجب است كه هنگام خريد و ذبح هر گوسفندى را براى يكى معين كند يا آن كه كافى است به تعدادشان ـ بى آن كه جداگانه تعيين كند ـ گوسفند بخرد و ذبح كند؟
جواب : در حين ذبح لازم است كه جداگانه و هر قربانى را براى يكى از آنان ذبح كند.
سؤال 318 : آيا صرف قانون حكومتى مبنى بر ممنوعيت ذبح در منى در صورتى كه حاجى احتمال عقلائى دهد كه ذبح در منى و مخالفت با قانون ضرر مالى و جسمى قابل توجهى برايش در پى دارد، موجب عجز از ذبح در آن و جايز بودن ذبح در وادى محسّر است؟
جواب : خوف از ضرر در صورت مخالفت با قانون، رافع وجوب ذبح در منى است و اين مسأله مُقتضى مُجزى بودن ذبح در جاى ديگرى به جاى منى نيست. ملاك مُجزى بودن ذبح در وادى محسّر ـ همان طور كه در مناسك ذكر كرده ايم ـ تنگى جا براى دربر گرفتن همه حُجاج است. ليكن اگر به دليل مذكور در سؤال و مانند آن، ـ نه بر اثر تنگى جا ـ ذبح در منى ممكن نبود، احتياط واجب آن است كه هم در وادى محسّر ذبح كند و هم بدل از قربانى روزه بگيرد.
سؤال 319 : اگر حاجى به سبب صدقه ندادن سهم فقرا از قربانى، ضامن شد، آيا ضامن قيمت سهم قبل از ذبح مى شود يا بعد از آن؟ زيرا اگر فرضاً قيمت گوسفند قبل از ذبح سيصد ريال سعودى باشد، پس از ذبح قيمتش بسيار كمتر از آن مى شود، حال حاجى ضامن كدام قيمت است؟
جواب : ملاك در ضمان، قيمت بعد از ذبح است.
سؤال 320 : در صورتى كه گوشت قربانى قيمت خود را پس از ذبح از دست داد ـ همان طور كه غالباً در روز عيد به دليل نبود خريدار ذبيحه ها پيش مى آيد ـ اگر حاجى سهم فقرا را به آنان صدقه نداده باشد، ضامن سهمشان مى شود؟
جواب : در فرض سؤال، ضامن نيست.
سؤال 321 : امروزه نمى توان قربانى را سه سهم كرد، حتى دولت از اين كه صاحبش از آن بخورد و يا بخشى از آن ميان فقيران و مؤمنان توزيع شود، ممانعت مى كند، پس تكليف حاجى چيست؟
جواب : در تقسيم مذكور آن كه لازم است بنابر احتياط صدقه دادن يك سوم قربانى به فقيران است. اما اين كه حاجى از آن بخورد و همچنين هديه دادن ثلث آن واجب نيست. صدقه دادن ثلث آن نيز بر اثر ممكن نبودن يا دشوار گشتن، ساقط مى شود.
سؤال 322 : آيا لازم است به وجود شروط معتبر در قربانى، يقين حاصل شود؟
جواب : اطمينان به وجود شروط، كافى است.
سؤال 323 : حاجى با پولى كه آن را به حكم دادگاه رسمى از كسى كه برخى از وسايل او را سرقت كرده به دست آورده است قربانى مى خرد، آيا اين قربانى براى او مُجزى است؟
جواب : اگر آن پول را به عنوان تقاصّ و با فراهم بودن شروط تقاصّ يا خريد به صورت ثمن كلى در ذمه و وفاى آن از طريق آن مبلغ بوده باشد، مُجزى است والا، نه.
سؤال 324 : اگر حاجى معتقد شد كه ذبح ـ به دليل آن كه اسراف است ـ واجب نيست. لذا تقصير كرد و از احرام خارج شد، حكمش چيست؟
جواب : بر او واجب است كه فوراً لباس هاى دوختنى را از تن درآورد و از ديگر محرمات احرام بپرهيزد و پيش از پايان ايام تشريق، ذبح كند. پس اگر اين ايام گذشت و او ذبح نكرد، بنابر احتياط حجش باطل است.
سؤال 325 : اگر حاجى قربانى را با پولى كه خمس بدان تعلق گرفته است بخرد، آيا مُجزى از او است؟
جواب : اگر آن را با ثمن كلى در ذمه بخرد و پولش را از آن چه خمس بدان تعلق گرفته است بپردازد، مُجزى از اوست و ضامن مقدار خمس آن ثمن است.
سؤال 326 : آيا جايز است كه حاجى پيش از آن كه براى خود ذبح كند، براى ديگرى ذبح كند؟
جواب : جايز است.
سؤال 327 : اگر قربانى واجد همه شرائط فراهم نيامد، آيا مى توان به آن كه بيضه هايش كوفته است، اكتفا كرد؟
جواب : اقوى آن است كه مى توان مطلقاً به آن اكتفا كرد.
سؤال 328 : اگر حاجى معتقد شد كسى را كه براى ذبح نايب كرده وظيفه اش را انجام داده است. لذا تقصير كرد و از احرامش خارج شد. سپس متوجه خلاف آن گشت، تكليفش چيست؟
جواب : بلافاصله بايد لباس هاى دوختنى را از تن درآورد و از ديگر محرمات احرام بپرهيزد، پس هرگاه قربانى خود را ذبح كرد، از احرامش بيرون مى آيد و ديگر نيازى به اعاده تقصير ندارد.
سؤال 329 : اگر حاجى، كسى را براى خريد قربانى و ذبح آن وكيل كند و سپس بى آن كه به او بگويد، براى اين كار ديگرى را به جاى او وكيل كند. آن گاه وكيل اول براى موكل خود ذبح كند، آيا اين كارش مُجزى است؟
جواب : بعيد نيست كه مُجزى باشد.
سؤال 330 : اگر ذبيحه پس از آن كه رگ هاى چهارگانه اش بريده شد، تكان خورد و پشت به قبله كرد، آيا اين مسأله به تذكيه آن ضرر مى زند؟
جواب : ضرر نمى زند.
سؤال 331 : اگر حاجى قربانى را ذبح كرد و مناسك بعدى را به جاى آورد، آن گاه متوجه شد كه آن قربانى داراى شرط سنى لازم نبوده است، حكمش چيست؟
جواب : اگر اين مسأله پيش از پايان ايام تشريق باشد، دوباره ذبح كند و ديگر تكليفى ندارد و اگر بعد از آن باشد، احتياط آن است كه هم دوباره ذبح كند و هم بدل از قربانى روزه بگيرد.
سؤال 332 : آيا جايز است كه مسلمان غيرامامى را براى ذبح نايب سازند، يا نه؟
جواب : ملاك در ذبح كننده، آن است كه مسلمان باشد.
سؤال 333 : اگر حاجى نتوانست روز عيد ذبح كند، آيا مى تواند اندكى پيش از غروب خورشيد تقصير كند و از احرامش خارج گردد و ذبح را به روز بعد موكول كند؟
جواب : جز با ذبح و تقصير يا حلق از احرامش بيرون نمى آيد و محّل نمى شود. البته جايز است كه حلق يا تقصير را بر ذبح مقدم دارد، اما بنابر احتياط مشروط به آن كه اين كار پس از به دست آوردن قربانى در منى باشد.
سؤال 334 : آيا براى حاجى جايز است كه جمره عقبه را رمى كند و سپس تقصير يا حلق نمايد و آن گاه قربانى خود را ذبح كند؟
جواب : جايز است كه تقصير يا حلق را بر ذبح مقدم دارد، اما بنابر احتياط واجب مشروط به آن كه پيش از آن قربانى را در منى به دست آورده باشد.
سؤال 335 : اگر حاجى پس از تقصير و طواف و سعى، متوجه شد كه قرباني كه ذبح كرده است مُجزى نيست و نمى تواند بدان اكتفا كند، حال آيا بر او واجب است كه پس از اعاده ذبح، آن مناسك سه گانه را نيز اعاده كند؟
جواب : بنابر اظهر اعاده آن ها واجب نيست.
سؤال 336 : اگر بر او واجب باشد كه مجدداً ذبح كند، اما عمداً چنين نكند، آيا حجش باطل مى شود؟
جواب : اگر ذبح نكرد و ايام ذبح گذشت،بنابر اظهر حجش باطل مى شود.
سؤال 337 : درباره وجود صفات لازم در قربانى، آيا مى توان به گفته فروشنده اعتماد كرد؟
جواب : تا هنگامى كه به راستگويى او اطمينان حاصل نشود، اعتماد به گفته اش اشكال دارد.
سؤال 338 :اگر گوشت قربانى شخصى با گوشت قربانى ديگرى مخلوط شد، آيا برايش مُجزى است كه قسمتى از هر كدام را بردارد و در ديگ بگذارد و پس از پختن از آن ديگ بخورد؟
جواب : آرى، براى رعايت احتياط مستحب در مورد خوردن قسمتى از گوشت قربانى، اين كار مُجزى است.
سؤال 339 : اگر كسى كه در حج نايب ديگرى است شخصى را براى ذبح نايب خود كند، اين شخص به نيت از چه كسى ذبح كند؟ به نيت از نايب يا منوب عنه؟
جواب : از طرف نايب ذبح كند، يعنى به نيت آن قربانى كه بر او واجب گشته است، ذبح كند، چه آن شخص براى خود حج كند و چه نايب ديگرى باشد.
سؤال 340 : اگر كسى به نيت ديگرى ـ بدون آن كه از او خواسته باشد ـ و با يقين به رضايت و حتى خشنودى او ذبح كند، آيا اين ذبح مُجزى از منوب عنه است؟
جواب : مُجزى از او نيست.
سؤال 341 : اگر حاجى با آن كه مى توانست در منى ذبح كند، بر اثر غفلت خارج از آن ذبح كرد و فقط پس از بازگشت به وطنش متوجه اين مطلب گشت، تكليفش چيست؟
جواب : بعيد نيست ذبح او مُجزى باشد.
سؤال 342 : به دليل ترس از گمشدن حجاج در صورتى كه همگى به كشتارگاه برده شوند، كميته هايى تشكيل مى شود تا به نيابت از آنان ذبح كنند و چون براى اعضاى اين كميته ها ناممكن يا بسيار دشوار است كه از هر ذبيحه جداگانه قطعه اى گوشت جدا كنند و به صاحبش برسانند تا از آن بخورد، تكليف شرعى حاجى چيست؟
جواب : از آن جا كه به نظر ما واجب نيست كه حاجى از گوشت قربانى خود بخورد، در فرض سؤال اشكالى پيش نمى آيد.
سؤال 343 : آيا ذبح كردن در كشتارگاهى كه در وادى معيصم قرار دارد در حال اختيار مُجزى است يا فقط پس از عدم امكان ذبح در منى و وادى محسّر هر دو، مُجزى است؟
جواب : در حال اختيار، بلكه بنابر احتياط مطلقاً مُجزى نيست.
سؤال 344 : در صورتى كه مكلّف در حال اداى حج مستحبى براى خود است، آيا برايش جايز است كه جهت كاستن از هزينه حج ذبح در منى را ترك كند، چون كه امروزه قربانى كردن هزينه قابل توجهى براى مكلَّف دربر دارد؟
جواب : حج تمتع ناگزير از قربانى كردن است و در اين مسأله تفاوتى ميان حج واجب و مستحبى نيست. لذا اگر مكلَّف نخواهد قربانى كند، بايد حج اِفراد به جاى آورد.
سؤال 345 : اگر مكلَّف در ترتيب مناسك منى در روز عيد بر اثر جهل به حكم ـ چه قاصر باشد و چه مقصّر ـ خلل وارد كرد، حكمش چيست؟
جواب : عملش مُجزى است، مگر آن كه جاهل مردّد باشد و حكم مسأله را نپرسد و به ترتيب مناسك منى خلل وارد كند، در اين صورت بنابر احتياط واجب، بايد اعمالش را اعاده كند.
احكام حَلْق و تقصير
سؤال 346 : آيا بر كسى كه اولين بار حج مى كند متعيّن است كه حلق كند (سرش را بتراشد) يا آن كه ميان حلق و تقصير (كوتاه كردن موى سر) مخيّر است؟
جواب : بنابر احتياط واجب، بايد حلق كند.
سؤال 347 : اگر كودكى حج كند، از عنوان «صروره» (كسى كه اولين بار حج مى كند) خارج مى شود، همچنين كسى كه به نيابت از ديگرى حج مى كند؟
جواب : ظاهراً از اين عنوان خارج مى شوند، زيرا صروره كسى است كه اولين بار است كه حج مى كند و پيشتر حج نكرده است.
سؤال 348 : اگر حاجى شب يازدهم ذى حجه حلق يا تقصير كند، مُجزى از او است؟
جواب : بعيد نيست كه مُجزى باشد.
سؤال 349 : اگر حاجى در كشتارگاه جديد واقع شده در خارج از حدود منى پس از ذبح با علم به اين كه تقصير بايد در منى باشد و يا بر اثر جهل به مسأله، تقصير كرد، حكمش چيست؟
جواب : بعيد نيست كه تقصيرش مُجزى باشد اگرچه متعمّد باشد، ليكن در صورت امكان بايد موى چيده شده را به منى منتقل كند.
سؤال 350 : اگر حاجى خودش آرايشگر باشد، آيا برايش جايز است پيش از آن كه خودش حلق يا تقصير كند، سر ديگرى را بتراشد؟ و اگر چنين كرد، آيا بايد كفاره بدهد؟
جواب : جايز نيست چنين كند، ولى اگر چنين كرد، كفاره ندارد.
سؤال 351 : آيا مى توان براى حلق به جاى تيغ از ماشين نرم (درجه صفر) استفاده كرد؟
جواب : جايز است، ليكن احتياط مستحب انتخاب حلق بهوسيله تيغ است.
سؤال 352 : در رساله مناسك فرموده ايد : «احتياط در تأخير انداختن حلق و تقصير تا به دست آوردن قربانى در منى است.» حال آيا براى تحقق به دست آوردن، كافى است كه وكيل گروهى به تعداد موكلين خود قربانى بخرد، بى آن كه معين سازد كه اين قربانى براى فلان شخص است، تا حلق يا نقصير براى موكلين او جايز باشد؟
جواب : اين كار كافى نيست، بلكه بايد قربانى براى يكايك افراد معين شده باشد. گرچه تنها تعيين آن نزد وكيل حاصل شده باشد.
سؤال 353 : اگر شخص صروره (كه اولين بار حج مى كند) سرش زخمى باشد و نتواند حلق كند، آيا تقصير از او مُجزى است؟
جواب : اگر بتواند با ماشين نرم (درجه صفر) سرش را بتراشد، بنابر احتياط تقصير از او مُجزى نيست، حتى مُجزى بودن تقصير در صورتى كه حلق حرجى باشد نيز خالى از اشكال نيست، گرچه اقرب مُجزى بودن است.
سؤال 354 : اگر حاجى به عمد ذبح را به تأخير اندازد، آيا برايش جايز است كه پيش از آن حلق كند؟
جواب : اگر پس از به دست آوردن قربانى در منى باشد، حلق كردن برايش جايز است اما پيش از آن بنابر احتياط جايز نيست.
سؤال 355 : اگر حاجى بر اثر جهل يا فراموشى خارج از منى حلق كرد و تنها پس از بازگشت به وطنش حكم مسأله را دانست يا به ياد آورد، تكليفش چيست؟
جواب : اگر برايش ممكن باشد كه موى چيده اش را به منى بفرستد، لازم است كه چنين كند وگرنه بر او چيزى نيست.
احکام طواف النساء
سؤال 356 : اگر شخصى بر اثر جهل يا فراموشى در عمره مفرده طواف النساء را قبل از تقصير به جاى آورد، تكليفش چيست؟
جواب : بنابر احتياط واجب پس از تقصير، طواف و دو ركعت نماز آن را دوباره به جاى آورد.
سؤال 357 : اگر پس از طواف النساء تقصير كرد و سپس متوجه خطاى خود گشت، حكمش چيست؟
جواب : احتياط آن است كه طواف و نمازش را دوباره به جاى آورد.
سؤال 358 : اگر حاجى يا عمره گزار پس از بازگشت از مكه مكرّمه در اين كه طواف النساء را به جاى آورده است يا نه شك كرد، تكليفش چيست؟
جواب : بايد برگردد و خودش آن را انجام دهد و اگر بازگشتش ممكن نبود يا بسيار دشوار بود، بايد نايب بگيرد و زن بر او حلال نمى شود تا آن كه خودش يا نايبش آن را به جاى آورد.
سؤال 359 : اگر كسى طواف النساء را به جاى آورد، بى آن كه اين عنوان را نيت كند، بلكه همان طور كه ديگر حُجاج طواف مى كردند يا آن گونه كه تعليم دهنده مناسك حج به او فرمان داد، طواف كرد، آيا اين كارش مُجزى از طواف النساء است؟
جواب : براى نيت كردن اين عنوان معتبر نيست، بلكه اگر نيت طوافى كه پس از طواف زيارت است بكند مُجزى است.
سؤال 360 : اگر مردى طواف النساء را به جاى نياورد، آيا بر زنش حرام است كه خود را در اختيار شوهر بگذارد؟
جواب : در فرض سؤال، احتياط آن است كه خود را در اختيارش نگذارد و تمكين نكند.
سؤال 361 : كسى كه در حج نايب ديگرى است آيا طواف النساء را بايد براى خودش به جاى آورد يا به نيابت از منوب عنه؟
جواب : به نيابت از منوب عنه به جاى آورد.
سؤال 362 : اگر كسى به نيابت از مستطيعى كه شخصاً عاجز از اداى حج بود، حج كرد و طواف النساء را ترك نمود، آيا زن بر منوب عنه حرام مى گردد يا بر نايب؟
جواب : بر نايب حرام مى شود.
سؤال 363 : اگر زن مؤمن باشد و شوهرش از مخالفين و لذا طواف النساء حج را ترك نمود، آيا بر زن واجب است كه از آميزش او خوددارى نمايد، تا طواف كند؟
جواب : اين كار بر او واجب نيست.
سؤال 364 : آيا مقدم داشتن طواف النساء براى كسى كه مى ترسد پس از حج بر اثر شدت ازدحام نتواند آن را به جاى آورد، جايز است؟
جواب : جايز است، ليكن پيش از به جاى آوردن مناسك منى; يعنى رمى، ذبح و حلق يا تقصير، زن بر او حلال نمى شود.
سؤال 365 : حج گزارى از مكه مكرّمه بازمى گردد و ازدواج مى كند و خداوند چند فرزند به او مى دهد، سپس متوجه مى شود كه طواف النساء را به جاى نياورده است، در اين صورت ازدواجش و فرزندانش چه حكمى دارند؟
جواب : ازدواجش بنا به نظر ما صحيح است، زيرا آن چه پس از حلق بر حاجى حرام مى شود تمتع از زنان است، نه عقد آنان. فرزندانش نيز در هر صورت ملحق به او هستند.
سؤال 366 : اگر شخص محرم پس از چهارمين شوط از طواف النسا با زنش همبستر شد، چه كند؟
جواب : از خداوند آمرزش بخواهد و استغفار كند و طوافش را كامل نمايد و كفاره ندارد.
سؤال 367 : شخصى پيش از به جا آوردن طواف النساء، با زن خود بازى مى كند، حكمش چيست؟
جواب : اگر منى از او خارج شده باشد، بايد شترى كفاره دهد و در صورت ناتوانى از آن گوسفندى كفاره دهد و اگر منى از او خارج نشده باشد، استغفار كند و كفاره ندارد.
سؤال 368 : زنى طواف حج و نماز آن را بر دو وقوف مقدم مى دارد و پيش از به جاى آوردن طواف النساء ناگاه عادت مى شود، آيا مى تواند كسى را نايب خود سازد تا به جاى او طواف كند؟
جواب : نمى تواند چنين كند، بلكه بايد طواف النساء را تا پس از پاكى اش و بعد از فراغت از اعمال روز عيد به تأخير اندازد. حال اگر كاروان منتظر پاك شدنش نماند و او نتواند از آن بازماند، برايش جايز است كه طواف النساء را ترك نمايد و با كاروان خارج شود. در اين حال احتياط آن است كه براى طوافش و نماز آن نايب بگيرد.
سؤال 369 : شخصى در عمره مفرده طواف النساء را ترك مى كند و به يكى از ميقات ها مى رود تا از آن جا براى عمره تمتع مُحرم شود. حال مى پرسد :
اولاً : آيا اين كار برايش جايز بوده است، يا نه؟
جواب : خالى از اشكال نيست، گرچه اقرب جايز بودن آن است.
ثانياً : اگر اين كارش جايز نبوده باشد، آيا به صحت احرامش براى عمره تمتع ضرر مى زند، يا نه؟
جواب : در صورت اعتقاد به عدم جواز، اين حكم وضعى خواهد بود; يعنى تا طواف النساء را به جاى نياورد، احرامش صحيح نيست.
ثالثاً : اگر به صحت احرامش ضرر نمى زند، چه وقت بايد آن را به جاى آورد؟ آيا مى تواند آن را تا پس از اعمال عمره تمتع به تأخير اندازد؟
جواب : تأخير برايش جايز است.
سؤال 370 : اگر شخصى طواف نسا عمره مفرده را به تأخير انداخت تا آن كه اعمال حج را به جاى آورد، در اين صورت آيا بر او لازم است كه دو طواف نسا به جاى آورد يا يك طواف برايش كافى است؟
جواب : بنابر احتياط بر او لازم است كه دو طواف به جاى آورد.
سؤال 371 : كسى كه چندبار عمره به جاى آورده است و طواف النساء را به جاى نياورده، آيا يك طواف نسا جهت همه آن ها برايش كافى است؟
جواب : بنابر احتياط كافى نيست، لذا بايد به تعداد عمره ها طواف نسا به جاى آورد.
سؤال 372 : در مناسك فرموده ايد : «كسى كه عمره مفرده را در ماه هاى حج به جاى بياورد و تا يوم الترويه (روز هشتم ذى حجه) در مكه بماند و نيت حج كند، عمره اش، عمره تمتع خواهد بود.» حال اگر چنين كسى قبلاً طواف نسا را به جاى نياورده باشد، آيا بر او لازم است كه آن را به جاى آورد؟
جواب : بعيد نيست كه در اين صورت ساقط شود.
سؤال 373 : اگر شخصى عمره تمتع را به جاى آورد و آن گاه نتوانست اعمال حج را به جاى آورد و به شهرش بازگشت، آيا برايش جايز است كه پيش از به جاى آوردن طواف نسا با زنش همبستر شود؟
جواب : احتياط در ترك آن است.
سؤال 374 : آيا احرام براى عمره مفرده قبل از به جاى آوردن طواف نسا در حج جايز است؟
جواب : بعيد نيست جايز باشد، گرچه جاى احتياط دارد.
احكام مبيت در منى
سؤال 375 : آيا ماندن تمام شب در منى واجب است، يا خارج شدن از آن در بخشى از شب جايز است؟
جواب : حاجى مخيّر است كه از اول شب تا نيمه آن يا از نزديكى هاى نيمه شب تا سپيده دم در آن جا بماند.
سؤال 376 : اگر حاجى قصد مبيت (ماندن شبانه) در منى كرد. سپس بر اثر ضرورت ناچار شد آن جا را ترك و مبيت را رها كند، آيا كفاره دارد؟
جواب : آرى، بنابر احتياط بايد گوسفندى كفاره دهد.
سؤال 377 : روز دوازدهم ذى حجه در منى به شدت ازدحام مى شود، چه براى رمى و چه براى كوچ از آن پس از زوال، حال تكليف افراد ناتوان، بيماران و زنان نسبت به رمى و كوچ بعدازظهر روز دوازدهم چيست؟
جواب : اگر بر اثر شدت ازدحام اين كسان خودشان نتوانند رمى كنند، مى توانند براى آن نايب بگيرند و اگر ازدحام مانع كوچشان پس از زوال روز دوازدهم شود، در صورتى كه مى توانند بدون سختى و حرج آن شب را در منى بمانند، بايد چنين كنند وگرنه برايشان جايز است كه پيش از زوال از آن جا كوچ كنند.
سؤال 378 : مبيت نيمه اول شب در منى افضل است يا نيمه دوم آن؟
جواب : افضليتى براى هيچ يك ثابت نشده است، البته احتياط در مبيت نيمه اول است.
سؤال 379 : كسى كه براى مبيت در منى مى خواهد بدان جا برگردد، اما شدت ازدحام مانعش مى شود، تكليفش چيست؟
جواب : اگر از مكه خارج شده باشد، كفاره ندارد و اگر در آن جا شب را مانده باشد، بنابر احتياط بايد گوسفندى كفاره دهد.
سؤال 380 : مردى شب را در منى بدون نيت مبيت، مى ماند، زيرا معتقد است كه اين كار واجب نيست و تنها از آن جهت مانده است تا بتواند اول روز به راحتى رمى كند، آيا كفاره اى بر او لازم مى آيد؟
جواب : ظاهراً بدين سبب كفاره ثابت نمى شود.
سؤال 381 : اگر حاجى جمرات سه گانه را صبح روز دوازدهم رمى كرد، آيا برايش جايز است كه به منزلش در مكه بازگردد و سپس پيش از زوال به منى برگردد، تا پس از زوال از آن جا كوچ كند؟ يا آن كه كوچ از منى جز پس از زوال جايز نيست؟
جواب : اگر در مكه چيزى به جاى گذاشته باشد كه مستلزم بازگشتش است، مانند آن كه وسائل خود را آن جا گذاشته باشد، خارج شدن برايش جايز است وگرنه بنابر احتياط جايز نيست، گرچه قصد بازگشت را داشته باشد. به هر تقدير واجب نيست كه بازگشتش به منى پيش از زوال باشد، بلكه جايز است پس از آن به منى بازگردد تا قبل از غروب همان روز يا روز سيزدهم از آن جا كوچ كند.
سؤال 382 : اگر حاجى اول صبح روز دوازدهم جمرات سه گانه را رمى كرد و سپس به مكه بازگشت، آيا بر او واجب است كه قبل از زوال به منى بازگردد؟
جواب : اگر حاجى بعد از رمى و قبل از زوال از منى خارج شد و در آن چيزى به جاى گذاشت كه مستلزم بازگشتش بود، مانند آن كه وسائل خود را جاى گذاشته بود، بر او لازم است كه بدان جا برگردد. حتى بنابر احتياط بايد بدان جا برگردد، اگرچه چيزى كه مستلزم بازگشتش باشد، در آن نداشته باشد و بنابر اظهر خروج در صورت اول و جايز است و در صورت دوم احتياط واجب ترك آن است.
به هر تقدير واجب نيست كه بازگشتش به منى قبل از زوال باشد، بلكه جايز است كه پس از آن نيز برگردد، زيرا معيار آن است كه نَفْر (كوچ از منى) قبل از زوال نباشد. لذا جايز است كه پس از زوال بازگردد. تا قبل از غروب همان روز يا پس از رمى در صبح روز سيزدهم از آن كوچ كند.
سؤال 383 : در مناسك فرموده ايد كه از مكه براى بازگشتن به منى خارج مى شود و از عقبه مدنى ها مى گذرد، برايش جايز است كه قبل از رسيدن به منى در راه بخوابد. حال اگر حاجى ساكن منطقه عزيزيه يا شيشه ـ كه هر دو پس از عقبه مدنى ها واقع شده است ـ بود، آيا برايش جايز است كه چون از بخش قديمى مكه خارج شد به اختيار خود در منزل بخوابد و به منى نرود؟
جواب : اين كار برايش جايز نيست.
سؤال 384 : كسى كه رمى در شب دوازدهم برايش جايز است، مانند زن، كودك و شخص ناتوان، اگر رمى كرد و به مكه بازگشت، آيا بر او واجب است كه تا پيش از ظهر روز دوازدهم به منى بازگردد تا بعدازظهر از آن كوچ كند؟
جواب : اين سؤال مبنى بر جواز رمى جمرات سه گانه در شب براى كسى است كه بر اثر شدت ازدحام بر جان خود ترسان است، مانند زن، كودك و شخص ناتوان، ليكن نظر ما آن است كه جواز رمى در شب ـ جز رمى جمره عقبه در شب عيد ـ مختص كسى است كه در روز حتى به مقدار رمى كردن نيز نمى تواند توقف كند، مانند كسى كه مى ترسد و چوپان و بنده، اما زنان و كودكان و افراد ناتوان و مانند آن ها كه بر اثر شدت ازدحام و جز آن نمى توانند در روز رمى كنند، براى اين كار بايد نايب بگيرند، گرچه احتياط اولى آن است كه ميان آن دو جمع كنند و هم شبانه رمى كنند و هم براى رمى در روز نايب بگيرند.
بنابر قول اول، براى كسى كه در شب دوازدهم رمى كرده و مى تواند روز نيز در منى بماند ـ نه مانند كسى كه مى ترسد و بنده و چوپان ـ جايز نيست كه پس از رمى كوچ كند و اگر از منى به سوى مكه براى طواف و يا كار ديگرى خارج شد، بر او واجب است به آن جا بازگردد تا پس از زوال روز دوازدهم و يا بعد از رمى در صبح روز سيزدهم ـ به شرحى كه در جواب سؤال 382 گذشت ـ از آن جا كوچ كند.
احكام رمى جمرات سه گانه
سؤال 385 : آيا رمى جمرات از طبقه بالايى كافى است؟
جواب : احتياط در رمى جمرات، رمى مقدارى است كه در دوران پيامبر و ائمه (عليهم السلام) موجود بوده و امروزه به دليل ارتقاع قاعده زمينى اش از زمين بالاتر است. حال اگر حاجى نتوانست اين مقدار را رمى كند، احتياط واجب آن است كه هم براى رمى خود نايب بگيرد و هم خودش آن مقدار زايد را رمى كند.
سؤال 386 : فرموده ايد : احتياط در رمى جمرات، رمى مقدارى است كه در دوران پيامبر و ائمه(عليهم السلام) موجود بوده است. چه خوب بود لطف مى كرديد و طول و عرض اين مقدار را معين مى كرديد.
جواب : از نظر عرفى ظاهراً افزايش در آن صورت نگرفته است و اما از نظر طول، بعيد نيست رمى مقدارى كه بر قاعده زمينى اش قرار دارد و از زمين بالا آمده و به اندازه قامت يك انسان معمولى و بلكه كمى بيشتر از آن است، مُجزى باشد.
سؤال 387 : آيا براى زن، بيمار و مانند آن ها جايز است كه شب يازدهم و دوازدهم، رمى جمرات كنند؟
جواب : جواز رمى شبانه ـ به جز رمى جمره عقبه در شب عيد ـ مختص كسانى است كه از توقف در روز حتى به مقدار رمى كردن معذور باشند، مانند شخصى كه مى ترسد، چوپان و بنده، اما زنان، افراد ناتوان و كودكان و مانند آن ها كه به دليل شدت ازدحام نمى توانند در روز رمى كنند، بر آنان لازم است كه براى آن نايب بگيرند، گرچه احتياط اولى آن است كه هم خودشان شبانه رمى كنند و هم براى رمى در روز نايب بگيرند.
سؤال 388 : هنگام رمى جمرات سه گانه، سزاوار است كه حاجى چگونه بايستد؟
جواب : هنگام رمى جمره عقبه مستحب است كه رو به آن و پشت به قبله و در فاصله ده تا پانزده ذراعى آن بايستد. اما براى رمى جمره اُولى و وسطى سزاوار است كه رو به قبله بايستد.
سؤال 389 : اگر به رمى جمره عقبه در روز عيد و رمى جمرات سه گانه در روز يازدهم، خللى وارد شود و لازم شود كه آن را روز دوازدهم قضا كنند، دو سؤال پيش مى آيد :
الف : آيا واجب است كه قضا را بر ادا مقدم دارند؟
جواب : آرى، بنابر احتياط واجب، بايد آن را مقدم دارند.
ب : آيا واجب است كه ميان قضا و ادا فاصله اندازند؟ مقدار آن چقدر است؟
جواب : آرى، بنابر احتياط واجب بايد ميان آن دو فاصله انداخت و براى اين كار، مقدارى از وقت را فاصله انداختن كافى است.
سؤال 390 : اگر حج گزارى براى رمى جمرات نيز از سوى ديگرى نايب شد و خواست هم براى خودش رمى جمرات كند و هم به نيابت از او، آيا بر او لازم است كه نخست جمرات سه گانه را براى خودش رمى كند و چون همه را به پايان رساند بازگردد و به نيابت از ديگرى رمى كند، يا آن كه برايش جايز است كه جمره اولى را نخست براى خودش و سپس به نيابت از ديگرى رمى كند و پس از آن نزد جمره دوم و جمره كبرا برود و به همين ترتيب عمل
كند؟
جواب : انتخاب شيوه دوم نيز برايش جايز است.
سؤال 391 : وظيفه زن براى رمى جمرات در حالات زير چيست :
1ـ اگر ازدحام شديد باشد به حدى كه نتواند خودش رمى كند، اما احتمال دهد كه پس از آن، خلوت شود؟
جواب : در اين صورت جايز است كه نايب بگيرد، اما اگر پس از خودش توانست رمى كند، بايد چنين كند.
2ـ اگر بداند كه شدت ازدحام به زودى كم مى شود و مى تواند خودش رمى كند؟
جواب : در اين صورت جاى نايب گرفتن نيست و بايد صبر نمايد تا بتواند خودش رمى كند.
3ـ اگر به سوى محل رمى رفت و شدت ازدحام را ديد و از اين كه بتواند تا آخر وقت هم رمى كند، نوميد شد؟
جواب : بر او لازم است كه براى اين كار ديگرى را نايب بگيرد.
4ـ اگر نايب گرفت و در طول روز از برطرف شدن ازدحام باخبر شد.
جواب : به محل رمى بازگردد و خودش رمى كند.
5ـ اگر شبانه رمى كرد و سپس ازدحام در روز برطرف شد؟
جواب : اين سؤال مبنى بر جواز رمى شبانه براى زن و ديگرانى است كه از ازدحام روزانه مى ترسند، ليكن از نظر ما جايز نيست.
6ـ اگر مى توانست خودش رمى كند، اما بر اثر جهل به حكم، براى رمى نايب گرفت؟
جواب : در صورتى كه وقت باشد بايد آن را اعاده كند و اگر وقت گذشته باشد، بايد قضاى آن را به جاى آورد.
7ـ اگر مى توانست خودش رمى كند، اما بر اثر جهل به موضوع نايب گرفت؟
جواب : مشمول جواب قبلى است.
8ـ در حالاتى كه قضا بر او واجب است، آيا برايش جايز است كه قضاى رمى را شبانه به جاى آورد؟
جواب : نه، بلكه بر او لازم است كه در روز قضا كند.
سؤال 392 : اگر بر حاجى در روز دوازدهم قضاى رمى جمره عقبه براى روز دهم و رمى جمرات سه گانه براى روز يازدهم واجب شد، آيا برايش جايز است كه دو جمره اولى و دوم را به عنوان قضاى روز يازدهم و اداى روز دوازدهم رمى كند و سپس جمره عقبه را به عنوان قضاى روز دهم و يازدهم و اداى روز دوازدهم رمى نمايد؟ يا بر او لازم است كه جمره عقبه را به عنوان قضاى روز دهم رمى كند و آن گاه يك بار جمرات سه گانه را به عنوان قضاى روز يازدهم رمى كند و سپس يك بار ديگر به عنوان اداى روز دوازدهم رمى نمايد؟
جواب : نخست جمره عقبه را به عنوان قضاى روز دهم رمى كند. سپس در مورد رمى جمرات سه گانه به عنوان قضاى روز يازدهم و اداى روز دوازدهم، يكى از دو راه زير را مى تواند پيش بگيرد :
1ـ نخست جمرات سه گانه را يكجا براى روز يازدهم و سپس براى اداى روز دوازدهم رمى كند و ميان ادا و قضا اندكى فاصله زمانى به مقدارى قرار دهد.
2ـ هر جمره را دوبار رمى كند : نخست آن را به عنوان قضاى روز يازدهم و سپس به عنوان اداى روز دوازدهم رمى كند و ميان اين دو رمى نيز اندكى فاصله بيندازد.
احكام طهاره و نماز در حرمين شريفين
سؤال 393 : آيا نماز شخص امامى اگر با اقتداى به يكى از اهل سنت بوده باشد در دو صورت زير صحيح است :
الف : اين كار بر اثر تقيه باشد؟
ب : اين كار براى حفظ برخى مصالح عمومى مانند الفت گرفتن براى حفظ وحدت اسلامى باشد؟
جواب : نماز خواندن پشت سر آنان جايز است، ليكن مأموم اگر بتواند بايد با صداى آهسته براى خودش قراءت كند و اگر نتوانست در دلش بخواند. اگر هم تقيه اقتضا كرد مى تواند تكتّف كند (دو دستش را بر هم بگذارد) همچنين در صورتى كه جايى كه هست چيزى كه سجده بر آن جايز است نباشد جايز است بر فرش ومانند آن سجده كند واگر باشد مانند زمين يا حصير بايد بر آن سجده كند.
سؤال 394 : اگر اقتدا به آنان در نماز جمعه بود، آيا واجب است كه پس از آن نماز ظهر به جاى آورده شود؟
جواب : آرى، واجب است.
سؤال 395 : حكم نماز پشت سرشان اگر آن را پيش از دخول وقت به جاى آورند، چيست؟
جواب : در اين صورت مُجزى نيست و نبايد به آن اكتفا كنند.
سؤال 396 : در نمازهايى كه در مكه مكرمه و مدينه منور برپا مى شود رسم است كه امام جماعت پس از ركعت دوم در نماز صبح و پس از ركعت سوم در نماز مغرب قنوت مى خواند و بعد از هر فقره از دعايى كه در قنوتش مى خواند مأمومين آمين مى گويند. آيا براى مؤمنانى كه در اين نماز جماعت ها شركت مى كنند جايز است همراه ديگر مأمومين آمين بگويند؟
جواب : آمين گفتن مبطل نماز ـ به شرحى كه در رساله آمده است ـ آن است كه پس از قرائت سوره حمد باشد، اما در جاهاى ديگر نماز اگر بدان قصد دعا داشته باشند اشكالى ندارد. البته، اگر مأموم به تبعيت از ديگرى آمين گفت و به معناى آن جاهل بود، از آمين هاى باطل كننده نمازش خواهد بود.
سؤال 397 : در نمازهاى جماعتى كه در مسجدالحرام و مسجد نبوى برگزار مى شود، برخى از مردم به طبقه بالا مى روند و از آن جا به امام جماعت اقتدا مى كنند، با اين كه به دليل بلندى ديوارها نه امام را مى بينند و نه چيزى از صف هاى جماعت را. آيا براى شخص امامى جايز است كه به اين گروه در طبقه دوم بپيوندند؟
جواب : جايز است، ليكن در نمازش آن چه را در باب نماز پشت سر غيرامامى مراعاتش لازم است، رعايت كند.
سؤال 398 : آيا سجده بر سنگ هاى كف مسجدالحرام جايز است نظر به اين كه به دليل برگرداندن حرارت و اثر نگرفتن از خورشيد، با سنگ هاى ديگر متفاوت است و مى گويند كه سنگ مصنوعى است و طبيعى نيست؟
جواب : مصنوعى بودن اين سنگ ـ در صورتى كه مواد تشكيل دهنده اش از آنجه كه سجده بر آن صحيح است باشد و يا آن مواد ديگر در آن مستهلك شده باشد ـ مانع از سجده بر آن نيست. اين در مورد حالت غير تقيه است ولى در حالت تقيه سجده بر آن جايز است اگرچه از چيزى ساخته شده باشد كه سجده بر آن جايز نيست.
سؤال 399 : آيا سجده بر فرش هاى مسجد نبوى جايز است، يا نه؟
جواب : اگر تقيه اقتضاى آن را داشته باشد، جايز است و واجب نيست براى رهايى از سجده بر فرش، به جاى ديگرى بروند، همچنين تأخير انداختن نماز تا زوال به سبب تقيه واجب نيست.
سؤال 400 : آيا احتياط حضرت عالى در مورد صحيح نبودن نماز زن و مردى كه در حال نماز محاذى يكديگر بوده باشند يا زن جلوتر از مرد باشد، در مسجدالحرام نيز جارى است؟
جواب : در مكه مكرمه به هنگام ازدحام جارى نيست و بنابر اظهر در آن جا تقدم و تأخر جايز است.
سؤال 401 : اگر مردى به نماز ايستاد و بعد زنى آمد و محاذى او و يا جلوتر از او به نماز مشغول شد، آيا با اين كار تنها نماز زن باطل مى شود، يا نماز مردم هم باطل مى گردد؟ اگر حكم عكس اين مسأله چيست؟
جواب : بنابر احتياط هر دو نماز با هم باطل مى شوند. زيرا به نظر ما مانعيت محاذات يا جلوتر ايستادن زن، اختصاص به آن كه نماز را بعداً شروع كرده است ندارد و هر دو را شامل مى شود.
سؤال 402 : آيا نماز جماعت با دايره زن پيرامون كعبه مشرفه صحيح است؟
جواب : نماز كسى كه در موقفش بر امام مقدم شده باشد، اشكال پيدا مى كند، ليكن براى مؤمنان شركت در اين نمازهاى جماعت دايره اى كه امروزه در مسجدالحرام برپا مى شود، با رعايت شروط معتبر در مورد نماز پشت سر شخص غيرامامى جايز است.
سؤال 403 : اين كه مى گويند نماز در حجر اسماعيل جايز نيست، صحيح است؟
جواب : اين گفته اساسى ندارد.
سؤال 404 : آيا مخيّر بودن بين شكستن نماز يا تمام خواندن آن براى مسافر اختصاص به بخش هاى قديمى مكه مكرمه و مدينه منوره دارد، يا شامل توسعه ها و افزايش هاى جديد نيز مى شود؟
جواب : شامل افزايش هاى جديد نيز مى شود.
سؤال 405 : اگر راننده اتوبوس به مسافر فرصت كافى براى خواندن خارج از اتوبوس ندهد، آيا مسافر جايز است كه نماز واجبش را در حالى كه در اتوبوس بر جاى خود نشسته است به جاى آورد؟
جواب : آرى، ليكن خواندن نماز در حالت ايستاده بر آن مقدم است. در هر دو صورت اگر ممكن گردد بايد در همه حالات نماز رو به قبله باشد والا در صورت تمكن در حالت تكبيرة الاحرام رو به قبله باشد وگرنه شرط رو به قبله بودن ساقط مى شود. همچنين اگر بتواند ركوع و سجود اختيارى به جاى آورد ـ مانند آن كه از راهرو ميان اتوبوس استفاده كند ـ واجب است كه چنين كند و اگر نتوانست آن ها را به جاى آورد، در صورتى كه مى تواند به مقدارى كه عنوان ركوع و سجود صدق كند خم شود، بايد چنين كند. در سجود نيز گذاشتن پيشانى بر سجده گاه را رعايت كند، گرچه با بالا آوردن سجده گاهه باشد و اگر به اين مقدار نيز نتوانست خم شود، بدل از آن ها اشاره كند.
سؤال 406 : اگر مسافر نيت اقامت ده روزه در مكه كرد و پس از گذشت ده روز به عرفات و از آن جا به مشعر و سپس به منى رفت و سپس به مكه بازگشت، حكم نمازش در عرفات و مشعر و منى از جهت شكسته يا تمام بودن، چيست؟
جواب : اگر مسافت از انتهاى مكه فعلى تا عرفات و سپس مشعر و سپس منى و بالعكس چهل و چهار كيلومتر يا بيشتر باشد، نمازش را در اين جاها شكسته بخواند و اگر كمتر از اين مقدار باشد تمام بخواند. البته، در صورت دوم اگر قصد سفر از عرفات داشته باشد و بازگشتش به مكه نه از آن جهت كه محل اقامتش است باشد، بلكه از جهت وقوعش در مسير او باشد، حكمش شكسته خواندن نماز در مشعر و منى است. اما در مكه مخيّر است كه شكسته يا تمام بخواند، زيرا از جمله جاهايى است كه مسافر مى تواند در آن نماز را شكسته يا تمام بخواند.
سؤال 407 : اگر مسافر در فرض سؤال قبلى پس از نيت اقامت ده روزه در مكه و خواندن يك نماز چهار ركعتى در آن به نيت اقامت، بر اثر مانعى نتوانست همه ده روز را در مكه بماند و ناچار شد قبل از پايان آن به عرفات برود، حكمش چيست؟
جواب : مشمول حكم مسأله قبل است.
سؤال 408 : در فرض سؤال قبلى اگر مسافر روز عيد به مكه بازگشت، سپس از آن جا براى مبيت به منى رفت، يا آن كه روز دوازدهم به مكه بازگشت، بى آن كه نيت اقامت ده روزه در آن كند، حكم نمازش در منى و مكه چيست؟ آيا نمازش شكسته است يا تمام؟
جواب : اگر مسافت از انتهاى مكه فعلى تا عرفات و آن گاه مزدلفه و سپس منى و بالعكس چهل و چهار كيلومتر يا بيشتر باشد، نمازش را در مكه و منى شكسته بخواند ـ همان طور كه در عرفات و مزدلفه شكسته مى خواند ـ البته، جايز است كه در مكه نمازش را تمام بخواند، زيرا از جاهايى است كه شخص در آن ميان قصر و تمام مخيّر است. اما اگر اين مسافت كمتر از مقدار مذكور باشد، وظيفه اش آن است كه در همه جا نمازش را تمام بخواند، جز در موردى كه در جواب سؤال 406 گذشت.
سؤال 409 : اخبارى كه در فضيلت نماز در مسجدالحرام و مسجد نبوى رسيده است، آيا شامل گسترش ها و افزايش هاى جديد اين دو مسجد نيز مى شود؟ همچنين ساير احكام مترتب بر آن ها را دربر مى گيرد؟
جواب : آرى، اگر اين افزايش ها، گسترش ها مسجد ـ نه اضافه يا پيوست آن ها ـ به شمار آيد.
سؤال 410 : مسؤولان كاروان هاى حج و راهنماى حُجاج كه هر ساله كارشان اين است، آيا نمازشان شكسته است، يا تمام؟
جواب : اگر كارشان كوتاه مدت باشد، مانند سه هفته، وظيفه شان نماز قصر است و اگر بلندمدت مثلاً سه ماهه باشد، وظيفه شان نماز تمام است و در موارد اشتباه و شك در اين كه كثيرالسفر هستند يا نه، احتياط آن است كه ميان قصر و تمام جمع كنند و نمازشان را هم شكسته بخوانند و هم تمام.
سؤال 411 : آيا وضو گرفتن با آبى كه بهوسيله آب سردكن در مكه و مدينه براى نوشيدن اختصاص داده شده است، جايز است؟
جواب : اگر مختص نوشيدن باشد، وضو گرفتن با آن جايز نيست.
سؤال 412 : حكم كسى كه قبلاً بر اثر جهل به حكم با آن وضو گرفته است، چيست؟
جواب : بنابر اظهر وضويش صحيح است.
سؤال 413 : آيا وضو گرفتن با آب هاى موجود در ساختمان ها و مؤسسات دولتى دولت هاى اسلامى، جايز است؟
جواب : آرى، مادام كه غصبى بودن آن معلوم نشود، جايز است.
سؤال 414 : هرگاه قسمتى از مسجدالحرام نجس شود، مسؤولين عين نجاست را برطرف مى كنند و سپس با پارچه هاى آغشته به آب و مواد پاك كننده، محل آن را پاك مى كنند و معلوم است كه اين كار براى طاهر كردن محل كفايت نمى كند. سپس رطوبت باقى مانده بر اثر رفت و آمد مردم و پا گذاشتن بر آن به جاهاى ديگر مسجد سرايت مى كند و در نتيجه علم عادى به نجس شدن بيشتر جاهاى مسجد حاصل مى شود، آيا در اين حال سجده بر كف مسجدالحرام در حال اختيار جايز است، يا فقط در حال تقيه جايز است؟ همچنين حكم طواف كننده اگر به بدنش در مطاف رطوبتى مسرى اصابت كرد، آيا طوافش صحيح است، يا آن كه لازم است آن را اعاده كند؟
جواب : حصول علم به نجس شدن بيشتر قسمت هاى مسجد ـ كه در سؤال آمده است ـ نادر است و سزاوار نيست كه به ظن به نجاست ـ چه برسد به احتمال آن ـ اعتناد شود.
مسائل متفرقه
سؤال 415 : آيا مقصود از «احتياط اولى» هر جا در مناسك آمده باشد، احتياط مستحب است؟
جواب : آرى.
سؤال 416 : كسى كه پاره اى از پوشش كعبه مشرفه را برداشته است، آيا بر او لازم است كه آن را برگرداند؟ آن را به چه كسى برگرداند؟
جواب : اگر مسؤولين امور كعبه معظمه آن را به او داده باشند، برايش كه از آن استفاده كند، به اين كه آن بفروشد، هديه دهد، جانمازش كند و يا جلد قرآنش قرار دهد و مانند آن. اما اگر مخفيانه آن را برداشته باشد، احتياط واجب آن است كه مسؤولين آن جا را از اين مسأله باخبر كند.
سؤال 417 : آيا يك نفر مى تواند به وكالت از دو نفر، طرف خريد و فروش در بيع شود؟
جواب : اشكالى ندارد.
سؤال 418 : آيا در صحت وكالت شرط است كه شخص وكيل نزد موكل معلوم باشد؟
جواب : شناخت او شرط نيست، البته لازم است كه وكيل در واقع معين باشد، مانند آن كه زيد خواستار وكيلى مى شود و طبق خواسته اش شخص معينى را ـ گرچه زيد او را نشناسد ـ وكيل مى سازند. اما وكالت دادن به يكى از دو شخص به نحو ترديد و نامعين صحيح نيست.
سؤال 419 : آيا وكالت دادن به مؤسسات صحيح است؟
جواب : اگر اين وكالت به توكيل معنون به عنوان خاص مثلاً رئيس مؤسسه باشد در صورت قبولش، اشكالى ندارد. گرچه آن كه داراى اين عنوان است گاه به گاه عوض شود و همچنين هر عنوان ديگرى در مؤسسه از اين قبيل، جايز است. اما وكالت دادن به مؤسسه به عنوان خودش صحيح نيست.